بخشی از مقاله

چکیده
در نیم قرن اخیر افزایش جمعیت شهر ها، شکل گیری کلان شهر ها و وجود چالش هایی همچون نبود سیستم مدیریت یکپارچه مدیریت شهری و عدم تعیین منابع درآمد پایدار در شهرها ، مشکلات زیست محیطی، عملکرد ضعیف اجتماعی و اقتصادی در مقیاس کلان و عدم تطابق رشد جمعیت با دسترسی به زیر ساخت های اساسی مسکن و اشتغال و سایر معضلات در شهرها نمود عینی پیدا کرده است و این روند بواسطه نبود چارچوب سازمانی توسعه پایدار در شهرها، فقدان و برنامه ریزی های راهبردی و دراز مدت، عدم تناسب طرح های توسعه و در نهایت نبود شاخص های توسعه پایدار و استراتژی های توسعه در شهرهای کشور می باشد. که اگر اقدامی با هدف و برنامه برای مرتفع ساختن آن صورت نگیرد به بحرانی فراگیر تبدیل می شود.

در این ارتباط اجرای طرح تدوین استراتژی های مدیریت شهرداری ها با هدف ایجاد سیستم برنامه ریزی استراتژیک، تعیین چشم انداز برای رسیدن به توسعه پایدار ، ایجاد شرایط زیست مناسب و ایجاد رضایت مندی شهروندان، و در نهایت تعیین مبنا و پایه ای برای برنامه ریزی ها، فعالیت ها، کارکردها و اقدامات شهرداری ها و سازمانهای ذیربط شهرداری ها در مدیریت شهرها ضروری می باشد.

.1 مقدمه
اداره مطلوب شهرها و مخصوصا کلان شهرهاه بدون مدیریت یکپارچه شهری امکان پذیر نمی باشد و مدیریت یکپارچه شهری همان نگاه سیستمی است که مولود نگاه استراتژیک است.

به منظور یکسان سازی مجموعه مقالات این همایش و نیز برای آنکه امکان ترکیب و انتقال فایل کامپیوتری آنها فراهم شود، لازم است که همه مقالات با طرحی یکسان و کاملاً هماهنگ تهیه و تایپ شوند. این راهنما به نویسندگان مقالات فارسی کمک می کند تا مقاله خود را با طرح مورد قبول کنفرانس تهیه نمایند. صورت ظاهری این راهنما و نگارش آن منطبق بر دستورالعمل تهیه مقالات است سازمانهای عمومی از جمله شهرداریها، بویژه در کشورهای توسعه یافته، به صورت فزاینده ای از اصول و مفاهیم مدیریت استراتژیک استفاده میکنند تا بتوانند بر میزان اثربخشی و کارایی خود بیفزایند .

شهرها امروز با سرعتی بیش از تمام ادوار تاریخ در حال تغییرند. امواج تحول در عرصه های اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی جهان در شهرها منتشر می شوند و مولفه های آنها از مرز شهرها می گذرند و مناطق شهری را فرا می گیرند. منشا این تحولات را بایستی در پیشرفت تکنولوژی ، افزایش جمعیت ، افزایش سرمایه گذاری و بحران محیط زیست جست و جو کرد. دو عامل جمعیت و تکنولوژی بیش از سایر عوامل در دگرگون کردن چهره شهرها و بروز بحران های شهری سهیم اند. منابع محیط زیست بیش از همه از این دو عامل آسیب می پذیرند .

گسترش سرمایه گذاری در ساخت و ساز و به طور کلی نوزایی و نوسازی شهری نیز تحت تاثیر دو عامل تکنولوژی و جمعیت رخ می دهد. در فرآیند این تحول ، مدیریت و برنامه ریزی شهری بیش از سایر حرفه ها درگیر مسئله و بیش از همه آنها مدعی هدایت و کنترل شهرها است. واژه هدایت و کنترل دارای بار مفهومی سنگینی است که نیاز به بحث جداگانه ای دارد اما روشن است که مدیریت آگاه و هوشمند می تواند سیستمی بحرانی را ساماندهی کند.

و به همین دلیل ، مدیر ناآگاه نیز می تواند سیستم کارا را از کار بیندازد. این دسته از مدیران ناتوانی خود را به نداشتن برنامه یا داشتن برنامه بد نسبت می دهند. به وضوح معلوم است که این دو طبیعتا لازم و ملزوم یکدیگرند. مدیر شایسته در تعیین اهداف و تهیه برنامه و سپس اجرای درست آنها اقدام می کند و آگاهانه زمینه ای مساعد را برای رشد مهارت ها و خلاقیت ها در تهیه برنامه های خوب فراهم می آورد. معکوس این رابطه صادق نیست زیرا هیچ برنامه خوب بدون مدیر خوب ، اولا تولید نمی شود ثانیا اجرا نمی گردد و از همه مهم تر اصلاح نمی گردد.

اهمیت مباحث شهری و اداره آن بدانجا رسیده است که میتوان قرن 21 را قرن شهرها نامید چراکه شهرها به عنوان هسته فعالیتهای تجاری و فرهنگی به جای اهمیت کشورها، مطرح هستند. همراه با تغییر منظم یا ناخواسته شهرها، تغییرات اجتماعی، جمعیت شناختی، اقتصادی، محیطی، تکنولوژیکی و دولتی رخ میدهند و در درون شهرهاست که کیفیت زندگی آتی مردم، تعیین میشود سوال اصلی که در اینجا مطرح میشود اینست که چگونه می توان به برنامه ریزی و ایجاد خط مشی هایی در اداره شهرها فکر کرد که هر شخصی درپیشرفت اقتصادی، فنی واجتماعی آنجا سهیم بوده و از تنوع فرهنگی و محیط سالم لذت ببرد و در شکل گیری محل زندگی خود مشارکت داشته باشند.

.2 استراتژیک و مدیریت شهری

با اداره درست شهرها میتوان از آن ها به عنوان موتور محرکه تحول اقتصادی و رشد جامعه استفاده نمود. نحوه اداره شهرها به عنوان موضوعی کلیدی در مدیریت رشد شهر و اجرای اعمال خط مشی و استراتژیها دردستیابی به اهداف رقابتی میباشد . بین مفهوم برنامه ریزی ومدیریت با مفهوم شهر رابطه کارکردی و منطقی برقرار است. بدین معنی که ساماندهی شهر و اداره شهرها به برنامه ریزی و مدیریت خاصی نیاز دارد و شرط لازم برای بهبود نظام شهری ، داشتن مدیریت کارآمد و برنامه قابل اجراست.

اداره مطلوب شهرها و مخصوصاً کلانشهرها بدون مدیریت یکپارچه شهری امکانپذیر نمیباشد و مدیریت یکپارچه شهری همان سیستمی است که مولود نگاه استراتژیک میباشد . بر اساس نتایج حاصل از مطالعاتی که ما در ادبیات مدیریت استراتژیک داشته ایم هیچ یک از مدلهای برنامه ریزی استراتژیک موجود به صورت خاص و جامع به تمامی نیازهاو موٌلفه های لازم برای تدوین برنامه استراتژیک شهرها و شهرداریهای کشور نپرداخته اند. سیستم مدیریت شهری از عناصر زیرسیستمی وزارت کشور، مسکن و شهرسازی، سازمان شهرداریها تشکیل شده

است. جهت تدوین استراتژی کلان مدیریت شهری ابتدا باید وضعیت موجود شناسایی و تجزیه و تحلیل شود. مسائل پیچیدهای در سیستم مدیریت شهری وجود دارد. منظور از سیستم مدیریت شهری یک سازمان گسترده متشکل از عناصر و اجزای رسمی و غیررسمی مؤثر و ذیربط در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی حیات شهری با هدف اداره، هدایت و کنترل توسعه همهجانبه سیاستها، برنامهها، طرحها، عملیات و پایداری شهر مربوطه میباشد.

یکی از مظاهر رویکرد سیستمی در برنامه ریزی شهری به عنوان »برنامه ریزی استراتژیک« معروف است و بطور کلی مبانی نظری برنامه ریزی استراتژیک از نظریه سیستمها و تصمیم ساز ی در مدیریت اخذ شده است. برنامه های استراتژیک ابزاری هستند که با تحلیل شرایط محیطی و ایجاد هماهنگی، همسویی و هم افزایی، سازمان را در ساختن آینده ای مطلوب مطابق با نیازهای مخاطبین و ذینفعان یاری مینماید. برنامه ریزی شهری با رویکرد استراتژیک فراتر از اهداف کالبدی به خواسته های اجتماعی و فرهنگی نیزتوجه کرده و سازمان را به موٌسسه ایفعال، تاٌثیر گذار و پیشرو تبدیل میکند.

استراتژی توسعه شهری دیدگاهی جدید در برنامه ریزی شهری و مدیریت شهری در جهان است که امروزه مورد توجه بسیاری از کشورها بویژه در شهرهای کشورهای در حال توسعه، بعنوان یک راهبرد ارتقاء بخش کارکردهای شهری واقع شده است. مسائل شهری در شرایط پیش بینی ناشدنی نیازمند نگرش استراتژیک و عملیات فراگیری است ، که از یک سو به هوشمندی ، خلاقیت ، فعالیت و مهارت مدیران و برنامه ریزان نیاز دارد و از سوی دیگر متضمن مشارکت و خرد جمعی است.

البته در شرایطی که این زمینه ها فراهم نباشد و یا برنامه ریزان و مدیران شهری فاقد هوشمندی و خلاقیت و مهارت کافی و عزم و اراده لازم برای تصمیم گیری باشند، مسلما برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک شهری مفهومی توخالی و پوچ خواهد داشت. رویکرد استراتژیک ، مجموعه ای از مفاهیم ، رویه ها و ابزارهایی است که به کمک آنها می توان پدیده های پیچیده و آشفته و بحرانی را در شرایط عدم اطمینان به درستی هدایت کرد. هنگامی که نگرش استراتژیک به عنوان نوعی رویکرد به گزاره مدیریت و برنامه ریزی افزوده می شود - هم به معنی روش و هم به معنی نگرش - شیوه مدیریت و برنامه ریزی به کلی دگرگون می گردد و حتی تحول ساختاری سازمان مدیریت شهری را می طلبد زیرا برای ساماندهی و هدایت شهرها بایستی از روش خلاق ، انعطاف پذیر و عملیاتی و فراگیر و مدبرانه پیروی شود .

با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمان، لزوم بکار گیری برنامه ای جامع برای مواجه شدن با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس میشود. مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آینده نگر، جامع نگر و اقتضایی، راه حل بسیاری از مسائل سازمانهای امروزی است و راه رسایی را در دیگر زمینه های مدیریتی در پیش گرفته و به دلیل توانمندی اصول و موازین آن توانسته است مورد پذیرش همگان قرار بگیرد. ضرورت توجه به مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک از آن جهت است که با استفاده از روشهای خاص، ضعفها و تهدیدهای احتمالی را شناسایی و با بکار بردن تمهیدات لازم و به موقع، آنها را به فرصتهای مناسب تبدیل نماید. بر این اساس مدیران در همه بخشها از آنچه پیش بینی میشود برنامه ای شایسته و کارآمد در نیل به افزایش بقاء و بالندگی سازمان خود فراهم میسازند.

.3 ماهیت و مفهوم برنامه ریزی استراتژیک

اولین بار یونانی ها از کلمه استراتژی استفاده کردند به معنای تدوین برنامه جنگی توسط ژنرالها، صحیح عمل کردن در زمان و مکان مناسب دست یافتن به نتایج مطلوب و مورد نظر. استراتژی در حقیقت نقشه ای است برای حرکت به عمل یا رسیدن به هدف. اگر ندانیم به کجا میرویم دیگر فرقی نمی کند که چه راهی را پیش بگیریم. استراتژی یک برنامه جامع برای عمل است که جهتگیریهای عمده سازمان را معین میکند و رهنمودهایی را برای تخصیص منابع در مسیر کسب اهداف بلند مدت ارائه میدهد.

استراتژی، الگویی بنیادی از اهداف فعلی و برنامهریزی شده، بهره برداری و تخصیص منابع و تعاملات یک سازمان با سایر سازمانها، رقبا و دیگر عوامل محیطی است. بنابراین مدیریت استراتژیک فعالیتهای مربوط به بررسی، ارزشیابی و انتخاب استراتژیها، اتخاذ هر گونه تدابیر درون و بیرون سازمانی برای اجرای این استراتژیها و در نهایت کنترل فعالیتهای انجام شده را در برمیگیرد. برنامه یزی استراتژیک مجموعه ای از مفاهیم ، رویه ها و ابزارهایی است که در پرداختن به آنها بایستی مراقب خطاهای مفهومی و نظری بود

نوین بودن روشها، وجود تفاوت های محیطی و شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی به ویژه در کشورهای در حال توسعه ، این توجه را ضروری تر میسازد. برنامه ریزی استراتژیک میتواند ابزاری کلیدی برای رویارویی با معضلات شهری و رسیدن به آینده بهتر - جنبه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، زیست محیطی و ... - باشد. امروزه کلانشهرهای کشورهای پیشرفته مانند پاریس، لندن، سانفرانسیسکو، تورنتو و لیسبون به نوعی از رویکردهای نوین برنامه ریزی استراتژیک بهرمند هستند.

تدوین فرآیند انجام کار یکی از اقدامات مقدماتی و اصلی در فرآیند طرح ریزی و پیاده سازی یک برنامه میباشد. به این جهت است که در تدوینبرنامهٌ استراتژیک نیز میباید در بدو کار بدنبال تدوین فرآیندی مناسب برای این برنامه ریزی بود. از آنجا که کلیه خدمات ارائه شده در شهرهای کشورهای توسعه یافته به صورت یکپارچه توسط شهرداری ارائه یا مدیریت میشود و شهردار حاکم بلامنازع شهر است، لذا برنامه ریزی در این شرایط برنامه ریزی استراتژیک شهر و شهرداری است که به نامهای مختلف معرفی میشوند. سازمانها، نهادها و دوایر دولتی و عمومی غیر دولتی مانند شهرداریها مسئول تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژیهایی هستند که با استفاده از پول مردم بتوانند برنامه ها و خدماتی را که مبتنی بر هزینه و منفعت باشد به بهترین شکل ممکن ارائه نمایند.

در برنامه ریزی باید علاوه بر ایجاد رابطه در سطح شهر، شهرداری و واحدهای عملیاتی، در سطح ملی و منطقه ای نیز رابطه و همبستگی ایجاد نمود. هرگونه برنامه ریزی بدون مد نظر گرفتن جایگاه سازمان در سلسله مراتب چشم اندازآن، استراتژی و اهداف خروجی آن منجر به شکست می شود و این عدم یکپارچگی باعث اتلاف منابع و ایجاد محدودیتهایی در جذب همکاریهای ملی نیز خواهد شد.

کاربرد موفق برنامه ریزی استراتژیک در هر سازمانی وابسته به ایجاد سازگاری دقیق با ویژگی های خاص آنها دارد. مدیریت اجرایی عمومی در طی ربع قرن گذشته شاهد روند تکاملی در طرح های نوآورانه مدیریتی در دولت های شهرداری بوده است و برنامه ریزی استراتژیک در طی دو دهه گذشته درشهرهای زیادی مورد استفاده قرار گرفته است. امروزه توجه و علاقمندی سطوح مدیریت ارشد سازمان های عمومی مانند شهرداری ها جهت سرمایه گذاری و استفاده از روش برنامه ریزی استراتژیک را می توان مورد تحسین قرار داد . با این حال باید توجه نمود بکارگیری صحیح و اثربخش برنامه ریزی استراتژیک مستلزم فاکتورهایی همچون سازماندهی و برنامه ریزی صحیح فرآیند انجام پروژه، تدارک و تخصیص منابع مالی و غیرمالی مورد نیاز و یا مشارکت و حضور فعال مدیریت در انجام مراحل فرآیند می باشد.

.4 لزوم تدوین برنامه استراتژیک

روش تدوین برنامه استراتژیک به عنوان یکی از فاکتورهای کلیدی موفقیت در بکارگیری برنامه ریزی استراتژیک قلمداد می شود به طوریکه برای انتخاب روش تدوین برنامه استراتژیک، از طرفی باید به تأمل و تدبیر در ادبیات حوزه مدیریت استراتژیک پرداخت و از طرف دیگر باید ویژگی های خاص سازمان مورد نظر را مد نظر قرار داد. تغییرات پیچیده در جامعه جهانی، دست اندر کاران جوامع را وادار به ارائه برنامه هایی میکنند که با شرایط کنونی تناسب بیشتری داشته باشند لذا در دهه های پایانی قرن بیستم بحران برنامه ریزی شهری در اکثر نقاط جهان ابعاد گسترده تری پیدا کرد. چنین تحولاتی موجبات تغییر در برخورد با شهر از شیوه ایستا به روشی پویا شد بنحوی که برنامه ریزی استراتژیک به ابزاری نیرومند برای مدیران شهری به منظور ساماندهی شهرها تبدیل شد. بدون شک توجه به برنامه ریزی استراتژیک در موفقیت برنامه های کلان شهری غیر قابل انکار است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید