بخشی از مقاله
چکیده
چهرهی کالبدی بسیاری از شهرهای ایران، از جمله مشهد، از طریق تضاد شدید بین بافت قدیمی و جدید شهر، سیمای آشفتهی بخش نوین و سرعت ناموزون تغییرات، تیره و تار شده است. این تغییر و تحولات، حاشیهی محورهای ارتباطی را نیز در مقایسه با بافت درونی شهر، به دلیل موقعیت ویژهی آنها، متأثر مینماید. آنچه در مشهد به عنوان دومین کلانشهر کشور شاهد آن هستیم ، عدم ادراک فضا و نوعی بیگانگی با ساختار شهر در بسیاری از قسمت هاست. در طول سال های اخیر آن چنان با شتاب شهرمان را بدون داشتن یک تفکر و برنامه روشن بازسازی و نوسازی کرده ایم که حاصل آن مشکلات کنونی چون ترافیک، حاشیه نشینی و غیره بوده است. سرعت تغییرات و عدم پیوند آن با ریشه و هویت تاریخی شهر منجر به ایجاد شرایطی در ساختار بصری شهر شده که نشان دهنده بی نظمی و ناهماهنگی و عدم تناسبات ادراکی فضاهای شهری است.
از این رو این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دنبال هدف ارایهی الگویی مناسب برای بهبود منظر و سیمای ادراکی شهر و هماهنگ سازی آن با مناطق مسکونی پیرامون در راستای هویت بخشی شهر بوده و تغییر سیما و منظر شهری در جهت بهبود وضعیت یکی از محورهای اصلی شهر حاصل نهایی کار است. لذا محور بلوار جانباز به عنوان نمونه موردی انتخاب گردیده که در سال های اخیر تغییرات بسیاری داشته و کاربری غالب آن از مسکونی و باغی به برج های تجاری تغییر یافته است. فرضیه اساسی تحقیق نیز عبارتست از: اغتشاشات بصری، باعث بی هویتی محور مورد مطالعه برای شهروندان شده است. در نهایت ارائه مدل مقطع پیشنهادی برای بلوار مورد مطالعه حاصل نهایی کار است.
-1مقدمه
از چند دههی پیش و به ویژه در سالهای اخیر، پرسش دربارهی هویت و چیستی شهر یکی از مهمترین مسایل و بارزترین چالشها در حوزهی فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی بوده است." هویت"، یکی از مهمترین مسائل و چالشهای پیش روی جوامع در حال توسعه است، دهکدهی جهانی ارتباطات، حجم گستردهی اطلاعات و سرعت روزافزون در پیشرفت فن آوری اطلاعات، فضایی را فراهم آورده که ناگزیر به حضور در آن بوده، بدون آنکه معیار سنجش و قدرت انتخاب و گزینش مشخصی وجود داشته باشد. به این ترتیب ساز و کار حوزههای مختلف عملکرد جامعه، شهرهای ما را دچار نقصان و اختلال کرده و " بحران هویت " را پدید آورده است .[1]
ایجاد تصورات ذهنی در مردم از طریق عناصر شهری، از مسایلی است که در بسیاری از مباحث امروزی در شهرسازی مطرح است. هویت یابی محلات شهری و ایجاد تصویرهای ذهنی متناسب با روحیات مردم زمانی فراهم میشود که شکل مصنوع و انسان ساخت، برگرفته از اعتقادات معنوی مردم باشد. در واقع محیط انسان ساخت باید نمادی از آنچه هستیم و آنچه میخواهیم باشیم، بوده و این همان هویت شهری است که در طراحی متناسب کالبدی متجلی است.
مهمترین مسأله در ساماندهی فضاهای شهری، تبدیل ارزشها به هویت هستند، یعنی تبدیل باورها و اعتقادات به عناصر کالبدی و عینی - هویت - .[2] فضاهای شهری از عوامل عمدهای هستند که در تعیین هویت شهر نقش اساسی داشته، منظور از هویت، هویت ساریه وجود مطلق که در عرفان، فلسفه و مذهب به معنای فیض مقدس، وجود منبسط و نفس رحمانی [3] مطرح شده، نبوده بلکه در اینجا مراد از هویت آن قسمت از شیئیت شیء است که به اعتبار تشخیص، هویت نامیده میشود.
به عقیده موتزیوس » معماری، وسیلهواقعی سنجش یک ملّت بوده و هست. هنگامی که ملّتی میتواند مبلها و لوسترهای زیبا بسازد، اما هر روزه بدترین ساختمانها را میسازد، دلالت بر اوضاع نا بسامان و تاریک آن جامعه دارد. اوضاعی که در مجموع بی نظمی و عدم قدرت سازماندهی آن ملت را به اثبات میرساند . « با آنکه بیش از نود سال از گفتهی موتزیوس میگذرد، انگار که شرح حال شهرهای ایران امروزین است. علل بی نظمی و عدم قدرت سازماندهی را میتوان از هر دیدگاهی بررسی نمود، ولی غالباً یکی از علل این نابسامانی که فراموش میشود: » عدم همخوانی تصمیمات اتخاذ شده توسط کارشناسان و مدیران شهری، با فرهنگ و رفتار شهرنشینان« است.
آنچه که امروز در بیشتر شهرهای ایران، از جمله مشهد شاهد آن هستیم، نبود فضاهای شهری ملموس و کالبد همخوان با فرهنگ و اصالت شهر و مردم است و به همین خاطر فضاهای شهری ما، بهویژه بخشهای ساخته شده در بیست سال اخیر، نتوانسته آنگونه که باید در ذهن مردم باقی بماند و بخشی از خاطرات آنها را شکل دهد و به همین خاطر است که افراد جامعه نسبت به فضاهای شهری جدید احساس تعلق خاطر و آرامش نداشته و به همین دلیل ساختههای امروزین شهرهای ما بدون هویت مطلوب زندگی شهری و شهروندان است.
در این بین محورهای اصلی شهر نقش مهمی در فضاهای شهری دارند که بایستی بیشتر به آنها توجه شود. یکی از این محورها، بلوار جانباز مشهد است که از محورهای اصلی شهر بوده و به دلیل تغییر کاربری های زیاد از مسکونی و باغی به تجاری و برج های اداری- تجاری چهره بسیار نابسامانی را تشکیل داده و هر واحد تجاری با نماهای متفاوت سیمای نامناسبی را در این حاشیه ایجاد نموده است . اختلاف ارتفاع ساختمان ها، خط آسمان نامناسبی را شکل داده که نیازمند بازنگری است. بنابراین سوال اصلی این است که چه عواملی باعث بی هویتی محورهای شهری شده است و چگونه می توان چهره محورهای اصلی را از بی هویتی خارج نمود و سیما و منظر شهری درخور هویت شهری مشهد برای آن در نظر گرفت؟
2 -مبانی نظری
-1-2 سیما و منظر شهری
فضاهای شهری از عوامل عمدهای هستند که در تعیین هویت شهر نقش اساسی داشته، فضاهای شهری باعث گردهمایی و ملاقات ساکنان هر محدودهی شهری میشود. بدون این فضاها، روح زندگی و اصالت اجتماعی رقیق از بین میرود. مردم با خود و محیط اطراف خود بیگانه میشوند. امروزه مبدأ سکونت و مقصد کار شده است و این خود عارضهی اجتماعی است [4 ] گوردون کالن طراحی شهری را » هنر آرایش خیابانها، بناها و فضاها و ایجاد نظم و ارتباطی بصری بین عناصر شهرسازی« میداند.
کوین لینچ در آثار اولیهی خود برداشت مشابهی از موضوع داشته و ادعا میکرد که طراحی سایت، هنری است که ساختمانها و دیگر ساختارهای یک محوطه را چنان به نظم میکشد که با هم در هماهنگی قرار میگیرند. با این همه، طراحی شهری نه برای کالن و نه برای لینچ یک صحنه آرایی نبود. طراحی شهری چیزی بیش از » ترجمان سه بعدی تصمیمات برنامه ریزانه « است، زیرا این تصمیمات در هر سطحی که اتخاذ شود، به طور خود به خود پیامدهای سه بعدی در محیط خواهد داشت.
آن بخش از اطلاعات دریافت شده از واقعیت و مؤثر بر ذهن را فضای مؤثر یا منظر شهری و سرانجام اطلاعات پردازش شده در ذهن، یا فضای مورد ادراک را سیمای شهر مینامند. بنابراین میتوان خلاصه کرد: طراحی شهری، شناخت و تأثیرگذاری بر شکل شهر، برای ایجاد یا بهسازی دیدگاه شهری برای نیل به سیمای شهر مطلوب است . [5] هدف طراحی شهری، خلق یا احیای کیفیت محیط شهری به کمک تأثیرگذاری بر اطلاعاتی است که یک ناظر بر اساس میزان و نحوهی ادراک خود از یک فضا برداشت میکند .[6]
اگر خاطرات را لایه بندی کنیم و روی هم قرار دهیم، حجمی به نام تاریخ تشکیل میشود.[4] ناهمخوانی فضا با انسان، موجبات عدم ارتباط یا ضعف ارتباط را فراهم میآورد و در نتیجه احساس این همانی کمتری بین شخص و فضا بهوجود میآید و چون تداوم این همانی موجب بهوجود آمدن هویت میشود، لذا بین فرد و فضای ناهمخوان عامل هویتی پیدا نمی شود. در نتیجه در صورت تداوم عدم ارتباط مابین فضا و فرد، با پدیده ای به عنوان بحران هویت روبرو میشویم .[ 6 ]
طولانی شدن مدت اجرای طرح ها و فاصله بین تهیه طرح و اجرای آن و در مقابل رشد سریع مناطق شهری ، مداخله خودجوش مردم و کم توجهی شهرداری به ضوابط و مقررات طرح تفصیلی باعث شکل گیری هویتی آشفته و نابسامان در حاشیه محورهای شهری شده است .همچنین عدم توجه مدیریت شهری در انعطاف پذیرکردن ضوابط و مقررات طراحی با تغییرات و زندگی روزانه منجر به ایجاد مشکلات عدیده ای گردیده است.
معیارهای پیشنهادی درطرح تفصیلی نیز به دلیل ناکارآمدی این طرح قابل اجرا و پاسخگو نیست ، لذا آنچه در محورهای اصلی اتفاق افتاده با آنچه در طرح برای آن پیشنهاد شده بسیار متفاوت و سیمای شهری را متاثر نموده است ، در نتیجه بی هویتی و اغتشاش بصری - کالبدی و بی نظمی مشخصه بارز محورهای اصلی شهر مشهد شده است و نتیجه آن چیزی جز سردرگمی در هویت و سیمای شهری نیست.