بخشی از مقاله
بررسي ويژگي هاي شاهنامه هاي شيراز آل اينجو و مقايسۀ آن ها با شاهنامۀ کاما
چکيده : پژوهش در باب هنرهاي ايراني- اسلامي قدم گذاردن در ورطه اي است که پاياني ندارد؛ چرا که هنر در مرز و بوم ما ريشه در استعاره ، نماد، نشانه ، اعتقادات ، عرفان ، سنت ، اقليم ، آداب و رسوم ، رياضي، هندسه و نجوم دارد که هر کدام بابي تازه در جست و جو و کنکاش را پيش روي ما مي گشايد، لذا با شناخت صحيح از فرهنگ حاکم در هر دوره مي توان تا حدودي عوامل تأثيرگذار در شکل گيري هنر آن دوران را بررسي نمود. مکتب نگارگري شيراز آل اينجو يکي از مکاتبي است که علي رغم دوران پر تنش ايلخاني و گرايش به چيني مآبي، به کارگيري شيوه هاي بارز ايراني به خصوص بازگشت به اسلوب هاي ايراني دوره ي سلجوقي و ايران باستان ، در اين مکتب مشخص است .
بنا به نظر برخي محققين ، استفاده از قاب هاي تصوير پلکاني افقي و فراز نمودن تصاوير از پائين به بالا که ياد آور قاب تصوير هاي دوره هخامنشي و ساساني است ؛ همچنين برهم کنش منطقي خط و تصوير و استفاده از سبک نوشتاري ستون دار، با چهار يا شش و يا بيشتر، که نگارگر را در جهت طراحي بهتر اشکال کمک مي کند، از خصوصيات بارز اين سبک است . به نظر ميرسد، الگوهاي مورد استفاده در نسخ اينجو، به طور مستقيم ، برگرفته از شاهنامه هاي مصور نيستند، تا هنرمندان از حيث مضامين و شيوه انتخاب مجالس از آن ها سود جويند. برخي از محققين معتقدند تنها دو شاهنامه پيش از ٧٠٠ ه .ق وجود دارد که هر دو غيرمصورند؛ که از حيث شيوه ي خطاطي و تذهيب کاري غني، مورد توجه اند و هيچ تصويري در آن ها وجود ندارد.
هر چند استفاده از از روش قاب پلکاني و خطوط چند ستوني در اين عصر بسيار رايج است ، ولي با تحقيقات انجام گرفته مشخص مي شود که سابقه استفاده از اين اسلوب کاري در شاهنامه ي کاما خود نمايي ميکند. با ديدن تنها دو تصوير از اين شاهنامه ميتوان برخي الگوهاي تصويري چون کوه هاي مثلثي و رنگين متداول و قاب هاي پلکاني در سبک اينجو را يافت .
روش تحقيق : اين پژوهش به صورت مطالعات کتابخانه اي و اسنادي انجام شده و با استفاده از روش تحليلي و توصيفي، ارايه گرديده است .
کليدواژگان : نگارگري - سبک اينجو – شاهنامه هاي کوچک – شاهنامه کاما –قاب پلکاني
مقدمه :
اتابکان فارس از سال ٥٤٣ تا ٦٨٦ ه .ق در شيراز فرمانروايي داشتند که به آباداني شهر و توسعه و گسترش هنر آن کوشيدند. رنگ مايه نقاشي در شيراز در اين دوره ها، برگرفته از نقاشي هاي ديواري دوره ساساني و کتب برجاي مانده از آن زمان ميباشد و رنگ ها عموما زرد، گل ماشي، اخرايي و آبي تيره و روشن است . شيراز بر اثر داشتن زمامداران کاردان و باتدبير و هنردوست ، در گيرودار حملات مغول که خاور و باختر و شمال ايران را درهم نورديدند و مورد تاراج و قتل عام قرار دادند، در امان ماند. مصون ماندن شيراز از هجوم مغول ها که ناشي از سياست حاکمان آن سرزمين بود، سبب گرديد خطه ياد شده ، به عنوان محلي امن ، مورد توجه بسياري از هنرمندان و دانشمندان قرارگيرد و موجب گردآمدن آن ها در آنجا گردد. بدين ترتيب اين شهر در مقام حافظ ارزش هاي هنري و فرهنگي ايران از اهميت بالايي برخوردار است [٥].
از خصوصيات سبک اينجو به کاربردن فلزاتي چون طلا و نقره است که دنباله ي مستقيم سنت هنر مانوي به شمار ميرود، و در آثار اين دوره مشهود است [٨].
همچنين طرح ها و ديگر اجزاي تصاوير چنان آزادانه ترسيم شده اند که اغلب از آنها به عنوان تصاوير «بي دقت » و «ناشيانه » نام مي برند. درعين حال ، مي توان گفت که بي دقتي موجود در تصاوير نه ناشي از ضعف بلکه حاکي از حرفه اي بودن نقاش در اتخاذ شيوه ي هنري خلاق خويش است [١].
قديميترين کتب خطي مصور که متعلق به مکتب شيراز است ، شاهنامه اي در موزه ي توپقاپي سراي، به تاريخ ٧٢٢ ه .ق استامبول است ، نسخه ديگري در کتابخانه سلطنتي قاهره مورخ ٧٩٦ ه .ق ميباشد، که هنوز قدري سردرگمي را در ترکيب بندي ها نشان ميدهد و اسب ها بالاتر از زمين ، يورتمه ميروند و در موارد ديگر، شخصيت ها بيهوده ايستاده اند. رنگ ها آن چنان درخشان است که ترکيبات هماهنگ ، چندان موفق به دست نيامده است . براي زمينه ، معمولا رنگ آبي بکار رفته است و عناصر معمولي جاي خود را به عناصر ايراني داده اند. اين جايگزيني به دليل آن بوده است که چون شيراز از حمله مغول ها در امان مانده ، آزادي عمل بيشتري وجودداشته و هنرمندان ، نيازي نديده اند تا به خاطر خوشايند متجاوزان مغول ، چهره هاي مغولي را در نقاشي خود بياورند؛ حال آن که اين مهم ، در مکاتب هرات يا تيموري ديده ميشود [٥]. بازيل گري و ماريانا سيمپسون ، هردو بر اين نظرند که هيچ شاهنامه ي مصور قبل از سال ٧٠٠ ه .ق وجود نداشته است .
اين دو محقق معتقدند تنها دو شاهنامه پيش از تاريخ فوق وجود دارد که هردو غيرمصورند؛ يکي از آنها در کتابخانه ملي بريتانيا (brirish library) به شماره (٢١١٠٣) محفوظ است و نسخه دوم در کتابخانه ملي فلورانس (National library) به شماره ( C١ ٢٤) محافظت ميشود که از حيث شيوه ي خطاطي و تذهيب کاري غني، مورد توجه اند و هيچ تصويري در آن ها وجود ندارد [٤].
در اين مقاله علاوه بر تبيين يک سري خصوصيات بارز نگارگري سبک اينجو شيراز، ثابت مي شود که برخلاف گزارشات محققين فوق ، آرايه هاي تصويري اين شاهنامه ها، کاملا با شاهنامه کاما مطابقت دارد. تاريخ نگارش اين شاهنامه ، قبل از سال ٧٠٠ ه .ق است .
خصوصيات سبک اينجو شيراز:
بيان نمادين و سمبوليک عناصر، طرح هايي رنگين با ترکيبات راحت ، بر زمينه اي به رنگ هاي قرمز و زرد، توجه کم به جزئيات معماري، چيده شدن تصاوير به شکل افقي و سبک سنتي در يک سطح ، امتداد تصاوير به عرض نوشتار، صحنه هايي بدون تحرک و هيجان ، صورت هاي خشن با پيکره هايي نسبتا بزرگ ، حضور عوامل نقاشي چيني به ميزان کم ، فراز آمدن فضا از پايين به بالا، استفاده آزاد از قلم و قلم مو، رنگ هاي محدود، حد اکثر در ١٠ رنگ ، حضور گل هاي غير طبيعي و خارج از اندازه ي متعارف براي پر کردن فضا، ارتباط اندک با سبک دربار مغول ، نبودن يا کم بودن صحنه هاي عاشقانه و تغزلي در مجموع تصاوير، از مشخصه هاي اصلي مکتب اينجو مي باشند [٣].
نقاشان شيراز دوره اينجو در عين آشنايي کامل با نگاره هاي سبک تبريز به تقليد از آنها نپرداخته اند، بلکه آنها را کاملا با نگرش خود هماهنگ نموده و مستقلا به کار پرداخته اند و زبان هنري خود را باتکيه بر سنن نقاشي ايران عصر پيشين به وجود آورده اند [٣].
جنگ هاي نقاشي شيراز براي شاهنامه که در فاصله ي زماني کوتاه تصوير شده اند، نشان دهنده ي آن است که گروه هاي بزرگي از نگارگران در اين شهر وجود داشته اند. همچنين بسياري از استادان مکتب تبريز عهد آل جلاير، شاگردان استادان مکتب شيراز بوده اند. از نگارگري گذشته ، نقاشي ها را غالبا در اندازه هاي بزرگ بر گچ و روي ايوان ها و درون بناها تصوير ميکردند [٢].
از خصوصيات شاهنامه هاي مکتب شيراز اينجو، استفاده از قاب تصوير پلکاني مي باشد. در هر سه نسخه ي شاهنامه مکتب اينجو شيراز، انواع ترکيب ها و قاب هاي تصوير پلکاني را مي توان مشاهده کرد. در نسخه ٧٣٣ ه .ق نمونه هاي متنوعي از ترکيب و قاب تصوير پلکاني وجود دارد. از جمله ، صحنه ي "بر آوردن رستم ، بيژن را از چاه " نمونه اي از ترکيب بندي ها را نشان مي دهد، که نگارگر، بر اساس موضوع و نمايش و تجسم بهتر خواننده از صحنه ي رويداد، از قاب تصوير پلکاني استفاده برده است . در اين تصوير، نگارگر براي نمايش بهتر صحنه ، عمق چاه را در يکي از ستون ها به سمت پائين گسترش داده است .
همچنين ، در صحنه ي « سيمرغ زال را به نزد سام باز مي گرداند» ، نگارگر براي نمايش بلندي کوه و محل اسکان زال و سيمرغ ، تصوير آن ها را در ستون هاي سمت چپ و رو به بالا گسترش داده است . نکته ي شايان توجه ، نوع ستون بندي صفحات اين شاهنامه است . بر خلاف بيشتر شاهنامه هاي موجود، صفحات اين شاهنامه چهار ستوني است . در مقايسه با شاهنامه ٧٣١ه .ق و شاهنامه ٧٤١ هجري قمري، که صفحات شش ستوني دارند، نگارگر آزادي عمل چنداني نداشته است ، به همين علت ، تعداد قاب هاي تصاوير پلکاني در اين شاهنامه محدودتر و تنوع آن ها کم تر است [٧].
شکل ١- شاهنامه ٧٣٣ ه .ق ، در اوردن رستم بيژن را از چاه ، کتابخانه لنينگراد.