بخشی از مقاله

بایسته های اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندان
اين مقاله ، با رويکرد تحليلي و نظري به بررسي بايسته هاي اخلاقي همسران و آثار آن در تحکيم خانواده مي پردازد. از منظر آموزه هاي ديني و روا شناختي ، هر يـک از همسران در برابر ديگري وظايفي دارند که التزام به آنها در ايجاد فضاي مثبت و بانشاط خانوادگي ، تـأثير قابـل تـوجهي دارد. تکـريم ، رعايـت ادب ، قـدرداني ، خوش خلقي ، محبت ، خوش بيني ، صيانت از آبروي يکديگر، مـدارا و... از مسـائلي است که همسران با عمل به آنها، مي توانند روابط ميان خود را جذاب و مستحکم سازند. با نگاهي روان شناختي به آموزه هاي مزبور، درمي يابيم که تعهد همسران به وظايف اخلاقي ، موجب احساس همگرايي و همدلي مثبت انديش شده ، و فضـاي خانوادگي در اثر اين نتايج ، بالنده و بانشاط خواهد شد. همچنين فرزنـدان چنـين خانواده اي در اثر يـادگيري اجتمـاعي و مشـاهده اي ، بـه سـوي خيـر، صـلاح و تعهدمداري سوق پيدا مي کنند.
کليد واژه ها: اخلاق ، محبت ، ديدگاه اسلامي ، يـادگيري مشـاهده اي ، آمـوزه هـاي روان شناختي .


آرزو و تمايل درونـي همـة انسـان هـاي سـالم ايـن اسـت کـه در محيطـي آرام ، باطراوت ، صميمي ، اخلاقي و انساني زندگي کنند. کمتر انساني پيدا مي شود که از اين شرايط گريزان باشد. همه علاقه مندند همسري مهربان ، با ادب ، وظيفه شـناس ، زيرک ، متواضع و... داشته باشند. همة انسان ها از فضاها و محيط هـاي بـي روح و بي عاطفه گريزان هستند و دوست ندارند در اين مکان هـا حضـور يابنـد. بـا ايـن وجود، تمايلات و گرايش ها در درون همة افراد جامعه ، چـه بسـا بـا راه کارهـا و زمينه هاي ايجاد اين شرايط (محيط آرام و جذاب ) ناآشنا يا کاملاً بيگانه باشند. اما مسئله مهم اين است که ، همه دوست دارند از اين راه کارها مطلع شوند و آنهـا را در زندگي به کار بندنـد و بـه رضـايت و خشـنودي بيشـتري دسـت يابنـد. ايـن راه کارها در آموز هاي اسلامي با عنوان «اخلاق معاشرت » بيان گرديده است .
خانواده بهترين پناهگاه و ساحل آرامش و اطمينان است . ارکان اصلي خانواده ، زن و شوهر است و اگر اين دو عنصر اصلي ، توافق و همدلي و سازگاري داشـته باشند، ساير اعضاي خانواده نيز در آسايش رواني خواهند بود. از ايـن رو، در ايـن مقاله به وظايف اخلاقي و انساني همسران مي پردازيم که نقش زيادي در پويـايي ، نشاط ، آرامش و تربيت خانواده دارد.
پيش از پرداختن به وظايف اخلاقي همسران ، منظـور خـود را از «اخـلاق » در اين نوشتار بيان مي کنيم ؛ معنا و مفهوم اخلاق در کتاب هـاي اخلاقـي و در منظـر عالمان و دانشمندان اخلاق ، به مجموعة صفات روحي و باطني و به عبارت ديگر مجموعة صفات و ويژگي هاي دروني و ملکه شده که منشأ صـدور کارهـاي نيـک مي گردد، اطلاق گرديده است .١ امٌا هدف و منظور ما از مفاهيم اخلاقي و وظـايف اخلاقي در اين مقاله ، مجموعة کارهاي پسنديده اي است که همسران وظيفه دارند در مقابل همديگر انجام دهند. اين وظيفه بـرخلاف وظـايف حقـوقي ، از پشـتوانة حکومتي و قانوني نيز برخوردار نيست و صرفاً به نيٌت انجام وظـايف اخلاقـي و نيل به کمالات معنوي و حتي گاهي به نيٌت شيريني و صميميت بيشتر در زندگي خانوادگي انجام مي شود.

