بخشی از مقاله

چکیده
پدیده جهانی شدن ازبحث برانگیزترین مسائل روزجهان به شمارمی  رود؟پدیده ای که آموزش آن  درتصمیم گیری ها وفعالیت های  اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی انسان ها وجوامع،  نقش تعیین کننده   ای داشته و مرزهای ملی کشورها را در  نور دیده  و با رسوخ پذیر   کردن حاکمیت، دولتها زمینه را برای تحولات عمده در سطوح  اجتماعی،فرهنگی واقتصادی فراهم آورده است،که علاوه برافزایش  خدمات موجب توسعه و نزدیک شدن فرهنگ ها،پیشرفت در فناوری  اطلاعات وگسترش شبکه های رایانه ای  و ماهواره ای شده است،لذا  ضرورت افزایش تعاملات فرهنگی میان کشورها از اهمیت والایی  برخورداراست؟ارتباط جهانی شدن با آموزش آهسته ،پنهان وناپیدا و  در حوزه های آموزش و یادگیری از منزل آغاز می شود که  در  قلمروهای فراتر ادامه و گسترش می یابد،و الزامات خاص و بلاواسطه  را در حوزه های آموزش به  وجود می آورد،این الزامات نهضرورتاً  در  خصوص بازار تقاضا برای آموزش های نوین به معنای یافتن  شغل،بلکه به منظور تغییر جغرافیایی دانش،مهارت و بینشی خواهد   بود که به طور مستمر تحت تأثیرفناوری های اطلاعات و تحولات  اجتماعی تغییر می کنند. جهانی شدن مانندمهمانی است که فرا  خوانده شده ولی آمادگی فرا خواندنش را نداریم،و این مهمان مرزها را  در می نورددوپیامد های خاص خود را دارد؟حال باید با این مهمان  چه کرد؟باتعیین استرات ی حرکت آموزش،برنامه ریزی منطقی  واصولی درآموزش وپرورش وآماده سازی جامعه زمینه رابرای تغییرات  جهانی شدن فراهم آورد؟  

کلید واژهْ
جهانی شدن،فرایند، آموزش،ارتباطات، فناوری اطلاعات  

مقدمه
بعضاً از جهانی شدن به عنوان جهانگرایی یاد میکنند، بعضی هم به عنوان جهانی سازی >درمتن هر یک از این تعابیر ایدئولوژی های متفاوتی نهفته است .نئولیبرالیسم ها از جهانی شدن جهان گرایی را دنبال می کنند،اروپایی ها عمومااًدر جهانی شدن بحث جهان سازی نوینی را مطرح می کنند تا منافع خود را در رقابت با امریکامجدداً سازماندهی کنند .جهان سومیها، پدرسالارها، دولتگراها، عدالت خواهها عموماً کشورهای با مناسبات متفاوت از پروسه مدرنیته، آنرا به عنوان یک نوع جهان سازی یا به تعبیری غربی شدن یا امریکایی کردن جهان از آن یاد می کنند ولی یک نکته بین همه این تعابیر مشترک است و آن این که اساسا مناسبات اقتصادی-سیاسی جهانی شکل جدیدی پیدا کرده است و تغییر مناسبات اجتماعی شبکه ای، جامعه در حال یاد گیری، پارادایم هایی که جوامع را به این سمت ها هدایت می کنند، الزامات اقتصاد نوین اطلاعاتی که بر جهان حاکم شده است،نهایتاٌ یک فرهنگ مجاز واقعی را در محیطی مجازی ایجاد کرده و پیامد هایش عینی و واقعی است.

جهانی شدن در ذات فرهنگ مدرن است .از این حیث یک نسبتی با این فرهنگ دارد و درعین حال راه و رسم فرهنگی در ذات جهانی شدن نهفته است .یعنی به تعبیری منش فرهنگی ما هم متقابلا تحت تاثیر پروسه جهانی شدن است.جهانی شدن به عنوان یک فرایند فراگیر و گسترده مرزهای ملی کشورها را در نوردیده و با رسوخ پذیر کردن حاکمیت دولتها زمینه را برای تحولات عمده در سطوح اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فراهم آورده است.این فرایند در حال متحول ساختن ساختارهای عینی و معنایی داخلی و بین المللی می باشد بطوریکه می طلبد جهت تاثیر گذاری بر آن مشارکت فعالانه ای را از سوی کشورها شاهد باشیم .یکی از چالش برانگیزین جنبه-های جهانی شدن جنبه های فرهنگی جوامع است . امروزه نزدیک شدن فرهنگ ملت ها محصول پیشرفت های عظیم در فناوری ارتباطات و تبادل اطلاعات و نفوذ و گسترش شبکه های رایانه ای و ماهواره ای است که خود یکی از جنبه های مثبت پدیده جهانی شدن به حساب می آید .با عنایت به اینکه فرهنگ مبنا و بستر مهمی برای تفاهم و همکاری میان ملت هاست و همواره زمینه ساز پیدایش و توسعه تمدن های انسانی بوده است، لذا ضرورت افزایش مبادلات و تعاملات فرهنگی میان کشورها نیز از اهمیت والایی برخوردار است.

امروزه،تقریباً تمام کسانی که به دنبال توسعه و اصلاحات هستند در همه جای دنیا از آموزش و پرورش شروع میکنند و رویکردهای برآمده از عصر جدید ارتباطات و فناوریها در تعلیم و تربیت از جمله دیدگاه حداکثری مبتنی بر خود یادگیری و چگونگی یادگیری موجب حرکت تدریجی در باز تعریف مفاهیم اساسی تعلیم و تربیت شده است .علم، تدریس، معلم، شاگرد، محتوای درسی و مدرسه در حال احراز تعاریف جدید هستند .جهانیشدن موجب شده تا در بسیاری از موارد مرزهای سنتی آموزش و فناوریها از بین رفته و نیازمند آن است که دوباره تعریف شود .برای مثال از بین رفتن مرز بین دولتهای ملی و جامعه جهانی، بین فرهنگ ملی و خرده فرهنگهای تشکیل دهنده آن، بین مدرسه و جامعه محلی، بین خانه و مدرسه، بین آموزش و کار، بین دنیای کار و مؤسسات یادگیری، بین آموزش رسمی و غیررسمی، بین برنامه درسی از قبل تنظیم شده و انتخابهای افراد، بین شاگرد و معلم، بین والدین و فرزندان آنها، بین انسان و ماشین و حتی بین رشتههای مختلف، موجب شده تا چالشهای عمدهای در آموزش ایجاد شود که به منظور برخورد با آنها و انطباق با تغییرات پیش آمده، برنامهریزان و مربیان آموزشی بایستی گامهایی فوری و متهورانه برای تجدیدسازمان آموزشی در تمامی جنبهها و ابعاد بردارند و بدیهی است که غفلت از این کار به معنی سلب مسؤولیت به نفع جهانی سازی و جریان متولی آن است .از مطالعه وضعیت موجود در آموزش و پرورش کشورمان میتوان دریافت که در طول سالیان گذشته، تلاش موفقیتآمیزی برای شناسایی این چالشها و مقابله با آنها به عمل نیامده و اگر هم کاری صورت گرفته جامع و کامل نبوده و نظام آموزشی کشور کماکان به روش سنتی خود اداره میگردد.

جهانی شدن و آموزش
ارتباط جهانی شدن با آموزش آهسته و خیلی کند و پنهان،نا پیدا ونا آشکار در حوزه فرایند های آموزش ویادگیری از خانه شروع می شود،از پای تلویزیون شروع می شود،یعنی شما در سن شش- هفت سالگی به این فکر می افتید که پیامد های آن را با آموزه هایی درمحتوای کتابهای درسی جبران کنید.اینجاست که بحث الزامات جهانی شدن در حوزه آموزش را به وجود می آورد .اگر تغییرات جغرافیایی دانش ،جغرافیای مهارت و جغرافیایی نگرش آدم ها نسبت به خود شان و جغرافیا ی شان وهستی عوض شود .شما دنباله رو کنترل این تغییر جغرافیا هستید.آموزش وپرورش به این معنی در حوزه بومی فقط منفعل است و فقط در یک شرایط سخت واکنش نشان می دهد، ولذا است که اگر شما می خواهید این مناسبات را به هم بزنید،الزاما باید آموزش و پرورش شما از لحاظ طولی جلوی این واقعیت قرار گرفته باشد، تا بتواند از حالت انفعالی خارج وفعال در مقابل آن واکنش نشان دهد، واین نیازمند یادگیری است،یادگیری به نحوجدید با هدف جدید ،با رویکرد های جدید ودر محیط جدید، با ساختارهای خاص خودش .بازار تقاضای آموزش نه به معنای شغل پیدا کردن و گرفتن چند هزار تومان برای گذران زندگی، بازار تقاضای آموزش به منظور تغییر جغرافیای دانش، مهارت و بینشی است که مدام تحت تاثیر فن آوری های اطلاعات و ارتباطات و تحولات اجتماعی تغییر می کنند .نکته دیگری که در ارتباط با جهانی شدن و آموزش وجود دارد، نقش آموزش است در گسترش ظرفیت های جهانی در سه حوزه… بینشی» …مهارتی »و …دانشی »شما چه چیزی را، چگونه وبه چه منظوری باید توسعه دهید و اثر بخش کنید؟ لذا این چگونگی ها و چرایی ها بحث اصلاحات آموزشی را در دنیا امروز فراگیر کرده است.

پابه پای جهانی شدن در مطبوعات جهان وکنفرانسهای بین المللی، ندای اصلاحات آموزشی گسترش مییابد .جهانی شدن مانند مهمان فربهی است که فرا خوانده شده است و آمادگی فرا خوا ندنش را نداریم، ولی مهمان فربه مرزها را درمی نوردد و پیامدهای خاص خود را دارد .با این مهمان فربه چه باید کرد؟ نگرش اصلاحات آموزشی به خروجی ها باشد یا ورودی ها، به جواب اهمیت بدهیم ،یا به نحوه طرح سوال؟ به مهارت گفتن نمره بدهیم یا به شنیدن ؟ در واگرایی سرمایه گذاری بکنیم یا در هم گرایی؟ شیوه این سرمایه گذاری ها در دانش و مهارت و بینش افراد و توسعه منابع انسانی چگونه ممکن است؟

پیامهای جهانی شدن:
-    پیام اول این است که برای مواجه با هر پدیده ای نیازمند باز اندیشی و پارادایم کارآمد هستیم .بدون داشتن پارادایم ما فقط بسان موجودات زنده ای هستیم که با تأخیر به انبوه محرک های محیطی واکنش های تاخیری نشان می دهیم .اگر بخواهیم این چنین نباشیم در خصوص مواجهه با جهانی شدن الزاما باید یک هستی شناسی معین و یک پارادایم مشخص داشته باشیم .اولین پیام این است که نیازمند یک پارادایم هستیم. خودمان باید مسائلمان را حل و فصل کنیم، خود فرهنگی- اجتماعی مان، وآن وقت نقشه و طرحی دراندازیم که قادر باشد با این پدیده ها و تناقضات متعددی که هر روز درآستانه ذهنمان وزندگی مان قرار می گیرد ،بتوانیم کنار بیاییم این حرکت پاندولی را یک جوری مدیریت کنیم که اگر به راهی می رویم و برمی گردیم، درحرکت دوم یا دوهزارم حداقل متری و کیلومتری هم نسبت به شروع جلوتر رفته باشیم.
-    پیام دوم ضرورت آمادگی برا ی دخالت در فرایند جهانی شدن است . اگر شما علی رغم وجود تعریف یا پارادایمی معین بخواهید که حتی فرایند جهانی شدن را تفسیر کنید دچار مشکل می شوید . یعنی تفسیر یک پدیده هم الزاما نیازمند یک بینش خاص است.اتفاقات زیادی ممکن است در سرراهتان بیفتد.آن گاه می توانید این پدیده را تفسیر کنید که الزاما بینش موثرداشته باشید.همه این پدیده را می بینند .ولی همه یک تعریف واحد ندارند چون همه بینش واحدی ندارند.

-    پیام سوم عبارت است از این سوال که با آموزش سنتی و یادگیری سنتی نمی توان در این عرصه پاسخگوی نیاز های دانشی و بینشی و    مهارتی لازم بود.ما باید به نحو دیگری با آن برخورد کنیم. الزاما مدیریت فرهنگی و آموزشی بازسازی فرهنگی مبتنی بر تجربه را لازم دارد.کار بسیار طاقت فرسایی است .بازسازی فرهنگی تا رسیدگی مهلت و فرصت زیادی لازم دارد.اروپایی ها سال های طولانی این راه را رفتند، ژاپنی ها البته به جهت تجربه های اروپایی ها این راه را سریعتررفتند، کره ای ها به خاطراین که منازعه فرهنگی ریشه داری با این پروسه نداشتند، خیلی معطل نشدند . یک ملت وقتی پیشینه تاریخی کهنی دارد، می تواند آن را وسیله تغذیه این فرایند کند یا درمسیرش لایه هایی از مشکلا ت را به وجود آورد. پس بازسازی فرهنگی مبتنی بر تجربه و مدیریت تحول معیارها ی فرهنگی مبتنی بر تجربه لازم است و ما در این زمینه ها بسیار نیاز به کار داریم. نیاز به گفتن و نوشتن و خواندن وگفتگو داریم .

-    پیام چهارم پیشگیری از سوء تفاهم ها و بد گمانی هاست .
-    پیام پنجم، جهانی شدن به عنوان یک سیر تحول است.
-    پیام ششم، در مواجهه با جهانی شدن ما نیازمند راهی برای حل تناقض های ملی، منطقه ای و جهانی هستیم .تناقض بین مجموعه مناسبات جدید وسنتی که در یک فرهنگ بومی از آن استفاده می کنیم ومی خواهیم با آنها زندگی کنیم ،آنها را عزیزمی داریم و به عنوان هویت ملی پاس می داریم . ولی بلاخره این چالش ها وتعارضات را باید سامان داد، اگرنتوانیم سامان بدهیم، آنگاه پیامد های آن بسیارناگواری خواهد بود .مثل چالش های عدالت ،آزادی ،مثل چالش های انسان وجهان،مثل چالش های بوم ،منطقه ،ملت وجهان .بومی بودن منطقه ای بودن، جهانی بودن چگونه ممکن است؟ گرفتن دانش دربعد اقتصادی و صنعتی و رها کردن دانش در بعد علوم اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یعنی پارادایم صنعتی شدن را در زیرساخت فن آوری اطلاعات بپذیریم ،ولی پیامد های این فناوری اطلاعات را در بهره گیری آن درحوزه های اجتماع و فرهنگ نخواهیم بپذیریم >>این نگاه مسائلی را ایجاد می کند که در خود جهانی شدن به ماهو جهانی شدن هم وجود دارد .

تاًثیر جهانی شدن برآموزش:
آموزش جهانی، توسعه منابع انسانی، توان ظرفیت های جهانی رشد
و    مهارت های شهروندی چند بعدی پیامدهای جهانی شدن در حوزه آموزش است.
-    در"جهان امروزچه چیزی ارزش آموختن دارد؟ "روزهای زیادی روزنامه صبحی در توکیو به این مقوله می پرداخت که درجهان امروز چه چیزی ارزش آموختن دارد .موضوعاتی برای یادگیری یا راه ها وچگونگی یادگیری و مهارت بهره گیری ازاطلاعات .این که چه چیزی ارزش آموختن دارد،چالش اول است.کشورهای مهم دنیا اقداماتی را آغاز کردند.
-    مهارتهای شهروندی، آشنایی با انواع حقوقی که امروز در ادبیات فرهنگی ما نیز آمده است، نگاه به آینده، بحث تعامل حوزه های فرهنگ، اقتصاد،و جامعه زیر ساخت های علمی دانش بیولوژی جدید،بحث کیفیت زندگی و نابرابری ها و مساله عدالت ،بحث توسعه پایدار ،توانایی شما در مواجه با دنیای غیر مشخص ،آینده نامعین و ... مهارت های زندگی نه ذهن انباشته، الزامات پرورش کودک و شهروند تاب آور و ترویج فرهنگ تاب آوری.
-    توانمندسازی نیروی انسانی و برقراری ارتباط آن باهویت ملی و اجتماعی برای بهبود زندگی کاری.

-    احترام نسبت به ارزش های انسانی مشترک میان انسان ها به ارزش های به ما هو انسان ، وارزش هایی که برای هویت های بومی تعبیرهای فرهنگی دارد .ظرفیت های اخلاقی، سعه صدر،ارتباطات، احساس های لطیف، به واقع احساس های مثبت نسبت به پدیده ها

و    روابط انسانی، مهارت های ارتباطی، خلاقیت ، خود گردانی، بحث اینکه می خواهید چه چیزی را یاد بگیری ویاد بگیرید که چگونه یادگیری مداوم داشته باشید.
 
- مشارکت با دیگران، ترویج تفکر سیستماتیک و انتقادی .یعنی قادر باشید نقد کنید آموزش را نه آموزگار را، نقد کنید سیاست را نه سیاستمدار را، نقد کنید بروندادهای یک سیستم را نه فقط یک سیستم را، اجزای یک سیستم را سامان بدهید به عنوان یک معلم یا دانش آموز، ولی شما آموزش را نقد کنید نه آموزگار را.

ه -پدیده بیسوادی مدرن افزایش جمعیت خواهان دسترسی به اطلاعات و کسب مدارج عالی

علمی، محدودیتهای مادی و انسانی موجود بر سر راه تأمین این نیازها و تحول فزاینده تغییرات اجتماعی، مانع از آن میشود که همچنان روشهای سنتی آموزش بتوانند برای پاسخگویی به نیازهای جهانی معاصر مورد توجه قرار گیرند .در این خصوص میتوان به پیدایش پدیدههای نوینی همچون :دانشگاههای مجازی و استفاده از روشهای الکترونیکی"اشاره نمود، که متأسفانه مشارکت و سهم ما در طراحی یا کاربرد این مقولات بسیار پایین است .بعنوان مثال در بحث مهم" آموزش الکترونیکی در برخی از دانشگاهها مانند :تهران، صنعتی شریف و شیراز، اقدامات محدودی صورت پذیرفته است و درصد بسیار ناچیزی از کل نظام آموزشی ما را به خود اختصاص داده است .بر این اساس، میتوان ادعا کرد که ما با روشهای سنتی

و    غیرکارآمد وارد عرصه پیشرفته آموزشی در عصر اطلاعات شدهایم
و    به همین دلیل نه توان جذب تمامی علاقمندان دارای استعداد را داریم و نه امکان آموزش مناسب به معدود افرادی که جذب می کنیم .نتیجه این مهم، پیدایش پدیده منفی مهاجرت سرمایههای علمی میباشد که به منظور دستیابی به علوم و دانش موردنظرشان راهی کشورهای دیگر میشوند .لازم به ذکر است که استمرار این فرایند، در آینده میتواند، منجر به بروز اشکال نوین و مدرنی از بی سوادی در کشور شود .

نتیجه گیری
جهان در حال تغییر است ودراین دگرگونی پوست انداختن های سختی در راه است .اگرما مهارت، بینش، دانش و آمادگی این مهم را نداشته باشیم ونتوانیم خود را باز پروری کنیم دچار مشکلات بسیاری خواهیم شد .آموزش اثربخش کمک می کند به مدیریت تغییر و بازسازی معیارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی وبه انباشت دانش و بینش ومهارتهای انسان .به خاطر داشته باشید تغییر امری بخشنامه ای نیست تغییر یک پروسه است، آرام آرام پیش می رود و برگشت ناپذیرهم نیست .میزان دانش ما و میزان توانایی ما درارزشیابی آن چه که می دانیم و آن که نمی دانیم و آن چه که باید بدانیم و آنچه که باید به دست بیاوریم و آنچه آموزش می دهیم، تمرین می کنیم و انجام می دهیم و می توانیم انجام دهیم نیاز به بازبینی، باز پروری، بازسازی و باز اندیشی دارد .مواجه با جهان دگرگون امروز بیش از هیجان به آرامش و تفکر نیازمند است .این مهم ترین پیام این بحث برای ترویج فرهنگ بهسازی آموزش رسمی و سازماندهی هسته های تحول برای غنی سازی یادگیری است.آنچه مسلم است فرایند جهانی شدن نظام اجتماعی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید