بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش    حاضر  به تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روانی فززندان شبه خانواده می    پردازد    .جامعه آماری    این پژوهش   را کلیه نوجوانان دختر و پسر - 12-18 - ساله    مراکز شبه خانواده شهر کرمان به   تعداد - 608نفر -     ، و    نمونه    آن   را   242نفر از این فرزندان به روش نمونه گیری تصادفی  انتخاب    شده    و در    دو گروه آزمایشی وگواه گمارده شده اند، تشکیل    می    دهند .ابزارهای    مورد استفاده   در   این پژوهش    عبارتند از   پرسشنامه   سلامت روانی   گلدبرگ - GHQ   - ، و    راهنمای آموزش مهارت های زندگی    . طرح پژوهش    ، از    نوع    طرح    پیش    آزمون - پس   آزمون با    گروه گواه    است . پس   از   انتخاب تصادفی گروههای    آزمایشی    و گواه    ،    ابتدا    بر    روی    هر    دو گروه پیش آزمون    اجرا گردید، سپس    مداخله آزمایشی - آموزش    مهارت های زندگی   -    اجرا گردید   و   پس از اتمام برنامه آموزشی ، از   هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. نتایج این    پژوهش نشان    می    دهند    که آموزش    مهارت های زندگی    ، موجب    افزایش    سلامت روانی    دانش آموزان دختر گروه    آزمایشی   در   مقایسه با  گروه  گواه می شود.                                    مقدمه

کودکان و نوجوانان بی سرپرست به دلیل تجربه ناکافی وعدم آگاهی از مهارتهای لازم از جمله آسیب پذیرترین قشر از اقشار اجتماعی هستند و به رغم انرژی واستعدادهای بالقوه و سرشار، آنها از چگونگی بکار بردن توانمندیهای خود در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی آگاه نیستند. گرچه امروز در جوامع مختلف راه حل هایی جهت رفع مشکلات کودکان و نوجوانان بی سرپرست ارائه شده و مراکز شبه خانواده تأسیس شده اند و از افراد بی سرپرست در این مراکز نگهداری می شود، لکن زندگی در مراکز شبه خانواده با مشکلات عدیده ای مواجه است . احمد و محمد - - 1999، در تحقیق خود نشان دادند، کودکانی که در مراکز شبه خانواده زندگی می کنند، فشار روان یبیشتری را نسبت به کودکان سرراهی که به فرزندخواندگی پذیرفته شده و مراقبت می شوند، تحمل می کنند .استرس در نوجوانان مراکز شبه خانواده در زمینه به طور معنادار بیش تر از نوجوانان دارای والدین است که این 4 زمینه عبارتنداز:1 تحصیلی،:2 خانوادگی، :3 همسالان و :4 اقتصادی.همچنین بررسی تاریخچه زندگی کودکان مراکز شبه خانواده، نشان می دهد که تعدادی از آن ها قبل از ورود به این مراکز، مشکلات هیجانی داشته و یادگرفته اند که به صورت یک عادت، در موقعیت های استرس زا نیز به صورت هیجانی به رویارویی با استرس بپردازند  به نظر می رسد آموزش مهارتهای زندگی می تواند توانمندی افراد را برای مقابله موفق با چالشهای زندگی، افزایش دهد. عزت نفس آنها را بالا ببرد و به آنها یاد بدهد که چطور بتوانند خشم خود را مهار نموده و برای برخورد با ناکامیها روش درستی را اتخاذ نمایند افراد می توانند با استفاده از مهارت حل مساله تصمیمات مهم زندگی را بگیرند ومشکلات خود را درست تحلیل نمایند. به همین جهت با توجه به اهمیت موضوع، سازمان بهداشت جهانی - WHO - به منظور افزاش سطح بهداشت روانی و پیشگیری از آسیبهای روانی – اجتماعی، برنامهای تحت عنوان آموزش مهارتهای زندگی تدارک دیده و در سال - 1993 - در یونیسف »صندوق کودکان سازمان ملل متحد« پیشنهاد کرد. از آن سال به بعد، این برنامه در بسیاری از کشورها مورد آزمایش واجرا قرار گرفته است - سازمان بهداشت جهانی، ترجمه نوری قاسم آبادی، محمد خانی،. - 1377 در این ارتباط تحقیقات نشان داده اند که فشارهای ناشی از مسائل روز مره، برای افرادی که دارای عزت نفس بالا هستند و از سیستم حمایتی خوبی برخوردارند کمتر است. کودکان در فرآیند رشد و بالندگی خود، مهارتهای ارتباطی و نحوه مقابله با چالشهای زندگی را یاد می گیرند. این آموزش به صورت الگو برداری از طریق خانواده، مدرسه، جامعه و حتی دوستان، به شکل غیر منظم و اتفاقی فرا گرفته میشود. به نظر می رسد فرزندان خانواده های توانمند - از نظر بکارگیری مهارتهای مقابله ای - در بکارگیری مهارتهای مقابله ای مثبت، موفق ترند و بر عکس فرزندان فاقد و والدین توانمند از این امر محروم میباشند در واقع ناسازگاری های اجتماعی کودکان مولود روابط نامطلوب با والدین است. کودکانی که بر اثر جدایی پدر و مادر از هم یا بر اثر غفلت و بی اعتنایی نسبت به تربیت آنان از راهنمایی و تشویق محروم بوده اند مفاهیم نادرستی از جهان می یابند که موجب عدم توانایی در برقراری روابط سالم و صحیح می شود به نظر می رسد با استفاده از آموزش مهارتهای لازم می توان حس کنترل درونی را فعال نموده و حالت خود کار آمدی و عزت نفس را تقویت نمود. با آموزش همین مهارت و در نتیجه افزایش سطح عزت نفس و کاهش تاثیرات منفی استرسهای روزمره، می توان به سلامت روان فرد کمک کرد. بنا براین ما برآنیم که تلاش تحقیقی خود را بر روی فززندان شبه خانواده تحت پوشش سازمان بهزیستی استان کرمان انجام دهیم و در صورت صادق بودن تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روانی لزوم توجه به این مولفه ها آشکار تر می شود و بدین ترتیب برنامه های اصلاحی در این خصوص تدوین گردد .

روش اجرای پژوهش

ابتدا پرسشنامه GHQ روی 242 نفر - به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد - از فرزندان مراکزشبه خانواده - 18-12ساله - اجرا شد و سپس از میان افرادی که نمره زیر15 را - در پرسشنامه - GHQ کسب کردند 30 نفر به گونه تصادفی انتخاب شد، سپس این30 نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفت که هر گروه شامل 15نفر بود. سپس بر روی گروه آزمایش در طی 10 جلسه - هفته ای یک جلسه - ، آموزش مهارت های زندگی - بر اساس کتاب    برنامه ی آموزشی    مهارت های زندگی که توسط معاونت امورفرهنگی و پیشگیری سازمان بهزیستی کشور و وزارت آموزش و پرورش تهیه و تدارک دیده شده است - آموزش داده شد. پرسشنامه سلامت روان :GHQ گلدبرگ - - 1972، در    پژوهش حاضر از فرم    28 سؤالی    پرسشنامه    سلامت عمومی    که    توسط    گلدبرگ و هیلیر     - 1979 - ، ساخته شده ،  استفاده خواهدشد.  پرسشنامه مذکور    دارای    چهار    مقیاس    فرعی    است    که    هرمقیاس    7 سؤال دارد. چهار مقیاس    فرعی پرسشنامه    سلامت    عمومی  عبارتند  از  نشانگان جسمانی  ،  نشانگان  اضطرابی    و        بی  خوابی  ،نشانگان اختلال  در  کارکرد اجتماعی    ونشانگان    افسردگی  .  نمره  کلی  هر  فرد  از  حاصل جمع نمره    های    چهار    مقیاس    فرعی به    دست می    آید - استورا،1991؛ترجمه    دادستان،. - 1377کی    یس    و    شک     - 1984 - ، به    نقل    از    تقوی - 1380 - ، آلفای    کرونباخ این مقیاس  را  به ترتیب گزارش کرده اند 0/93، 0/88 گزارش شده است. در تحقیق رجبی - - 1383 ضرایب آلفای کرونباخ و تنصیف پرسشنامه سلامت عمومی برای دانشجویان دختر 0/87، 0/84 و برای دانشجویان پسر0/88 و0/90 محاسبه شده بعد از اتمام آموزش در مدت ذکر شده، آزمون های GHQ بر روی گروه های آزمایش و کنترل مجددا اجرا شد و سپس این دو گروه از نظر سلامت روانی با هم مقایسه شدند .

یافته ها

تجزیه و تحلیل داده هادر جدول 1، آمده است.

جدول1،    نتایج    تحلیل    واریانس چند    متغیری  بر    روی    نمره    های  تفاضل - پیش  آزمون  -        پس  آزمون   -     سلامت روان
 همان طور که در جدول شماره - - 1    مشاهده می    شود،    مقدارF چندمتغیری    برابر    با35/2در سطح P>0/0001 از    لحاظ    آماری معنی  دارمی  باشد.  نتایج  حاصل  از    تحلیل  چندمتغیری  ،بیانگر  آنند که    بین  دانش  آموزان    گروه های آزمایشی  و    گواه  ، حداقل  از  لحاظ    یکی  ازمتغیرهای وابسته - سلامت    روان - ، تفاوت    معنی داری    وجود    دارد.                    

جدول 2، نتایج تحلیل واریانس تک  متغیری بر روی  نمره های تفاضل - پیش آزمون - پس  آزمون - سلامت روانی و مولفه های آن 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید