بخشی از مقاله

اصول و روش هاي طراحي المان هاي شهري
چکيده
المان ترکيب شکل هاي هندسي و حجم ها، به همراه تداعي خاطره اي خوش ، تاريخي پر افتخار يا ايجاد حس خوبي از نشاط و آرامش براي شهروندان است .گاهي المان ها را در قالب مجسمهي شخصيت هاي بزرگ تاريخي و فرهنگي و گاهي به شکل نمادها و نشانههايي ديده ايم که علاوه بر زيبايي، داراي مفهومي عميق هستند و براي لحظاتي ما را وادار به توقف و خيره شدن به خود کرده اند. اين تنديس ها و پيکره ها در بيش تر موارد، به نماد و نشانهاي براي محلي که در آن قرار گرفتهاند؛ تبديل شده اند و همهي شهروندان ، آن نقطه از شهر را به آن نشاني ميشناسند.
علاوه بر اين ، المان ها در صورت طراحي صحيح ، اصولي و جذاب ، ميتوانند به يکي از نمادهاي شهر تبديل و موجب جذب گردشگر به شهرها شوند و تا مدت ها در ذهن مسافران و گردشگران باقي بمانند. مهم ترين اصل در طراحي و انتخاب فرم المان ها، اين است که تلاش شود تا مفهوم مورد نظر به طور غيرمستقيم به مخاطب القا شود و هم چنين جذابيت کافي را داشته باشد؛ به گونهاي که مخاطب و بيننده را به تفکر و تامل وا دارد؛ به اين ترتيب پيام آن در ذهن ها باقي ميماند. از نظر مفهومي، بهتر است المان ها بر اساس فرهنگ ، تاريخ ، آداب و رسوم و شرايط اقتصادي و شغلي مردم همان منطقه طراحي شود تا هم نماد آن شهر باشد و هم شهروندان بتوانند ارتباط بهتر و عميق تري با آن برقرار کنند و هرچقدر که المان با فرهنگ مردم هماهنگ تر باشد؛ تاثير و جذب مخاطب آن بيش تر است از نظر آب و هوا و شرايط اقليمي هم بايد به ويژگيهاي خاص منطقه توجه شود.
کلمات کليدي: المان شهري، فرهنگ ، طراحي شهري، مبلمان شهري


١- مقدمه
مبلمان شهري به عنوان يکي از مولفه هاي مطرح در طراحي شهري و به عنوان عنصري از کل شهر، تجلي دهنده ساختار و هويت شهري مي باشد. در واقع مبلمان شهري بخشي از سيماي شهر را تشکيل مي دهد که همواره زيبايي، هماهنگي و تناسب آن موجب چشم نوازي محيط شهري شده و همچنين عامل ارتباط دهنده بين انسان و محيط مي گردد و محيطي جذاب را براي ساکنان فراهم مي آورد. طراحي و ايجاد مبلمان شهري از عواملي است که در ايجاد هويت ، زيبايي و خوانايي شهر اهميت فراوان دارد. از همين رو عناصر و المان هاي شهري با ظهور و بروز در فضاهاي شهري و ايجاد محيط هاي مطلوب ، به طور عمومي سبب تلقي مطلوبي از شهر در ذهن شهروندان شده و تصاوير خوشايندي در ذهنيت آنان باقي مي گذارد. چنين وضعيتي سبب شکل گيري احساساتي نظير تعلق خاطر به مکان و دوست داشتن محيط زندگي و فعاليت شده و در نتيجه احساس مسئوليت و دلسوزي نسبت به سرنوشت آن ، روندي از ارتقاء روزافزون و پايدار کيفيت محيط حاصل مي شود. در حالي که عکس اين روند نيز صادق است . بسياري از شهروندان به خصوص در شهرهاي بزرگ از فضاها و محيط زندگي خود، به واسطهي عدم وجود منظر شهري مناسب در تمام ابعاد آن ، ناراضي اند. اين امر منجر به ايجاد عدم علاقه به شهر و عدم دلسوزي نسبت به آن شده و سبب تشديد روند نزولي کيفيت محيط شهري مي شود. امروزه ارتقاء کيفيت فضاي شهري، تقاضاي جامع شهري شهروندان شده و زيباسازي که شايد در روزهاي اول در انتهاي صف اقدامات مديريت شهري قرار داشت ، به ابتداي ليست وظايف تغيير مکان داده است .با نگاهي اجمالي به پيرامون خود، به اغتشاش بصري و فضاهاي شهري بي کيفيت و بي هويت اذعان خواهيم داشت ، بطوري که درحال حاضرکيفيت محيط شهري موجود اکثرشهرهاي ايران ، محصول عواملي مانند: عدم کنترل احجام شهري؛ اغتشاشات بصري؛ بي توجهي به همجواريها در کالبدها ونماي ساختمان ها و... مي باشد(بحريني و ديگران ،١٣٨٨: ١٥٤). المان ترکيب شکل هاي هندسي و حجم ها، به همراه تداعي خاطره اي خوش ، تاريخي پر افتخار يا ايجاد حس خوبي از نشاط و آرامش براي شهروندان است .گاهي المان ها را در قالب مجسمهي شخصيت هاي بزرگ تاريخي و فرهنگي و گاهي به شکل نمادها و نشانههايي ديده ايم که علاوه بر زيبايي، داراي مفهومي عميق هستند و براي لحظاتي ما را وادار به توقف و خيره شدن به خود کرده اند. اين تنديس ها و پيکره ها در بيش تر موارد، به نماد و نشانهاي براي محلي که در آن قرار گرفتهاند؛ تبديل شده اند و همهي شهروندان ، آن نقطه از شهر را به آن نشاني ميشناسند. علاوه بر اين ، المان ها در صورت طراحي صحيح ، اصولي و جذاب ، ميتوانند به يکي از نمادهاي شهر تبديل و موجب جذب گردشگر به شهرها شوند و تا مدت ها در ذهن مسافران و گردشگران باقي بمانند. المان هاي شهري، بخشي از عناصر شهري و زير مجموعهي نشانههاي شهري هستند؛ نشانههاي شهري هم يکي از عناصر «سيماي شهر» هستند. گاهي سيماي شهري را به اشتباه مترادف با منظر و نماي شهري قرار ميدهند؛ در حاليکه «سيما» ترجمهي واژه ي image و به معني برداشت و تصويري است که در ذهن ناظر يا مخاطب شکل ميگيرد؛ سيما به معني سهم ذهن ناظر از تصوير واقعي و منظر شهر است . شانهها که بخشي از سيماي شهر هستند؛ شامل طيف وسيعي از عوامل از قبيل تابلوها و علايم هشدار دهنده و نشان گر جهت و مکان هستند؛ بخشي از اين نشانهها، المان ها هستند. المان ها کارکرد نشانهاي دارند و به مخاطب کمک ميکنند تا تصوير دقيق تري از شهر و آن بخش خاص شهر که المان در آن قرار دارد؛ در ذهن خود داشته باشد(گلکار،١٣٨١: ٣٧). المان ها دو جنبه دارند؛ يکي کالبد و پيکره ي آن ها و ديگري مفهومي که به مخاطب القا ميکنند. برخي از نمونههاي رايج المان ، تنديس ها و سرديس هايي هستند که از شخصيت هاي ادبي و تاريخي مثل مجسمهي خواجوي کرماني ساخته شده اند. نمونهي ديگر المان ، پيکره ها و نشانههايي است که نمايان گر مفهومي هستند؛ مثل تنديس جلوي دانشگاه باهنر يا الماني که در خيابان شفا قرار داده شده است . از جنبههاي مختلف ، تقسيم بنديهاي متعددي براي المان وجود دارد؛ يک تقسيم بندي، از نظر واقعي يا مفهومي و ذهني بودن المان است .
تقسيم بندي ديگر از جنبهي نوع کارکرد المان است ؛ براي مثال برخي از المان ها در بخش هاي معيني از شهر مثل تقاطع ها و نقاط عطف شهري و به عنوان يک نقطهي پايان گذاشته ميشوند؛ يا اين که در فضاي معيني، المان خاصي را براي استفاده ي مشخصي قرار ميدهند. دستهبندي ديگر از لحاظ هنري است ؛ به اين معني که به المان ها بر اساس ترکيب حجم ها، فرم و شکل هندسي آن ها توجه ميشود. اما آن چه بيش تر در شهر وجود دارد و براي شهروندان ملموس تر است ؛ دستهبندي المان ها بر اساس واقعي يا مفهومي بودن و کارکرد آن ها است (سعيدنيا، ١٣٨٦: ٦٨).
٢- مباني نظري تحقيق
المان يا نماد شهري ترکيبي است پيکره وار که در ساخت آن از ويژگي هاي دروني احجام و اشکال هندسي، صفحات قائم يا منحني ، اجزاء سازه اي، کابل ها، پوترها و فريم ها و به طور کلي هر آنچه مي تواند جنبه ي تزئيني و ساختماني داشته باشد به صورت يک کليت يکپارچه و تلفيقي از موارد فوق استفاده مي شود. و قبل از هر چيز اين ترکيب داراي يک نظام هندسي و تعادلي پايدار و زيباست به گونه اي که پس از خودنمايي در سطح شهر افراد را به گونه اي جذب خود مي نمايد و ذهنشان را درگير خود مي کند که تا مدت ها در آن منطقه از شهر به صورت سمبليک مشخصه اي براي شناخت شهر در منطقه مورد نظر مي گردد.
در واقع جزو شاخصه هاي شهري ميگردد. به گونه اي که ذهن با برده شدن نام منطقه ي مذبور ناخودآگاه به دنبال شاخصه ها و ويژگي هاي خاص آن منطقه المان مورد نظر را در خود تصوير سازي خواهد کرد. اين خصوصيت به ويژه براي توريستها و کسانيکه کمتر به منطقه ي مورد نظر رفت و آمد ميکنند اهميت دارد چرا که در مسير يابي و آدرس دهي صحيح براي پيدا نمودن يک منطقه ي خاص شهري مشخصه و نماد خاص آن منطقه اهميت دارد(غلامحسيني،١٣٩١: ١١٢). اين نماد در شناخت منطقه اهميت دارد و چه بسا برگرفته از اتفاق يا تاريخچه اي خاص در محل مورد نظر باشد و به نکته اي خاص در آن محل اشاره کند و با تاريخچه اي عجين باشد. به گونه اي يکي از اهداف المانها ميتواند اطلاع رساني و معرفي منطقه اي خاص به لحاظ تاريخي - جغرافيايي - فرهنگي و ويژگي هاي خاص مردم آن منطقه بوده و يا به اتفاق يا رويداد خاصي در منطقه ي مزبور اشاره کند که همه ي اينها در برقراري ارتباط بهتر مخاطبين و کسانيکه به محل رفت و آمد دارند با منطقه ي مورد نظر موثر است . چه بسا خود همين نماد پس از مدتي به يک اثر تاريخي و ماندگار تبديل گردد و آوازه ي آن در شهرهاي ديگر بپيچد. نمونه هاي بسياري از اين نوع المانها وجود دارد.... به اين گونه سازه ها، بناي يادبود يا اصطلاحا مانيومنت manumental structures نيز گفته مي شود. اما ويژگي ديگر اينگونه نماد ها ايجاد يک فضاي زيبا و يک اتمسفر هنري در سطح شهر ها مي باشد که قسمت هاي مختلف شهر ها را از حالت يکنواختي و تکراري شدن خارج مينمايد. به هر بخش از شهر يک هويت و ويژگي خاص مي بخشد. در کالبد شهر روح زندگي مي دمد و مهمتر از همه اينها به محيط هاي شهري مقياس زيستي و انساني مي بخشد. در فضايي که با هنر عجين شده انسان راحت تر نفس مي کشد چرا که هنر در خون هر انسان است و ناخودآگاه جذب عظمت و زيبايي مي شود(پاکزاد،١٣٨٦: ٣٣). سوء برداشت ها و سوء مديريت ها و تا حدي نيز عدم اطلاع و آگاهي کافي از اين دو مقوله سبب شده که متوليان شهرسازي و معماري ما در سطح شهرها خيلي سبک و پيش پا افتاده با مسئله ي فوق برخورد کنند و به قولي با قرار دادن چند مجسمه با نام ميادين اصلي سر و ته قضيه را به گکونه اي به هم بياورند! مجسمه هايي که بدون اينکه هيچگونه فکر و جاذبه اي در شخص ايجاد کنند مستقيما منظور خود را بيان ميکنند و در نتيجه حتي براي لحظه اي نيز نمي توانند نگاه مخاطب را روي خود حفظ نمايند و طبعا نميتوانند در دراز مدت اثري ماندگار و جزو ويژگي هاي منطقه به حساب آيند. تفاوت اصلي مجسمه با المان در نگاه انتزاعي و غير مستقيم المان ها است . نگاهي که ذهن انسان را بعنوان يک موجود متفکر درگير خود ميکند. لقمه اي آماده نيست که در دهان انسان گذارده شود! فکر و انديشه و تامل انسان را در برخودر با خود ميطلبد. در حرکت انسان مکث و تامل ايجاد مي کند و همين ويژگي باعث ماندگاري آن مي شود چرا که آنچه موجب درگيري ذهن شود در اذهان باقي مي ماند.
اما مجسمه خيلي پيش پا افتاده و به قول معروف شسته رفته گويي لقمه اي آماده را در دهان فرد مي گذارد و مفهوم را مستقيما به وي عرضه ميدارد. در گيري فرد با موضوع به سطح نزول ميکند و در چنين حالي و از چنين اثري نمي توان انتظار ماندگار شدن و اثر گذاري در ذهن را داشت . علاوه بر اين مجسمه پيکره ايست تراشيده شده از سنگ يا يک نوع از مصالح خاص .
معممولا تنوع خاصي ندارد و کالبدي يکنواخت است در صورتي که المان ها چه به لحاظ فرمها و آرايه هاي به کار رفته و حتي چه به لحاظ مصالح و رنگ ها و تزئينات معمارانه ميتوانند سرشار از تنوع و زيبايي باشند. المان يک ترکيب معمارانه است چرا که در آن از هندسه و ويژگي هاي دروني اشکال و احجام استفاده ميشود در صورتيکه هنر پيکره سازي و مجسمه سازي مقوله ي ديگريست که مستقيما در اين گروه طبقه بندي نمي شود.
اما در برخي موادر ما مجبوريم براي نشان دادن مکاني خاص از مجسمه استفاده کنيم مثلا مکان هايي که به نام شخصيتي خاص معرفي شده اند و هدف نشان دادن چهره يا پيکره ي شخصيتي خاص ميباشد. اين شخصيت را نميتوان با خط و صفحه نشان داد! اما در اکثر موارد براي نشان دادن مفاهيم و موضوعات و بويژه آنچه که اصولا شکل خاصي ندارد و صرفا مفهومي را بيان مي کند استفاده از آرايه ها و المان ها ضروري است .
٣- معيارها و اصول طراحي و ساخت المان هاي شهري
طراحي و معماري شهرها بخشي از هنر سازمان دادن به فضاي کالبدي است که با رشته هاي مختلف علمي و هنري مانند جغرافيا، برنامه ريزي شهري، معماري منظر و... سروکار دارد.
طراحان فضاهاي شهري در گرو رفع نيازهاي افراد در استفاده از مبلمان شهري در فکر طراحي اصولي المان هاي شهري مي باشند اما با توجه به تفاوت شديد در بين سليقه و نيازهاي افراد استفاده کننده بايد نيازهاي کليدي که در بين تمام افراد مشترک است شناسايي و در طراحي ها لحاظ شود. مي توان گفت که بيشتر افراد استفاده کننده از اين فضاها بر سه اصل ايمني، امنيت ، و راحتي اينگونه فضا ها تاکيد دارند.(مرتضايي،١٣٨١: ٨٨) اگر در طراحي اينگونه فضاها به خواسته ها و نيازهاي افراد توجهي نشود پيامدهاي جبران ناپذيري را در پي دراد.
مثلا اگر در طراحي يک ايستگاه اتوبوس فضايي زيبا دلنشين و راحت طراحي گردد اما ايمني لازمه را نداشته باشد به جاي اينکه افراد را به استفاده از اين فضا دعوت کند آنها را از اين فضا دور مي کند و اجازه نمي دهد آنها با ايستگاه اتوبوس که جزوي از مبلمان شهري است به راحتي ارتباط برقرار کنند.
همچنين در مورد طراحي اينگونه فضاها بايد ابتدا به ساکن بدانيم که اين فضاها براي چه مليت و چه فرهنگي قرار است طراحي شود مثلا اگر قرار است يک باجه پست براي شهر يزد طراحي شود بايد ابتدا اصول فرهنگي ، اجتماعي و ... حاکم بر اين شهر مورد مطالعه قرار گيرد و باجه پستي که در شهر تهران استفاده مي شود هيچگاه در پياده رو هاي شهر يزد جواب نخواهد داد و اين المان براي شهر يزد به خودي خود نيازمند طراحي مي باشد. مهم ترين اصل در طراحي و انتخاب فرم المان ها، اين است که تلاش شود تا مفهوم مورد نظر به طور غيرمستقيم به مخاطب القا شود و هم چنين جذابيت کافي را داشته باشد؛ به گونهاي که مخاطب و بيننده را به تفکر و تامل وا دارد؛ به اين ترتيب پيام آن در ذهن ها باقي ميماند. از نظر مفهومي، بهتر است المان ها بر اساس فرهنگ ، تاريخ ، آداب و رسوم و شرايط اقتصادي و شغلي مردم همان منطقه طراحي شود تا هم نماد آن شهر باشد و هم شهروندان بتوانند ارتباط بهتر و عميق تري با آن برقرار کنند .از نظر آب و هوا و شرايط اقليمي هم بايد به ويژگيهاي خاص منطقه توجه شود؛ براي مثال در شهر کرمان بايد از مصالحي براي ساخت المان استفاده شود که با توجه به تغييرات زياد دما در شبانهروز و خشکي هوا، بتوانند مقاومت کنند. از لحاظ ابعاد، المان بايد متناسب با فضايي که قرار است در آن باشد؛ طراحي شود (غلامحسيني،١٣٩١: ١١٢). المان بايد نسبت به زمينهاي که در آن قرار دارد؛ از هر نظر مثل ارتفاع ، فرم ، اندازه و رنگ متفاوت باشد تا بيش تر در معرض توجه مخاطبان قرار گيرد.
با توجه به فاصلهاي که المان با مخاطبان و عابران دارد؛ عمق و وسعت فضايي که در آن قرار دارد و عملکردي که براي آن در نظر گرفته شده است ؛ ابعاد، ارتفاع و حجم آن تعيين ميشود.
اصل مهم ديگري که در طراحي المان بايد به آن توجه کرد؛ مکان يابي براي آن است . مکان هاي پررفت و آمد، گره هاي شهري مثل تقاطع ها، نقاط عطف ، پارکها و پاتوق هاي شهري و هم چنين جداره هاي محل هاي پر رفت و آمد، مکان هاي مناسبي براي قرار گرفتن المان ها هستند.
٣-١- مجسمه:
مجسمه ها جزئي از عناصر و مبلمان فضاهاي شهري هستند که نه تنها به غناي بصري شهر و فضاي اجتماعي ما کمک مي کنند بلکه به عنوان نماد و نشانه اي از فرهنگ غني و هويت جمعي ما قابل استفاده هستند. مجسمه هاي از آن دسته از عناصر هستند که کارکرد در آنها يکي از مهمترين فاکتورهاست کارکرد فيزيکي ، معنايي و مفهومي . مجسمه ها از لحاظ معنا و مفهوم تاثير فراواني بر روي ذهن افراد دارند براي مثال با قرار دادن مجسمه کودکان در پارک ها مثل کودکي که در حال بازي است و يا کودکي که در آغوش مادر قرار دارد مي توانيم کودکان را تحريک به حرکت در اجتماع کنيم و او را با ديدن اين مجسمه ها وادار کنيم تا لحظه اي در آغوش مادرش آرام بگيرد و يا با دوستان خود براي انجام بازي هاي کودکانه ارتباط برقرار کند . و به همين ترتيب کودک را با مسائل جديد روبرو و کارهاي شايسته را از طريق فهم بصري به کودک ديکته کنيم . حال اين بحث ها فقط شامل کودکان نمي شود و با طراحي در مقياس هاي ديگر مي توان بر روي ذهن کليه انسانها تاثير گذار بود و يکي از بهترين راه هاي اثر گذاري بر روي رفتار افراد اين است که رفتار شايسته و درست را از طريق فهم بصري به افراد ياد دهيم که مجسمه ها يکي از عناصري است که مي تواند بر غناي بصري مبلمان شهري بيفزايد. طبيعي است که در ساخت اين مجسمه هاي شهري بايد از مواد و مصالحي استفاده شود که کيفيت بالايي داشته و بعد از مدتي از بين نرود ، موادي که در مقابل شرايط جوي و کنجکاوي برخي از شهروندان دوام کافي داشته باشد.
همچنين ترکيبات غلط و ناهنجار عناصر، المان ها و تأسيسات و تجهيزات شهري با نقاشي ديواري، مجسمه يا ساير عناصر يادماني که مي تواند در روز به چشم نيايد، در زير نور شب و نورپردازي هاي شبانه انعکاس دو پندان مي يابد از اين رو بايد به طور کامل رعايت شود(حبيبي و ديگران ،١٣٨٧: ٢۴).
٣-٢- نيمکت و صندلي :
از جمله عناصر معماري که هم در محيط داخلي و هم در محيط خارجي مورد استفاده قرار مي گيرد نيمکت و صندلي است .
نشستگاه در يک شهر محل تمرکز بسياري از فعاليت هاست (مرتضايي،١٣٨١: ۴٩). نيمکت ها معمولا در پارک ها و پياده رو ها مورد استفاده قرار مي گيرند . در زمينه استفاده از نيمکت به عنوان يکي از اجزا مبلمان شهري و به دليل محدود بودن سفارش دهندگان اينگونه محصولات ، و محيطي که در آن مورد استفاده قرار مي گيرند فعاليت زيادي از جانب شرکت هاي خصوصي چه در قالب طراحي و چه از جهت انجام کارهاي اجرائي صورت نگرفته است . نيمکت ها از لحاظ جنسي بايد از موادي در ساخت آنها استفاده شود که مقاوم باشد و بايد فضاي راحتي را براي نشستن افراد تامين کند همچنين در اتصالات آن از پيچ ، پرچ ، ميخ ، چسب هاي مخصوص و اتصالات کام و زبانه بسته به جنس نيمکت استفاده مي شود.
٣-٣- باجه تلفن ، باجه پست ، ايستگاه اتوبوس :
موارد فوق نيز جزئي از عناصر و مبلمان شهري به حساب مي آيند . شايد در طول شبانه روز يک شهروند با اين عناصر ارتباط بيشتري نسبت به ساير عناصر و مبلمان شهري برقرار کند و لذا لازم است در طراحي آنها شرايط اتخاذ شود که اين عناصر در معرض ديد باشند ، مثلا مي توان در طراحي آنها از رنگ خاص و يا نورپردازي ويژه و حتي فرم و شکلي خاص استفاده کرد و يا اينکه با بزرگ کردن آنها از لحاظ ابعاد و ارتفاع اين عناصر را در چشم بيننده قرار داد به شرطي که به ساير مبلمان شهري و در کل سيستم شهرسازي ما آسيبي وارد نشود . در طراحي موارد ذکر شده به دليل اينکه تنوع افراد استفاده کننده از آنها زياد است و افراد در موقعيت ها و سنين مختلف از اين عناصر استفاده مي کنند بايد سهولت در بکارگيري اين عناصر شهري لحاظ شود. همچنين در طراحي اينگونه عناصر مي توان به صورت تلفيقي عمل نمود مثلا يک باجه پست را با باجه تلفن تلفيق نمود و از قرار گيري آنها کنار هم مبلمان شهري زيبايي را ايجاد نمود.
٣-۴- تابلوهاي راهنما و روشنايي:
يکي ديگر از عناصر مبلمان شهري تابلوهاي راهنما و روشنايي هستند که نقش بسزايي در معرفي فضاهاي شهري از جمله خيابان ها و کوچه هاي يک شهر و يا فضاهاي مختلف يک پارک يا نمايشگاه و ... به بينندگان دارند و با طراحي درست و اصولي مي توانند به جاي حس کسل کنندگي در بين افراد باعث ايجاد هيجان و حرکت شوند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید