بخشی از مقاله
*** این فایل شامل تعدادی فرمول می باشد و در سایت قابل نمایش نیست ***
برنامه ریزی فضای سبز شهری با تاکید بر مناطق گرم و خشک جنوب ایران
چکیده
برنامه ریزی و طراحی فضاها و مناظر شهری بدون توجه به مسایل، ضوابط، معیارها، استانداردها و الگوهای مطلوب و بهینه جهت گسترش، توسعه و طراحی های شهری ممکن نیست. یکی از این برنامه ریزی ها و طراحی ها برنامه ریزی فضای سبز شهری است. در هر فضای شهری بخشی از سیمای شهر به کاربری فضای سبز اختصاص می یابد. بنابراین باید متناسب با شرایط طبیعی هر منطقه از گونه های گیاهی متناسب و سازگار با آن منطقه در توسعه فضای سبز استفاده کرد. در مناطق گرم و خشک ایران به دلیل شرایط نامناسب طبیعی مانند دمای بالا، بارش کم، خاکهای شور، گچی، آهکی و... باید نوع خاصی از گونه های گیاهی در طراحی فضای سبز این مناطق به کار گرفته شود. نوع پژوهش بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی - موردی بوده و اطلاعاتی که ملزم به پژوهش بوده از روشهای اسنادی- کتابخانه ای گردآوری شده است. در این تحقیق سعی بر این بوده که ضمن بررسی اشکال فضای سبز شهری، اهمیت و ضرورت آن، اهداف معیارها و استانداردهای فضای سبز شهری به مطالعات اقلیمی در فضای سبز و همچنین به معرفی گونه های گیاهی مناسب جهت بکارگیری در فضای سبز شهری مناطق گرم و خشک (جنوب ایران) پرداخته شود. نتایج این پژوهش نشان دهنده این است که استفاده از گونههای گیاهی بومی مناطق گرم و خشک، علاوه بر ایجاد تنوع و زیبایی همچنین در کاهش آلودگیهای هوا، صوتی و... به دلیل نیازهای کمتر و سازگاری بیشتر از نظر هزینه نگهداری
موثر واقع میگردد.
کلیدواژه ها: فضای سبز شهری، برنامه ریزی، گونههای گیاهی، سازگاری، مناطق گرم و خشک جنوب ایران.
۱- مقدمه
امروزه اگر بخواهیم از جنبه کاربردی و با نگرش نوین به فضای سبز شهری بنگریم، دیگر فلسفه وجودی فضای سبز که روزگاری به عنوان چشم اندازی زیبا و عرصه ای برای گذراندن اوقات فراغت خلاصه می شد، برداشت نمیگردد. چرا که در کنار این اهداف خرد، نکات عمدهای همچون نوع و چگونگی نقش فضاهای سبز در پالایش آلودگی ها در مناطق صنعتی شهرها، کاهش آلودگی های صوتی با استفاده از گیاهان، انتخاب گیاهان مناسب در شرایط محدودکننده خاک و اقلیم و بالاخره گیاهان مناسب حاشیه خیابانها و میادین به منظور افزایش بازده گیاه و برخورداری از اثرات مثبت آن بر روی انسان مد نظر قرار گرفته است (مرادی خواه، تهرانی فر، ۱۳۸۵: ۵۶). کشور ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی در یکی از مناطق خشک جهان واقع شده است. به طوری که نوسانات بارندگی در کشور بسیار زیاد و با رشد روز افزون جمعیت، توسعه شهرها و صنعت، کمبود آب یک مساله جدی و دغدغه برنامه ریزان کشور است. علاوه بر خشکی، شوری نیز به عنوان یک مساله جدی مطرح و هر روز به اهمیت آن افزوده می شود. بر اساس اطلاعات موجود ۷٪ اراضی جهان شور و ۳٪ بسیار شور است. بر اساس گزارش فائو ۱۲/۵ درصد از کل سطح کشور را مناطق خشک و نیمه خشک یا خاک شور و قلیایی پوشش دادهاند. عوامل متعددی از جمله آبهای شور زیرزمینی، وجود لایه های نمکی در سطح خاک آبیاری و تبخیر، اثرات باد و جریان آبهای سطحی حمل کننده آلاینده ها موجب شوری خاک می گردند (کیانی، غلامی، سلیمانی فارسانی، ۱۳۸۵: ۷۰). امروزه مفهوم شهرها بدون وجود فضای سبز موثر در اشکال آن دیگر قابل تصور نیست. پیامدهای توسعه شهری و پیچیدگی های معضلات زیست محیطی آنها موجودیت فضای سبز و گسترش آن را برای همیشه اجتناب ناپذیر کردهاند. شهرها به عنوان کانونهای تمرکز فعالیت و زندگی انسانها، برای اینکه بتوانند پایداری خود را تضمین کنند، چارهای جز پذیرش ساختار و کارکردهای متاثر سیستم های طبیعی ندارند. امروزه لزوم وجود فضای سبز در کنار بخش فیزیکی و بی جان شهرها در راستای ایفای نقش های متعدد از قبیل کارکردهای کالبدی، زیست محیطی، روانشناختی و اجتماعی امری بدیهی است. نقش فضای سبز در زندگی شهری جهت پاکسازی هوا از ترکیبات مسموم کننده در میدان ها، خیابانها، پارکها، باغها و جنگل کاریهای اطراف شهرها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از لحاظ اینکه زیبایی شهر باعث افزایش نشاط و شادابی جسمی و روحی افراد یک جامعه می گردد، برای احداث فضای سبز استفاده از گونه های گیاهی زیبا و سازگار با شرایط اکولوژیک منطقه اهمیت ویژه ای دارد. لذا شناسایی گونه های بومی در اولویت قرار می گیرد. بدیهی است که در جهت طراحی فضای سبز شهری در مناطق گرم و خشک (جنوب ایران) توجه به گونه های گیاهی سازگار با اینگونه مناطق و میزان مقاومت آنها در برابر شوری خاک و کم آبی ضروری می باشد. بنابراین پس از بحث در مورد فضای سبز شهری و سرانه های آن و مطالعات اقلیمی در طراحی فضای سبز به شناخت گونه های گیاهی بومی سازگار با این مناطق پرداخته خواهد شد.
۲- تعریف و مفهوم فضای سبز
واژه فضای سبز، کمتر از نیم قرن است که در فرهنگ ادبیات شهرسازی جهان مکان خاصی یافته است. عبارت فضای سبز، معانی و مفاهیم متعدد و وسیعی را در بر می گیرد که در اینجا فقط شمه ای از آن مورد بحث قرار می گیرد. فضای سبز شامل آن بخش از مناطقی می شود که دارای گیاهان و یا هرگونه سبزینگی اعم از درختان، درختچه ها، و چمن ها را در برداشته باشد. البته فضای سبز وقتی که در کالبد شهری قرار گل ها می گیرد، به بخشی از سلسله مراتب شهری گرایش پیدا می کند و به مقیاسهای متفاوتی در سطح شهر تقسیم می شود. به طوری که همین تفاوتهای سلسله مراتبی شهری در بین سرزمین های گوناگون و در فرهنگهای مختلف ابعاد متغیری از هنجارها و استانداردها را به دست می دهد (رستم خانی، لقایی، ) لغت و مفهوم مهم و شاید مهم ترین مفهوم زبان فارسی در مورد فضای سبز همان کلمه پردیس است که ریشه بسیاری از لغات در سایر زبانهای زنده دنیاست. این مفهوم می توانست همانگونه توسعه یافته و به تعابیر نو و تازه تری متصل گردد. ولی ملاحظه می شود که مفهومی چون «پارک» احتمالا از دوره قاجاریه به بعد به راحتی و سرعت جای این کلمه و ده ها کلمه دیگر در این مورد را می گیرد. پردیس که با باغ و فضای سبز ساخته شد مترادف است، ضمن آنکه مجموعه ای از آب و گیاه را تداعی می نماید، همانند بهشت است (براتی، ۱۱:۱۳۸۲). بدیهی است که به این نکته اشاره شده که در شرایط امروزی می بینیم که فضاهای سبز طراحی شده با هر اندازه، شکل، عملکرد و... به نام «پارک» خوانده می شود و این برای گویش گران زبانی چون فارسی ابهام برانگیز است. فضای سبز برخلاف تصورات اولیه تنها منطقه ای دارای درخت، گل و گیاه نیست بلکه نمایی از تفکرات فرهنگی و اجتماعی انسآنها است که به فهم تازهای از طبیعت دست یافته و در حراست از آن کوشش می نماید. مکان ظهور فضای سبز تمام زندگی انسآنها را دربر می گیرد. بدین ترتیب تنها پارکها، باغ ها، حاشیه شهرها، خیابانها ... را نمی توان فضای سبز نامید بلکه کلیه اماکن فرهنگی مثل کتابخانه ها، مدارس، اماکن مذهبی، اماکن ورزشی و... را در بر می گیرد (رضوی، ۱۳۸۵: ۱۲).
۳- استانداردها و سرانه های فضای سبز شهری استاندارد یعنی سطحی از اجرا که توسط معیارهای سنجش، مشخص شده باشد، مانند مقدار فضای بازی که برای هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت ساکن در نظر گرفته می شود. استاندارد، بیانگر وضعیتی بهینه است که در نظریه ها و سلیقه های گوناگون دخالت دارد. استاندارد فضاهای باز و سبز، دارای بعد اجتماعی، رفاهی، تکنیکی است که با توجه به مکان و موقعیت اقلیمی خاص ساکنان محل مورد نظر، همچنین نیازها و ارزش های آنان، فراهم می شود و ابعاد خاص خود را می طلبد. با این شرایط نمی توان برای سراسر ایران، سطح یا حجم استاندارد واحدی را برای فضای سبز ارائه کرد، زیرا کمیت فضای سبز، ساخت، انتخاب گونه و... دقیقا به شرایط اقلیمی خصوصا بیو کلیماتیک هر منطقه بستگی دارد. بنابراین حتی در گستره یک کشور نیز نمی توان استاندارد یکسانی ارائه داد. اما اطلاع از استانداردهای فضای سبز را می توانیم به منظور یک سطح هدایتگر فعالیت و خط مشی ها به شمار آوریم. برای محاسبه فضای سبز درون شهری برای شهرهای ایران بایستی ملاک های زیر را برای هر شهر در نظر گرفت: ۱- متوسط مساحت مورد نیاز برای رشد سالم یک درخت
۲- ویژگیهای اقلیم محلی
۳- کیفیت محیط زیست - تراکم نفر- اتاق در واحدهای مسکونی (کیانی، غلامی، سلیمانی فارسانی، ۱۳۸۵: ۷۷). در مجموع «آنچه از دیدگاه محیط اجتماعی در ارتباط با فضای سبز شهری اهمیت دارد، میزان فضای سبز عمومی است، یعنی فضای سبز که رفت و آمد عمومی مردم در آنها بدون مانع باشد، یا به تعبیر دیگر فضای سبز اجتماعی». بنابراین مفهوم سرانه فضای سبز تنها می تواند برای آن نوع فضای سبز به کار رود که برای گذران اوقات فراغت، بازی و تفریح مهیا شده است (سعید نیا، ۱۳۷۹: ۸۳). سرانه عبارتست از: مقدار زمینی که به طور متوسط از هر یک از کاربری های شهر به هر نفر از جمعیت آن می رسد. تعیین سرانه زمین برای آینده شهر بایستی بر اساس بسیاری از خصوصیات شهری و جمعیت شهری بنیان گردد و به مرحله پیشنهاد برسد (شیعه، ۱۳۷۱)
فرمول زیر برای برآورد میزان سرانه فضای سبز شهری به کار می رود:
طراحی فضای سبز از لحاظ توزیع مکانی باید به گونه ای باشد که دستیابی به آن به آسانی صورت گیرد. برخی دسترسی را ۱۰ دقیقه که معادل ۶۰۰ تا ۵۰۰ متر از نواحی مسکونی است برآورد می کنند و برای دسترسی به تفرجگاه های خارج از شهر روپرت فاصله مناسب دسترسی را به صورت زیر نشان میدهد
در این فرمول A فاصله مناسب دسترسی، E جمعیت منطقه یا شهر به هزار نفر است
در منابع مختلف و بر اساس نظر کارشناسان و دانشمندان مطالعات شهری در دنیا استاندارد بین المللی فضای سبز برای هر انسانی که در شهرهای پرجمعیت زندگی می کند، از ۱۵ تا ۵۰ متر مربع و به طور متوسط ۳۰ متر مربع ذکر شده است. رقم پیشنهادی سازمان ملل متحد نیز ۳۰ متر مربع می باشد (بیژن زاد، ۱۳۸۰: ۱۷-۱۵). بعضا گفته شده که استانداردهای فضای سبز با توجه به شرایط اقلیمی مناطق مختلف متغیر و بین ۱۵ تا ۶۰ متر مربع و در بعضی از نقاط تا ۱۰ متر مربع پیش بینی شده و با توجه به افزایش جمعیت شهر در نظر گرفتن این فضاها بایستی متناسب با نرخ رشد جمعیت در چندین سال آینده باشد (مردوخی، ۱۳۷۱: ۹۳). وزارت مسکن و شهرسازی حد نصاب فضای سبز را ۷ تا ۱۲ متر مربع ولی شهرداری تهران 20 تا 25 متر مربع، بهرام سلطانی ۳۰ تا ۶۰ متر مربع و مخدوم بین ۱۵ تا ۵۰ متر مربع پیشنهاد می دهند. تعدادی از شهرسازان پیشنهاد می کنند درصد کل شهر صرف نظر از تراکم جمعیتی به فضای سبز اختصاص می یابد. سرانه فضای سبز در کشورهای مختلف متفاوت است. کشور انگلستان استاندارد فضای سبز برای هر نفر را ۱۰ متر مربع، کشور فرانسه ۱۸ متر مربع و آمریکا ۵۰ متر مربع پیشنهاد نموده اند. سازمان ملل متحد سرانه فضای سبز را ۲۰ تا ۲۵ متر مربع پیشنهاد داده است (محمدی، صبوری، ۱۳۸۵: ۹۸). سرانه فضای سبز در بعضی از شهرهای ایران در جدول شماره (۱)، همچنین سطوح پیشنهادی سرانه فضای سبز نیز توسط برخی از سازمآنها و ارگانهای داخلی در جدول شماره (۲) آمده است.
برای شهرهای برنامه ریزی شده در اغلب کشورها فضای سبز کافی را برای بهرهمندی عمومی در نظر گرفته اند. به طوری که اختصاص زمین به فضای سبز از ۶۰ الی ۵۹ متر مربع بر هر نفر در نوسان بوده است. بنابراین همین رقم ممکن است ملاک خوبی برای ارزیابی نیاز آتی برای فضای سبز محسوب شود. در عین حال استانداردهای مورد نیاز برای انواع فضاهای باز و تفریحی در سطح شهرهای ایران بر اساس جدول شماره (۳) ذکر شده است.
۳-۱- معیارهای مکانیابی فضای سبز شهری
پیش از هر اقدامی در طراحی و معماری فضای سبز باید معیارهای عمل را به درستی مشخص کرد و ارائه داد. نکته ای که در خصوص فضای سبز از اهمیت بالایی برخوردار است، مکانیابی آن می باشد. جکوب منتقد شهرسازی معاصر معتقد است که «پارک باید در جایی باشد که زندگی در آن موج می زند، جایی که در آن فرهنگ و فعالیتهای بازرگانی و مسکونی است. تعدادی از بخشهای شهری دارای چنین نقاط کانونی ارزشمندی از زندگی هستند که برای ایجاد پارکهای محلی یا میادین عمومی، مناسب به نظر می رسند». بر این اساس مکانیابی فضای سبز باید از اصولی چون «مرکزیت، سلسله مراتب و دسترسی» تبعیت کند (کیانی، غلامی، سلیمانی فارسانی، ۱۳۸۵: ۷۱).
4- مطالعات اقلیمی در طراحی فضای سبز
هویت یک فضای تفریحی و یا تفرجی بدون حضور گیاه بی معنا است، فضاهای مصنوع و طبیعی در هر نوع اقلیم حتی در کویر بدون گیاه غیر قابل تصور است. طراحی کاشت ملهم از شرایط اقلیمی است و طراحی ای که برای یک فضا صورت می گیرد، می تواند جهت ایجاد ارتباط انسان با طبیعت نقش ویژه ای داشته باشد. فضای سبز و پارکها همچون ریه های شهر عمل می کنند. آنها گاز کربنیک را گرفته و اکسیژن پس می دهند. از این راه به پالایش هوای شهر کمک می کنند. همچنین با تعرق مداوم هوا را مرطوب کرده و در نتیجه بیماری های تنفسی را کاهش می دهند. گیاه می تواند اثرات منفی شرایط آب و هوایی، خاک و ابنیه و طراحی های محوطه را به حداقل رسانده و از لحاظ طراوت و رنگ و زیبایی بالاترین اثر را در طراحی ایجاد نماید. اهمیت اقلیم به اندازه ای است که اگر طراحی گیاهی به طور خردمندانه و در جهت پاسخگویی به شرایط اقلیمی اندیشیده نشده باشد، به راحتی دچار زوال می گردد و طرح را دچار مشکل می کند. تناسب سیستم آب، خاک و گیاه بسیار اهمیت دارد و این تناسب اگر رعایت نگردد، هزینه طرح کاشت بالا می رود (معروف، زارعی، میکائیلی تبریزی، 1385 )
گونه های مختلف گیاهی هر کدام در اقلیم های خاصی می توانند رشد کنند و تولید دانه و میوه نمایند. درختان آلو و گیلاس معرف آب و هوای سرد و معتدل کوهستانی هستند. درخت انبه و بوته موز در آب و هوای گرمسیری مرطوب رشد می کنند. گز و تاغ در بیابانهای خشک و گرم می روید. با ملاحظه این گیاهان می توان به شرایط اجمالی کلیمای منطقه پی برد. گیاهان و رستنیهای طبیعی شاخص خوبی برای اقلیم خرد هستند. مثلا تاریخی که درختان و درختچه های مشابه در نقاط یک شهر به گل می نشیند تفاوت می کند. این خاصیت به فرایندهای طبیعی، مانند مقدار سایه و نور و تابش نور خورشید مربوط می شود. شروع گل - دهی یک گیاه مشخص در دو نقطه از یک شهر بزرگ و یا دو شهر مختلف معمولا چند روز اختلاف دارد. میزان این اختلاف زمان طول دوره گرما و سرمای سالیانه در نواحی متفاوت است. به عنوان مثال اختلاف گل دهی به ژاپنی در پارک خزانه و محوطه دانشگاه شهید بهشتی در حدود یک ماه است. به هنگام وزش باد، درختچهها و بعضی از درختان نشان دهنده مقدار و سرعت و جهت باد در یک منطقه است. وقتی در منطقه ای درختان هم به یک جهت و تقریبا در زاویه ای مشابه خم شده باشند گویای وزش باد شدید از یک جهت است (رستمخانی، لقایی، ۱۳۸۳:۱۵۱- ۱۵۰). به طور کلی تاثیر فضای سبز بر اقلیم شهر شامل موارد زیر می باشد
۱- کنترل رطوبت هوا.
۲- بارندگی.
۳- کنترل یخبندان.
- اثر درختان در جمع آوری آب از ابر و مه.
۵- اثر درختان در تجمع برف.
ا- نقش گیاهان در ایجاد احساس شرجی.
۵- بررسی گونه های گیاهی در مناطق گرم و خشک جنوب ایران
شوری آب و خاک در مناطق خشک و نیمه خشک از عوامل تاثیر گذار در رشد و نمو درختان و گیاهان است و استفاده از درختان و گیاهان مقاوم به شوری یکی از راه حلهای ایجاد فضای سبز درون شهری و برون شهری در این مناطق است. برای اکثر پوششهای گیاهی خاک نسبتا حاصلخیز ایده آل است، اما همواره اینطور نیست. کشور ایران از لحاظ اقلیمی در منطقه خشک جهان وارد شده و حداکثر ۳۵ درصد از سطح آن سالانه بیش از ۲۵۰ میلی متر بارش دریافت می دارد. میزان بارندگی در بقیه سطح کشور کمتر از این مقدار است، به طوری که متوسط بارندگی سالانه در قسمت اعظم این بخش کمتر از ۱۰۰ میلی متر می باشد (حنظه، ضرغام، جعفری، مقدم، زارع چاهوکی، ۱۳۸۳:۳:۱). با توجه به پایین بودن میانگین بارندگی وضعیت آب و هوایی خاص و سایر عوامل، زمینه مساعد جهت تشکیل و گسترش خاکهای شور در بخش های خشک و نیمه خشک کشور فراهم است. ۱- ۵- ملاک های موثر در انتخاب نوع گیاه جهت انتخاب نوع گیاه (درخت، درختچه ها و یا پوشاننده زمین) پس از در نظر گرفتن هدف و منظوری که گیاه به کار برده می شود، از قبیل محصور کردن قسمتی، ایجاد یک نقطه مرکزی، پوشاندن یک دیوار و غیره، موارد زیر باید به دقت مورد توجه قرار گیرد. خصوصیات گیاه به صورت عمده عبارتند از:
- طاقت و دوام.
- شکل و ساختمان.
- شاخ و برگ، گل ها و میوه ها.
– نگهداری.
- نظم و ترتیب (انتظام و قرار گیری).
۵-۲- عوامل تاثیرگذار در محیط گیاه (فضای سبز) چهار گروه از عوامل مربوط به هم که در محیط گیاهان تاثیر می گذارند عبارتند از: - خاکی: این عامل مربوط به طبیعت خاک و بافت و ساخت آن است (رسی، شنی،...). - حیاتی: شامل همه اعمال تحت تاثیر موارد حیاتی است، مانند انسان، حیوانات، پرونده ها و حشرات و همچنین تحت تاثیر گیاهان اطراف خود.
- آب و هوایی: شامل حرارت، شدت و مدت تابش خورشید، باد، باران و رطوبت جوی. توپوگرافى: هدف از توپوگرافی یا موضع نگاری، بلندی، ظاهر، زاویه شیب زمین، مجاورت به زمین بلند و یا دریاست، که کلیه جهت های طبیعت را در بر می گیرد (رستمخانی، لقایی،
۳- ۵- گونه های گیاهی مناسب جهت کاشت در فضای سبز شهری مناطق گرم و خشک جنوب ایران
۵-۳-۱- اهمیت بومی بودن گونه گیاهی درختان در طول سال به کمک رنگهای مستقل یا ترکیب رنگ ها، شکل های متحرک سایه ها، تغییرات برگ و میوه و بافت و هماهنگی منظره، جذبه های احساسی و بصری ایجاد می نمایند. گوناگونی درختان در اغلب مناطق به طراح اجازه می دهند که محدوده وسیعی از استنباطات مختلف و کیفیات ویژه آنها را به وجود آورد. طراح باید سعی داشته باشد که تا حد امکان از گیاهان (درختان و درختچه ها) بومی استفاده نماید تا در مصرف آب و زحمت نگاهداری این گیاهان صرفه جویی شود. امکان رشد سریع تر و بهتر ریشه گیاهان بومی منطقه نیز خیلی بیشتر از گیاهان تازه وارد است. بعضی گیاهان نیز عملیات کاشت کمتری نسبت به بقیه دارند. گیاهان بومی وقتی تثبیت شدند نیاز به آب کمتری دارند. درختان به مقدار قابل توجهی هزینه های نگهداری و باغبانی را کاهش می دهند. بنابراین در وهله اول هدف از گیاه کاری باید به روشنی تعریف شود و هیچ وقت نباید از گیاهان به منظور پر نمودن فضاهای باقی مانده استفاده نمود. انتخاب گیاهان و قرار دادن فضای سبز در هر سطحی باید قسمتی از راه حل یک مساله طراحی باشد (رستمخانی، لقایی، ۱۳۸۳:۱۱۸-۱۱۷). ۵-۳-۲- گونه های گیاهانی مناسب جهت کاشت در فضای سبز شهری (مناطق گرم و خشک جنوب) (آخانی ۱۳۹۹) در مورد ترکیب اجتمای گیاهی در مناطق خشک