بخشی از مقاله
بررسی اهمیت سرزندگی در کیفیت فضاهای شهری و عوامل موثر بر آن
چکیده
یکی ازمهمترین نیازهای روانی بشرشادمانی و نشاط است، انسان همانند بسیاری دیگر از موجودات کره خاکی زندگی اجتماعی دارد و از این رو نیاز وی به شادمانی به صورت نیاز به زندگی و فعالیت درمحیطی سرزنده متبلور می شود، شهر به عنوان پیچیده ترین مکان اجتماعی ساخته شده به دست بشر نیازمند آن است که بافتی سرزنده داشته باشد، بافتی متشکل ازفضاهای شهری سرزنده. درمباحث مختلف طراحی شهری تعاریف مختلفی ازسرزندگی درفضاهای شهری آمده است که هرکدام معیارهای کالبدی مختلفی را برای سنجش این ویژگی در اختیار طراحان منظر و محیط قرار می دهند ولی آنچه اهمیت دارد تاثیری است که یک فضای شهری از منظر روانشناختی بر شهروندان گذاشته آنان را به انجام فعالیت های مفید ازجمله پیاده روی درمسیرها تشویق می نماید و همچنین امکان انجام فعالیت های اقشار مختلف رادرکمال امنیت فیزیکی و روانی فراهم می آوررد. شناسایی عوامل موثر در سرزندگی یک فضا میتواند در جهت تحلیل وضع موجود و تصمیمات آتی به منظور ارتقاء سطح کیفی فضاهای عمومی شهر و جلوگیری از تکرار نواقص در ساخت مکانها و فضاهای شهر موثر واقع گردد. مقاله حاضر با نشان دادن اهمیت سرزندگی فضاهای شهری به عنوان عامل موثر در بهبود کیفیت فضاهای شهری به بررسی عوامل تاثیرگذار بر سرزنگی فضا و در نتیجه نشاط و شادمانی مصرف کنندگان آن فضا می شود، می پردازد. در نتیجه پژوهش عوامل موثر بر جذابیت و رضایت، عوامل موثر بر ماندگاری تصویر ذهنی شهروندان و تنوع و نفوذپذیری فضا به عنوان عوامل موثر بر سرزندگی فضا معرفی شد و راه کارهایی برای رسیدن به آن مطرح شد که سازگاری، انعطاف پذیری،. نورپردازی مناسب، قابلیت دسترسی فضا به وسایل نقلیه عمومی، ایجاد فضای نشستن، متنوع نمودن زمان های استفاده از فضا، ایمنی عابرین از وسایل نقلیه، اختصاص دادن فضای خیابان به پیاده و کف سازی مناسب، ایجاد فضاهای نیمه باز برای خرید و فروش به شکلی جذاب (مانند آلاچیق های فروش موقت ) و فضایی برای برپایی بازارهای خیریه و ...
از جمله ی آنهاست.
واژه های کلیدی: فضاهای شهری، سرزندگی، نشاط و شادمانی، کیفیت فضا
1
مقدمه
رشد روز افزون صنعت و تکنولوژی در جوامع امروزی تغییراتی را در شیوه ی زندگی به همراه داشته است. این تغییرات از دو جنبه ی جسمی و روانی، زندگی انسان ها را به چالش کشیده است. جوامع توسعه یافته برای تطبیق و هماهنگی با اینگونه تغییرات از چند دهه قبل به فکر افتاده و راه حل هایی ارائه و آزمایش کرده اند. در این میان توجه به آسایش روانی و جسمانی انسان حائز اهمیت است. توسعه ی شهر های امروزی عموما این نکته را قربانی رشد و پیشرفت فیزیکی آن نموده اند. امروزه یکی از مهمترین دغدغه ها در طراحی فضاهای عمومی شهر، سرزنده بودن این مکان ها می باشد که باعت تداوم حضور شهروندان می شود.
فضاهای عمومی به مثابه ی کلیتی در دسترس برای همه ی مردم و با آزادی موجود تعریف شده است. فضاهای عمومی بستر مشترکی است که مردم فعالیت های کارکردی و مراسمی را که پیوند دهنده ی اعضای جامعه است، را در آن انجام می دهند، چه در روزمرگی معمولی باشند و چه جشنواره های دوره ای، صحنه ای است که روی نمایش زندگی جمعی، در معرض دید قرار می گیرد. فضاهای عمومی را می توان، کالبدی برای پاسخگویی به نیازها و خواسته های اجتماعی انسان قلمداد کرد( احمدی مرند، .(65 :1393 بر این اساس و بر پایه ی این نیازها، امکانات و تفکرات زندگی انسان، فضاهای عمومی منحصر به آن ویژگی ها پدید می آیند. این مولفه ها در گذر زمان دستخوش دگرگونی می شوند و بر این اساس، فضا نیز تحول می یابد. به عبارت دیگر، فضای عمومی یک مکان است. مکانی برای عرضه، نمایش، کنکاش در تفاوت ها و هویت ها، عرصه ای برای باز شناخت، مکانی که فرد با باز نمایی تفاوت ها، از خود و دیگران شناخت بدست می آورد. این مکان ها خارج از حوزه ی کنترل افراد هستند و واسطه ی فضاهای خصوصی بوده و کاربری های عملی دارند. از این رو، فضاهایی هستند چند منظوره و در دسترس عموم که میانجی قلمرو های اختصاصی هستند( مدنی پور، .(42 :1379
کاهش شاخصههای کیفی در فضاهای عمومی شهری، یکی از مشکلاتی است که شهرهای امروز ما با آن دست به گریبانند و از آنجا که فضاهای شهری، اوج تجلی مکانی حیات شهری و حضور شهروندان را به نمایش میگذارند، اثر متقابل کاهش کیفیت فضاهای شهری بر تنزل کیفیت زندگی شهری، عمق و ابعاد این مشکل را روشنتر میسازد.
کیفیت در فضاهای شهری
یکی از عواملی که موجب افزایش کیفیت فضای شهری می شود، حس مکان است. حس مکان به معنای ادراکات ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آن ها از محیط خود است که شخص را در ارتباط با محیط قرار می دهد؛ به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود. این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص می شود. حس مکان موجب احساس راحتی در محیط، احساس امنیت، لذت و ادراک عاطفی، حمایت از مفاهیم فرهنگی مورد نیاز مردم، حمایت از روابط فرهنگی و اجتماعی جامعه، یادآوری تجارب گذشته، دستیابی به هویت و در نتیجه بهره برداری بهتر از محیط، رضایت استفاده کنندگان، احساس تعلق به محیط و تداوم حضور در آن می شود( فلاحت، (1385؛ ( احمدی مرند، .(63 :1393
مناطق شهری به مثابه نقاط عطف جوامع انسانی، مرکز تجمع افراد و اشیای مادی هستند. نگاه ما به فضاهای شهری می تواند بر اساس الگوهای متفاوت مردم در خلق مکان ها و محله های متنوع باشد. به عنوان گزینه ای دیگر می توانیم فضاهای شهری را از دیدگاه افرادی ببینیم که بر اساس ظرفیت ذهنی شان درک متفاوتی از شهرها دارند. بدین طریق، می توان به تعداد همان افراد، به درک های متفاوتی از فضای شهری رسید(مدنی پور، .(90 :1384
ساوت ورث معیارهای کلی را به عنوان عوامل اصلی مؤثر در کیفیت محیط شهری مطرح کرده است که عبارتند از: دسترسی، راحتی و آسایش، سرزندگی و حیات، شعف و شادی، شکل، حفاظت از محیط، تنوع و تجانس، معنی، خوانایی ساخت، بازبودن فضاها، مرمت و نگهداری و سلامتی و ایمنی (بحرینی و طبیبیان، .(44 :1377
پروفسور دوهل، استاد دانشگاه برکلی آمریکا در اواسط دهه گذشته در کنفرانسی در شهر تورنتوی کانادا، 10 معیار را به عنوان ویژگی های کیفیت محیط شهرها ارائه کرد:
- بالا بودن سطح بهداشت بر اساس شاخص های قابل قبول بهداشتی؛
- وجود خدمات بهداشتی مفید و قابل دسترس برای کلیه ساکنان؛
- بالا بودن کیفیت کالبد محیط و مسکن؛
- وجود اکوسیستم های سالم؛
- وجود محلات فعال و معنی دار؛
- رفع نیازهای اولیه هر شهروند؛
- وجود روابط اجتماعی در حد معقول؛
- وجود اقتصاد متنوع و خودکفا؛
- تنوع فعالیت های فرهنگی (همان: .(43
بر اساس مطالعه ای که توسط مؤسسه pps بر روی بیش از 1000 فضای عمومی شهری در کشورهای مختلف جهان انجام شده است، مطالعه کنندگان به این نتیجه رسیدند که چهار عامل اساسی در سنجش مطلوبیت کیفی وضعیت فضاهای عمومی شهری از اهمیت بیشتری برخوردارند. این عوامل عبارتند از:
- دسترسی و بهم پیوستگی: در مورد دسترسی می توان به واسطه ارتباط هایی که یک مکان با محیط اطرافش دارد، قضاوت کرد.
- آسایش و منظر: این امر که آیا یک فضا راحت است و خود را به خوبی نمایان می سازد، آیا یک منظر خوب دارد و غیره علامتی از موفقیت این فضا است. راحتی و آسایش شامل ادراک در مورد امنیت، پاکیزگی و نظافت و در دسترس بودن مکان های نشستن می شود.
- استفاده ها و فعالیت ها: فعالیت ها اساس ساختار یک فضا هستند. این که کاری برای انجام دادن وجود داشته باشد، باعث می شود که افراد دلیلی برای وارد شدن به فضا و خروج از آن داشته باشند.
- جامعه پذیری: افراد با معاشرت پذیری احساس می کنند که به نوعی به جامعه شان متصل هستند و می توانند انواع مختلفی از فعالیت های اجتماعی را بروز و پرورش دهند(رفیعیان و سیفایی، .(1384
کوین لینچ سرزندگی را یکی از هفت محور اصلی کیفیت یک شهر خوب می داند. این هفت محور اصلی عبارتند از:سرزندگی، معنی، تناسب، دسترسی، نظارت و اختیار، کارایی و عدالت.وی سرزندگی را اینگونه تعریف می کند: سرزندگی یعنی اینکه تا چه اندازه شکل شهر حامی عملکردهای حیاتی و نیازهای بیولوژیکی بوده و از همه مهم تر چگونه بقا همه موجودات را ممکن می سازد( خستو، سعیدی رضوانی، .(65 :1389
سرزندگی
با توجه به تعاریف موجود از سرزندگی می توان تعریف عام سرزندگی را، قابلیت مکان برای تأمین تنوعی از فعالیتها و استفاده کنندگان( با پیش زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) با هدف تنوع تجربیات و تعاملات اجتماعی به گونه ای که امنیت، برابری و راحتی را برای همه استفاده کنندگان فراهم آورد؛ در نظر گرفت. سرزندگی عاملی است که در نتیجه ی جذابیت فضاها و رضایت شهروندان حاصل می شود که در نهایت منجر به ایجاد فضایی زیست پذیر می گردد.
در لغتنامه شهرسازی رابرت کوان، سرزندگی و زیستپذیری در کنار هم آمده و اینگونه معنی شده است: Vitality and ” “ Viability که ویژگی مراکز شهرهای کوچک و بزرگ موفق است. سرزندگی شهر بازتاب سطح شلوغی آن در اوقات مختلف روز و در بخشهای مختلف است؛ در صورتی که زیستپذیری میزانی برای سنجشظرفیّت آن برای جذب سرمایه برای بقاء، بهبود و تطابق نیازهایمتغیّر است( همان، .(66
سرزندگی در شهر
فرهنگ مردم و معماری شهر از الزامات سرزندگی و شادابی و سرزندگی حلقه مفقوده زندگی شهری است. سرزندگی دارای دو رویه است که یک رویه آن به بینش و فرهنگ مردم و به ادراک آن ها وابسته است و دیگری به فضاهای شهری و معماری مربوط می شود که این دو رویه با هم ارتباط متقابل دارند.
سقراط هدف اصلی از ایجاد شهر را تأمین نشاط و خوشبختی شهروندان می داند. نه این که شهر به هیولایی تبدیل شود که شهروندان در آن علاوه بر این که آسایش و آرامش زندگی را بدست نیاورند، در تلاش بیهوده با مشکلات مختلف دست به گریبان شوند. این سخن سقراط رابطه دیرین و مستحکم میان دو مفهوم شهر و نشاط و سرزندگی را به خوبی نشان می دهد. برمبنای چنین دیدگاهیاساساً شهر به مثابه دستگاه، وسیله یا مرکبی برای نیل به شادی، نشاط و سرزندگی تلقی می شود.
این گونه به نظر می رسد که می توان از طیفی از تجارب متنوع نشاط و شادی شهری سخن گفت که در قطبی از آن شادی سطحی و گذرا و در قطبی دیگر شادی عمیق و ماندگار قرار دارد. به بیان دیگر، می توان در مقابل نشاط زودگذر از سرزندگی پایدار شهری سخن گفت. از دیدگاهی دیگر سرزندگی در سطح خرد به مفهوم تنوع فعالیت ها در عرصه همگانی و سازگاری آن با فضاهای