بخشی از مقاله

ارائه مدل مفهومي و سيستماتيک از امنيت ملي

 

چکيده
امنيت ملي يکي از ارزشمندترين و بالاترين ثروت ها به شمار مي رود که بر اين اساس مفهوم امنيت ملي براي دولت - ملت از چندان قداست والايي برخوردار است که ضروري است تمامي اهداف و سياست هاي ملي را براي دستيابي به آن بسيج کرد. تاريخچه پيدايش مفهومي امنيت ملي را تا سده هفدهم ميلادي و آغاز شيوه هاي جديد مملکت داري در قالب دولت - کشورهاي مستقل به عقب مي برند، ولي آغاز مطالعه علمي اين مفهوم را مي توان در سالهاي پس از جنگ جهاني اول و دوم جستجو کرد. در عين حال طرح علمي و نظري اين بحث در ايران پديده اي کاملا جديد و نو محسوب مي شود.
ورود و شناسايي پارامترهاي موثر بر امنيت ملي و راهي براي کمي سازي اين مفهوم کيفي ميتواند راهگشا براي دولت ها و ملت ها باشد.دراين مقاله با مطالعه ابعاد امنيت ملي سعي در کمي سازي اين مفاهيم داشته و در انتها يک مدل رياضي براي امنيت ملي ارايه شده است .
کلمات کليدي
امنيت ملي- امنيت - ويژگيهاي امنيت ملي- ابعاد امنيت ملي

١.مقدمه
پس از شکل گيري عناصر اصلي دولت يعني قلمرو، مردم ،حکومت و حاکميت ،و تشکيل دولت بر اساس فلسفه ء اولي تأسيسي آن ،نخستين نهادها يعين سازمانهاي نظامي-انتظامي پديد ميآيند و در بعد داخلي و خارجي وارد عمل ميشوند(شايان ذکر است انسانها با دريافت اين حقيقت که به خودي خود نميتوانند برقرار کننده ء امنيت خويش باشند و براي حل اين مشکل نياز به سازمانهاي بزرگتري دارند گامهاي ابتدايي را در جهت ايجاد دولت برداشتند.)از اهداف اصلي و اوليه ء همه ء دولتها همين دو مساله است .عرصه ء تجلي و تحقق اين دو هدف اصلي سياست داخلي است ولي در صحنه ء بين المللي نيز تعقيب ميشود يعني اصل تأمين منافع ملي و امنيت ملي در سياست خارجي تجلي اين دو نياز اوليه ء داخلي است .ولي در صحنه ء بين المللي نيز تعقيب ميشود يعني اصل تأمين منافع ملي و امنيت ملي در سياست خارجي تجلي اين دو
نياز اوليه ء داخلي دولت است .به عبارت ديگر،بيوجود امنيت هيچ برنامه اي در داخل يک کشور قابل اجرا نيست .شکوفايي اقتصادي، سرمايه گذاري،طرح ريزي براي رشد و هر گونه برنامه ء ديگر نياز به آرامش و زمينه ء مطمئن در سطوح مختلف جامعه دارد که همگي در گرو برقراري امنيت است .در واقع امنيت در زمره ء اهداف و ارزشهاي اصولي و پايدار هر جامعه است .
٢.تعريف امنيت ملي
در مورد امنيت ملي تعاريف مختلفي ارائه شده است که قبل از اشاره به تحول مفهومي آن در زمانهاي گذشته لازم است نخست به اين تعاريف اشاره اي داشته باشيم .تا دهه ء ١٨٨٠ تعريف جامعه و کاملي از امنيت ملي ارائه نشده بود و بعد از آن به تدريج تعاريف کامل شد.هافندورن معتقد است که «در قرن هفدهم ميلادي شکل گيري دولت ملي و تمايل آن به بقا باعث مطرح شدن اين مفهوم شد».اما«مي»اشاره ميکند که «اين واژه فقط در قرن بيستم خصوصا بعد از جنگ جهاني دوم متداول شده است .
اين مفهوم مانند ديگر مفاهيم در علوم انساني داراي تعريف واحدي که مقبول تمامي يا حداقل بيشتر صاحب نظران باشد نيست .ريشه ء اين عدم اتفاق نيز به برداشت متفاوت افراد،گروهها و کشورها از اين واژه باز ميگردد.شايد علت اين عدم اتفاق گستردگي و کليت اکثر مسائل و ارزشهاي انساني-اجتماعي باشد که همگي تحت تأثير اين مفهوم قرار دارند.بر همين اساس آرنولدو لنوز ميگويد«امنيت ملي نماد ابهام آميزي است که اصلا ممکن نيست داراي معاني دقيق باشد».آلستاير بوکان نيز معتقد است «امنيت واژه اي است که معاني بسياري دارد»و بري بوزان هم ميگويد«امنيت ملي را نميتوان بطور کلي تعريف کرد بلکه تنها در موارد مشخص ميتوان آن را تعريف نمود.»{٢}او در جاي ديگري چنين ميگويد«امنيت ملي از لحاظ مفهومي ضعيف و از نظر تعريف مبهم ولي از نظر سياسي مفهومي قدرتمند باقي مانده است چون مفهوم نامشخص امنيت ملي راه را براي طرح راهبردهاي بسط قدرت توسط نخبگان سياسي و نظامي باز ميگذارد.»{٣}با اين احوال از سوي صاحبنظران در اين مورد تعاريف مشخص تر و دقيقتري نيز مطرح شده است .براي نمونه ،در دائرة المعارف علوم اجتماعي اين واژه چنين تعريف گرديده است :«توان يک ملت براي حفظ ارزشهاي داخلي از تهديدات خارجي».{٤}سازمان ملل متحد طي پژوهشي در اين زمينه باعنوان «مفاهيم امنيت »آن را چنين تعريف مينمايد:«اينکه کشورها هيچگونه
* " امنيت ملي national security به دنبال تولد ملت -کشور مطرح شد که ريشه آن به قرن ١٧ ميلادي باز ميگردد در آن زمان اين مفهوم نوظ هور تحت عنوان بقاي ملي national survival مطرح شد".
احساس خطر حمله ء نظامي،فشار سياسي يا اقتصادي نکنند و بتوانند آزادانه گسترش و توسعه ء خويش را تعقيب کنند».{٥}در فرهنگ علوم سيايس نيز چنين آمده است :«امنيت ملي عبارت از احساس آزادي کشور در تعقيب هدفهاي اساسي و فقدار ترس و خطر جدي از خارج نسبت به منافع سياسي،اساسي و حياتي کشور ميباشد»{٦}.در فرهنگ اصطلاحات روابط بين الملل اين مفهوم بدين صورت تعريف شده است .«حالتي که ملتي فارغ از تهديد از دست دادن تمام يا بخشي از جمعيت ،دارايي يا خاک خود ره سر ميبرد» {٧}.والترليپمن (Walter Lippman) محقق و نويسنده ء آمريکايي نخستين کسي بود که مفهوم امنيت ملي را به روشني تعريف نمود:«يک ملت وقتي داراي امنيت است که در صورت اجتناب از جنگ بتواند ارزشهاي اساسي خود را حفظ کند و در صورت اقدام به جنگ بتواند آن را پيش ببرد.»{٨}رابرت مک نامارا نيز ميگويد«اگر امنيت دال بر وضعي باشد که آن وضع حداقلي از نظم و ثبات است »و ريچارد کوپر ميگويد«توان جامعه در حفظ و بهره گيري از فرهنگ و ارزشهايش امنيت ملي است .»{٩}
برژينسکي سياستمدار آمريکايي در اوج جنگ سرد درباره ء امنيت معتقد بود که «نقطه ء شروع کنکاش در باب امنيت ملي بايد با شناسايي صحيح ماهيت تغييرات عصر ما قرين باشد.به اعقتاد من چهار انقلاب مرتبط با هم دنياي معاصر را دستخوش تحول کرده است :انقلاب سياسي،انقلاب اجتماعي،انقلاب اقتصادي و انقلاب نظامي.تأثيرات اين چهار انقلاب بطور هماهنگ روي نظام بين الملل ، رقابت دو ابر قدرت ،ثبات و موازنه ء نظامي آنها آشکار است و در آينده ابعاد گسترده تري پيدا خواهد کرد.»{١٠} رابرت ماندن نيز چنين ميگويد:«امنيت ملي شامل تعقيب رواني و مادي ايمني است و اصولا جزو مسئوليت حکومتهاي ملي است تا از تهديدات مستقيم ناشي از خارج نسبت به بقاي رژيمها، نظام شهروندي و شيوه ء زندگي شهروندان خود ممانعت به عمل آورند.»{١١}با دقت در تعاريف فوق ميتوان چنين برداشت نمود که نقطه ء مشترک قابل قبول همه ء صاحبنظران ضرورت «حفظ وجود خود»است که ميتوان به شکل ديگر آن را به «حفظ ذات و صيانت نفس در برابر اساسيترين خطرات »تعبير کرد.برخي از صاحبنظران حفظ خود يا«صيانت ذات و نفس »را در چهار پديده ء با ارزش خلاصه مينمايند:
الف )حفظ جان مردم ب ) حفظ تماميت ارضي ج ) حفظ سيستم اقتصادي و سياسي د) حفظ استقلال و حاکميت کشور
اهميت امنيت ملي به حدي است که بسياري از دانشمندان علم سياست و روابط بين الملل بر اين نظرند که تحقق اين مهم «فلسفه ء وجودي دولت »يا«فلسفه ء تشکيل دولت »را به دست ميدهد .
