بخشی از مقاله

بررسی جایگاه تربیت اخلاقی، معنوی،دینی درنظام آموزشی


چکیده
هدف ازتدوین این مقاله بررسی جایگاه تربیت اخلاقی،معنوی،دینی وارتباط موجودبین این سه بعد تربیتی می باشد.روش پژوهش،توصیفی - تحلیلی است.این مقاله درچهار بخش تنظیم شده است؛ برای دستیابی به اهداف مذکور،دربخش اول به مفهوم اخلاق وتربیت اخلاقی ودرضمن آن به بیان رویکردهای تربیتی درمنابع تربیت اخلاقی پرداخته می شود.دربخش دوم مفهوم معنویت وتربیت معنوی وهم چنین مراحل رشد معنوی کودک مورد بررسی قرارمی گیرد.دراین بخش روش هایی برای پاسخ به سؤالات کودکان راجع به خدا ارائه می شود.دربخش سوم مفهوم دین وتربیت دینی وضرورت نوآوری درتربیت دینی بیان می شود.دربخش چهارم تلاش شده است که جایگاه سه مفهوم تربیت اخلاقی،معنوی،دینی وارتباط میان آنها توصیف وتبیین شود.ودرپایان اینگونه نتیجه گیری می شودکه اولین مرحله ی تربیت، تربیت اخلاقی است وبالاترین درجه ی تربیت،تربیت دینی است وتربیت دینی هدف غایی تربیت معنوی دینی است.
کلیدواژه ها: اخلاق وتربیت اخلاقی، معنویت وتربیت معنوی، دین وتربیت دینی، جایگاه، ارتباط، نوآوری


مقدمه
ازدیربازدغدغه ی فکری انسان،موضوع تعلیم وتربیت وروش های دست یابی به آن بوده وهمواره درتمامی ادوار این امر توجه آدمی را به سوی خود معطوف نموده است.اهمیت موضوع تابه این حد می باشدکه پیامبران واولیای آنان به عنوان هادیان،همواره سرچشمه سعادت ورستگاری بشررادراین عرصه جستجوکرده اند.اگرچه تعلیم وتربیت انسانها،کاملاوابسته به آموزش وپرورش رسمی نیست،اما باید اذعان نمودکه جریان تعلیم وتربیت ازطریق نهادهای

رسمی،یکی ازمهم ترین وهدف مندترین بخش تعلیم وتربیت آدمی است.

چنانچه دربخش سوم طرح تغییربنیادی نظام آموزش وپرورش،دراصل پنجم آن تحت عنوان اولویت تعلیم وتربیت دینی بیان شده که : »تعلیم وتربیت دینی واخلاقی ازاولویت برخوردار است وآموزش های دینی واخلاقی باتربیت عملی دینی واخلاقی همراه است.«مفاداین اصل،جایگاه تعلیم وتربیت دینی درکل نظام آموزشی را تبیین می نماید و سیاست گزاران و برنامه ریزان را راهنمایی می کند که درصورت وجودتعارض میان برنامه ها وطرح های مورد نظرهمواره تعلیم وتربیت دینی واخلاقی را برسایرامورمقدم دارند.چرا که تربیت واقعی وهمه جانبه ی انسان وقتی حاصل می گردد که آدمی مطابق دستورهای دینی در زندگی رفتارکند(کشاورز،.(1387ازیک سوتجربه ی بشری نشان داده است که انسان،خواه متدین به دینی آسمانی باشدیانباشد،هیچ گاه حتی دردوره ی مدرن وپسامدرن، هم بی نیاز از تربیت اخلاقی نیست(داوودی،.(1385 پس بایدگفت که ارزش های اخلاقی درکل زندگی افراد نفوذ دارند اما متأسفانه با وجود اهمیت اخلاقیات درزندگی درسال های اخیراین بعدتربیتی دستخوش تغییرات عمده ای شده است، به ویژه می توان فاصله گرفتن تربیت اخلاقی ازدین ومعنویت ورنگ وبوی سکولارونسبیت گرایی یافتن آن نام برد(حقیقی،مزیدی،.(1378 ازسوی دیگرمشغولیت های انسان کنونی ونوع تربیت او از سوی سیستم های رسمی تعلیم وتربیت،او را به سمت دور شدن ازحقیقت وجودی خویش سوق داده است.به طوری که امروزه شاهدوقوع نابه سامانی های ناشی ازاین امردرسطح فردی واجتماعی هستیم.قلمروتعلیم وتربیت،مهم ترین بستری است که می تواند در جهت سامان گرفتن جهت گیری معنوی درزندگی انسانها نقش مؤثری ایفاکند.این امردردهه های اخیر،زمینه ساز ظهور رویکرد تربیت معنوی در تعلیم وتربیت شده است(اشعری،باقری؛.(1391بحث های فراوانی درباره ی تربیت اخلاقی،معنوی،دینی شده است،اما در بسیاری از این بحث ها مرز بین این سه مفهوم مشخص نشده وشاید همین امر باعث شده که برخی هم به این فکرنیفتندوتربیت دینی را همان تربیت معنوی فرض کنند برای مثال؛ واژه ی معنویت تادهه ی1960 بیشتربیانگرمباحث دینی بود.بحث معنویت درکاتولیک،مربوط به راهکارهایی درباره ی روش زندگی براساس دین بود،اما امروزه بیشترمتفکران تربیت معنوی ودینی را دومقوله ی جداگانه فرض می کنندومعنویت وسکولار را در برابردین به کارمی برندوحتما واژه ی معنویت را به جای دین انتخاب می کنند.آنها باور دارندکه این واژه مناسب تر است وبه پژوهش هایی استنادمی کنند که در آن افراد از واژه ی دین ومذهب گریزان و به سوی معنویت گرایش دارند.گرایش به کاربرد معنویت درتمام رشته ها مثلا معنویت درپرستاری،علوم اجتماعی،بوم شناسی،حوزه هایی مانند رسانه هاوحتی حوزه هایی مانند فیزیک نوین وجود دارد.طبیعتا تاکید بربعد معنوی از این دیدگاه نشأت گرفته است که بعد معنوی اساسا برای نیکبختی وکمال انسان است،اما سعادت ونیکبختی در طیفی گسترده ازعلایق مبهم است و این طیف گسترده شامل؛ دینی ، غیردینی و ضد دینی است (سلحشوری،.(1390

اهمیت وضرورت پژوهش
با وجودتلاش های انجام شده جهت آشناسازی کودکان ونوجوانان با اصول ومفاهیم دینی،اخلاقی ومعنوی تحقیقات انجام شده درمدارس،نشانگرآن است که مسأله ی آموزش دینی ازوضعیت مطلوبی برخوردار نبوده،گاه باتأثیرات معکوس همراه گردیده وباعث شده است تا ناکارآمدی ها تاحدزیادی دربحران آفرینی ها وکاستی های مشاهده شده دررفتارهای دینی نسل جوان،سهم مؤثری داشته باشد (باهنر،1378 به نقل ازکشاورز،.(1387 درباره ی اهمیت تربیت اخلاقی همین بس که عمل به آن به عنوان هدف اصلی رسالت انبیاء مطرح شده است.گفتارگران سنگ پیامبراکرم(ص)که هدف از نبوت خود را تتمیم مکارم اخلاقی ذکر می کند، زیباترین شاهد موجود درقلمرواخلاق است.علاوه برادیان الهی،فیلسوفان نظیرسقراط،افلاطون وارسطو نیزهدف اصلی آموزش وپرورش را پروردن انسان هایی با اخلاق حمیده و آراسته به هنرهای اخلاقی مانند دانایی،دادگری،جرأت وخویشتن داری معرفی کرده اند(5،ص:25؛26ص:(20چنین تأکیداتی برتربیت اخلاقی،ازنقش اساسی این بعدتربیتی درزندگی فردی واجتماعی بشرحکایت دارد،به طوری که اخلاق عامل اصلی حفظ پویایی جوامع قلمداد شده است(6؛ص:197؛ به نقل ازحقیقت،مزیدی،.(1378 ازطرفی،تربیت معنوی بامورد توجه قراردادن ساحت روحانی انسان که درپیوند با ساحت ربوبی است، باب مناسبی برای گفت وگو درعصرجهانی شدن فرهنگ هاست ومی تواندپیروان ادیان توحیدی را به وحدت نظردرتربیت انسان رهنمون سازد(اشعری،باقری،.(1391 با توجه به مطالب مذکور در این مقاله سعی شده است که گامی در جهت اهداف ذیل برداشته شود.

اهداف پژوهش
· بررسی وتبیین جایگاه تربیت اخلاقی، معنوی،دینی و روشن سازی مفهوم آنها
· توصیف ارتباط موجود بین این سه بعد تربیتی
· مشخص کردن بالاترین درجه تربیتی
سؤالات پژوهش
· درنظام آموزشی، هرکدام از سه بعد تربیت اخلاقی، معنوی و دینی از چه جایگاهی برخوردارند؟
· بین سه مفهوم تربیت اخلاقی، معنوی ودینی چه ارتباطی وجود دارد؟
· بالاترین درجه ی تربیت کدام است؟


روش پژوهش روش این پژوهش توصیفی - تحلیلی است و از راه یادداشت برداری، در مرحله ی اول داده های لازم گردآوری می شودودرمرحله ی بعدداده های گردآوری شده طبقه بندی وخلاصه می شوندوسپس تفاوت ها وتشابهات مورد بررسی قرارگرفته وبه پرسش های پژوهش پاسخ داده می شود.

مفهوم تربیت
واژه ی تربیت از ریشه یرَبَوَ« » وباب تفعیل است.دراین ریشه، معنای زیادت وفزونی اخذ شده است ودر مشتقات مختلف آن، می توان این معنا را به نوعی یافت.مثلاٌ به تپهرَبوَه« » گفته می شود، زیرا نسبت به سطح زمین برآمده است.نفس زدن را »رَبو« می گویند،به سبب این که موجب برآمدن سینه می شود . بنابراین واژه ی تربیت با توجه به ریشه ی آن،به معنای فراهم آوردن موجبات فزونی و پرورش است واز این رو به معنای تغذیه طفل به کار می رود. اما علاوه براین، تربیت به معنای تهذیب نیز استعمال شده که به معنای زدودن خصوصیات ناپسند اخلاقی است.گویا در این استعمال، نظر برآن بوده که تهذیب اخلاقی،مایه فزونی مقام ومنزلت معنوی است وازاین حیث می توان تهذیب را تربیت دانست(باقری،1385 ).در یک تعریف کلی، تربیت عبارت است از زمینه سازی برای کمک کردن به متربی جهت شکوفا سازی قابلیت ها و توانش های درونی اش. امروزه مربیان وفیلسوفان تعلیم وتربیت می گویندکه کمک کردن باید در سه شاخه ی بینش ها،گرایش هاوانگیزش ها ورفتارها انجام شود.مربی با ارائه ی بینش خاص، با تقویت بعد انگیزشی وگرایشی،وسرانجام باتصحیح وجهت دهی عمل،به متربی کمک می کندتا استعدادهاوقابلیت هایش را شکوفا سازد و در جهت کمال مطلق حرکت کند (کشاورز،.(1387برای آنکه جریان تربیت درجهت درست و صحیح صورت گیرد توجه به همه ی جنبه های آن مورد نیاز و ضروری است.به همین جهت درادامه مهم ترین ابعاد تربیت یعنی سه جنبه ی اخلاقی،معنوی ودینی مورد بررسی قرار می گیرد.

مفهوم اخلاق وتربیت اخلاقی ▪ اخلاق
اخلاق جمع خلق است و به معنای نیروی درونی انسان می باشدکه باچشم باطنی درک می شود.خلق صفت نفسانی راسخ واستوار است که افعال متناسب با آن بی درنگ صورت می گیرندواین صفت راسخ درونی اگرمتناسب با خود ملکوتی باشند،فضیلت واگرمتناسب با خود حیوانی باشند،رذیلت نامیده می شوند (نراقی،1982،ص:22؛ به نقل ازسلحشوری،.(1390درمتون غربی از واژه هایی مانندMoral وEthics استناد شده است.فرهنگ لغت وبسترMoral را به عناوینی مانند اصول مربوط به درستی و نادرستی رفتار و تبعیت از استانداردهای رفتاردرست تعریف کرده است.بارجوع به سایر منابع،ازجمله فرهنگ آکسفوردوتحقیقات موجود،چنین استنباط می شود که Moral،فضایل ورذایل اخلاقی را معرفی می کندوEthics،همان علم اخلاق است ورابطه ی تنگاتنگی بافلسفه ی اخلاق دارد(حقیقت،مزیدی،.(1378علم اخلاق علمی است که صفات نفسانی خوب وبدواعمال ورفتاراختیاری متناسب با آنها رامعرفی می کندوشیوه ی کسب صفات خوب و انجام افعال پسندیده و دوری از صفات نفسانی و افعال بد را نشان می دهد(نراقی،1982ص:19-22؛به نقل ازسلحشوری،.(1390 به طور کلی باجمع بندی تعاریف موجود درزمینه ی اخلاق،آن طور که نقیب زاده(26،ص:(14 مطرح کرده است،می توان گفت: »آنگاه که آدمی ازباید هاونبایدهایی که بیشتربه صورت روا وناروا،پسندیده وناپسندیده عرضه می شوند فراتر رود و به بازشناسی نیک از بد برسدواین شناخت ارزش نیک،او را به کردارشایسته برانگیزد،به قلمرو اخلاق رسیده ودر راه انسان شدن گام نهاده است )«حقیقت،مزیدی،.(1378
▪ تربیت اخلاقی

تربیت اخلاقی فراهم کردن یک زمینه و بستری به منظور ایجاد،تقویت وشکوفایی متناسب باخود ملکوتی و اصلاح وازبین بردن صفات خودحیوانی است(سلحشوری،.(1390
▪ بررسی رویکردهای تربیتی درمنابع تربیت اخلاقی

اخلاق وتربیت اخلاقی به دلیل نقش مهمی که درسرنوشت انسان وجامعه دارد،از دیرباز موردتوجه اندیشمندان بشری وپیشوایان دینی بوده است.قسمت اعظم آموزه های دینی یهود،مسیحیت،اسلام ودیگر ادیان را اخلاقیات وقسمت بیشترفعالیت اولیای دین های مختلف راتربیت اخلاقی تشکیل می دهد.یکی از موضوعات مهم درتربیت اخلاقی ،رویکرد های گوناگونی است که اندیشمندان وپژوهشگران درباب تربیت اخلاقی اتخاذ کرده اند.پرداختن به این رویکردهاونقدوبررسی آنها ما را با مسائل وموضوعات مهم وچالش برانگیز این حوزه آشنا کرده وزمینه را برای تحقیق وبازکردن افق های جدید

دراین قلمرو آماده می کند. رویکردهای تربیت اخلاقی درچهارمقوله ی دینی،فلسفی،روانشناختی وتربیتی قرار می گیرند(داودی،. (1385 دراین بخش از مقاله رویکردهای تربیتی به اختصارمعرفی وموردنقدوبررسی قرارمی گیرد.

رویکردهای تربیتی بنیادین عبارتند از :

1. رویکرد پرورش شناخت ( عقل پروری )
2. رویکرد پرورش منش ( منش پروری )
3. رویکرد ترکیبی
4. رویکرد طبی - طبیعی
(1 رویکرد پرورش توانایی شناخت،فهم واستدلال اخلاقی :
این رویکرد بیشتر متأثر از رویکرد شناختی در روانشناسی است.کاربرد رویکرد شناختی در روانشناسی در مطالعه ی رشد شناخت اخلاقی به نتایجی درباره ی سن پیدایش فهم و درک اخلاقی در کودکان،چگونگی رشد وتکامل فهم ودرک اخلاقی،مراحل آن وعوامل مؤثربررشدوتکامل آن انجامید.این یافته ها درتربیت اخلاقی به کارگرفته شدوطرفداران این رویکرد،به این قائده ی بنیادین رسیدند که برای رسیدن به هدف تربیت اخلاقی راهی جزپرورش ورشد دادن توانایی فهم ودرک کودکان از ارزش های اخلاقی ورفتارهای درست ونادرست وجودندارد(تاپان،141-162به نقل ازداودی،.(1385بنابراین هدف اساسی تربیت اخلاقی این است که برنامه ی درسی ای تدوین وروش هایی را به معلمان معرفی کندتا بتوانند به بهترین وجه توانایی شناخت اخلاقی کودکان را رشد دهند. این رویکرد در درون خود به رویکردهایی فرعی تقسیم شده است که برای نمونه می توان از رویکردهای ضمنی و تبیین ارزش ها نام برد(داودی،.(1385الف)رویکرد تلویحی یا ضمنی : دکترسجادی درباره ی این رویکرد می گوید: »برای تعلیم وتربیت اخلاقی وارزشی یکی ازمهم ترین واساسی ترین رویکردها رویکردغیرمستقیم یارویکردتلویحی وضمنی است.براساس این رویکرد،عقاید مذهبی وارزشی باید به طور تلویحی وضمنی درتجربه ی کودک ودرموضوعاتی که برنامه ی درسی مدارس او را شکل می دهند،نهفته ومستمر باشد(سجادی،بی تا:156-157به نقل ازداودی،.(1385گرچه ارائه ی آموزش های اخلاقی وارزشی به صورت ضمنی مزایایی داردوبرتأثیر تربیت اخلاقی می افزاید،اما آیا می توان همه ی آموزه های اخلاقی را به صورت ضمنی به دانش آموزان آموزش داد؟چنین می نمایدکه این کار امکان ندارد.بنابراین،تربیت اخلاقی نمی تواندبه این رویکرد بسنده کندوافزون براین به رویکردهای دیگری مانند تبیین ارزش ها نیز نیازمند است.
ب)رویکردتبیین ارزش ها : در این رویکرد مراد از ارزش ها چیزهایی است که فردآن را می خواهد،آرزوی دست یافتن به آن رادارد یا برای آن ارزشی قائل است.کانون توجه این رویکردبه آشنا کردن دانش آموزان با ارزش هاست.اما قائده تخلف ناپذیر دراین رویکرد این است که معلم نبایدارزش های خود را به دانش آموزان دیکته کند،بلکه باید تنها آنان را ازاینکه برای چه چیزهایی ارزش قائل هستنداینکه چگونه ارزش گذاری می کنند آگاه کند تا آنان از ارزش های خود درک وفهم روشنی به دست آورندوبتوانند درانتخاب های اخلاقی خودگزینه بهتر را انتخاب کنند.ضعف اساسی این رویکرد این است که از ادای وظیفه ی اساسی تربیت اخلاقی یعنی آموزش وانتقال بهترین ارزش های مقبول جامعه به نسل جدید، شانه خالی می کند،به این بهانه که این کار مترادف با تلقین ارزش هاست(رایان،1999:72؛به نقل از داودی،.(1385
(2 رویکرد پرورش منش اخلاقی (صفت ها وعادت های رفتاری اخلاقی):
این رویکرد برخلاف رویکرد شناختی که تنها به ذهن دانش آموز و آگاهی های اخلاقی او توجه داشت،به پرورش منش اخلاقی دانش آموزان توجه دارد؛زیرا معتقد است پرورش شناخت و استدلال اخلاقی در کودکان به تنهایی موجب نمی شود آنان اخلاقی زندگی ورفتار کنند(تاپان،141-162به نقل ازداودی،.(1385بر اساس این رویکرد،آنچه درتربیت اخلاقی اهمیت دارد منش اخلاقی است که ازراه تکرار وتمرین رفتارهای اخلاقی که منجر به پیدایش عادت های اخلاقی مناسب شود، به دست می آید.کودکان برای گزینش رفتار صحیح وتکراروتمرین آنها نیاز به راهنمایی وهدایت مستقیم ونیزمشاهده ی زندگی و رفتارهای اخلاقی بزرگسالان ،به ویژه معلمانی دارند که برای آنها الگو هستند.از این رو،دراین رویکرد،نقش معلمان،والدین وبزرگسالان درتربیت اخلاقی غیرقابل انکاروازاهمیت ویژه ای برخورداراست.انتقادی که براین رویکرد وارد می شود این است که پرورش عادت های رفتاری خوب بدون ایجاد شناخت وآگاهی لازم نمی تواند هدف تربیت اخلاقی را که تربیت افرادی به لحاظ اخلاقی مستقل است،محقق سازد.بنابراین،درتربیت اخلاقی نمی توان تنها به رویکرد پرورش منش بسنده کرد.بلکه باید درکنار پرورش عادت ها ورفتارهای نیکودر دانش آموزان توانایی شناخت واستدلال اخلاقی آنها را نیز پرورش داد ( داودی،.(1385
(3 رویکرد ترکیبی:

این رویکرد معتقد است برای دستیابی به اهداف تربیت اخلاقی راهی جزاستفاده کردن از هردو رویکرد شناختی وپرورش منش وجود ندارد.به همین سبب می کوشد هردو نظریه را ترکیب کرده وبراساس آن به رویکردهایی نو در تربیت اخلاقی دست یابد.جامعه ی عادل وجامعه ی مراقب دراین مقوله قرار دارند.
الف) جامعه ی عادل : این رویکرد ارزش بنیادین اخلاق را عدالت می داندومعتقد است برای دستیابی به هدف تربیت اخلاقی دانش آموزان،لازم است مدرسه وکلاس درس به محیطی مردم سالارانه تبدیل شود تا دانش آموزان بتوانند درباره ی معضلات اخلاقی تأمل کنند وبا تصمیم گیری جمعی مبتنی برعدالت وانصاف آشنا شوند.این

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید