بخشی از مقاله
بررسي اثربخشي خانواده درماني شناختي-رفتاري بر بهبود راهبردهاي مقابله اي با استرس در زوجين
چکيده
اين پژوهش با هدف بررسي اثربخشي خانواده درماني شناختي-رفتاري بر بهبود راهبردهاي مقابله اي با استرس زوجين صورت گرفت . روش تحقيق از نوع نيمه آزمايشي با دو گروه (آزمايش و کنترل ) با بکارگيري طرح پيش آزمون - پس آزمون بود. جامعه آماري اين پژوهش کليه زوج هايي بودند که به مراکز مشاوره روان شناختي منطقه هفت شهر تهران مراجعه کرده بودند و نوع مشکل آنها خانوادگي و زناشويي تشخيص داده شده بود. گروه نمونه شامل ٤٠ زوج بود که به صورت تصادفي از ميان جامعه آماري انتخاب و در دو گروه آزمايش و کنترل جايگزين گرديدند. ابزار اندازه گيري در اين پژوهش عبارت بود از پرسشنامه راهبردهاي مقابله اي فولکمن و لازاروس . يافته هاي پژوهش حاضر نشان داد که مداخلات خانواده درماني مبتني بر فنون شناختي-رفتاري موجب بهبود نمرات آزمودنيها در شاخص هاي مربوط به راهبردهاي مقابله اي به جز مولفه خويشتنداري گرديده است . نتيجه کلي اينکه خانواده درماني شناختي-رفتاري بر بهبود راهبردهاي مقابله با استرس زوجين اثربخش بوده است .
کليد واژه ها: خانواده درماني شناختي-رفتاري، راهبردهاي مقابله اي، استرس .
مقدمه :
کارهاي پژوهشي در مورد خانواده در ايران ، قدمت زيادي ندارد و اکثرا تحقيقات در باب رضايت زناشويي و عوامل متعدد انجام گرفته است . در حوزه مطالعات باليني خانواده درماني و به ويژه خانواده درماني شناختي-رفتاري در ايران تحقيقات معدودي وجود دارد (فرهادي، ١٣٩٣). استرس يک اثر منقول شديدي در بين سيستم ها دارد و ميتواند باعث به وجود آمدن مشکلات حاد و مزمني به صورت فردي، زوجي، خانوادگي شود (٢٠٠٨ ,Jonathan and Dohee Kim). ازطرف ديگر شناخت چگونگي مقابله با استرس ، در برنامه ريزي دقيق در زمينه مديريت ، بازدهي بيشتر و تعيين سلامت و همچنين رضايت زناشويي زوجين مفيد خواهد بود. با توجه به نتايج پژوهش ها در اين زمينه و همچنين نتايج آموزش ها و مداخلات در حوزه هاي استرس و مقابله با آن نشان داده است ، زوجيني که به مدت ١٨ ساعت برنامه هاي" آموزش مهارت هاي مقابله اي زوجين (CCET) "را گذرانده اند، در مقايسه با زوجيني که اين مهارت را فرا نگرفته اند، رضايت مندي بيشتري از رابطه زناشويي خود داشته اند .(Bodenmann et al, 2007
زوجين ممکن است در جريان آشکار شدن رويدادهاي استرس زا به راهبردهاي مختلفي پاسخ بدهند و يا با آن سازگار شوند و ممکن است راهبردهاي مقابله اي مختلفي را در موقعيت هاي يکسان و در زمان هاي مختلف مورد استفاده قرار دهند و به آن وابسته گردند (٢٠١١ ,Macdonald). بسياري از مطالعات در مورد مقابله و راهبردهاي آن بر محيط کار تمرکز دارند و بسياري از اين بررسيها به نظر ميرسد که به حرفه هاي مربوط به بخش بهداشت و روانپزشکي محدود شده باشد (٢٠٠٠ ,Edward et al). (٢٠٠٢ ,Sarufino) مقابله را فرآيندي ميداند که توسط افراد براي کنترل تعارض بين فشارها و منبع آن ، به کار برده ميشود. او خاطرنشان ميکند که تلاش هاي رفتاري و شناختي براي کنترل فشارهاي دروني و بيروني است که به عنوان منابع فردي مورد ارزيابي قرار ميگيرد (١٩٨٤ ,Lazarus and Fulkman). مقابله ، روابط متقابل پيچيده و پويايي بين شخص ، برداشت آنها از تنش زاها و تواناييشان براي برطرف کردن آنها، سازگار شدن با آنها و يا اجتناب از آنها ميباشد (٢٠٠٠ ,Huffi). مقابله را راه هاي هوشيارانه و ناهوشيارانه سروکار داشتن با استرس بدون تغيير اهداف شخصي تعريف کرده اند. راهبردهايي که فرد براي مقابله انتخاب ميکند جزيي از نيمرخ آسيب پذيري وي محسوب ميشوند (٢٠١٠ ,Bodenmann). اتخاذ خط مشي و راهبرد نامناسب در مواجهه با عوامل استرس زا ميتواند موجب تشديد استرس گردد درحالي که با به کارگيري راهبرد صحيح مقابله ميتواند نتايج مثبتي در پي داشته باشد (توکلي، .(1392
براي کاهش مشکلات و اختلافات زوجين راهبردهاي گوناگوني ارائه شده است (٢٠٠٦ ,Frisch). در اين ميان خانواده درماني شناختي-رفتاري، به عنوان يکي از کامل ترين الگوهاي ازدواج و خانواده درماني، تاريخچه پربار و مشخصي دارد (٢٠٠٦ ,Gardner et al). خانواده درماني مفهومي است که به مراتب گسترده تر از صرف ديدن اعضاء خانواده يا يکديگر است ، آنچه خانواده درماني را از انواع ديگر روان درماني متفاوت ميسازد، شيوه انديشيدن درباره ماهيت و علل اختلافات عاطفي و رفتاري است ؛ درمانگران خانواده معتقدند که درک و شناخت رفتار فرد بدون درک و شناخت زمينه اي که رفتار در آن رخ داده است ، غيرممکن ميباشد. تعامل خانواده مجموعه اي از واکنش هاي زنجيره اي بيپايان است و درمانگر در شناخت الگوهاي تکراري که در آن رفتار صورت ميگيرد تمرکز ميکند (٢٠٠٩ ,Carr)؛ بنابراين هدف يافتن يک رفتار يا واقعه که موجب پيدايش رفتار شده باشد نيست ، بلکه مداخله در پيشگيري از تکرار آن الگوي رفتاري است (٢٠٠٦ ,Gardner et al). خانواده درمانگران رفتاري و شناختي-رفتاري اعتقاد دارند که خانواده ها و زوج ها صرفا تحت تأثير محيط هاي خود هستند. الگوهاي رفتاري آموختني است ، بنابراين رفتارهايي با کارکرد بد را ميتوان با رفتارهاي سازگارانه تر جابه جا کرد. خانواده درمانگران ، کار را در بررسي الگوهاي رفتار خانواده تا تعيين واقعه که به نظر رفتارهاي مشکل آفرين را کنترل ميکند آغاز ميکنند. درمانگران شناختي-رفتاري فراتر از تمرکز صرف بر افکار، اعمال قابل مشاهده را مينگرند، آنان به کلماتي که افراد به خود و ديگران ميگويند توجه دارند (٢٠١١ ,Macdonald).
بر اساس مباحث مطرح شده در فوق ، اين سؤال مطرح ميشود که آيا خانواده درماني شناختي-رفتاري بر افزايش مقابله با استرس و بکارگيري راهبردهاي مقابله اي موثر در موقعيت هاي متنوع زندگي زوجين اثربخش بوده و منجر به کاهش استرس بين فردي ميگردد؟
اهداف پژوهش :
١- تعيين اثربخشي خانواده درماني شناختي-رفتاري در افزايش بکارگيري راهبردهاي مقابله اي با استرس زوجين .
٢- تعيين اثربخشي خانواده درماني شناختي-رفتاري در بکارگيري مناسب از راهبردهاي مقابله اي با استرس زوجين .
فرضيه هاي پژوهش :
١- خانواده درماني شناختي-رفتاري در افزايش بکارگيري راهبردهاي مقابله اي با استرس زوجين موثر است .
٢- خانواده درماني شناختي-رفتاري در بکارگيري مناسب از راهبردهاي مقابله اي با استرس زوجين موثر است .
روش پژوهش :
پس از انتخاب گروه نمونه ، ابتدا تمام آزمودني ها مورد ارزيابي و اجراي پيش آزمون با آزمون راهبردهاي مقابله اي با استرس قرار گرفتند، سپس به ٢ گروه تقسيم شدند. گروه آزمايش ٨ جلسه (هر جلسه حدود ١.٥ ساعت ) تحت مداخلات خانواده درماني شناختي-رفتاري قرار گرفتند، درحالي که گروه کنترل هيچ مداخله اي را دريافت نکردند.
روش تجزيه و تحليل داده ها:
از تحليل کوواريانس و مفروضه هاي آن استفاده شد.
ابزار جمع آوري اطلاعات :
از پرسشنامه راهبردهاي مقابله اي (١٩٨٤ ,Lazarus and Fulkman)، استفاده گرديد که روايي و اعتبار پرسشنامه راهبردهاي مقابله اي شامل مقابله مسأله مدار (با ضريب پايايي ٠.٨٨)، تفکر آرزومندانه (با ضريب پايايي ٠.٨٦)، اجتناب (با ضريب پايايي ٠.٧٤)، جستجوي حمايت اجتماعي (با ضريب پايايي ٠.٨٢)، مثبت انديشي (با ضريب پايايي ٠.٧٠)، سرزنش خود (با ضريب پايايي ٧٦ .٠)، تلاش براي کاهش استرس (با ضريب پايايي ٠.٥٩) و انزوا (با ضريب پايايي ٠.٦٥) ميباشد.
هنجاريابي آن توسط زين العابديني (١٣٨٣) و مروجي طبسي (١٣٨٣) انجام شد که پايايي اين آزمون را به ترتيب ٠.٧٩ و ٠.٧٢ و هاشم زاده (١٣٨٥) آلفاي کرونباخ آن را ٠.٨٩ بدست آوردند.
يافته هاي پژوهش :
(جدول ١) برآورد ميانگين و انحراف معيار نمرات پيش آزمون ، پس آزمون و پيگيري راهبردهاي مقابله اي در گروه آزمايش و کنترل
تفسير جدول : در جدول فوق ميزان ميانگين و انحراف معيار نمرات پيش آزمون و پس آزمون راهبردهاي مقابله اي در گروه آزمايش و کنترل و پيگيري برآورد شده است . ميزان ميانگين و انحراف معيار نمرات پيش آزمون راهبردهاي مقابله اي در گروه کنترل در مولفه مساله گشايي برنامه ريزي شده ٦.٩٨±٨.٢٠ ميباشد، جستجوي حمايت اجتماعي ٣.٨٣± ٥.٥٠، ارزيابي مجدد مثبت ٦.٧٩± ٨.٤٥، مسئوليت پذيري ٧.٣٥± ١٠.٨٥ ميباشد و مقابله مستقيم ٦.٠٣± ١٠.٨٠، گريز- اجتناب ٤.٩٢± ٩.٦٠، خويشتنداري ٦.٦٦± ١٤.٤٠ و دوري گزيني ٦.٩١± ١٢.٩٥ ميباشد. بر اين اساس ميانگين نمرات پيش آزمون راهبردهاي مقابله