٣.ابعاد و ويژگيهاي امنيت ملي
امنيت ملي داراي دو بعد داخلي و خارجي است که با يکديگر مرتبط اند.در بعد داخلي تهديدهاي آشکار و پنهان در درون مرز ناامني به بار ميآورد از قبيل تهديدات سياسي(شورش ، جدايي طلبي،انقلاب ...)،اقتصادي(نابساماني و بحرانهاي اقتصادي،شغلي،فني،حرفه اي)، نظامي(کودتا،جنگ داخلي...)،اجتماعي(آشوبهاي اجتماعي...)که هر کدام مردم را تحت فشار قرار ميدهد.در بعد خارجي نيزامنيت ملي ميتواند از ناحيه ء مسائل سياسي(انزوا، اعمال فشارهاي سياسي)،نظامي(حمله ،تعرض نظامي و تقويت قدرت نظامي دشمن )،اقتصادي(تحريمهاي اقتصادي،تعرفه ،ليست سياه ...)و...تهديد شود.امروزه به دليل ارتباطات گسترده و نزديکي ملتها به يکديگر امنيت ملي در بعد خارج و داخل کاملا با يکديگر در پيوند است و از يکديگر تأثير و تأثر ميپذيرد.
٣,١.ويژگيهاي امنيت ملي
الف )نسبي بودن امنيت :در جهان امروز دستياري به امنيت مطلق ناممکن است زيرا قدرت که مبناي تحصيل امنيت است متغير،متفاوت و نسبي است و به تبع آن امنيت حاصل براي دولتها نيز نسبي ميگردد.بنابراين با تغيير ميزان قدرت و وجود تهديدات بالقوه و بالفعل حتي قويترين دولتها هم امنيت مطلق ندارند.
ب )ذهني بودن امنيت :اصولا احساس امنيت يا عدم امنيت يک برداشت و امر ذهني است که ريشه در معتقدات و باورهاي مذهبي،اخلاقي و فرهنگي مردم و رهبران يک کشور دارد.برآيند اين باورها و اعتقادات باعث ميشود يک ملت يا رهبران آن ،کشوري را دشمن و کشور ديگري را دوست تلقي نمايند.چون احساس امنيت يا عدم آن يک برداشت ذهني است حتي با تغيير رهبران سياسي(احزاب )اين مفهوم تغيير مييابد.{١٢}
ج ) تجريه ناپذير بودن امنيت :بدين معني که امنيت در مقابله کردن با حاکميت و استقلال يک کشور رابطه ء مستقيم دارد.يعني اگر در شهر يا استاني از يک کشور جنگ داخلي يا ناامني پديد آيد نميتواند ادعا کند که چون در ديگر شهرها امنيت به هم نخورده است داراي امنيت ملي کامل است .{١٣}
٣,٢.ابعاد امنيت ملي:
١- امنيت سياسي ٢- امنيت اقتصادي ٣- امنيت نظامي ٤- امنيت منابع و زيست محيطي ٥- امنيت اجتماعي ٦- امنيت فرهنگي
٣,٢,١ امنيت سياسي
تفکيک امنيت سياسي از ساير وجوه امنيت ، امري پيچيده است . زيرا تفکيک امنيت سياسي با امنيت (به معناي خاص امنيت ) در عمل با مشکل روبرو خواهد بود. از اين رو، گستره امنيت سياسي، از امنيت يک نظام سياسي، حاکميت ، دولت تا وجوهي از مسائل سياسي در يک جامعه گستره خواهد بود
تهديد سياسي عموما به عنوان زمينه ساز ساير تهديدها و يا مکمل آنها نيز عمل مي کند. به اعتباري مي توان چنين تلقي کرد که اساسا تهديد سياسي متوجه تمامي سازمان هاي دولتي است . هدف از تهديد ممکن است از فشار بر حکومت در مورد سياست خاصي گرفته تا واژگوني حکومت ، جدايي طلبي و برهم زدن بافت سياسي دولت براي تضعيف آن پيش از تهاجم نظامي، متفاوت باشد ساندرز در جهت تبيين سيستم هاي سياسي، عناصر اصلي سيستم را بدين شرح بر شمرده است :
بدون شک اگر از مفهوم «سيستم » بخواهيم استفاده کنيم ، بايد عناص تشکيل دهنده سيستم را بشناسيم . در بين مؤلفه هاي موجود در سطح نظام سياسي ملي، اجزاء و عناصر زير را مي توان نام برد: احزاب سياسي، ديوان سالاري حکومتي، گروه هاي ذي نفوذ، قوه مقننه ، قوه قضائيه ، قوه مجريه ، ارتش ، دانشجويان ، انجمن هاي اوليه مانند جماعت هاي خويشاوندي يا گروه هاي قومي و قبيله اي، جريان هاي سياسي، رهبران فکري، ارزشها و عقايد توده مردم و رسانه هاي ارتباطي.
بنابراين ، در بعد سياسي امنيت ملي مي توان به ابعاد فرعي مانند ساختار، ضعف و قوت ، کارآمدي، ميزان مشروعيت ، امنيت دولت ، احزاب ، مواردي که به مشروعيت نظامهاي سياسي باز مي گردد، بحث قوميت ها و اقليتها در جوامع ، ميزان نهادمندي جامعه مدني در کشورها و شيوه مشارکت سياسي اشاره کرد
٣,٢,٢ امنيت اقتصادي
مفهوم امنيت اقتصادي در خلال جنگ سرد، در کشاکش بالا بردن موازنه قدرت ، ابتدا در بلوک غرب مطرح شد. در کنار پيمان هاي نظامي، بلوک هاي اقتصادي نيز در سطح بلوک و در مناطق تحت تسلط در سطح منطقه اي شکل گرفت . اما شکل گيري در نظريه هايي با مفهوم امنيت اقتصادي به طور مشخص پس از جنگ سرد آغاز شد. به طوري که امنيت اقتصادي به عنوان يکي از ابعاد مهم امنيت ملي مطرح گرديد
اما خطر بزرگي که امروزه در مورد نظريات رايج امنيت اقتصادي وجود دارد، اين است که به غلط آن را تنها بعد مهم در امنيت ملي تلقي نماييم . علي رغم اين نظر، اهميت بعد اقتصادي امنيت ملي روز به روز افزون تر مي شود. نزاعها، کشمکشها و حتي جنگ هاي کوچک و بزرگ با اهداف اقتصادي آغاز مي شوند.
در پس نيات طرفهاي درگير، کسب منافع اقتصادي عنصر اصلي و هدف استراتژيک در شکل گيري سياست هاي آنان مي باشد. علاوه بر اين ، امروزه از اقتصاد نه تنها به عنوان مکمل عمليات نظامي، بلکه به عنوان جايگزين در مواردي همچون تمرينها استفاده مي شود. به عبارت ديگر اهميت امنيت اقتصادي تا به آنجاست که کليه دولتمردان حاضر به هزينه کردن و سرمايه گذاري- ولو در بخش نظامي- در اين زمينه هستند
جنبه هاي اصلي امنيت اقتصادي عبارتند از رشد اقتصادي و توزيع اقتصادي کالاها و خدمات . هدف امنيتي در اين رابطه افزايش سلامتي اقتصاد ملي از طريق بهبود نسبي آن در مقايسه با شرايط اقتصاد در گذشته و همين طور بهبود شرايط فعلي آن در مقايسه با ديگر کشورها مي باشد. يا بنا به گفته ماندل :
«امنيت اقتصادي عبارت است از ميزان حفظ و ارتقاي شيوه زندگي مردم يک جامعه از طريق تأمين کالاها و خدمات ، هم از مجراي عملکرد داخلي و هم در بازارهاي بين الملل »
٣,٢,٣ امنيت نظامي
بدون ترديد، قدرت ملي، روح کالبد مفهوم امنيت ملي است . امنيت نظامي نيز به عنوان اصلي ترين عنصر قدرت ملي محسوب مي شود. در واقع عنصر نظامي گري، معيار نهايي مي شود که به وسيله آن ، ميزان کلي پتانسيل اقتدار و توان (حفظ ) امنيت ملي، سنجيده شده و مورد قضاوت قرار مي گيرد. بدون ترديد ميزان اهميت امنيت نظامي با نوع و تحولات تهديدها ارتباطي مستقيم خواهد داشت . هر چه تهديدها به سمت تهديدهاي سنتي سوق يابد، نوعي از امنيت نظامي متناسب آن شکل خواهد گرفت .
گذشته از مباحث نظري، جهان در هر صورت و با هر شکلي از نظم امنيتي، به برقراري نوعي عنصر امنيت نظامي در سطح ملي و بين المللي نيازمند است موضوع اصلي امنيت نظامي، بر محور جنگ و ابزارهاي زور، دور مي زند. هدف مشخص امنيتي در اين حوزه عبارت است از جلوگيري از بروز جنگ و در صورت واقع شدن ، پيروزي در آن . لذا بخشي از مفهوم امنيت نظامي با رقابت تسليحاتي در هم تنيده است . در هم تنيدگي امنيت نظامي و رقابت تسليحاتي آن چنان پيشرفته است که بنا به اعتقاد بسياري از پژوهشگران حوزه امنيت که بيان مي دارند مفهوم امنيت نظامي با مفاهيمي چون رقابت تسليحاتي و معماي امنيت (Security Dilemma ) يک دست و همسان شده است ؛ چرا که بر طبق اين مفهوم تلاش هاي دولت براي حفظ امنيت خويش ممکن است صرفا انگيزه هاي دفاعي داشته باشد، اما در نظر دولت ديگر، انگيزه هاي تهاجمي تلقي مي شود، ناامني کشور اول افزايش مي يابد و دولت را به اتخاذ معيارهاي اصلاحي نظامي سوق داده و بدين وسيله باعث دور باطل در حوزه تأمين امنيت نظامي براي يکديگر مي شوند. لذا تا زماني که برتري نهايي يک کشور بر کشور ديگر راهبردي نظامي باشد، عنصر نظامي و تسليحاتي، حرف آخر را در قدرت ملي خواهد زد معمولا تهديدات نظامي در برنامه هاي امنيت ملي، از بالاترين اولويت برخوردارند. اقدام نظامي مي تواند حاصل کار چند قرن در جنبه هاي ديگر را از بين ببرد. دست آوردهاي ارزشمند در زمينه سياست ، هنر، صنعت ، فرهنگ و همه جنبه هاي انساني ممکن است با توسل به زور کنار زده شوند. به عبارت ديگر امکان دارد که دست آوردهاي انسان با روش هايي غير از آنچه موجب به وجود آوردن آنها شده ، در معرض تهديد قرار بگيرد و نياز به جلوگيري از تحقق اين تهديدات ، فلسفه اصلي نقش حفاظتي- نظامي دولت را تشکيل مي دهد. لذا همه دولت ها براي مقابله با خطر داراي نيروي نظامي دفاع يا اعمال تلافي جويانه خواه در قالب دفاع يا اعمال تلافي جويانه ، هستند. بنابراين با وجود تهديدات به خصوص تهديداتي که متوجه حاکميت ارضي و قلمرو سرزمين دولت ها است ، جنگ کردن و پيروزي نظامي در آن ، هنوز هم هدف محوري است .
٣,٢,٤ امنيت منابع و زيست محيطي
جديدترين جنبه امنيت ملي که کمتر از ساير جنبه هاي اين مفهوم مورد توجه بوده است ، امنيت منابع و زيست محيطي مي باشد. اخيرا ملاحظات مربوط به رشد سريع و بي رويه جمعيت ، کاهش منابع طبيعي و گسترش غير قابل کنترل آلودگي هاي صنعتي و معدني وارد صحنه اصلي تفکر روابط بين المللي، پژوهشگران و حتي توده هاي مردم شده است . در پايان دهه ١٩٨٠، محيط زيست به عنوان يک موضوع امنيتي آغاز و به يک مرور به مسئله امنيتي برجسته تبديل شد.موضوعاتي همچون گازهاي گلخانه اي، تهي شدن اتمسفر از ازن ، ته نشيني اسيدها، خوردگي خاک، از بين رفتن جنگلها، کاسته شدن از ماهي هاي موجود و آبهاي تازه در کنار زوال منابع زيرزميني از موضوعات مرتبط با امنيت محيط زيست است اين قسم از امنيت به معني عدم تهديد و تعرض و فقدان خطر در مورد محيط زيست که به عنوان يکي از مهمترين منابع حياتي در زندگي فردي و اجتماعي است ، مي باشد.
به طور کلي تصورت گوناگون از امنيت محيط زيست بر خواسته از چهار عامل ذيل تبيين شده است :
الف ) از بين رفتن تدريجي محيط زيست به عنوان يک دليل ناپايدار سياسي و مبارزاتي؛ ب ) از بين رفتن محيط زيست که نتيجه و ماحصل يک جنگ است ؛
ج ) از بين رفتن محيط زيست به عنوان تهديدي براي سلامتي و سالم ماندن بشر؛
د) انجام تلاش هايي که ميزان انحطاط محيط زيست را ميتوان با کاربرد قدرت کاهش داد.
٣,٢,٥امنيت اجتماعي

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید