بخشی از مقاله


اهمیت مطالعات آینده نگاری در فرایند برنامه ریزی شهری

 

چکیده

پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی-تحلیلی و بر مبانی مطالعات کتابخانه ای به اهمیت مطالعات آینده نگاری در فرایند برنامه ریزی شهری است. مباحث این تحقیق گویای آن است که در دهه های اخیر مناطق شهری تغییرات سریع و شدیدی داشته اند و طیف وسیعی از چالش ها و فرصت های تازه ظهور نموده است. در این راستا برنامه ریزیان و تصمیم گیران شهری به این درک رسیده اند که رویکردها و روش های جاری برای برنامه ریزی آینده در پرداختن به تغییرات جاری ناکافی می باشند. بنابراین راههای جدید،کارا و خلاقانه اندیشدن و عمل کردن در مورد آینده جستجو شده است. بدین ترتیب در آغاز هزار سوم علم آینده نگاری ادبیات پراکنده و غیرمنسجم در مورد برنامه ریزی برای آینده را به علمی مدون با اصول و مبانی متقن تبدیل کرده که وظیفه آن علاوه بر تحلیل روندهای گذشته و حال، کشف و ابداع و ارزیابی آیندهای محتمل، ممکن و مطلوب است. نتایج این تحقیق گویای اهمیت این گونه مطالعات در نواحی شهری و فرایند برنامه ریزی شهری بواسطه ناپایداری های مکانی-فضایی موجود و پراهمیت تر از آن یافتن راه های برای مواجه با فرصت ها و چالش های نوظهور و احتمالی در آینده در جهت رسیده به توسعه ای پایدار می باشد.

واژگان کلیدی: آینده نگاری، برنامه ریزی شهری، ناپایداری های مکانی-فضایی، توسعه پایدار.

1

-1 بیان مساله

گزارش ویژه" آینده در آستانه هزاره سوم" سازمان ملل 15 چالش عمده را که در هزاره سوم پیش روی بشر قرار خواهد داشت را ارائه داده است که اولین مورد آن مربوط به مقوله توسعه پایدار و چگونگی دستیابی به آن می باشد(گلن، 2،.(1382 در این راستا مقوله توسعه شهری پایدار در سال های اخیر به عنوان یک موضوع مهم علمی در کلیه جوامع مطرح بوده و بخش وسیعی از ادبیات توسعه شهری را به خود اختصاص داده است. طی صد سال اخیر، شهرها درصد زیادی از جمعیت جهان را به خود جذب کرده اند و برای اولین بار در تاریخ بشر، جمعیت آنها از نواحی خارج از آن بیشتر شده است و با نرخی حدود 55 میلیون نفر در سال در حال افزایش است. در حال حاضرشهرها سه چهارم منابع جهان را مصرف نموده و اصلی ترین تولید کننده ضایعات در جهان به شمار می روند.توسعه شتابان شهرها، در چند دهه معاصر از ابعاد مختلف زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و محیطی و ... بشر را تحت تاثیر قرار داده است. به طوری که شهرها به عنوان عامل اصلی ناپایداری در جهان به شمار می روند(.(Egger, 2005, 2 جامعه شهری امروز با وجود مسائلی از قبیل فقر و بی عدالتی، فردگرائی، طمع گرائی، ازهم پاشیده شدن روابط اجتماعی، ناپایداری خانواده، آهنگ زندگی روزمره ناموزون و نامتعادل، از بین رفتن هویت شهری، از بین رفتن ثروت های طبیعی و فرهنگی، کاهش مشارکت عموم در فرآیند تصمیم گیری، آسیب پذیری انسان ها و محیط شهری ناشی از حوادث طبیعی و انسانی ،آلودگی زیست محیطی، تصادفات رانندگی، بزهکاری و جنایت، عدم وجود آسایش محیطی در فضاهای زیستی، مصرف بی حد وحصر انرژی و استفاده غیرمنطقی از منابع تجدیدناپذیر و ...مواجه است(مفیدی شمیرانی و افتخاری مقدم،1388 ، .(15در این زمینه لوئیر مامفورد، شهرهای اینده را شهرهایی می داند که به پایین ترین سطح امکان زندگی تنزل یافته و کاملاً بی احساس و عاطفه شده و به سطح ملزومات ماشین رسیده است. برای

جلوگیری از رسیدن به جایگاهی که مامفورد برای شهرهای آینده بیان نموده است، بایستی نگاهی عمیق تر و جدی تر به مقوله آینده شهری و چالش های پایداری آن داشت(قره خلو و حسینی، 135، .(158 از این رو این تحقیق با هدف بررسی و آشکارسازی اهمیت مطالعات آینده نگاری در برنامه ریزی شهری گام به عرصه تحقیق نهاده است و در این راستا از روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای استفاه نموده است.

-2 تعریف مفاهیم

-1-2 برنامه ریزی و برنامه ریزی راهبردی

آثار بجای مانده از زندگی انسان های اولیه در سالیان دور، نشان می دهد که در هر زمانی برنامه ریزی به صورتی انجام می پذیرفته است. از بدوی ترین و ساده ترین فعالیت های گروهی انسان در رفع نیازهای خود مانند شکار و خوشه چینی تا جدیدترین و پیچیده ترین فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و صنعتی که عموماً از اواخر قرن هفدهم رونق گرفت و همچنین تا به امروز تکامل یافته است، نیاز به برنامه ریزی وجود داشته است. از برنامه ریزی تعاریف متعددی ارائه شده است. از لحاظ علوم سیستمی، برنامه ریزی، فعالیتی است که با اداره و کنترل یک سیستم آن را به سوی هدف های هماهنگ در رابطه با نظام ارزشی جامعه هدایت می کند. در این ارتباط پورویت معتقد است برنامه ریزی مجموعه اقداماتی است که برای رسیدن به اهداف معینی انجام می گیرد. فریدمن، برنامه ریزی را نوعی تفکر درباره مسائل اجتماعی، اقتصادی و ... تعریف نموده که جهت گیری و آینده نگری به صورت عملی در روابط، اهداف و تصمیمات همه جانبه دارا بوده و به شدت در زمینه خط مشی و برنامه از جامعیت برخوردار باشد(زیاری، 1389، .(10 به طورکلی می توان گفت که برنامه ریزی فرایندی با مراحل مشخص و به هم

2

پیوسته به منظور تولید یک خروجی منسجم در قالب سیستم هماهنگ از تصمیمات است. بیشتر برنامه ریزی ها بر اساس رویکرد عقلایی، دارای آرمان ها و اهداف طرح ها و اقدامات و منابع مورد نیاز هستند که ابتدا اهداف سازمان تبیین شده، سپس طرح ها و اقدامات لازم تعیین شده و در نهایت منابع مورد نیاز برآورد شده و برنامه اجرا می شود(نجف بیگی، 1385، .(113 در این راستا برنامه ریزی استراتژیک مطرح شده است این نوع برنامه ریزی قبل از این که یک تکنیک و فن باشد، یک نحوه تلقی و یک باور است که مدیران را به تفکر دراز مدت و آینده نگری و پیش بینی افق های دوردست، ترغیب می کند. نویسندگان و اندیشمندان مدیریت هر یک تعریف خاصی از این نوع برنامه ریزی ارائه داده اند که شاید بتوان همه آنها را در این تعریف خلاصه کرد که برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که جهت تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاش های آن برای نیل به اهداف و رسالت های بلند مدت، با توجه به امکانات و محدودیت های درونی و بیرونی(الوانی، 1385، .(54 فرایند برنامه ریزی استراتژیک با تصمیم گیری در خصوص یک برنامه ریزی استراتژیک و با اتفاق نظر اولیه در میان تصمیم سازان آغاز می گردد. در مرحله دوم تیم برنامه ریزی استراتژیک، زمینه تاریخی، موقعیت کنونی و چشم انداز آتی محدوده جغرافیایی مورد مطالعه را مشخص می کنند و اهداف کلان جهت هدایت فرایند برنامه ریزی استراتژیک تعیین می گردد. در مرحله سوم اهداف مشخص تر بر اساس تحلیل های داخلی و خارجی صورت می پذیرد. زمانی که اهداف کلان و اجرایی تعیین و متغیرهای مهم شناسایی شدند در مرحله بعد گروه برنامه ریزی استراتژیک بایستی به دقت روشن نماید که چگونه می توان به اهداف کلان و اجرایی دست یافت و با هر یک از موضوعات استراتژیک در دستور کار، بر حسب الولویت، چگونه می توان مواجه شد. مرحله پنجم مرحله ارزیابی و انتخاب گزینه برتر است(نسترن و هوشمند فر، 1389، .(63در این زمینه برایسون برنامه ریزی استراتژیک را فرایند هشت مرحله ای و بسیار منظم تر، مدبرانه تر و مشارکتی تر از سایر فرایندها می داند که عبارت اند از: آغاز برنامه ریزی استراتژیک و رسیدن به توافق درباره محتوی آن، تعیین و شناسایی دستورها، روشن ساختن رسالت ها و ارزش ها، ارزیابی محیط داخلی(ضعف ها و قوت ها)، ارزیابی محیط خارجی(فرصت ها و تهدیدها)، شناسایی مسائل استراتژیک، تنظیم استراتژی هایی برای مدیریت مسائل و تدوین دیدگاه کارساز برای آیند. این هشت مرحله باید در هر مرحله از فرایند اجرا، ارزیابی و به نتیجه گیری منتهی شود( ابراهیم زاده و همکاران، 1390، .(117بنابراین یک اقدام کلیدی در برنامهریزی و مدیریت استراتژیک تقسیم وظایف برنامهریزی به دو بخش اساسی است که یک فرایند واحد را تشکیل میدهد:

بخش اول: برنامهریزی راهبردی شامل تصمیمسازی و سیاستگذاری

بخش دوم: برنامهریزی اجرایی شامل اجرای تصمیمات، اصلاح و نظارت(مهدیزاده، .(166: 1385

در برنامهریزی استراتژیک، بخش اجرا پیوندی ناگسستنی با بخش تولید برنامه دارد و همواره پویایی و انعطاف از اصول اساسی این نوع برنامهریزی است(ملک افضلی،.(191:1382

-2-2 آینده نگاری

به طور کلی بشر در طول تاریخ همواره شیفته کشف آینده و رمزگشایی از آن بوده است. این سوالات که" آینده چگونه قابل پیش بینی می باشد؟""آیا آینده تداوم حال و گذشته خواهد بود؟"، " چه رویدادهایی ممکن است در آ ینده اتفاق بیفتد؟" و ...

تا کنون چالش و درگیری عمده فکری برای مدیران و برنامه ریزان بوده و در این مدت رویکردهای مختلفی برای مواجه با آینده از طرف ایشان به کار رفته است که عمدتا بر پایه تحلیل روندهای گذشته و ادامه آن در آینده بوده است. اما در آغاز هزار سوم

3

علم آینده نگاری ادبیات پراکنده و غیرمنسجم در مورد برنامه ریزی برای آینده را به علمی مدون با اصول و مبانی متقن تبدیل کرده که وظیفه آن علاوه بر تحلیل روندهای گذشته و حال، کشف و ابداع و ارزیابی آیندهای محتمل، ممکن و مطلوب است(پورمحمدی و همکاران، 1389، .(38 بنابراین آینده نگاری شاخه ای از علم و فناوری است که با کشف و طراح آینده و شکل بخشیدن به دنیای مطلوب سروکار دارد. علم است چون مبانی شناختی و روش شناختی دارد و در دانشگاهها تدریس می گردد و فناوری است چون که بر پایه یک مجموعه از فنون استوار است و جهت حل و فصل مسائل و در جهت طراحی و مهندسی آینده به کار می رود. به طور کلی آینده نگاری در حقیقت دانش و معرفت شکل بخشیدن به آینده به گونه ای آگاهانه، فعالانه و پیش دستانه است و در هزمینه ای که به کار برده شود تلاش می کند به دو سوال عمده جواب دهد: -1 ادامه وضعیت جاری و تدوام سازو کارهای کنونی چه تبعات و عواقبی خواهد داشت؟ -2 آینده مطلوب چیست و چگونه می توان بدان دست یافت؟(ملکی فر، .(1385

در بسیاری از موارد آینده نگاری با سایر فعالیت ها مانند پیش بینی و برنامه ریزی راهبردی اشتباه گرفته شود. در این ارتباط آینده نگاری نباید با پیش بینی که دارای پیش فرضهای ثابت در مورد چگونگی شکل گیری آینده است، اشتباه گرفته شود. آینده نگاری دنبال پیش بینی و پیش گویی نیست بلکه فرایندی است که با تمرکز بر خلق آینده در پی خلق چشم انداز های مشترک از آینده است(زالی، 1388، .(18 در رویکردهای سنتی برنامه ریزی ابتدا با طرح این سوالات فوق پیش بینی لازم را انجام می دهد، آنگاه پیش بینی ها را مبنای تصمیم گیری و اتخاذ سیاست قرار می دهد و در نهایت اقدام می کند. به عبارتی از شرایط حال آغاز و به درون آینده می رود. این نوع برنامه ریزی که میتنی بر پارادایم اکتشافی است آینده را نتیجه علی و معلولی گذشته می داند و نوعی جبرگرایی پنهان در آن وجود دارد. نتیجه این نگاه به آینده، آینده ای ثابت و محتوم است که تاریخ مطابق قوانین خود حال را به آینده تبدیل می کند. در این پارادایم انسان فقط ناظر بیرونی است که تنها می تواند به اکتشاف آن آینده محتوم بپردازد. اما در نگاه نوین به برنامه ریزی مانند آینده نگاری ، برنامه ریزی ابتدا به افق آینده می رود و با حضور در آن و دیده بانی حال و گذشته، مسیرهای مشخص برای معماری توسعه از اینده به حال را تعیین و تدقین می کند. در این نگاه که مبتنی بر پارادایم هنجاری است انسان جایگاه بیرونی و مشاهده گر خود را از دست داده و با مفهوم ساخت آینده روبه رو می شود. در این نگاه انسان کاملاً مختار است که مسیر زندگی اش را خود انتخاب کند (ناظمی، 1385، 12 و .(13

جدول شماره-1 برنامه ریزی سنتی در مقابل رویکرد آینده نگاری

4

آینده نگاری را به انواع مختلف تعریف نموده اند: هورتون آینده نگاری این گونه تعریف می کند" آینده نگاری فرایندی سیستماتیک، مشارکتی و گردآورنده اداراکات آینده است که چشم اندازی میان مدت تا بلند مدت را با هدف اتخاذ تصمیمات روزآمد و بیسج اقدامات مشترک بنا می کند".در تعریفی دیگر آینده نگاری، فرایند تلاشی سیستماتیک برای نگاه بلند مدت به آینده علم، تکنولوژی، محیط زیست، اقتصاد و جامعه است که با هدف شناسایی تکنولوژی های نوظهور و تقویت حوزه های مطالعات استراتژیکی صورت می گیرد که احتمالاً بیشترین منافع اقتصادی و اجتماعی را به همراه خواهد داشت (ناظمی، 1385، .(28 کمیسیون اتحادیه اروپایی توسعه منطقه ای(فورن) آینده نگاری را چنین تعریف کرده است:"آینده نگاری فرایند مشارکت سیستماتیک، اجماع هوشمندانه و ساختن چشم انداز میان مدت و بلند مدت است که با هدف شکل دهی تصمیمات جهت معماری آینده صورت می پذیرد((Miles, 2002, 12 .از نظر لاوردیج "آینده نگاری، توصیف مجموعه ای از رهیافت ها برای بهبود شیوه های تصمیم گیری و تصمیم سازی شامل تحلیل عومال کلیدی موثر بر تغییرات جهت توسعه چشم انداز استراتژیک است(13،. (Loveridge,2009

آینده نگاری مانند هر حوزه معرفی دیگر بر پیش فرض هایی ویژه ای بنا شده است که ورود به این مبحث مستلزم توجه کامل به این پیش فرضها و رعایت آنها می باشد:

الف) وحدت هستی: جهان هستی یکپارچه است؛ نه آمیخته ای از اجزای مستقل و بی ارتباط با هم؛

ب) عدم قطعیت: هیچ کس نمی تواند آینده را با قطعیت پیش بینی کند؛

ج) اهمیت حیاتی زمان: مشکلات امروز خلق الساعه به وجود نیامده اند بلکه از گذشته و طی سال های متمادی انباشته شده اند و اگر زودتر بدان ها پرداخته شود راحت تر حل می شوند؛

چ) اهمیت ایده های مربوط به آینده: از آنجا که آینده وجود ندارد باید آن را ابداع کرد، یعنی باید ایده های را ساخت و پرداخت که رویداد های احتمالی آینده را نشان دهد؛

د) سرعت روز افزون تغییرات: تغییر جریانی است که هر روز سریع تر می شود؛

ذ) عواقب عملکردها: هر آنچه که انجام می دهیم و یا نمی دهیم عواقبی دارد؛

ط) استمرار: آینده نگاری امر مقطعی و موردی نیست بلکه امری مستمر و دائمی است(باباغیبی ازغندی، 1389، .(84


-3 اهمیت مطالعات آینده نگاری در شهرها

-1-3 شهر نشینی و ناپایدارهای مکانی-فضایی

آمارهای جمعیتی مرکز وابسته به سازمان ملل گویای این است که جمعیت جهان در سال 2009 میلادی به رقم 6666666666 نفر رسیده و این رقم فقط با گذشت چند ماه در ابتدای سال 2010 به بیش از 6,7 میلیارد نفر افزایش یافتهش

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید