بخشی از مقاله
چکیده مقدمه: رفتار پرخاشگرانه نگرانی اصلی در بالاتر از ده درصد کودکان است. سطوح بالاتری از پرخاشگری و مسائل رفتاری با نقص در مهارتای اجتماعی و افسردگی مرتبط هستند.
روشهاا: دانشآموزان مدارس عمومی در این گروه برای بهبود خشم شرکت کردند. این مطالعه با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه مقایسه است. دانش آموزان در درمان مدیریت خشم یا درمان عاطفی، رفتاری و منطقی بهعلاوه مدیریت خشم جایگزین شدند.
یافته ها : دادههای پس تست و پیش تست با استفاده از درجهبندی آزمون درجهبندی مهارتهای اجتماعی، پرسشنامه افسردگی کودکان وپرسشنامه خشم کودکان ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که افزودن محتویات درمان رفتاری، منطقی و عاطفی به مدیریت خشم ، خشم و افسردگی را کاهش میدهد و مهارتهای اجتماعی را بهبود میبخشد.
نتیجه گیری: افزایش محتویات رفتاری، شناختی ویژه تأثیر مداخله را افزایش میدهد.
رفتار پرخاشگری نگرانی مهم در بالاتر از 10 درصد کودکان است - کازدین، 1998 ؛ لاچمن و سزپنکی1، . - 1999 تعداد پسران بیشتر از دختران است - میچنبام2، - 2001، که در سالهای اخیر دختران این شکاف را بهسرعت پر میکنند - کاربارنو3، . - 2006 خشم و رفتار پرخاشگرانه اغلب با نقص در مهارتهای اجتماعی، مدیریت خشم ضعیف و رفتار پرخاشگرانه همراه است. محققین پی بردهاند که نقص رفتاری و شناختی بر عاطفه خشم و رفتار پرخاشگرانه تأثیر میگذارد - کرک و داج، . - 1994 سطوح بالای پرخاشگری و مسائل رفتاری نه تنها از نقص در مهارتهای اجتماعی - بیلز و همکاران، 2001؛ شااستوفر4 و همکاران، 1993؛ دیفنباخر و همکاران، 1987؛ هنسن و همکاران، - 1998 بلکه با افسردگی - بلوسریچ و لازارو5، 1985؛ کری و همکاران، 1991؛ کودون6، 2006؛ جکینسون و همکاران، 1983؛ کازدین و همکاران، - 1983 مرتبط است. بنابراین مسائل خشم اغلب با یادگیری رفتاری و شناختی مرتبط است؛ تکنیکهای درمانی باید یادگیریهای را بهکار ببرند که کودکان را قادر میسازد که موقعیتهای اجتماعی را بهواسطه آموزش مهارت-های اجتماعی، مدیریت خشم و کاهش علائم افسردگی درک و سازماندهی کنند.
تحقیقات ناکافی مدیریت خشم یرخلاف عاطفه وجود دارد. بدون جای تعجب، تاریخچه تا حدودی بیشتر به بزرگسالان نسب به کودکان وجود دارد - نواکو و تیلر، - 2006، تا به حال تحقیقات مرتبط بیان می کنند که تمایلات به بیان خشم زودتر بروز می کند. کودکان با مسائل مدیریت خشم، جمعیت ناهمگون با مسائل چندگانه را تشکیل میدهندکه اغلب غربالگری آنها سخت است.
بدون بیان عاطفی مناسب یا آموزش مهارتها، خشم میتواند به شیوهای مخرب و ناسالم بروز کند. مدیریت خشم نیاز است برای کودکانی که نمیتوانند به شیوه مؤثر خشمشان را درک و کنترل کنند. لاچمن و همکاران - 1981 - پی بردند بعد از تکمیل برنامه کنترل خشم که به برانگیختگی خشم، پرازش شناختی حوادث و پاسخ مسائل اشاره میشد در دانشآموزان ابتدائی میزان پرخاشگری کاهش مییافت. فیندلر و همکاران - 1984 - آموزش کنترل خشم را در بین جوانان مدارس متوسطه مطالعه کردند . محققین پی بردند که حوادث غیرواقعی ، آموزش خود و تفکر در رأس ابزارهای کنترل خشم موفقیتآمیز هستند به طور مشابه استرن و فودر - 1989 - گزارش کردند که با تشویق کودک به صحبت کردن با خودیا فکر کردن آگاهانه به رفتار خودپاسخها و تفکر آگاهانه بهبود مییابد. این مطالعات پیشنهاد میکنند زمانی که دانشآموزان نسبت به مهارتهای پردازش شناختی افکار منفی مانند خشم و پرخاشگری آگاه میشوند آنها قادر میشوند که مجموعه متفاوتی از اعمال را انتخاب کنند بنابراین از رفتارهای مخرب و نامناسب جلوگیری میشود تأثیر مهارتای اجتماعی بر رشد کودکان به شیوه زیادی شناسایی شد ه و برای تعاملات موفق با دیگران الزامی میباشند - گریسمن و الیوت،. - 1990
برخی مثالها از مهارتهای اجتماعی شامل کمک کردن، آغاز کردن ارتباط، در خواست کمک، تشکر کردن از دیگران و گفتن ممنون، مشارکتکردن است. حس مشترک پیشنهاد می-کند که این رفتارها با رفتارهای پرخاشگرانه و شاید احتمالا عاطفه خشم ناسازگارند . فقدان مهارتهای اجتماعی مناسب و بنیادی میتواند بهعنوان محتوای اضافی نقص مهارت مدیریت خشم در نظر گرفته شود . کودکان پرخاشگر اغلب از لحاظ اجتماعی شرمنده میشوند و لازم است آموزش مهارتهای اجتماعی و مدیریت خشم را کسب کنند تا شایستگی اجتماعی آنها بهبود یابد - الیوت و گریشن، 1992، هنسن و همکاران، 1998؛ کلنر و بری، . - 1999 افرادی که بهطور مؤثر موقعیتهای اجتماعی را مدیریت میکنند با احتمال بیشتر خشم را بهطور مؤثر نسبت به افراد با مهارت اجتماعی و حلمسئله ضعیف مدیریت میکنند. بازبینی تحقیقات نشان میدهد که تعدادی درمانهای مؤثر خشم و پرخاشگری با ایجاد مهارتهای اجتماعی وجود دارد - بیلز و همکاران، 2001؛ شادیستوفر1 ، 1993؛ دیفنباخر، 1987؛ ایلیوت و گریشمن، 1993؛ گریشمن، 1985؛ مادرن2، 2004؛ استرن و نودر3، - 1989 بهبود مهارتهای اجتماعی شامل بیان افکار و احساسات مطلوب اجتماع همچنین هماهنگی و تعامل با دیگران و بیان عقاید در موقعیتهای گروهی است. کودکان باید از جلسات آموزش گروهی کوچک شامل تعامل مسائل، الگوسازی، تمرین کردن و بازخورد دادن بهره ببرند.
افسردگی اغلب با رفتارهای پرخاشگرانه، حساسیت نابهنجار یا برانگیختگی ویژگی اساسی اختلالات افسردگی و خلقی مرتبط است. افرادی که پرخاشگری بروز میدهند ممکن است به افسردگی تمایل داشته باشند . تحقیقات نشان میدهند که پرخاشگری ویژگی است که در جوانان افسرده دیده شده است - کری، 1991؛ گودوین، 2006؛ ونهاسلت و هرسن4،. - 1987 جکبنسون و همکاران - - 1983 گزارش کردند کودکان از لحاظ تحول قادر نیستند افسردگی را به همان شیوه بزرگسالان بروز دهند ، افسردگی اغلب به صورت پرخاشگری در بین علائم دیگر نشان داده میشود. آنها پیشنهاد دادهاند پیامد افسردگی، اضطراب و اختلالات رفتاری به جای تنهایی افسردگی است. درمان مناسب باید مسائل رفتاری و عاطفه را دربرگیرد. همان تحقیق گزارش کرده است که مطالعه کودکان طبیعی 7تا12 سال افسردگی با اختلال رفتاری و عدم محبوبیت در بین همسالان مرتبط است. کودکانی که نارضایتی را در تعاملات اجتماعی تجربه می کنند اغلب احساس ناکامی و خشم را درونسازی میکنند ناکامی و خشم بهطور بالقوه به ویژگی افسردگی مانند اضطراب و گوشهگیری منجر میشود. برخلاف آن کودکانی که پرخاشگری را برونریزی میکنند توسط همسالان طرد میشوند و احتمالا تنهایی، طرد و اضطراب را تجربه میکنند - ایزنبرگ، - 2001 تحقیقات همه را به عنوان علائم افسردگی توصیف میکنند این افراد افسرده هستندیا تمایل به افسردگی دارند یا ممکن است در حلمسئله کمتر مهارت داشته باشند که تمام اینها با تمایل بیشتر به خشم همسان هستند. زیمن - 2002 - گزارش کردند کودکانی که از افسردگی رنج میبرند احتمالا نسبت کودکان غیرافسرده تکنیکهایسازگاری مؤثر را کمتر بروز میدهند. بنابراین برونریزی رفتار در کودکان با تکنیک سازگاری نامناسب و غیرمؤثر رایجتر است.
آموزش حلمسئله شامل تولید جایگزین و بازبینی پیامد قبل از عمل یک مداخله مؤثر برای بهبود خشم کودکان شناسایی شده است - لارسون و لاچمن، . - 2001 زمانی که افکار جایگزین تولید میشوند در استفاده کننده میل به عدم پذیرش و عدم عملی بودن قابل قبول است. در چنین زمانهایی اجرای حل مسئله در چهارچوب درمان منطقی، رفتاری و عاطفی میتواند انتخاب بهتری باشد - آلیس، . - 1994 در تاریخچه مطالعاتی بررسی تأثیر اصلی درمان منطقی، رفتاری و عاطفی بر مسائل مدیریت خشم با تمرکز بر ایجاد مهارتهای حل مسئله وجود ندارد . درمان منطقی، رفتاری و عاطفی عقاید شخص را درباره حوادث جستجو میکندتا تعیین کند واکنش عاطفی فرد عملکردی یا غیر عملکردی است. درمان منطقی، رفتاری و عاطفی ممکن است بهطور ویژه برای سازگاری با موقعیتهای که پذیرش آنها شاید در تمایلات کودک قابل جایگزین باشد - برای اینکه اختلال عاطفی کاهش یابداگر حذف نمیشود - .
دادهها نشان میدهد درمان منطقی، رفتاری و عاطفی میتواند برای بهبود مدیریت خشم کودکان مفید باشد - برنارد و کرونان1، 1999؛ ویلدر، - 2006 مفید باشد. مطالعات آغاز شده است تا عناصر شناختی تجارب خشم بهتر درک شود. منطقی بهنظر می رسد که مجموعه گسترده از استراتژیها مانند محتویات درمان منطقی، رفتاری و عاطفی میتواند افزودنی مؤثر در برنامههای باشد که مهارتهای حل مسئله را آموزش میدهند. تأمل بیشتر توصیه ویژه مورد نیاز برای ایجاد درمان منطقی، رفتاری و عاطفی کودکان است. رشد شناختی کودکان در کل به همان شیوه و عمق مداخله بزرگسالان مورد پذیرش است - دیسگیوسپی، . - 1986 درمان منطقی، رفتاری و عاطفی نظامی است که میتواند برای شرمندگی، اشتباهات رفتاری ، محدودیت های محیطی در استراتژیهای سازگاری شناختی بیشتر قابل پذیرش باشد، فواید درمان منطقی، عاطفی و رفتاری در مدیریت خشم مفید بهنظر میرسد.ادبیات اخیر در مورد جوانان در معرض خطر اشاره میکند به اشتباهات فکری کودکان و نتایج بد کارکردی رفتاری و بر اهمیت ضعیف ویژه مورد نظر در فرایند رفتاری و شناختی و کاربرد استراتژیهای مداخله که بهطور مؤثری به انتخاب صحیح منجر میشود - بیلس2، - 2001 کودک از لحاظ شناختی بین موقعیتهای بالقوه مسئلهساز و تفسیر اشتباه موقعیتها که شامل تهدید مستقیم نیستند تمیز قائل میشود.ا قادر میباشد که محیط را تفسیر کند و پاسخهای جایگزین کارکردی را اجرا کند. یادگیری استراتژیها میتواند کودک را قادر سازد که اشتباهات و مسائل قبلی را حذف کند و به نظر میرسد که انتخاب منطقی در مدیریت خشم بهبود مییابد.
درمان منطقی، رفتاری و عاطفی با جرأت بیان میکند که تفکر، عاطفه و رفتارغیر منطقی و عدم اعتماد به نفس با مشکلات عاطفی مانند تحمل ناکامی پایین و افسردگی مرتبط است. با آموزش صحیح و بینش کودکان بهنظر میرسد از مداخله درمان منطقی،عاطفی و رفتاریدر شناسایی و جایگزینی فرایند افکار غیر منطقی با کمک خود بهره میبرند. از طریق فلسفه انتخاب درمان منطقی، رفتاری و عاطفی و تأمل قبل از عمل کودکان می توانند به پذیرش اجتماعی مطلوب را از طریق ایجاد رفتارهای مورد پذیرش اجتماع - مانند مهارتهای اجتماعی - و کاهش اعمال پرخاشگری برسند. بنابراین بهطور بالقوه پرخاشگری و افسردگی کاهش مییابد. یافتههای این تحقیقات گزارش میکند درمان منطقی، رفتاری و عاطفی میتواند درمان مؤثری باشد.
چندین شیوه ارائه برنامه درمانی موجود است. یک رویکرد موجود برجسته در ادبیات اخیر مداخله در محیط مدرسه است.
با تمرکز بر محیط اجتماعی و کاربرد موقعیتهای یادگیری گروهی کوچک به یادگیری مشارکتی، توصیف محلی، مهارتهای خود کنترلی، درک اجتماعی و ارزشهای موردپذیرش اجتماع اشاره کردهاند. دادهها نشان میدهد که برنامه اثر خود را بر رشد اجتماعی کودکان تا 4-2 سال حفظ میکند که با استدلال اخلاقی تأثیر کمتر فراتر از سالها دارد. اما حلتعارض بهصورت یکپارچه باقی میماند و تأثیر قوی و طولانی مدت دارد - سولمن و همکاران، . - 1993 همچنین اثرات برنامه بهطور ویژه در تکنیکهای فردی، کلاسی و مداخلات گروهی تغییر مییابد. موضوعات مشترک در بین همه برنامهها نیاز به باز ساختدهی و کاربرد شیوه درمانی است که به تغییرات شناختی-رفتاری اشاره دارند. درحالی که روان درمانی فردی سنتی اغلب انتخاب عملی یا کاربردی در محیطی با کودکان پرخاشگر چندگانه نیست، آموزش گروهی امتیازات بیشتری دارد. آموزش گروهی زمان بیشترو تأثیرات بهتری دارد و تمرینات کافی و فرصتهای بازخورد برای اعضای گروه فراهم می-کند. رویکرد درمانیمنطقی، عاطفی و رفتاری و عاطفیپیشنیازهای درمانی دارد.
هدف از این مطالعه بررسی تأثیرات ترکیبی درمان مدیریت خشم و درمان منطقی،عاطفی و رفتاری در مقایسه با مدیریت خشم به تنهایی بر مدیریتخشم ، مهارتهای اجتماعی و افسردگی است. فرض ما این است که درمان مدیریتخشم و درمان منطقی،عاطفی و رفتاری با هم به بهبود بیشتر مدیریتخشم، مهارتهای اجتماعی و کاهش علائم افسردگی نسبت به درمان مدیریتخشم بدون محتویات درمان منطقی، رفتاری و عاطفیمنجر خواهد شد. بنابراین این مطالعه این سؤال را مطرح میکند آیا افزایش محتویات درمان منطقی،عاطفی و رفتاری تأثیرات برنامه را افزایش میدهد.
شیوهها.
شرکتکنندگان 24کودک مدرسه عمومی 13 - مرد و 11زن - در دامنه سنی9-11میانگین - 10/7 - درجهبندی شدند. در ده هفته برنامه مدیریتخشم و درمان منطقی،عاطفی و رفتاری و برپایه جدولبندی شرکت کردند. رضایت والدین و کودک برای شرکت الزامی بود. شرکتکنندگان در شرایط یک درمان مدیریتخشم یا در شرایط دو گروه درمان مدیریتخشم با درمان منطقی، رفتاری و عاطفی برپایه جدولبندی منتخب شدند. دو گروه در هر شرایط درمانی وجود داشت. طرح پیشتست-پستست با گروه مقایسه استفاده شده است. برنامه 30-45 دقیقه در مدرسه و در زمان آموزش به چند دلیل ارائه شده است. کودکان اغلب در مدرسه بدرفتاری میکردند بنابراین گروه آنها را از موقعیت مشکلساز دور میکرد. معلمین در کل حمایت بیشتری از مداخله داشتند - بنابراین حضور خوب را بهبود میبخشید - بهخاطر اینکه شکایت