بخشی از مقاله
چکیده
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر دوره های آموزشی بر توانمندسازی و عملکرد شغلی معلمان ابتدایی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع زمینه یابی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان دوره ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه دو ساری به تعداد 603 نفر که از این تعداد 234 نفر به عنوان نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان به صورت تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه های استاندارد توانمندسازی روانشناختی اسپریتزر و میشرا - 1995 - و عملکرد شغلی پاترسون - 1971 - بوده است. تجزیه و تحلیل استنباطی دادهها با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای صورت پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که دوره های آموزشی بر توانمندسازی و ابعاد آن - احساس معنی داری، احساس مؤثر بودن، احساس خود تعیینی، احساس اعتماد و احساس شایستگی - معلمان ابتدایی تأثیر معناداری دارد. همچنین دوره های آموزشی بر عملکرد شغلی معلمان ابتدایی تأثیر معناداری دارد.
کلمات کلیدی: دوره های آموزشی، توانمندسازی، عملکرد شغلی، معلمان ابتدایی
.1 مقدمه
از آنجا که نیروی انسانی کارآمد، با ارزشترین منبع هر سازمانی به حساب میآید قسمت اعظم سرمایهگذاریها، معطوف به نیروی انسانی گردیده است. مهمترین ابزاری که به این منظور مورد استفاده قرار میگیرد »آموزش« است که با هدف ارتقاء کیفی سطح مهارت، دانش و نگرش موجب توانمندی افراد در ایفای وظایف خود و کامیابی سازمان، مورد استفاده قرار میگیرد.[1]
اثربخشی دورههای آموزشی از یک سو، آیینهای فراهم میآورد تا مدیران سازمان تصویری روشنتر از چگونگی کم و کیف فعالیتهای آموزشی به دست آورند و از سوی دیگر، برنامه ریزان و کادرآموزشی سازمان را مجهز می کند تا نسبت به جنبه های مثبت و منفی برنامه آگاهی پیدا کنند و از این راه به اثربخش کردن برنامه ها و فعالیت های آموزشی نیروی انسانی یاری برسانند. این نوع آموزش هاعمدتاً در سه محور اساسی توسعه دانش، بهبود مهارت ها و ایجاد یا تغیر نگرش ها ارائه میشود.[2] به طور کلی با توجه به این که توانمندسازی روانشناختی از ضروریات سازمان های امروزی بوده و امروزه سازمان های ما به ویژه سازمانها و مؤسسات آموزشی از کارایی و بهره وری پایین رنج میبرند و برنامههای در این رابطه کمتر به چشم میخورد و متعاقب آن فرصت بروز خودشکوفایی، خلاقیت و نوآوری کمتری نیز وجود دارد.[3]
عملکرد شغلی به عنوان ارزش کلی مورد انتظار هر سازمان، شاخصی برای تعیین سطح بازده ی و بهره وری آن به شمار میرود. در حال حاضر یکی از مشکلات اساسی سازمان ها، پایین بودن میزان عملکرد شغلی و به تبع آن،بعضاً ترک خدمت کارکنان و به ویژه کارکنان متخصص و ارزشمند است که صدمات جبران ناپذیری را به سازمان وارد می کند.[4] در برخی از مطالعات انجام شده در منابع [5]، [6]، [7]، [8] و [9] بر رابطه توانمندسازی و عملکرد شغلی تأکید شده است. عملکرد شغلی در واقع میزان بازدهای است که به موجب اشتغال فرد در سازمان اعم از خدماتی و تولیدی حاصل میشود و تحت تأثیر دو عامل؛ یعنی توانایی کارکنان برای انجام وظایف شغلی و نیز وجود انگیزه در آنان می باشد؛ زیرا افراد اگر توانایی و انگیزه های لازم را داشته باشند کارهای خود را خوب انجام می دهند.[10]
مطالعات انجام شده در منبع [5] نشان میدهد که توانمندسازی روانشناختی اثر مثبت معنی داری بر روی رضایت شغلی، تعهد سازمانی و عملکرد سازمانی و اثر منفی معنی داری بر تنش شغلی دارد. توانمندسازی کارکنان می تواند نقش مهمی بر دیگر متغیرهای منابع انسانی داشته باشد و توجه به آن باعث توسعه عملکرد و بهبود شرایط کاری کارکنان و سازمان می شود. پژوهش انجام شده در منبع [11] نشان می دهد که بین یادگیری سازمانی و توانمندسازی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون خطی چندگانه نشان داد دو بعد احساس مشارکت با دیگران و احساس شایستگی در شغل پیش بینی کننده یادگیری سازمانی است، سطح یادگیری سازمانی و توانمندی کارکنان در حد متوسط می باشد. نتایج پژوهش در منبع [12] نشان داد که آموزش های ضمن خدمت می تواند موجب توانمندسازی معلمان استان اصفهان باشد. نیز یافته ها نشان داد که بین آموزش های ضمن خدمت و رضایت شغلی، افزایش کنکاشگری، افزایش مهارت های حرفه ای و افزایش برقراری ارتباط - تعامل و تبادل نظر -
معلمان استان اصفهان رابطه معناداری وجود دارد. مطالعات انجام شده در منبع [13] نشان میدهد که از نظر پاسخگویان، فرایندآموزش، کیفیت مدرسین، کیفیت امکانات، کیفیت فراگیران دوره های آموزشی، برگزاری دوره ها به صورت متوالی و آموزش از راه دور، مشارکت معلمان در برنامه ریزی ها و هدف گذاری ها و مدیریت اجرایی دوره ها در بهبود کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت نقش داشته و هم چنین از نظر معلمان و کارکنان، برگزاری دوره ها به صورت مجازی در بهبود کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت نقشی نداشته است. پژوهش انجام شده در منبع [14] نشان میدهد که رابطه معناداری بین شرکت در دوره های توانمندسازی از سوی معلمان، با مؤلفه های مورد نظر پژوهشگر یعنی کارایی معلمان، میزان رضایت شغلی معلمان و میزان اضطراب و استرس شغلی معلمان وجود دارد و در مجموع می توان گفت شرکت در دوره های توانمندسازی از سویی به افزایش کارایی و رضایت شغلی معلمان انجامیده است و از سوی دیگر منجر به کاهش اضطراب و استرس شغلی معلمان گشته است. مطالعات انجامشده در منبع [15] نشان میدهد که میانگین و انحراف معیار در سطح واکنش، یادگیری و رفتار نشان دهنده وضعیت مطلوب و اثربخش بودن دوره آموزشی است. نتایج پژوهش در منبع [7] نشان داد که بین توانمندسازی کارکنان و فرضیات فرعی مربوط به آن با عملکرد سازمان ارتباط معناداری هست. پژوهش انجام شده در منبع [16] نشان میدهد که متغیر مطابقت دورههای گذرانده شده، مهمترین عامل پیش بینی کننده عملکرد شغلی کارشناسان ستادی سازمان تربیت بدنی است که با توجه به این مسئله سازمان تربیت بدنی باید به برنامه ریزی و توسعه دوره های آموزشی و مطابقت آن ها با نیازهای آموزشی کارشناسان مبادرت ورزد. مطالعات انجام شده در منبع [17] نشان میدهد که رهبری تحول به طور قابل توجهی به توانمندسازی روان شناختی مرتبط و توانمندسازی روان شناختی به طور قابل توجهی به نگرش کار کارکنان مربوط میشود. بنابراین، توانمندسازی روان شناختی تنها بخشی از واسطه رابطه بین رهبری تحول گرا و نگرش به کار کارکنان می باشد. پژوهش انجام شده در منبع [18] نشان میدهد که دوره های تشکیل آموزشی قبل از خدمت اثر قابل توجهی بر توسعه حرفه ای ادراک خودکارآمدی معلمان دارد. نتایج پژوهش در منبع [19] نشان داد که چهار بعد توانمندسازی روانشناختی - احساس معنی داری، احساس شایستگی، احساس خودتعیینی، و احساس مؤثر بودن - واسطه روابط بین رفتارهای توانمندی سرپرستی و نتایج مربوط به کار است. با این حال، بیشترین تأثیر ابعاد توانمندسازی روانشناختی تنها احساس معنی داری و احساس خودتعیینی در روابط بین ادراکات کارکنان از رفتارهای توانمند سازی مدیران و معلمان بوده است.
مطالعات انجام شده در منبع [20] نشان میدهد که نقش مدیران در ارائه تقویت احساس محیط کار کارکنان، افزایش حس نوع دوستی، وظیفه شناسی، فضیلت مدنی، جوانمردی، و احساسات حسن نیت تأثیر بسزایی دارند. پژوهش انجام شده در منبع [21] نشان میدهد که یک رابطه خطی مثبت و متوسط بین توانمندسازی روانشناختی و تعهد سازمانی وجود دارد. مطالعات انجام شده در منبع [22] نشان میدهد که حمایت سازمانی ادراک شده تأثیر مثبت بر عملکرد شغلی دارد . توانمندسازی روانشناختی و رفتار شهروندی سازمانی تأثیر مثبت بر عملکرد شغلی دارند. پژوهش انجام شده در منبع [23] نشان میدهد که بسیاری از معلمان دوره های آموزش ضمن خدمت را در توسعه حرفه ای خود مفید دانسته اند. نتایج پژوهش در منبع [24] نشان میدهد که ابعاد توانمندسازی سازمانی تأثیر قابل توجهی بر تعهد سازمانی دارد. از بین ابعاد توانمندسازی احساس معنی داری در شغل بالاترین متغیر پیش بین در تعهد سازمانی است. مطالعات انجام شده در منبع [25] نشان میدهد که توانمندسازی تأثیر بسیار زیادی بر عملکرد کارکنان دارد کارکنان احساس کردند وقتی در خودمختاری، آزادی و فرصت تصمیم گیری در شغل و سازمان شان توانمند شوند به طور چشم گیری عملکردشان بهبود می یابد. اثربخشی آموزش منبعی ارزشمند برای توانمند ساختن معلمان در جهت نوآوری و رقابت است. ولی موانع متعددی بر سر راه اثربخشی آموزش و بهکارگیری توانمندی های آنان وجود دارد تا معلمانی فراتر از آن چه در شرح شغل آنان آمده است در شغل خود مشارکت فعال، خلاق و نوآورانه داشته باشند. توانمند سازی کارکنان آموزش و پرورش، محوری ترین تلاش مدیران در نوآفرینی، تمرکززدایی و حذف دیوان سالاری در سازمان می باشد. در