جایگاه اخلاق در روابط همسران
براي تعامل مطلوب و به منظور شـکوفايي ، تکامـل معنـوي ، اجتمـاعي و تربيتـي همسران ، توصيه هاي ارزشمندي در آموزه هـاي دينـي و اسـلامي و روان شـناختي منعکس شده است که بيشتر به َبعد اخلاقي وظايف همسران توجه دارد.
1 – احترام و تکریم
احترام و تکريم يکديگر از آموزه هاي اخلاقي دوجانبه در روابط همسـران اسـت ؛ يعني همان طور که زن وظيفه دارد به شوهر خود احترام بگذارد و شـأن و منزلـت او را در مقام همسر، مدير خانواده و پدر فرزندان رعايت بکند، مـرد نيـز متقـابلاً بايد زن را تکريم کند و منزلت همسري و مادري او را رعايت کند. هر فـردي بـه شخصيت و منزلت خويش علاقه مند است و از خدشه دار شدن آن رنـج مـي بـرد.
در پرتو تکريم و احترام متقابل ، حدود و جايگاه افراد حفظ مي شود و لطمه اي بـه شخصيت آنان وارد نمي گردد. رعايت اين اصل (احترام متقابل ) دربارة همسـران ، که به طور طبيعي ساليان زيادي با همديگر انس ، الفت و معاشرت دارند، اهميتـي مضاعف پيدا مـي کنـد و رعايـت آن موجـب اسـتحکام و ثبـات بيشـتر خـانواده مي گردد. زن و شوهر هرگز نبايد به دليل ارتباط و انس زياد بـا يکـديگر، از ايـن امر غفلت داشته باشند، بلکه به دليل همين ارتبـاط زيـاد موظـف هسـتند در هـر حال ، شأن و موقعيت يکديگر را درک کرده و رعايت کنند.
در آموزه هاي حيات بخش اسلام ، توصيه هاي ارزشمندي به مـردان و بـه زنـان دربارة تکريم همسر بيان شده است . امام صادق عليه السلام در اين باره مي فرمايـد:
«از رحمت و مغفرت پروردگار دور است زني که شوهر خود را آزار و اذيت کند و سعادت مند زني است که شوهر خويش را اکرام و احترام کرده ، اذيتش نکنـد و از او در همة حالات اطاعت و فرمانبرداري نمايد».٢ پيامبر گرامي اسلام حضـرت محمدصلي الله عليه وآله دربارة اکرام زن مي فرمايد: «کسي که زنـي را بـه همسـري انتخـاب مـي کنـد، بايـد او را احتـرام کنـد و منزلــت او را حفـظ نمايـد».٣ امــام سجادعليه السلام نيز در اين باره مي فرمايد: «حق زن بر مـرد آن اسـت کـه بدانـد خداوند زن را ماية آرامش و انس مرد قرار داده است و بداند که زن نعمتـي الهـي مي باشد، پس بايد او را اکرام کرده و نسبت به او مهربان باشد».
نمود ها و مصادیق تکریم و احترام
احترام متقابل ميان زن و شوهر گونه هاي مختلفي دارد که نمونه هـايي از آنهـا بـه
شرح ذيل است :
الف – سلام کردن به یکدیگر
سلام نوعي اعلام محبت ، دوستي و مهر در آغاز گفت وگو و هنگام داخل شدن به منزل است . سلام همچنين نـوعي اظهـار ادب و نـوعي تکـريم و احتـرام اسـت .
حضرت علي عليه السلام دربارة جايگاه سلام در تعاملات اجتمـاعي و بـين فـردي مي فرمايد: «زبانـت را بـه نرمـي و لطيـف گـويي و سـلام کـردن عـادت بـده تـا دوستدارانت زيـاد و دشـمنانت انـدک گردنـد».٥ پيـامبر گرامـي اسـلام حضـرت محمدصلي الله عليه وآله نيز مي فرمايد: «آيا شما را به چيزي راهنمايي بکنم که اگـر انجامش دهيد، محبوب يکديگر خواهيد شد؟ سلام کردن ميان خودتان را آشـکار کنيد».
آغاز سخن با سلام و تحيت ، نوعي اظهار تمايـل بـه ارتبـاط کلامـي و نـوعي اظهار علاقه است . بي شک ، سلام کننده از اين راه ، دوستي و محبت را ميان خود و مسرش افزايش مي دهد و به همـين نسـبت ، زمينـه هـاي کـدورت و دشـمني را برطرف مي سازد. همچنين هر قدر سلام رسـاتر و خالصـانه تـر و نيـز سرشـار از احترام و تکريم باشد، اثرش در جذب ديگران ، به ويژه همسر، قوي تـر و پايـدارتر
خواهد بود.

آدميزاده اگر بي ادب است انسان نيسـت فرق ما بين بني آدم و حيـوان ادب اسـت
يکي ديگر از مصاديق تک ريم ، رعايـت ادب در برخـورد بـا همسـر اسـت . ادب ، نيکوترين هديه و بارزترين مصداق احترام و تکريم ِ ديگران به ويژه همسـر اسـت .
حضرت علي عليه السلام در اين باره مي فرمايـد: «ادب نيکـو بهتـرين کمـککـار و برترين همراه است ».٧ همچنين آن حضرت فرمودند: «ادب نيکـو سـبب تزکيـه و پاک سازي اخلاق است ».
نقش ادب در روابط ميان انسان ها همانند نقش محـافظ اسـت کـه بسـياري از آفت ها را رفع مي کنـد و آنهـا را از آسـيب مصـون مـي دارد. بـه کـارگيري الفـاظ نامناسب يا رکيک و رعايت نکردن عفت کلام ، افزون بر اينکه از مراتـب معنـوي انسان مي کاهد، موجب از بين رفتن صميميت و محبت در ميان همسران مي گردد
و آنان را نسبت به همديگر جسورتر مي کند.

استقبال از همسر هنگام وارد شدن او به منزل يـا بدرقـة او هنگـام بيـرون رفـتن ، نشانة علاقه مندي و صميميت ميان آنان است . اين عمل زن ، افزون بر اينک ه اجـر معنوي در پي دارد، موجب افزايش مهر و محبت در ميان آنان مي گردد. زن با اين کار نشان مي دهد ک ه از نبـود شـوهر دلتنـگ مـي شـود و از آمـدنش خوشـحال مي گردد. از اين رو، تا آخرين لحظة خروج از منزل از او جدا نمي شود و در اولين لحظه ورود نيز به ديدارش مي شتابد و از او به گرمي استقبال مـي کنـد. ايـن کـار همسر، نوعي اظهار ارادت قلبي ، نشانه تکريم ، حفظ شأن مرد و اظهار بزرگي مرد براي افراد خانواده است و موجب مجذوب شدن مرد به خانه و مصون مانـدن از رفيق بازي و مسائل ديگر مي گردد.
در آموزه هاي آسماني ، اين کار زن از وظايف اخلاقي او تلقـي شـده و پـاداش معنوي براي آن مقدر گرديده است . در روايتي از حضرت محمدصلي الله عليه وآلـه نقل شده است : «حق مرد بر زن آن است که چـراغ خانـه را روشـن کنـد (حفـظ منزل نمايد)، غذا را آماده کند و هنگام ورود مرد به خانه ، تا جلوي در به استقبال او برود و به او خوش آمد بگويد».
اهميت دادن به حضور همسر در منـزل و اظهـار خوشـحالي بـه هنگـام ورود شوهر به خانه و اهميـت دادن بـه شخصـيت و جايگـاه او، بـه ويـژه در حضـور فرزندان و ميهمانان ، موجب به وجود آمدن اين تصور در شوهر مـي شـود کـه در خانه و ميان اهل خانه عزيـز و محبـوب اسـت . از ايـن رو، وقتـي در کنـار افـراد خانواده است ، احساس رضايت خاطر دروني مي کند و خستگي ک ار و تـلاش از او رفع مي شود و روز بعد، با انرژي و اميد فراوان بـه طـرف کـار و تـلاش خـود مي رود. اما اگر خانواده ، به ويژه زن ، به شوهر بي اعتنا باشند، وي سرخورده شده و انگيزه حضور در خانه را از دست مي دهد و آرام آرام نه تنهـا بـه خـانواده تـوجهي نمي کند، بلکه به دنبال رفيق بازي يا انحراف اخلاقي مي رود تا خلأ عاطفي خود را تأمين کند.
جان گري ،١٠ يکي از روان شناسان غربي و از کساني که در مشـاوره و مسـائل خانواده مطالعات زيادي کرده است ، مي نويسد: «اگر همسران در طـول شـبانه روز لااقل چهار بار همديگر را در آغوش بگيرند و اظهار محبت به همـديگر بکننـد و به ويژه اين کار را در موقع ورود همسر به خانه انجام دهند، بسيار در روابط آنـان مؤثر خواهد بود».١١ بر اساس پژوهش ها نيز ثابت شده است که تماس مکـرر، بـه واکنش عاطفي مثبت مي انجامد و باعث نزديکي بيشتر مي گردد.١٢ البته ، بايد توجه داشت که اين اعمال هرگز نبايد در حضور بچه ها باشـد؛ زيـرا باعـث تحريکـات جنسي آنان مي گردد و آسيب هاي اخلاقي به دنبال خواهد داشت .

د – قدر دانی و سپاس گذاری از همسر
قدرداني و سپاسگزاري از همسر از آموزه هاي اخلاقي دوجانبه اسـت ؛ يعنـي هـم زن و هم مرد بايد در مقابل کارهايي که انجام مي گيرد، از همديگر قدرداني کننـد.
سپاسگزاري ، بازتاب عاطفي محبت و خـوش اخلاقـي در روان آدمـي اسـت . هـر انساني به طور طبيعي دوست دارد از نيکي و محبت و فد کاري ديگـران قـدرداني کند و همچنين دوست دارد از او قـدرداني شـود. قـدرداني از ديگـران در مقابـل انجام دادن کاري ، يکي از صفات پسنديده و از بزرگ ترين رمزهاي جلب دوسـتي و لطف ديگران است .
گرچه به تشکر و قدرداني از ديگران سفارش شده است ،١٣ اهميت آن دربـارة همسران مضاعف بوده ، نقش تعيين کننده اي در گرمي و صميميت ميان آنـان دارد.
به طوري که ايـن امـر جـزو وظـايف اخلاقـي همسـران تلقـي شـده اسـت . امـام صادق عليه السلام مي فرمايد: «بهترين زنان شما آن بانويي است که اگر به او چيزي دهند (و يا خدمتي کنند) سپاسگزاري مي کند و چنانچه از او باز گيرند، راضـي و خشنود مي شود».
تحسين و قدرداني هر يـک از همسـران از ديگـري ، بنـابر قـانون تقويـت در شرطي سازي کنشگر،١٥ آنها را در انجام دادن کارهاي خانه يا بيرون خانه به طـور شايسته تر دلگرم مي سازد و احساس محبت را در کام آنها شيرين مي گرداند. ايـن تأثير در زنان که عاطفي تر و مهربـان تـر هسـتند بيشـتر خواهـد بـود. قـدرداني از زحمات همسر در برابر خدمات و زحماتي که مي کشد (اعم از وظايف الزامـي و يا غيرالزامي ) يک مؤلفة قوي در جهت پيوند عاطفي بيشتر همسران و يک عامـل تعيين کننده در ايجاد دلبستگي و علاقه مندي ميان آنـان اسـت . ايـن امـر در عصـر حاضر، برخلاف نظام خانوادگي سّنتي که انجام وظايف بيروني و دروني منـزل را از وظايف هر کدام از همسران مي دانست و بـدون چشمداشـت انجـام مـي شـد، اهميتي مضاعف پيدا کرده است و با توجه به تغييـر سـاختار خـانواده ، همسـران توقع بيشتري دارند تا در مقابل زحمات آنان قدرداني شود.
بر اساس پژوهشي که در اين زمينه انجام گرفتـه اسـت ، ۸۷ درصـد همسـران اعلام کرده اند که توقع دارند از زحمـات آنـان در خانـه قـدرداني شـود.١٦ کـارل راجرز١٧ که يکي از روان شناسان غربي است در اين باره مـي گويـد: «انسـان نيـاز دارد به اينکه ديگران براي او قدر و منزلتي قائل باشـند و قـدرش را نيـز بداننـد.
اهميتي که شخص به اين موضوع مي دهـد، در کـنش هـاي درونـي و جنبـه هـاي تحريکي ارگانيسم و در رفتار او اثر فراوان مـي گـذارد. از سـوي ديگـر، نيـاز بـه قدرداني ديگران و نياز به قدرداني خويشتن در رفتار و کردار آدمي مؤثر است ».
جان گري دربارة قدرداني زن از مرد مي گويد:
هر وقت زن به خاطر کاري که مرد کرده است از او قدرداني و تشکر م کند، مرد بابت آن قدرداني به زن امتياز مي دهد؛ چون حس مي کند زن دوستش دارد. مردان براي امتياز دادن به زن لزوماً نمي خواهند زن براي آنها کاري انجام دهـد و فقـط مي خواهند زن دوست شان بدارد و قدردان باشد. لـذا لازم اسـت زنـان از مـردان قدرداني کنند؛ والاّ انجام وظايف از ناحية مردان بي اهميت مي شود.


2 – معاشرت پسندیده و نیکو
معاشرت نيکو با همسر مراتب مختلفي دارد که برخي از آنها واجب شرعي بـوده ، همسران موظف هستند آن را رعايت کننـد. امـا مـراد از معاشـرت نيکـو در ايـن بحث ، برخوردي نيکوتر و مناسب تر از مقـدار واجـب اسـت . بـه عبـارت ديگـر، مقداري که شرعاً و قانوناً واجب نيسـت ، ولـي لـزوم اخلاقـي دارد و در تکميـل ايمان و همچنين بهبود روابط همسري بسيار مؤثر است .

الف – خوش خلقی
خوش خلقي و مهرباني با همسر يکـي از نمودهـاي برجسـتة معاشـرت پسـنديده است . اين ويژگي اخلاقي دوجانبه است و هر يک از همسران بايد بـه آن آراسـته باشند. کسي که در برخورد با همسر با چهره اي بشّاش ، اداي کلمات زيبـا، بـدون داد و فرياد، منطقي ، متواضعانه و دلسوزانه ظاهر مي شود، شخصي خـوش اخـلاق تلقي مي گردد. اين شخص با حضور خود در جمع خانواده ، افزون بر ايجاد صـفا و آرامش در خانواده ، از اجر معنوي نيز برخوردار مي شود و همچنين مورد لطـف اعضاي خانواده قرار مي گيرد. فضاي به وجـود آمـده بـا حضـور پـدر و يـا مـادر خوش اخلاق ، در آرامش روانـي ، اعتمـاد بـه نفـس ، شـکوفايي و پيشـرفت همـة اعضاي خانواده به ويژه فرزندان تـأثير زيـادي دارد. پيـامبر گرامـي اسـلام دربـارة ارزش و جايگاه خوش اخلاقي مي فرمايـد: «شايسـته تـرين مـردم از نظـر ايمـاني ، خوش اخلاق ترين آنها و مهربان ترين آنها با خانواده اش است و مـن مهربـان تـرين شما نسبت به خانواده ام هستم ».
ترش رويي ، اخم ، داد و فرياد، غُر زدن و بي حوصلگي با همسر، نه تنها زنـدگي را به جهنمي سوزان تبديل مي کند، بلکه هيچ منفعتي ندارد و فقط کارهاي خـوب انسان را نابود مي سازد و انسان را از معنويـت دور مـي کنـد و از چشـم اعضـاي خانواده مي اندازد. امام رضاعليه السـلام مـي فرمايـد: «از بـدخلقي بپرهيزيـد؛ زيـرا بدخلقي شما را جهنمي مـي کنـد».٢١ و پيـامبر اکـرم صـلي الله عليـه وآلـه فرمودنـد:
«بداخلاقي اعمال و حسنات انسان را نابود مي کند، همان طوري که سرکه عسل را نابود مي نمايد».

محبت و مهرباني به همسر يکـي از را کارهـاي اساسـي در شـيريني و شـادکامي زنـدگي زناشـويي و يکـي از آمـوزه هـاي اخلاقـي اسـلام اسـت . ايـن شـاه کليـد خوشبختي دوجانبه بوده و هم زن و هم مرد موظفند به آن ملتزم باشند. ولي بايـد گفت زن عاطفي تر، احساسي تر و لطيف تر از مـرد اسـت . از ايـن رو، نيـاز زن بـه محبت و مهرباني ، بيش از مرد مي باشـد. تـرحم و مهربـاني بـه همسـر، اکسـيري کم نظير است و تأثيري که در نزديکي دل ها و در ايجاد صميميت دارد، کـم بـديل است . اين تأثير شگرف به اين دليل است که انسان ذاتـاً تشـنة دوسـتي و محبـت است و يکي از نيازهاي رواني انسان تعلق و دوسـتي مـي باشـد. محبـت ، انگيـزه بسياري از تلاش ها و زحمت هاي طاقت فرساي زندگي است . انسان همان طور که از محبت خويش به ديگران لذت مي برد، پيوسته در تلاش است تا محبت ديگران را به خود جلب کند. انسان مي خواهد او را دوست داشته باشند و اگـر احسـاس کند هيچ کس به او علاقه ندارد، جهان با همة وسـعتش بـراي او تنـگ و تاريـک خواهد بود.
برخــي از روان شناســان ماننــد آبرهــام مزلــو و کوينيــگ ، نيــاز بــه محبــت و تعلق پذيري را از نيازهاي اساسـي و از نيازهـاي روان شـناختي تلقـي کـرده انـد و اعتقاد دارند که ارضاي اين نيازها در آرامش رواني و سلامت روانـي افـراد تـأثير اساسي دارد.
از منظر اسلام ، اساس و شالودة زندگي خـانوادگي بـر محبـت اسـتوار اسـت .
خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: «از نشانه هاي قدرت خداوند ايـن اسـت کـه از جنس خودتان همسراني برايتان آفريد تا در کنار آنها آرامـش يابيـد و در ميانتـان مودٌت و رحمت قرار داد. در اين امر نشانه هايي اسـت بـراي گروهـي کـه تفکـر مي کنند».٢٤ بر همين اساس ، مي توان ادعا کرد که نيرومندترين عامـل دوام و رشـد خـانواده ، عاطفـه و محبـت اسـت و بهتـرين عامـل بـراي اسـتحکام و بقـاي آن ، برانگيختن عواطف متقابل افراد خانواده ، به ويـژه همسـران بـه يکـديگر اسـت . از اين رو، در آموزه هاي ديني فراوان توصيه شده است تا همسران ـ به ويژه مردان ــ نسبت به همديگر اظهار محبت و مهربـاني کننـد و ايـن محبـت خـود را آشـکار سازند.
پيامبر گرامي اسلام حضرت محمدصلي الله عليه وآله مي فرمايد: «با زنان مهرباني کنيد و دل هايشان را به دست آوريد تا بـا شـما همراهـي کننـد و هرگـز آنـان را مجبور و خشمگين نکنيد».٢٥ ايشان در روايت ديگري فرمودنـد: «اگـر مـردي بـه همسرش بگويد دوستت دارم ، هرگز از قلب او خارج نمي شود».
لازمة شادابي و نشاط رواني زن و مرد، به ويـژه زن ، ايـن اسـت ک ه خـود را محبوب همسر خويش ببيند و از عشق و علاقة او به خود مطمـئن باشـد. همـين اعتماد و اطمينـان ، امنيـت خـاطر زن را تـأمين مـي کنـد و بـه آرامـش روانـي او مي افزايد. اگر زن در مورد محبت و علاقة همسرش نسبت به خود ترديد کنـد يـا به علاقة او به افراد ديگر پي ببرد، احسـاس درمانـدگي و نـاتواني عـاطفي بـه او دست مي دهد و از اينکه نتوانسته عواطف شوهر را تصرف کند، احساس خسران مي کند. در نتيجة اين احساس ، ممکـن اسـت رو بـه پژمردگـي نهـاده و از نشـاط روحي اش کاسته شود. اين مسئله چنان بر روان زن تأثير مي گـذارد ک ه علاقـة او نسبت به فرزندانش نيز کمتر مي شود؛ يعني حتي عاطفة مادري نيـز بـه شـدت از عواطف شوهر نسبت به زن تأثير مي

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید