بخشی از مقاله

اثربخشي گروه درماني شناختي – رفتاري بر افزايش عزت نفس زنان داراي
همسر مبتلا به اختلال وابسته به مصرف مواد

چکيده
مقدمه و هدف :خانواده را مي توان پايه و اساس ساخت اجتماعي به حساب آورد که ريشـه و اسـاس بسـياري از کـج رفتاريهـا و انحرافات اجتماعي در درون اين نظام کوچک اجتماعي جاي دارد. به طوري که سوء مصرف و اعتيـاد بـه مـواد، يکـي از بـارزترين آسيب هاي رواني - اجتماعي محسوب مي شود که به راحتي مي تواند بنيان زندگي فردي، خـانوادگي ، اجتمـاعي و فرهنگـي يـک کشور را سست کند. اخيرًا بخش جديدي از پژوهش ها به بررسي عوارض ناشي از پديده سوء مصرف مواد و تـأثير اعتيـاد فـرد بـر کساني مي پردازد که مستقيماً با اين افراد در تماس هستند و تحت تأثير قرار ميگيرند. در اين ميان بيش از همه همسر و فرزندان فرد معتاد آسيب مي پذيرند.
بدين ترتيب مسأله زنان ابعاد و زواياي بزرگ و پيچيده اي دارد و از اين جهت که ضربان حمايت خانواده و به دنبال آن جامعـه بـه شمار مي آيند، سلامت هر کشور را بايد با توجه به وضعيت جسمي و روحي آنان و جايگاه اجتماعيشان تعريف کرد.
بکارگيري رويکرد گروه درماني شناختي - رفتاري به منظور افزايش عزت نفس زنان همسر معتاد.
روش کار :تعداد ٣٠ نفرزن داراي همسر مبتلا به اختلال وابسته به مصرف مواد مراجعه کننده به مرکز مداخلـه در بحـران هـاي اجتماعي ( اورژانس اجتماعي ) با استفاده از شيوه نمونه گيري در دسترس انتخـاب و پرسشـنامه هـاي عـزت نفـس روزنبـرگ و اطلاعات فردي را تکميل نمودند
بحث و نتيجه گيري : اين پژوهش اثربخشي گروه درماني شناختي – رفتاري را بر افزايش عزت نفس زنان داراي همسر مبتلا به اختلال وابسته به مصرف مواد مورد تأکيد و ارزيابي قرار مي دهد تا بدين وسيله با توانمندسازي اين قشر خاص از جامعه در جهت کمک به ارزش گذاري و بازشناسي بيشتر خصوصيات مثبت خود و عزت نفس ايشان و در نهايت تضمين سلامت جامعه اهتمام گردد.
واژه هاي کليدي : عزت نفس ، گروه درماني شناختي – رفتاري،اختلال وابسته به مصرف مواد.

مقدمه :
خانواده کانوني است که بايد حفظ حرمت و کرامـت انسـان و تـامين سـلامت جسـماني و روانـي رشـد معنـوي آن استحکام يابد و قوام خانواده به منظور تداوم انسجام جامعه و تامين محيطي سالم براي زيسـتن انسـانها ضـرورتي انکـار ناپذير است .[١٧]
از سويي خانواده را مي توان پايه و اساس ساخت اجتماعي به حساب آورد که ريشه و اساس بسياري از کج رفتاريها و انحرافات در درون اين نظام کوچک اجتماعي جاي دارد. [١]
سوء مصرف و اعتياد به مواد يکي از بارزترين آسيب هاي رواني - اجتماعي محسوب مي شود که به راحتي مي توانـد بنيان زندگي فردي، خانوادگي ،اجتماعي و فرهنگي يک کشور را سست کند و پويـايي هـاي انسـاني آن را بـه مخـاطره اندازد و امکانات مادي و معنوي آن را تباه سازد [١٥]و تاثير عميقي بر رفتار و ديگر لايـه هـاي زنـدگي وي و اطرافيـان گذارد[٢٠].
اعتياد شوهر غالباً منجر به برهم خوردن نقش ها و وظايف خانوادگي مي گردد به گونه اي که بار مسئوليت زنـان را مي افزايد و آنها را تحت فشار قرار مي دهد. همسر مردان معتاد در مورد خود، وضعيت زندگي و آينده خانواده خـود در رنج و عذاب هستند.آنها به فرض مقاومت مي بايست بيشترين فشارها را از هر سو تحمل کنند و بـه تنهـايي مسـئوليت يک خانواده نابسامان را به دوش بکشند. [١٦]
بدين ترتيب مساله زنان ابعاد و زواياي بزرگ و پيچيده اي دارد و از اين جهت که ضربان حمايت خانواده و به دنبال آن جامعه به شمار مي آيند، سلامت هر کشور را بايد با توجه به وضعيت جسمي و روحي آنـان و جايگـاه اجتماعيشـان تعريف کرد. [١٤]
اخيرًا، بخش جديدي از پژوهش ها به بررسي عوارض ناشي از پديده مصرف مواد و تاثير اعتياد فرد بر کساني
مي پردازد که مستقيماً با اين افراد در تماس هستند و تحت تاثير قرار مي گيرند. در اين ميان بيش از همه همسـر فرد معتاد آسيب مي پذيرد. [٢٠].
يکي از عوارض ناشي از پديده اعتياد، تاثير آن بر عزت نفس زنان داراي همسر مبتلا به اختلال وابسـته بـه مصـرف مواد مي باشد. پژوهشهايي که به مطالعه تاثير عزت نفس اختصاص يافته ، آشکار ساخته اند که عزت نفس آسـيب ديـده تحمل شرايط دشواري را که افراد خواه ناخواه در زندگي روزمره با آن مواجه مي شوند، غير ممکن مي سازد و بـراي آن پيامدهاي رواني و جسماني زيان آوري به بار مي آورد. [٢٥] و نيز بسـياري از اخـتلالات و آسـيبها در نـاتواني افـراد در تحليل صحيح مسائل شخصي ، عدم احساس کفايت و کنترل جهت رويارويي با موقعيت هاي دشوار و عدم آمادگي براي حل مشکلات و مسائل زندگي به شيوه مناسب ، ريشه دارد. [١١] اين شواهد نشـان مـي دهنـد کـه گسـتره پيامـدهاي فردي، مواردي چون : اضطراب و افسردگي [٢٣]،اختلالهاي جسماني و رواني [٢٤]، مشکلات رفتاري و ارتبـاطي [١٢] و پاسخهاي نامطلوب و انحراف آميز مانند تحريف واقعيت را در بر مي گيرد. بي ترديـد چنـين پيامـدهايي ميـزان آسـيب پذيري فرد را به طور فزاينده افزايش مي دهد که اين نيز به نوبه خود براي نظامهاي ميان فردي و اجتمـاعي عـواقبي را چون جدا افتادن فرد از ايفاي نقش بهنجار به دنبال دارد.[٢٣]
پژوهشگران دريافته اند که واکنشهاي افراد نسبت به سبکهايي که آنان در رويارويي با عزت نفس آسيب ديده اتخاذ مي کنند تغييرات ميان فردي قابل ملاحظه اي وجود دارد. زيرا تجربه احساس بي ارزشي خود، تحت تـاثير متغيرهـاي متعدد قرار مي گيرد. شيوه هاي ارزشيابي گوناگون ،راهبردهاي مقابلـه اي، عوامـل مقاومـت و آسـيب پـذيري از جملـه متغيرهايي هستند که تعيين مي کنند چگونه عزت نفس پايين تجربه مي شود و آثار آن چيست ؟ [٢٦].بنابراين تـاثير اختلال وابسته به مصرف مواد مردان بر عزت نفس همسران آنها انکار ناپذير است و شـناخت آسـيب هـا و خصوصـيات شخصيتي اين افراد از اهميت زيادي برخوردار است و با انجـام مـداخلات درمـاني از جملـه گـروه درمـاني شـناختي –
رفتاري مي توان باعث از بين رفتن نشانه هاي مشکل شد، به طوري که اعضاي گروه به يـک تغييـر عميـق فلسـفي در خود مي رسند.يعني ، واقعيت را هر چند هم دوست ندارند مي پذيرند، افکار جادويي خود را دور مي ريزنـد و از بـه کـار بردن تعبيرهايي مانند وحشتناک يا فاجعه آميز براي مشکلات و ناکاميهاي زندگي خود براي هميشه پرهيز مـي کننـد، خود و ديگران را به عنوان انسان خطا پذير و نه " انسان برتر " يا " مادون انسان " مي پذيرند. [٢١].


لذا، اهداف اصلي گروه درماني شناختي - رفتاري عبارتست از : آموزش مراجعان براي پذيرش مسـئوليت خـويش در
قبال ناراحتيها و نگرانيهاي خود که آنها قادر خواهند بود وضعيت عاطفي و رفتاري مختل و آشفته خود را بـا تغييـر در باورها، ارزشها و فلسفه هاي خود در زندگي تغيير دهند. آنان ياد مي گيرند اگر نظام باورهـاي خـود را بـه نظـامي نـو و عميق تغيير دهند تقريباً خود به خود مقابله با هر نوع رويداد فعال کننده نامطلوب را فرا گرفته اند. [٢١].
با عنايت به موارد مطروحه فوق هدف اصلي اين پژوهش افزايش عزت نفس زنـان داراي همسـر مبـتلا بـه اخـتلال وابسته به مصرف مواد با استفاده از مداخله گروه درماني شناختي - رفتاري مي باشد.
روش :
آزمودنيها : با استفاده از شيوه نمونه گيري در دسترس تعداد ٣٠ نفر زن داراي همسر مبتلا به اخـتلال وابسـته بـه مصرف مواد که به مرکز مداخله در بحران اجتماعي ( اورژانس اجتماعي ) سازمان بهزيستي شهرستان سـمنان مراجعـه کرده بودند، انتخاب شدند.
مقياس ها :
١) مقياس عزت نفس روزنبرگ : اين مقياس شامل ١٠ ماده خود گزارشي است کـه احسـاس هـاي کلـي ارزش يـا پذيرش خود را به صورت مثبت بيان مي کند. همچنين هر گزاره اين مقياس شامل يک مقيـاس چهـار گزينـه اي ( از کاملاً موافقم تا کاملاً مخالفم ) است که دامنه ي آن از ١ تا ٤ مرتب شده است . بعلاوه کمينه و بيشينه نمره ي آن ١٠ و
٤٠ است که نمره هاي بالاتر بيانگر ميزان بالاي عزت نفس در فـرد اسـت [٩].پژوهشـگران بـا اسـتفاده از روش تحليـل عاملي بر روي مقياس ١٠ ماده اي عزت نفس روزنبرگ بيان مي کنند که اين مقياس يک سازه ي دو بعدي ( تصـورات مثبت و منفي از خود ) است که پنج ماده با کلمات مثبت بر روي عاملي با عنوان « عزت نفس مثبـت » و پـنج مـاده بـا کلمات منفي بر روي عامل ديگري با عنوان «عزت نفس منفي » نامگذاري شده اند. [٩].
ضريب پاياني تست با استفاده از آلفاي کرونباخ در کل نمونه ٠.٨٤ و در عاملهاي استخراج شده دو گانـه بـه ترتيـب
٠.٨٤ و ٠.٧٧ گزارش شده است . جهت تعيين روايي واگرا از ضريب همبسـتگي بـين مقيـاس عـزت نفـس روزنبـرگ و وسواس مرگ استفاده شده که معادل ٠.٣٤- (٠.٠٠٠١> p ) گزارش شده است . [٩].
٢) پرسشنامه اطلاعات فردي :
اين پرسشنامه شامل اطلاعات فردي مربوط به زنان داراي همسر مبتلا به اخـتلال وابسـته بـه مصـرف مـواد و نيـز اطلاعات مربوط به همسر انشان مي باشد. به منظور تامين هر چه بيشتر شفافيت براي اين پرسشنامه از طراحي گزينـه هاي طبقه اي استفاده شد که در صورت پاسخ مثبت چنانچه لازم دانستند، به ارائه عيني اقدام نمايند.
روند اجراي پژوهش :
پس از انجام نمونه گيري در دسترس از مراجعين مرکز مداخله در بحران اجتماعي ( اورژانـس اجتمـاعي ) سـازمان بهزيستي شهرستان سمنان ، ضمن اخذ رضايت کتبي جهت شرکت در پژوهش ، پرسشنامه اطلاعات جمعيـت شـناختي بر روي تمامي شرکت کنندگان در پژوهش به تعداد ٣٠ نفر اجرا شد. سپس بر اساس گمارش تصادفي ١٥ نفر در گـروه آزمايشي و ١٥ نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمايشي طي ١٢ جلسه ، هر هفته ٢ جلسه و هر جلسه بـه مـدت
٩٠ دقيقه ، در گروه درماني شناختي - رفتاري که براساس برنامه درماني مايکل فـري [١٣] تنظـيم شـده بـود، شـرکت نمودند. پس از اتمام جلسات گروه درماني براي جمع آوري اطلاعات پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ و به منظور بررسي کارآمدي مداخله گروه درماني شناختي - رفتاري از طرح پژوهش دو گروهي پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد.
يافته ها :
به منظور تحليل داده هاي پژوهش از شاخص هاي آمار توصيفي و نيز آزمون ANOVA استفاده شد که نتايج زير
ارائه مي شود :
جدول شماره ١ - نشانگر وجود تفاوت معني دار بين ميانگين عزت نفس گروه کنترل و آزمايشي ميبا شد.(٠٠٥>P)
به عبارت ديگر ميانگين عزت نفس در گروه آزمايشي که مداخله گروه درماني شناختي - رفتاري دريافت کرده اند به گونه اي معني دار (٠٠٥>P) افزايش يافته است .


جدول شماره ١ : بررسي اثر مداخله گوره درماني شناختي رفتاري بر افزايش عزت نفس زنان داراي
همسر مبتلا به اختلال وابسته به مصرف مواد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید