بخشی از مقاله

چکیده

یکی از شرایط عامه تکلیف که از حیث فقهی و حقوقی و اجتماعی قابل بحث و بررسی است، بلوغ است که در لغت به معنای نزدیک شدن به چیزی و رسیدن ،و در اصطلاح رسیدن به مرحله ای است که در روند رشد انسانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است وموجب انتقال از مرحله کودکی به بزرگسالی است .در این دوره تغیرات فیزیولوژیکی در مغز وغدد داخلی بدن باعث دگرگونی جسمی،روانی ورفتاری چشمگیری می شود.در واقع شخصیت نوجوان دراین مرحله از زندگی است که ثبات می یابد ورشدمی کند .بلوغ یکی از نشانه های رشد فکری واجتماعی ونشانه آمادگی پذیرش مسئولیت در زندگی فردی واجتماعی به شمار می رود و به طور معمول بعد از آن ،تشخیص حسن و قبح و نفع ضرر کارها میسر می شود. به همین جهت بلوغ جزائی زودتر از بلوغ حقوقی حاصل می گردد. خداوند در این مرحله تکلیف را بر شخص واجب نموده و انجام یا ترک افعال را در قالب اوامر و نواهی از فرد می خواهد و برای مطیع ، ثواب و برای متمرد، عقاب درنظر گرفته است وکسانی که به این مرحله نرسیدند را وفق آیات متعددقرآن کریم و حدیث رفع فاقدمسئولیت کیفری میداند.آغازاین مرحله بایک سری علائم ظاهری شناخته می شودکه مهمترین آن احتلام در پسر وحیض در دختر است گرچه درموارد استثنایی در افرادی که ترشح منی ندارند از علائم دیگر استفاده می شود .این تحقفیق برآن است که با تحلیل آیات و روایات مرتبط و بررسی نظر فقهای امامیه به این سوال پاسخ دهد که مراد از بلوغ در اسلام بلوغ جنسی است یا رسیدن به سن خاص؟ سن طریقیت دارد یا موضوعیت؟ بلوغ یک امر تعبدی است یاتکوینی به شکلی که انسان به حدی از رشدجسمی وجنسی برسدکه در آن صورت،موضوعی برای احکام شرعیه مثل حدود،قصاص،تعزیرات ،واجبات ومحرمات قرار گیردیااین که بلوغ منوط به قراردادواعتبار قانونگذار وشارع مقدس است که دروقت وزمان خاصی انسانها را بالغ معرفی می کند؟ در نهایت به این نتیجه نائل شد که بلوغ یک امر حقیقی است نه تعبدی ومبنای بلوغ از دیدگاه قرآن و فقها هرجائی که انتقال مرحله طفو لیت به بعد ملاک است ،بلوغ جنسی است و تکلیف جزائی بعد از آن بر مکلف بار می شود .گرچه مشهور فقها سن 9 سال تمام قمری در دختران و 15 سال تمام قمری در پسران را به عنوان اماره بلوغ قرار دادند ولی این نظر برخاسته از استقرای ناقص آنها در اقلیمی خاص می باشد که قابل تعمیم بر کل و منطبق با واقع نیست زیرا سبب های آن متعددبوده وبرای همه یکسان نیست. در قانون ماکه بر گرفته از فقه امامیه است،به صراحت ماده147قانون مجازات اسلامی مصوب 1392،سن را معیارمسئولیت کیفری بر مبنای نظرمشهور فقها - 9و15سال در دختر وپسر - دانسته است گرچه سن اماره است وخلاف آن قابل اثبات می باشدولی در ماده 91 همان قانون پیرامون بالغ زیر 18سال ،درک حسن و قبح وکمال عقل فرد را برای مجازات حدی و قصاص به عنوان سن تکلیف جزائی تأسیس نمود و برای جرائم دیگر اماره سن 9 - و - 15 راملاک قرار داد.

کلید واژه : بلوغ، سن ، تکلیف جزائی، تعزیر، تأدیب،اماره.
مقدمه:

بلوغ امری طبیعی و یکی از مراحل زندگی انسان می باشد که فرا رسیدن آن با توجه به شرایط آب و هوائی، تغذیه، ژنتیک و عوامل دیگر در افراد متفاوت است. در این دوران تغییراتی در جسم و روح و روان آدمی ظاهر می گردد که او را از دوران کودکی متمایز ساخته و وارد مرحله تازه و عالی از ادراک و شعور و فهم مسائل، و مهیای مسئولیت پذیری و تکلیف قرار می دهد. با ورود به این مرحله همه احکام شرعی بر پسر و دختر بالغ مترتب می گردد و مکلف به انجام تمامی تکالیف شرعی و آموزه های دستوری می شوند و باید در برابر آموزه های از این دست فرمانبردار بوده و از اوامر و نواهی الهی پیروی نمایند. فقها و حقوقدانان یکی از شرایط عامه تکلیف را بلوغ دانسته و برای احراز آن به قرائن ظاهری و سن مکلف تمسک جسته اند. از آنجائی که در نظام کیفری ، بلوغ را مبنای تکلیف و جزای کیفری قرار داده و برای احراز آن سن 9 سال تمام قمری در دختران و سن 15 سال تمام قمری در پسران را مطرح کردند، بر آن شدم تا با بررسی آیات و روایات و نظر مشهور فقهای امامیه به این سوال پاسخ دهم که مراد از بلوغ، رسیدن بلوغ شرعی - حیض یا احتلام - است یا سن خاصی؟ و سن موضوعیت دارد یا طریقت ؟ تا کنون فقهای بزرگی همچون نجفی رضوان االله علیه در جواهرالکلام، شهید ثانی رضوان االله علیه در روضه البهیه و امام خمینی رضوان االله علیه در تحریر الوسیله به آن پرداخته اند ولی از آنجائی که این مساله از اهمیت بالایی برخوردار است و نظر فقها متفاوت است، ضرورت بررسی بیشتر آن را احساس نموده و به آن پرداخته ام.

بلوغ در لغت: بلوغ در لغت به معنای رسیدن ، رسیدن به سن رشد[1]، رسیدن به مکانی نزدیک؛ و در اصطلاح شرعی به معنای رسیدن به حال احتلام در مرد و حیض یا حمل در زنان می باشد[2] و نیز رسیدن بچه به حد تکلیف و سنی که انجام عبادات برای او واجب می شود.[3] مرحوم صاحب جواهر در تعریف بلوغ می گوید: »مقصود از بلوغ که در لغت به ادراک معنی شده، رسیدن به حد احتلام و زمان ازدواج است زیرا در این هنگام شهوت جنسی بیدار می شود، شخص نیاز به آمیزش پیدا می کند و انزال صورت می گیرد و آب جهنده که مبدا پیدایش انسان است از بدن خارج می شود« .[4] و در ادامه می گوید: »بلوغ کمال طبیعی انسان است، با بلوغ نسل آدمی حفظ می شود و عقل صورت می گیرد این حالت گذرا از دوران طفولیت به مرز کمال و رسیدن به رتبه زنان و مردان است، از این رو اگر احتلام در وقت مناسب خود پدید آید بلوغ حاصل شده و نیاز به بیان شرع ندارد، زیرا بلوغ امور طبیعی شناخته شده در لغت و عرف است نه از موضوعات شرعی که باید از سوی شارع دانسته شود[5] «

بلوغ در قرآن: در قرآن کریم برای بلوغ جنسی از سه واژه: »بلوغ نکاح«بلوغ،» حُلُم» «بلوغ اَشُد« استفاده شد که به طور مختصر به هر یک پرداخته می شود:

.1 بلوغ نکاح: مقصود از بلوغ نکاح زمانی است که کودک به مرحله ای از رشد طبیعی خود می رسد که از نظر جنسی، قدرت بر ازدواج پیدا کرده و میل جنسی پیدا می کند و این مرحله را مبنایی برای استقلال اقتصادی فرد می داندومعتقداست فرداهلیت استیفا پیدا می کند و مال او را باید به تصرفش داد. خداوند می فرماید:» وابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النکاح فان ءانستم منهم رشدا فادفعوا اموالهم.[6]« یتیمان را بیازمایید تا این که به سن زناشویی رسیدند، پس اگر در ایشان رشدی یافتید، اموالشان را به آنان رد کنید.

در این آیه اشاره به این مهم دارد که بلوغ جنسی الزاما توام با رشد نیست و برای احراز رشد باید پس از بلوغ فرد مورد اختبار قرار گیرد.

بلوغ.2 حُلُم: مراد از بلوغ حلم، بلوغ جنسی است.[7] قرآن کریم به جهت حفظ حریم خانواده و عفت خانوادگی، به کودکانی که به سن بلوغ جنسی رسیده اند دستور داده که باید همیشه به هنگام ورود به اتاق استراحت والدین اجازه بگیرند؛ اما برای کودکان ممیزی که به بلوغ جنسی نرسیده اند سه باراجازه گرفتن کافی است.

"    یا ایها الذین امنوالیستاذنکم الذین ملکت ایمانکم والذین لم یبلغواالحلم منکم ثلث مرات من قبل صلوه الفجروحین تضعون ثیابکم من الظهیره ومن بعد صلوه العشاءثلث عورات لکم لیس علیکم ولا علیهم جناح بعدهن طوافون علیکم بعضکم علی بعض کذلک یبین االله لکم الایات واالله علیم حکیم [8]."

"    واذا بلغ الاطفال منکم الحلم فلیستاذنوکما استاذن الذین من قبلهم کذلک یبین االله لکم ایاته واالله علیم حکیم ".

ای کسانی که ایمان اوردید:بایدغلام وکنیزهای شما وکسانی از شماکه به بلوغ نرسیدند،سه بار - درشبانه روز - از شما کسب اجازه کنند:پیش از نماز صبح ونیم روزکه جامه های خودرابیرون می آوریدوپس از شامگاهان - این - سه برهنگی شماست.نه برشماونه برآنان گناهی نیست که غیر از این - سه هنگام - گرد یکدیگربچرخید - وباهم معاشرت کنید - . خداوندآیات خود رااین گونه برای شما بیان می کندوخداونددانای سنجیده کاراست.وچون کودکان شما به بلوغ رسیدند،بایداز شما کسب اجازه کنندهمان گونه که آنان پیش از ایشان بودندکسب اجازه می کردند.خدا آیات خود را این گونه برای شما بیان می داردوخدادانای سنجیده کار است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید