بخشی از مقاله

بازشناسی مولفه های تاثیر گذار بر ساماندهی سیمای شهری

چکیده

نما در لغت نامه دهخدا به معنای، صورت خارجی هر چیزی ، آنچه در معرض دیـد و در برابـر چشـم اسـت ، آنچـه از بیرون دیده می شود ، منظره خارجی بنا و عمارت ، قسمت خارجی ساختمان و نما سازی ، فن رو سـازی سـاختمان و ساختن نمای عمارت است .

دستیابی به شناخت و درک مناسبی از مفهوم نمای شهری نیازمند تسلط نسبی بر مفاهیم مرتبط با آن یعنی معمـاری ( در نسبت با نما ) از یک سو و شهر ( کالبد شکل دهنده آن ) از سویی دیگر می باشد .

به یک تعبیر ، یک شهر درست مثل یک تابوی نقاشی است ؛ با این تفاوت که به انـدازه نصـف یـک اثـر هنـری بـه آن پرداخته می شود و برای نصف دیگر آن می بایست این اثر را به مانند یک گیاه دانست ، که نسـبت بـه شـرایط محـیط زیست خود ، نیاز به قواعد رشد و قوانین دارد. ( فریتس شوماخر . [1] ( 1 این بدان معناست که سیمای شهری، باید با وضعیت موجود و داده های محل خود را هماهنگ کرده و عملکرد صحیح اجزاء و بهترین طرح را در مورد مکان مورد نظر ارائه نماید . پیشنهادات و نظریات طراحی باید بجا باشند ، خـط و خطـوط آن روشـن باشـد و امکـان تغییـرات در فضای باز میسر گردد .

در این مقاله ابتدا به طرح مشکلات سیمای شهری امروزی و در مرحله بعد به بررسی علل و عوامل پدید آورنده آن هـا پرداخته شده است. در نهایت با توجه به مطالعات و مقایسه های انجام شده و بررسی های میدانی صورت گرفته ، اصول معیارهای پیشنهادی موثر در شکل گیری نما عنوان شده و اثرات هر کدام در نحوه طراحی بررسـی گردیـده اسـت ، که از جمله آنها عبارتند از : تسلسل نمای شهری ، هویت بخشی به نما ، نظم ، تناسـبات، وحـدت نمـا ، مقیـاس نمـا ، خوانایی ساختار نما ، قوانین موجود در نما از قبیل قانون تشابه – امتـداد – هـم جـواری – شـکل و زمینـه- تکمیـل ، ارتباط با مجاورت ، خطوط غالب در نما ، خط زمین و آسمان ، پر و خالی نما ، مصالح نما ،رنگ نما ، اجزاء نما نظیـر ( ورودی ها- روزنه ها – تراس ها – الحاقات و ...) . مطمئنا آراستگی سیمای شهری بـدون برنامـه ریـزی علمـی توسـط طراحان و برنامه ریزانی که دارای تخصص های مختلف در زمینه های هنر ، زیبـایی شناسـی ، روان شناسـی ، جامعـه شناسی ، طراحی شهری و ... بوده ، ممکن نمی باشد . در این رابطه در مرحله بعد تحقیق به تاثیر عملکرد برنامه ریزان دست اندر کاران شهری پرداخته شده است . وظایف آنان و اختیاراتی که در دست دارند و مواردی را کـه مـی تواننـد برای هماهنگی نمای بیرونی ساختمان ها با محیط شهری بیان کرده و ضوابط و معیارهایی را کـه بایـد ارائـه نماینـد ، بررسی شده است . در نهایت ضمانت اجرایی طرح ها توسط وجود نهادی شهری کـه دارای قـدرت اجرایـی بـوده و بـه بررسی و کنترل طرح های ارائه شده و نماهای شهری بپردازد ، پیشنهاد گردیده است .

کلمات کلیدی : نمای شهری ، سیمای شهر، اصول و معیارهای موثر در شکل گیری نما

Fritz Schumacher . 1


1

-1 مقدمه

در طول تاریخ برای سازماندهی و هدایت سیمای شهری کوشش های فراوان شده است . در بیشتر مواقع چنین کوشش هایی به شکست انجامیده است . معدودی از طرح ها که موفقیت آمیز بوده اند به وسیله مسئولانی که قدرت کامـل در اختیار داشته اند ، تحقق یافته اند. شکل گیری بسیاری از شهر های قدیمی در حالی بوده است که صنایع بـه صـورت لگام گسیخته به آنان راه نیافته بوده است . در حال حاضر بسیاری از طرح ها تحت تاثیر عوامل مختلف ، از اهداف خود دور شده اند و یا به کلی از بین رفته اند .
در دوره های مختلف معماری ایرانی ، ویژگیهای مختص در هر دوره در اکثر آثار به جای مانده بـه چشـم مـی خـورد ؛ مثلا در دوره هخامنشی، نما در ارتباط با محوری که مخاطب در آن حرکت می کند ، نظم می گرفتـه اسـت . ارزش گذاری فضای خالی نسبت به حجم های توپر از دیگر ویژگـی هـای ایـن دوره اسـت . نمـای سـاختمان ( بطـور مثـال مجموعه تخت جمشید ) طوری طراحی شده است که هر نما پس از دیگری جلوه کند و این به دعوت کننـدگی فضـا ( فضای هدایت شده ) کمک می کند . در دوره سلجوقی با به کار گیری برجستگی های حجمی ، قوس هـای جنـاغی ، تاقچه های تزئینی ، قرنیز های آجری در نما ، ایجاد نوعی سایه روشن می کند و این خود در تعادل و تنوع نما مـوثر است . در دوره ایلخانی ، عناصر نما بر حرکت عمودی تاکید دارنـد . بازشـو هـا کشـیده و اسـتفاده از قـوس در نمـا و سردرهای بلند از ویژگی های بارز نما در ابنیه این دوره است . در کل می توان گفت از مشخصه های کیفی معمـاری و شهر سازی ایرانی ، حضور پررنگ و تاثیر گذار عوامل محیطی ، اعتقادی و فرهنگی در کلیه سـطوح از کـلان تـا خـرد است . درونگرایی معماری ایرانی و فقدان هر گونه نمای خارجی نوع فضایی خاص را در معابر ایجاد کرده است ؛ با ایـن وجود در میادین شهری که کاربری های حکومتی و مذهبی و تجاری صورت می گرفته اسـت ، نـوعی دیگـر از نمـا بـه چشم می خورد .اما شهر سازی معاصر با ظهور مدرنیته و تاثیر پذیری از آن ، با پشت کردن به مبانی معمـاری و شـهر سازی ایرانی از یک سو و عدم درک صحیح ماهیت برونگرای معماری غرب از سویی دیگر ، موجب پیـدایش شـهرهایی بدون هماهنگی در بدنه شهری و حتی هر چند مختصر در سطح ابنیه مجاور با یکدیگر ، نسبت به فضـای معـابر اسـت .[2]

آنچه در معماری و شهرسازی تحت عنوان نمای شهری مطرح می شود ؛ عموما ترکیبی از نمای ابنیه در یـک کریـدور شهری است . مواردی که در این مقاله به آن پرداخته شده است ، بررسی مشکلات و عواملی است که منجر به ایجـاد اغتشاش در ظاهر شهری می شوند و مرحله بعد تحلیل اصول و معیارهای تاثیر گذار درطراحـی نمـای سـاختمان هـا و نحوه ایجاد یک کلیت هماهنگ ( سیمای شهری ) با در نظر گیری جنبه های مختلف موثر بر آن و اثـرات مسـتقیم و غیر مستقیم هرکدام از عوامل بر نحوه شکل گیری کالبد شهری است . در ادامه لزوم التزام در رعایـت ایـن ضـوابط در سطوح مختلف طراحی تک نما تا هماهنگی نماهای مجاور ابنیه در معابر شهری و در نهایت شکل گیری یـک سیسـتم پیچیده از این اجزا به نام کالبد و ظاهر شهری می باشد .

-2 اصول و ضوابط طراحی نما و سیمای شهری :

سیمای شهری بخش بسیار مهم و اساسی از هویت شهروندان یک شهر به شمار می رود ؛ بدین معنـا کـه چگونـه مـی اندیشند و چه امکاناتی در دسترس داشته اند تا شهری را که در آن زندگی می کنند ، ساخته شـده اسـت. معیارهـای فرهنگی ، سلیقه شخصی ، تفکر و امکانات نهادهای اجتماعی در یک کشور تعیین کننده نمای ظاهری شهر و بـالطبع سیمای شهری است. زمانی که این عوامل را کنار یکدیگر قرار دهیم ، ترکیبی از یک شهر شکل می گیرد کـه گویـای فرهنگ و نگرش آن جامعه می باشد . بر این اساس ، در مقایسه های به عمل آمده چنین ملاحظه شده است که بین

2

ضروریات و نیاز های طراحی شهری به عنوان یک فعالیت تکنیکی و بروکراتیک از یک طرف و کوشش های هم آهنـگ و منسجم جامعه در ساختن شهر از طرف دیگر ، در برخی موارد ، تعارض به وجود آمده است .

بنابراین نباید تصور شود که نما و مظاهر زیبایی شهر صرفا آرایش شتاب زده ای است که در مرحله آخر به چهره شـهر اضافه می شود؛ بلکه ، کیفیت این موارد بستگی به ملاحظات عمیـق تـری دارد . طبـق نظریـات روان شناسـان، فـرم محیط پیرامون می تواند رشد اشخاص را تشویق کند یا آنرا متوقف سازد . محیط در پرورش و رشد ذهـن ، احسـاس و کالبد افراد به ویژه در کودکی ، نقش موثری دارد . تنوع در محیط اختیار ساکنان محیط را در گزینش فعالیت مناسـب خود افزایش می دهد . محیط شهر از القاکننده های قوی و مهیج ، تا مکانی آرام و خصوصی در نوسان اسـت ؛ ممکـن است مناظر خیره کننده و شگفت آور به ما بنمایاند ، معمایی برایمان بیافریند یا سوال پذیری را به ذهن ما بیاورد. [3] ثابت شده است که فضا ، فعالیت های قابل رویت ، جو و محیط ، عوامل کلیدی در طرح نما و ظاهر سیمای شهری انـد

¡ اما عوامل دیگری هم هستند که ثبت آنها با اهمیت است ؛ نظیر طراحی معماری که یکی از انواع طـرح اسـت کـه بـر فرم شهر تاثیر می گذارد .
در جوامع امروزی رشد سریع جمعیت و تمایل به شهر نشینی ، تقاضای فزاینده ای را برای تهیه مسکن به دنبال داشته است ؛که یکی از عواقب آن نگاه برنامه ریزی های ملی به مسکن نه به عنوان محلی برای آسایش و جزئی از بدنه شهری

¡ بلکه به عنوان معضلی اقتصادی بوده است ؛ که نتیجه این تفکرات ،کالبد شکل گرفته شهرهای امروزی است.
این بدنه شهری که شهروندان هر روز به ناگزیر با آن مواجه اند ، اگر ، نـاموزون و نامناسـب و متضـاد باشـد ، تـاثیرات مخرب روحی و روانی بر آنان دارد . پدیده آلودگی دیوارهای بیرونی اکثر ساختمان ها ، تبلیغات نویسی ، نصـب پارچـه های مختلف اطلاع رسانی ، تقدیر و تشکر ، اعلام مراسم ها ، ساختمان های متروکه ، بـام هـایی کـه تبـدیل بـه انبـار اسقاطی های خانگی شده و عدم هماهنگی نما ها و ... همه مولد آشفتگی بصری و روانی مـردم شـده انـد (شـکل . (1 چشم اندازهای شهر های امروزی بیش از آنکه توجه به زیبایی و تاثیر نظارت را به نمایش بگذارد ، حاصل سلیقه فردی معماران تجربی ، بساز و بفروش ها و مهندسین ساختمان ساز است که براساس درک و تلقی آنـان از جـذابیت بصـری برای اقشار مختلف و خریداران شکل گرفته است و نتیجه آن تابلویی مغشوش ، شهری ناهمگون ، خطوط نامتناسـب و اعوجاج در کالبد شهری است .

شکل :(1) آشفتگی بصری سطوح نما

نمای خوب کدام است ؟ نقش نما در تعاملات شهری و احساس و درک افراد از محیط چیست ؟ طراحی نما ، پیروی از اصول است یا به کارگیری سلیقه ؟ نما چه تاثیراتی و تاثرهایی از جامعه دارد ؟

مفهوم نما در مراتب مختلف ساختار یک شهر و در گونه های شهر سازی متفاوت ، الزامات کالبدی و بصری متمایزی را به کار می گیرد . نمای ابنیه باید تابع عوامل همبستگی بین نماهای اطراف باشد ؛ زیرا نمـا یـک سـطح صـاف و تخـت


3

نیست ؛ بلکه سطحی انتقالی بین فضاهای داخل و خارج است ، که با عقب نشستگی و پیش آمدگی و خطوط مختلف با فضاهای اطراف و داخل و خارج ارتباط برقرار می کند . نماها و علی الخصوص ترکیب آنها در کنـار یکـدیگر در سـطوح مختلف کالبد شهری ، باید هماهنگ با استراتژی طراحی واحدی در مجموعه مجتمع های زیستی واقع شود .

دستیابی به شناخت و درک مناسبی از مفهوم نمای شهری ، نیاز به کسب مهارت و شـناخت مفـاهیم مـرتبط بـا آن ، یعنی معماری از یک سو و طراحی شهری از سویی دیگر می باشد. نمای سـاختمان متـاثر از شـهر و تاثیرگـذار بـر آن است . نمای ساختمان باید به دنبال خلق یک کلیت هماهنگ بوسیله تناسب در اجزا باشد .تناقض بین جنبه شـهری و بیان فردی نما بصورتی می تواند بکار رود که ساختمان جزئی از بدنه شهری شود و ارتباطات چند جانبه خـود بـا آن را حفظ نماید .

یک متودولوژی طراحی برای آنکه بتواند با ارزشهای فرهنگی جامعه ای که در آن به کار گرفته می شود سازگار باشد و آن را محترم بشمارد ، باید بتواند ، طراحی ساخت های کالبدی و ترکیب بصری و هویت نمـای شـهری را بـا نیازهـای رفتاری مردم و سابقه فرهنگی آنها مرتبط سازد . در صورت تحقق این امر ، طراحی فرم و سیمای شهر و استفاده از آن تبلور واقعی فرهنگ جامعه خواهد بود.

از جمله اصول و معیارهای شکل دهنده و موثر در طرح نما می توان به موارد زیر اشاره کرد : هویت بخشـی بـه نمـا ، تسلسل نمای شهری ، نظم ، تناسبات ، وحدت نما ، مقیاس نما ، اعمال مقرراتی برای ارتفاع و حجم سـاختمان هـا ،خوانایی ساختار نما ، قوانین موجود در نما از قبیل قانون تشابه – امتداد – هم جـواری – شـکل و زمینـه – تکمیـل ، ارتباط با مجاورت ، خط زمین و آسمان ، پر و خالی نما ، خطوط غالب در نما ، مصالح نما ، رنگ نما ، اجزاء نما نظیـر ( ورودی – روزنه ها – تراس ها - الحاقات و ... ) که هدف این مقاله شناخت آنهـا و اثـرات هـر کـدام در ادامـه مقالـه بررسی شده است .

.1-2 هویت بخشی به نما : که موجب در نظر آوردن و درک ذهنی آن می شود ؛ یعنی بدنه شهری که مجموع نماهـای شهری است، باید قابل شناسایی ، خاطره انگیز ، سر زنده و به یاد ماندنی باشد . طوری که بدنه هر خیابان نباید شـبیه به دیگر خیابان ها در شهر شود . هویت نماهای شهری موجب می شود که ناظر معمولی بتواند آن را در ذهن خـود بـا یکدیگر پیوند دهد و الگوی آن را در زمان و فضا بفهمد ؛ که این خود محک تشخیص هر محیط شهری است که معنا و مفهومی بر آن متصور است . تفاوت در ساختار تصویری که عامه مـردم یـا بخـش عمـده ای از محـیط دارنـد ، اجـزای سیمای شهر را پدید می آورد؛ که همه آن ها ماخوذ از خاطرات خـود مـردم مـی باشـد و بـر آمـده از هویـت آن هـا و خوانایی سیمای شهری است . ساختاری خوانا در نما باید به اندازه ای انعطاف پذیر باشد که نظـام دهـی بـه محـیط را میسر سازد . معیارهایی که آگاهانه شکل گرفته و توجیه شده باشند ، به ایجاد حفظ نظم ، منطق و پیوستگی بین تار و پود و ساختار و بافت شهر می انجامند و حس مکان را برای شهروندان ایجاد کرده و به آنها برای رسیدن به دریـافتی مناسب از مناظر شهری یاری می رساند . [4] در نتیجه ایجاد حس مکان ، یـک ایـن جـا و یـک آنجـا در فـرد ، بـا قرارگیری در محیطشکل 5می گیرد ؛ و این یکی از فواید این روند طراحی است . [5]

.2-2 تسلسل نمای شهری : تداوم بصری ، ریتم حدوث وقایع و ویژگی های بصری در بدنه شهری که مخاطبان مجتمـع های زیستی هر روزه با آن روبرو هستند ؛ تاثیر مهمی بربدنه شهری دارد . فرم کلی نمای شهری موجـب ایجـاد زبـان خاصی برای آن می شود . فرم های نظام یافته در طراحی باید فرم های نهفته را بشناساند و نقاط عطف را مشخص کند و ریتم منطقی بین اجزاء سیمای شهر ایجاد نماید .

.3-2 نظم و وحدت در نما : به گفته ویتروویوس " : 2 نظم ، اندازه نسبت داده شده به اجزاء یک کل به صـورت مجـزا و آرایش متقارن اجزاء در تناسب با کل اثر ؛ یا جانمایی اجزاء برحسب اندازه آنها است ". نظم در واقع شکل و تطابق بـا همخوانی کل است ، نسبت به چند جزء و باز همخوانی این اجزاء نسبت به کل است . نقش و وظیفه طـراح بـه دسـت

4

آوردن نوعی نظم از میان بی نظمی است .از نگاه آلبرتی" : 3 زیبایی و نظم ، داشتن هارمونی میان کلیـه عناصـر در هـر موضوعی است که پدیدار شود و با یکدیگر با چنان تناسب و ارتباطی ادغام شوند به طوریکه نتوان به آن چیزی اضـافه نمود ، تغییر داد یا حذف کرد" . [6] نسبت های هندسی به طور مثال تناسبات طلایی یکی از انـواع ویژگـی هـا بـرای ایجاد نظم و هارمونی است و استفاده از آن به پدید آوردن ارتباط بصری بین کلیه اجزای نما کمک می کند . آرایـش ، نظم ، ترتیب و تناسب روزنه ها در بدنه شهری از مهم ترین عوامل رسیدن به وحدت به شمار مـی رود . هـیچ طراحـی نمایی را نمی توان خوب نامید ، زمانی که فاقد تناسبات و نظم باشد . تناسب به هر دو عامل اندازه وتعادل مرتبط بوده و از لحاظ بصری به ارتباط صحیح یک قسمت با قسمتی دیگر و یا کل مجموعه اشاره می کند .[10] جا دادن و ترتیب روزنه ها می تواند موجب کاهش یا تقویت وحدت شود . برای دستیابی به آرایش بصری در نما ، روزنه هـا بایـد طـوری جای گیری شوند که چشم به راحتی و آسانی از یک عنصر به عنصر دیگر در یک سلسله مراتب طراحـی شـده حرکـت نماید . همچنین رعایت تناسبات در اندازه ها و تعادل در نما ، منجر به درک ناظر از هدف مورد نظر طراح مـی گـردد. معمار نما می تواند از تناسبات و توازن برای رسیدن به نظم و وحدت در اثر خود بهره بگیرد، بدین منظور خود باید بـر طرح مسلط گشته و کل آن را تحت تاثیر قرار دهد ؛ ممکن است این عمل در سطوح شهری بوسیله تکرار روزنه هـای واقع بر روی نما ها ، تکرار مصالحی خاص ، هماهنگی تاج بام ها و خط آسـمان وچنـدین مثـال مشـابه صـورت گیـرد. رعایت تناسبات در اندازه ها و تعادل در نما به بیان بصری و ارتباط صحیح یک قسمت با قسمت های دیگر و یا کل نما منجر می شود که در نتیجه موجب پدید آمدن حس هارمونی و نظم در نما می گردد .

.4-2 مقیاس : کیفیت مقیاس در ساختمان ها یکی از قدرتمند ترین ارکان در طراحی نماست ؛ مقیاس به معنای اندازه نیست ؛ بلکه ادعای جدانشدنی مربوط به اندازه است که ساختار را برای چشم ایجاد می کند. مقیاس و اندازه هـر دو بـا هم از اجزای غیر قابل تفکیک در طرح نما به شمار می روند . [5] رعایت مقیاس انسانی برای درک بهتر محیط توسـط عابر حائز اهمیت می باشد . معمولا نماهای بلند مرتبه و بزرگ بهتر است ، برای حفظ مقیاس انسانی ، به قسمت هـای کوچکتر تقسیم شوند و یا در ارتفاعی مناسب ، فضا را شکسته و ملموس نماید این عمـل باعـث مـی شـود کـه عـابر ، مقیاس نما را درک کرده و از طبقه ای به طبقه دیگر حرکت نماید . تغییر رنگ مصالح و یا رنگ در نما و ایجاد خطـوط افقی می تواند مقیاس نمای ساختمان های بلند را انسانی کند . یک روش پیشنهادی این اسـت کـه نمـا بـه گونـه ای طراحی شود که طبقات از یکدیگر قابل تفکیک باشند. ( شکل ( 2

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید