بخشی از مقاله
بررسي روش هاي ارزش گذاري اقتصادي در تحليل مسائل زيست محيطي شهرها
چکيده
امروزه اغلب شهرهاي جهان بويژه درکشورهاي در حال توسعه با مشکلات و مسائل زيست محيطي مختلفي روبرو هستند که حل آنها نيازمند توجه به عوامل مختلف اقتصادي - اجتماعي ، سياسي ، فيزيکي و نهادي و تجزيه و تحليل آنها است . براي اين منظور ارزش گذاري مسائل و مشکلات زيست محيطي در ابعاد مختلف گام اساسي در جهت حل مشکلات و همچنين حفاظت و بهر برداري از محيط زيست و دستيابي به توسعه پايدار محسوب مي شود .يکي از ابعاد ارزش گذاري مسائل محيط زيست ، ارزش گذاري اقتصادي است که در چند دهه گذشته در ادبيات اقتصاد محيط زيست و توسعه پايدار مطرح بوده است . علاوه بر اين ، در عرصه عمل نيز ارزش گذاري سياست هاي زيست محيطي بيشتر از گذشته با ملاحظات اقتصادي روبرو گرديده است ؛ به گونه اي که براي طراحي مناسب سياست هاي توسعه پايدار و اجراي کارآمد طرح ها و پروژ ها بويژه در مناطق شهري و همچنين ارزيابي اثرات و پيامدهاي زيست محيطي آن ، نياز به تجزيه و تحليل هاي اقتصادي در ارتباط با مسائل محيط زيست همواره مد نظر و از اهميت خاصي برخوردار بوده است و به فراخور موضوعات مورد بررسي ، روش هاي مختلف ارزش گذاري اقتصادي نيز مطرح و به کار گرفته شده است . اين مقاله با بکارگيري روش توصيفي و تطبيقي ، به معرفي و طبقه بندي روش هاي ارزش گذاري اقتصادي مسائل زيست محيطي و مقايسه کاربردهاي کليدي آنها در شهرها و همچنين به نقاط قوت و کاستي هاي هر يک از روش هاي ارزش گذاري اقتصادي پرداخته است . نتايج اين تحقيق نشان مي دهد که هريک از روش هاي ارزش گذاري ابعاد مختلفي از ارزش کالاها و خدمات زيست محيطي را اندازه گيري مي کند و مي بايست در بکارگيري هريک از روش ها به قابليت ها و نقاط ضعف هريک از آن ها توجه کرد. همچنين نتايج اين تحقيق نشان مي دهد که برخي اين روش ها در ارزش گذاري موضوعات زيست محيطي شهرهاي کشور کمتر استفاده شده است . با توجه به اينکه ارزش گذاري اقتصادي اثرات زيست محيطي در تصميم سازي براي تخصيص منابع کمياب نقش مهمي ايفا مي کند؛ شناخت اصول و کاربرد روش هاي ارزش گذاري مي تواند به سياست گذاران و برنامه ريزان براي طراحي موثر و مناسب سياست هاي توسعه پايدار شهري در مواجهه با مشکلات زيست محيطي شهرها کمک نمايد.
واژگان کليدي : روشهاي ارزش گذاري اقتصادي - محيط زيست شهري - اقتصاد محيط زيست - ارزشهاي زيست محيطي
مقدمه
محيط شهري به عنوان يک اکوسيستم يک نهاد پيچيده و زنده است . وقتي که مشکلاتي در اين اکوسيستم به وجود مي آيد، مديران شهري نياز به در نظر گرفتن عوامل بسياري براي يافتن راه حل هاي خود دارند که اين عوامل ، شامل عوامل فيزيکي ، اجتماعي - اقتصادي ، عوامل سياسي ، و سازماني است . در اين ميان ارزش گذاري اقتصادي قادر است يک بنيان قوي براي حل مشکلات شهري در اختيار مديران ، برنامه ريزان و تصميم سازان شهري قرار دهد (شين ۱، يوسون و همکاران ۲، ۱۹۹۷).
يکي از مشکلاتي که بسياري از شهرهاي جهان ، بويژه درکشورهاي در حال توسعه با آن مواجه هستند ، مسائل و مشکلات زيست محيطي است که مي توان ابعاد آن را در مقياس فضايي تعيين نمود (جدول شماره ۱).
رويکرد مقياس فضايي نشان مي دهد که چه عوامل اساسي بايد در هنگام تجزيه و تحليل مسائل زيست محيطي درکشورهاي در حال توسعه در نظر گرفته شود. مشکلات زيست محيطي شهرها در کشورهاي در حال توسعه ممکن است به طور گسترده اي در اشکال زير رده بندي شود: الف ) دفع نامناسب زباله (آلودگي ) ؛ ب )ازدحام سيستم هاي شهري ، و ج ) تخريب سيستم هاي پشتيبان طبيعي (کمبود آب شيرين ،نابودي زمين و اکوسيستمها ).چهار اثر عمده در ارتباط با اين مشکلات زيست محيطي ، عبارتند از بهداشت ۵و ايمني ۶، بهره وري ۷، ارزش مطلوبيت ۸، و ارزش اکولوژيکي
براي شناسايي اولويت ها براي مديريت زيست محيطي شهري و همچنين تدوين پروژه ها و برنامه هاي مناسب ، هزينه هاي تخريب محيط زيست و منافع بهبود زيست محيطي بايد اندازه گيري شود؛ اما در ارزيابي اثرات مشکلات زيست محيطي شهري در کشورهاي در حال توسعه اقدامات ناچيزي صورت گرفته است . نياز مبرم امروز ،نياز به نظريه و يا تکنيکهاي بيشتر نيست ؛ بلکه نياز اصلي ، استفاده از روش شناسي و رويکردهاي موجود براي حل مشکلات واقعي و بهم پيوسته ، به ويژه در کشورهاي در حال توسعه است . در واقع مشکل اصلي ، ارزيابي دقيق اهميت اثرات مختلف و بهم پيوسته زيست محيطي و سپس انتخاب راهبردهايي براي کاهش اين اثرات نامطلوب ، به شيوه اي عاقلانه و کارآمد است .
براي پرداختن به مشکلات زيست محيطي شهري به صورت عقلاني ، دانستن اهميت انواع مختلف تخريب و تاثير آن ها بر سلامت انسان ، اقتصاد و اکوسيستم ضروري است . متأسفانه ، زيست محيطي ترين کالاها بدون حقوق مالکيت مشخص و يا بازارهايي هستند که از طريق آن ها ارزش تخريب محيط زيست را بتوان استخراج کرد. بنابراين ، ارزش آن ها معمولاً بايد به طور غير مستقيم معين شود.
ارزش گذاري اقتصادي به عنوان ابزاري براي تمايز ميان « استفاده ناکارآمد از کالاها و خدمات زيست محيطي » و «پي بردن به ارزش واقعي اين منابع در فرآيند تصميم سازي » در مديريت زيست محيطي است که به حکمراني خوب نيز منجر مي شود (کينگ ۱، ۲۰۰۷).
ارزش گذاري کارکردها و خدمات غيربازاري محيط زيست به دلايل زيادي از جمله :شناخت و فهم منافع زيست محيطي و اکولوژيکي توسط انسانها، ارائه مسائل محيطي کشور به تصميم گيرندگان و برنامه ريزان ، فراهم آوردن ارتباط ميان سياست هاي اقتصادي و درآمدهاي طبيعي ، سنجش نقش و اهميت منابع زيست محيطي در حمايت از رفاه انساني و توسعه پايدار، تعديل و اصلاح مجموعه محاسبات ملي مانند توليد ناخالص ملي و جلوگيري از تخريب و بهره برداري بي رويه منابع طبيعي ،مهم مي باشد (خدا وردي زاده و همکاران ،۱۳۷۸ .
در سطح خرد، مطالعات ارزش گذاري باعث دستيابي به اطلاعات مربوط به ساختار و کارکرد اکوسيستم ها و نقش متنوع و پيچيده آن ها در حمايت از رفاه انساني و توسعه پايدار مي شود. ارزش گذاري اقتصادي را مي توان به گونه اي مثبت در هر چه بهتر نمودن سياست هاي زيست محيطي دخالت داد. امروزه نياز به شناخت و وارد نمودن ارزش هاي زيست محيطي در سرمايه گذاري ها، پروژه هاي عمراني ، صنعتي و خط مشي هاي مربوط به تصميم گيري ها کاملاً محسوس است (حياتي و ديگران ،۱۳۸۹). ارزش گذاري کارکردهاي زيست محيطي که عموماً بدون قيمت مي باشند، گام مهمي براي تصحيح آن نوع تصميمات اقتصادي که به محيط طبيعي به عنوان کالا و خدمات رايگان و استفاده بي رويه و بيش از حد از آنها مي نگرد، محسوب مي گردد (مجابي و منوري ، ۱۳۸۴ . در شکل شماره ۱ چارچوب ارزيابي کامل و ارزش گذاري عملکردها، کالاها و خدمات زيست محيطي و ارتباط آن با فرآيند تصميم سازي مشخص گرديده است .
بررسي ها نشان مي دهد که بخش عمده اي از تکنيکها يا روش هاي ارزش گذاري کالاها و خدمات زيست محيطي در ايالات متحده و اروپا شکل و بسط يافته و مورد استفاده قرار گرفته شده است ، ليکن تاکنون تلاش هاي اندکي براي ارزش گذاري اقتصادي اثرات تخريب محيط زيست در کشورهاي در حال توسعه انجام شده است (شين ، يوسون و همکاران ، .(۱۹۹۷
در کشور ما نيز چندين سال است که برخي از اين روش ها در ارزش گذاري اقتصادي منابع طبيعي ، آثار تاريخي و... بکار گرفته شده است ؛ اما کمتر به جوانب مختلف از جمله کاستي ها و مزيت هاي آن پرداخته شده است و حتي برخي روش هاي ارزش گذاري همانند روش هزينه بيماري ، قيمت هاي بازار، مخارج بازدارنده ، روش تجزيه و تحليل پيوسته و روش انتخاب تجربي کمتر بکار گرفته شده است و عمده تحقيقاتي که در اين زمينه صورت گرفته است مربوط به روش هاي ارزش گذاري مشروط و قيمت گذاري هدانيک و هزينه سفر بوده است ؛ در اين مقاله با بررسي و مرور ادبيات خارجي و داخلي در زمينه روشهاي ارزش گذاري اقتصادي ، به معرفي و طبقه بندي اين روشها (بويژه روشهاي ارزش گذاري اقتصادي مسائل زيست محيطي ) و کاربر هاي کليدي ، قابليت اجرايي بالقوه هر روش و همچنين به نقاط قوت و کاستي هاي هر يک از آن ها پرداخته شده است تا از طريق ضمن ارائه يک بررسي اجمالي و مقايسه اي ، مبناي مناسبي براي فهم و انتخاب درست هريک از اين روش ها متناسب با موضوعات مورد مطالعه فراهم آيد.
روش تحقيق
روش تحقيق اين مقاله به صورت توصيفي و مقايسه اي بوده و با تحليل و واکاوي محتواي برخي از منابع و ادبيات مرتبط با موضوع تحقيق که از طريق جستجو در اسناد کتابخانه اي و پايگاه هاي اينترنتي بدست آمده است ، نسبت به استخراج مباحثي چون تاريخچه ، پايه نظري ، داده هاي مورد نياز براي اجراي هر روش ، کاربردها، مزايا، معايب و کاستي هاي ده روش يا تکنيک ارزش گذاري اقتصادي پرداخته شده است تا ضمن مشخص شدن ويژگي هاي هر روش ، امکان مقايسه اين روش ها و انتخاب روش مناسب فراهم گردد.
نتايج
۱- مفاهيم کليدي در ارزش گذاري اقتصادي قبل از معرفي روش هاي ارزش گذاري اقتصادي لازم است مفاهيم پايه اي که در مباحث ارزش گذاري اقتصادي مطرح است تعريف شود. از جمله مهمترين اين مفاهيم ، مفهوم ارزش و ارزش اقتصادي است .
۱-۱- مفهوم ارزش
واژه ارزش در زبان فارسي اسم مصدر ارزيدن و داراي معاني نظير در،مرتبه ، استحقاق ،لياقت ،شايستگي ،زيبندگي ،برازندگي و قابليت است و در زبان انگليسي معادل (valeur) به معني رتبه ، ارز قدر، گرامي داشتن ، اهميت دادن است .
واژه « ارزش » در اقتصاد، از تعريفي دقيق برخوردار است : قيمتي که افراد به منظور به دست آوردن کالا يا خدماتي ، تمايل به پرداخت دارند (فرور۲، ۲۰۰۷). ارزش يک محصول بر اساس برآورد ذهني مصرف کننده تعيين مي شود. به عبارت ديگر ارزش به عنوان رابطه بين منافع دريافت شده از سوي مصرف کننده در رابطه با هزينه هاي مشاهده شده از اين مزايا در نظر گرفته شود و اغلب به صورت معادله زير بيان مي شود:
ارزش = مزايا/ هزينه
در اينجا بهتر است به تفاوت ميان ارزش و قيمت ۳ نيز اشاره شود. در واقع قيمت و ارزش دو مفهوم جدا از هم هستند.
ممکن است قيمت هر چيز را بدانيم ولي ارزش آن ها را ندانيم . ارزش انسان محور است و اين بدان معني است که انسان ارزش را تعيين مي کند و نه قوانين طبيعي . ارزش به وسيله تمايل به پرداخت افراد تعيين مي شود. وقتي افراد مبلغي را براي يک کالا مي پردازند، مبلغ کمتري براي بدست آوردن ساير کالاها دارند، در واقع قيمت هزينه به دست آوردن يک شي ء است يا به عبارت ديگر مقدار پولي که برابر با آن کالاها مورد خريد و فروش قرار مي گيرند.
۱-۲- مفهوم ارزش گذاري اقتصادي
محصولات يا خدمات تنها در صورتي داراي ارزش هستند که انسان براي آن ها، به طور مستقيم يا غير مستقيم ، ارزشي قائل شود. ارزش با توجه به بده بستان و معاملات ، اندازه گيري مي شود و در نتيجه امري نسبي است . به اين منظور به طور معمول ، پول به عنوان يک واحد حساب استفاده مي شود و ارزش کل جامعه ، مجموع ارزش هاي فردي است (فرور، ۲۰۰۷).
ارزش گذاري اقتصادي ، منافع حاصل از استفاده از منابع را با هزينه ها مقايسه مي کند. هزينه ها همان مزاياي از دست رفته هستند. ارزش گذاري اقتصادي ، فرآيند تعيين ارزش کالاها و خدمات زيست محيطي است . اين کار به منظور دستيابي به يک خروجي منفرد انجام مي شود. در ارزش گذاري اقتصادي کالاها و خدمات زيست محيطي ، موجودي کالاها و خدمات (منابع طبيعي ) در محيط زيست و تغيير در عملکرد هر يک از کالاها و خدمات زيست محيطي (منابع طبيعي ) مورد ارزش گذاري واقع مي شود (سوپارموکو۵، ۲۰۰۸).
در سياست هاي زيست محيطي ، ارزيابي اقتصادي شامل تعيين ارزش پولي تغيير خدمات و عملکردها و سهام سرمايه هاي محيط زيست مي باشد. اين ارزش پولي ، در شکل موثر خود،همان قيمت ها هستند (پيرس ۱ و سکومبه هيت ۲، ۲۰۰۰). رويکرد ارزش گذاري اقتصادي تغييرات زيست محيطي بر اساس ترجيحات مردم براي تغييرات محيط خود مي باشد. سودها و زيان هاي زيست محيطي در قالب اصطلاحاتي چون افزايش يا کاهش سلامتي انساني ، تعريف شده اند (رفاه يا سودمندي ). اين ، به نوبه خود، توسط تمايل افراد به پرداخت يا پذيرش اندازه گيري مي شود. چنانچه اين مقادير محاسبه شوند، ارزش گذاري اقتصادي امکان مقايسه اثرات زيست محيطي را با همان هزينه هاي مالي پايه و منافع حاصل از هر گونه پروژه يا سياستي فراهم مي کند.
۱-۳- ارزش اقتصادي کل
بيان ارزش اقتصادي کل به عنوان تلاشي براي غلبه بر ارزيابي سنتي کالاهاي زيست محيطي شناخته مي شود که منحصرًا بر اساس ارزش مصرفي نسبت داده شده به کالاها با توجه به منافع مستقيم دريافت شده توسط مصرف کنندگان نهايي از آنها است . ارزش مصرفي برگرفته از استفاده واقعي از کالاهاي زيست محيطي است . حتي ارزش منسوب به کالاها از سوي افراد در ارزش مصرفي ملحوظ مي شود، چرا که آن ها با لذت بردن از ديدن مناظر و يا شنا کردن در يک درياچه ، به عنوان کاربران کالاهاي زيست محيطي شناخته مي شوند حتي اگر به شيوه اي مخرب و ناشايست از آن استفاده کنند. هر نوع استفاده اي ، در هر لحظه و از سوي هر شخصي به ايجاد ارزش مصرفي تحقق مي بخشد و از آنجايي که آن ها خود از استفاده رايج مشتق شده اند، کم و بيش قابل اندازه گيري هستند (کاووتا۴، ۲۰۰۳).
ارزش اقتصادي کل منابع طبيعي را مي توان به دو گروه کلي تقسيم کرد: ارزش ابزاري يا مصرفي و ارزش ذاتي يا غير مصرفي . ارزش هاي مصرفي حاصل کسب منفعت مستقيم از منابع زيست محيطي مي باشد که به راحتي مي توان به وسيله قيمت بازار يا ابزارهاي ديگر آن را اندازه گيري کرد و در فرآيندهاي تصميم گيري دخالت داد. در واقع ارزش هاي مصرفي کالاها و خدمات که به طور مستقيم توسط کاربران مصرف مي شود؛ اما ارزش هاي غير مصرفي مشکل آفرين هستند، زيرا مبادله نمي شوند؛ بنابراين نمي توان با قيمت هاي بازار آن ها را ارزش گذاري کرد (حياتي و ديگران ،۱۳۸۹). شکل شماره ۲ ارزش کل اقتصادي و شاکله هاي آن از ديدگاه موناسينگ نشان مي دهد.
در اقتصاد محيط زيست ، از روش هاي مختلفي به منظور اندازه گيري ارزش هاي زيست محيطي استفاده م شود .اين روش ها به دو دسته کلي ترجيحات آشکار شده ۵ و ترجيحات ابرازشده ۶ طبقه بندي مي شوند. روش هايي که مبناي آن ها بر ترجيحات آشکار شده است ، بر اساس رفتارهاي و انتخاب هاي واقعي افراد هستند، درحالي که ترجيحات ابراز شده براساس اظهارات افراد در مورد انتخابهايشان در يک شرايط فرضي استوارند (زبردست و همکاران ، ۱۳۸۹ . ارزش گذاري زيست محيطي تا حد زيادي بر اين فرض استوار است که افراد تمايل دارند براي دستاوردهاي زيست محيطي هزينه اي را پرداخت نمايند و در مقابل ، مايل به پذيرفتن غرامت برخي از زيان هاي زيست محيطي هستند. افراد ترجيحاتي دارند که به نوبه خو ، سبب ارزش يافتن منابع زيست محيطي مي شود. اقتصاددانان محيط زيست ، تعدادي از تکنيک هاي مبتني بر بازار و غير مبتني بر بازار را به منظور ارزش گذاري محيط زيست توسعه داده اند. شکل شماره ۳ برخي از اين تکنيک ها و طبقه بندي آن ها را با توجه به ارزش پولي نشان مي دهد.
شکل ۲ : ارزش کل اقتصادي و شاکله هاي آن در تقسيم بندي موناسينگ
منبع : پناهي و همکاران ، ۱۳۸۶
شکل ۳ : ارزش اقتصادي کل و روش هاي ارزش گذاري