بخشی از مقاله


ارائه چارچوبی برای معرفی سطوح مختلف انتقال تکنولوژی با سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) در کشورهای در حال توسعه
چکیده

با توجه به تاثیر زیاد انتقال تکنولوژی بر رشد اقتصاد کشورهای در حال توسعه، انجام اقداماتی برای جذب این سرمایهها از کشور صادر کننده تکنولوژی و جذاب نشان دادن این کشورها برای سرمایهگذاری امری ضروری بنظر میرسد. انتقال تکنولوژی یکی از جنبههای مهم در فرآیند توسعه ظرفیتهای بومی در تعاملات جهانی- محلی است. انتقال تکنولوژی یکی از موثرترین راههای پیشرفت و تولید تکنولوژیهای جدید از کشورهای صاحب تکنولوژی به کشورهای در حال توسعه میباشد. انتقال تکنولوژی با مکانیزمهایی از جمله: سرمایه گذاری مستقیم خارجی((FDI، سرمایه گذاری مشترک، اعطای گواهینامهها، همکاریهای مشترک شرکتها، قراردادهای مشترک، صادرات کالا، همکاری برای توسعه و پیشرفت صورت میگیرد. سرمایه گذاری مستقیم خارجی نقشی مرکزی را در انتقال تکنولوژی از کشورهای توسعه یافته بازی میکند، لذا برای کشورهایی چون ایران که در زمره کشورهای در حال توسعه محسوب میشود بستر سازی برای جذب سرمایهها امری است که ضامن پیشرفت و توسعه این کشورها میشود.

امروزه شرکتهای چند ملیتی((MNEs منبعی مهم برای انتقال تکنولوژی و از ابزارهای اصلی سرمایهگذاری مستقیم خارجی است. انتقال تکنولوژی از طریق شرکتهای چند ملیتی شامل کالاهای سرمایهای، کالاهای جدید، تکنولوژیهای نوظهور، دانشهای جدید و مهارتهای مدیریتی میشود که منجر به پیشرفت اقتصادی کشور میزبان (کشور دریافت کننده تکنولوژی) میگردد. انتقال تکنولوژی از طریق شرکتهای چند ملیتی با چشم اندازی در سطح خرد، باعث مطالعه در سطح شرکتها میشود.

این مقاله چارچوبی مفهومی و شواهدی تجربی برای انتقال تکنولوژی با شاخص FDI را با چشم اندازی یکپارچه حاصل از تجزیه و تحلیل کلان و محلی ارائه میدهد. این نگرش به شناسایی چهار سطح مختلف انتقال تکنولوژی که ممکن است رخ دهند، میپردازد. همچنین در این تحقیق نشان میدهد که انتقال تکنولوژی ناشی از FDI ممکن است به عنوان عاملی معکوس در شرکتهای محلی، دانشگاهها، مراکز تحقیق و انجمنهای صنعتی تاثیر بگذارد.

کلمات کلیدی : انتقال تکنولوژی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی((FDI، شرکتهای چندملیتی.

مقدمه

انتقال تکنولوژی بین المللی برای تولید تکنولوژیهای جدید در کشورهای در حال توسعه با توجه به کمبود ظرفیتهای بومی این کشورها به عنوان هستهای مرکزی و مهم است. انتقال تکنولوژی با مکانیزمهایی از جمله: سرمایه گذاری مستقیم خارجی((FDI، سرمایه گذاری مشترک، اعطای گواهینامهها، همکاری-های مشترک شرکتها، قراردادهای مشترک، صادرات کالا، پویایی و تحرک کارکنان، همکاری برای توسعه و پیشرفت صورت میگیرد. FDI نقشی مرکزی را در کشورهای در حال توسعه برای انتقال تکنولوزی از کشورهای توسعهیافته بازی میکند.

این مقاله به مطالعه سرمایهگذاری مستقیم خارجی و شرکتهای چند ملیتی که اساس انتقال تکنولوژی را شکل میدهند، میپردازد. انتقال تکنولوژی ممکن است در سطوح خرد، بین خرد و کلان و کلان رخ دهد. این تحقیق به معرفی شرکتهای مادر، شعبات خارجی آنها، کارکنان محلی این شعبات، مدارس فنی آموزشی، دانشگاهها و مراکز تحقیقات عمومی به عنوان تاثیرگذاران اصلی بر فرآیند انتقال تکنولوژی تاکید دارد. این موارد میتواند چارچوبی برای مقایسه سیستماتیک انتقال تکنولوژی در نواحی مختلف را ارائه دهد.

انتقال تکنولوژی یکی از جنبهها در فرآیند توسعه ظرفیتهای بومی در تعاملات جهانی- محلی است. این تحقیق اهمیت تلاشهای بومی و ظرفیتهای قابل جذب برای بررسی تاثیر FDI بر نواحی دریافت کننده تکنولوژی را نشان میدهد. با این حال، هدف از این مقاله تحلیل فرآیند ظرفیت سازی نیست. همان-طور که گفته شد، این تحقیق عوامل سطوح میانی و خرد را برای انتقال تکنولوژی به نواحی دریافتکننده تلفیق میکند.

چارچوب مفهومی

در این بخش یک چارچوب تئوریکال از مطالعه انتقال تکنولوژی با شاخص FDI در نواحی میزبان (دریافت کننده تکنولوژی) ارائه میدهد. کشورهای صادر کننده تکنولوژی باید همراه با انتقال تکنولوژی به کشور دیگر، نسبت به سودمندی و پذیرش آن نیز آگاه باشند. سبکهای انتقال تکنولوژی میتوانند تکنولوژی را از حالت ظاهری (قراردادی، خرید لیسانس) به حالت واقعی (دانش ضمنی) تغییر دهند. مکانیزمهای مختلفی برای انتقال تکنولوژی توسط شرکتهای چندملتی وجود دارد.

1

از منظر عملی، شرکتهای مادری که تکنولوژی را به زیرمجموعههای خود منتقل میکنند میتوانند از انجام وظایف زیرمجموعهها در آینده اطمینان حاصل کنند. اگرچه، مکانیسمهای انتقال تکنولوژی و انواع دانش تفاوتهای مهمی در بین MNEها ایجاد میکنداسکات. کِمیس و بل (1988) سه دسته مختلف از انتقال تکنولوژی را شناسایی کردند. دسته اول شامل کالاهای سرمایهای و خدمات تکنولوژیکی هستند که جهت گسترش ظرفیتهای تولیدی در صنایع یا شرکتهای واردکننده به کار میروند. دسته دوم شامل مهارتهای نگهداری و عملیاتی، دانش تجربی (که ارائه دهنده اطلاعات مدونی به صورت سالانه هستند)، فرمول بندی کردن، طرحهای کلی و آموزش همگانی کارکنان (که باعث افزایش سرمایه انسانی در کشورهای دریافت کننده تکنولوژی میشوند) هستند و دسته سوم شامل دانشها و مهارتهای مورد نیاز در توسعه و مدیریت تکنیکهای تغییر و جایگزینی هر دو مورد اطلاعات مدون و آموزشهای تخصصی میباشند.

ماهیت تکنولوژی، ظرفیتهای تکنولوژیکی، ساختارهای انتقال و دریافت تکنولوژی فاکتورهایی هستند که بر مکانیزمهای مورد استفاده برای انتقال تکنولوژی بوسیله شرکتهای چندملیتی تاثیر گذارند،به مانند فاکتور پیچیدگی دانش در انتقال تکنولوژی. اساساً تکنولوژیهای جدید در جایی که ریسک از دست دادن مالکیت حقیقی بالا است شباهتی به انتقال تکنولوژی به زیر مجموعهها را ندارند. شرکتهای چندملیتی در تمایلشان برای انتقال تکنولوژی و مکانیزم-های انجام آن بر طبق استراتژیهای شرکت خود متفاوت میباشند. ظرفیت کشورهای دریافتکننده تکنولوژی، عاملی مهم بر پیچیدگی و نوع شیوه انتقال تکنولوژی است. اگر یک شرکت چندملیتی مهارتهای نیروی کار، مهارتهای سطوح بالای مدیریتی و تکنولوژیکی، دستیابی به امکانات تحقیقاتی را داشته باشد تمایل بیشتری به سرمایه گذاری در فعالیتهای فشرده علمی همچون تحقیق و توسعه دارد و درنتیجه در انتقال دانش تکنولوژیکی مرتبط با فعالیتهایش موفقتر است.

از یک سوی، تأثیر سرمایه گذاری خارجی بر کشورهای میزبان نتیجه تعامل شرکتهای چند ملیتی نه تنها با شرکتهایی با مالکیت محلی بلکه با سازمان-های نوآور محور (دانشگاه ها، مراکز تحقیقاتی و انجمنهای صنعتی) میباشد. از سوی دیگر، گفته شده است که به منظور کسب سود و رقابت پذیری بیشتر، شرکتهای چند ملیتی به گونهای هدفمند تکنولوژی خود را به شرکتهای محلی و سایر سازمانها انتقال میدهند و با آنها تعامل برقرار میکنند، از این رو تأثیر تکنولوژیک آنها بر مناطق میزبان نمیتواند به سرریزهای ناخواسته و غیر هدفمند کاهش یابد.

همانگونه که گفته شد، چارچوب مفهومی تحقیق بر اساس ادبیات موجود و یافتههای شواهد تجربی جمعآوری شده در این تحقیق ترسیم شده است. نخست اینکه، ادبیات انتقال تکنولوژی ساز و کارهای مختلفی، نظیر ارتباطات معکوس با اقتصاد میزبان، تقلید تکنولوژیها یا اشکال سازمانی مورد استفاده شرکت-های چند ملیتی و کسب دانش و مهارت برای سرمایه انسانی محلی را که از طریق آنها سرمایه گذاری مستقیم خارجی تأثیرات مثبتی بر کشورهای میزبان دارد را شناسایی کردهاند. همچنین در ادبیات تأثیر انتقال تکنولوژی از شرکتهای چند ملیتی بر کشور میزبان از طریق عوامل مختلفی نظیر فعالیتهای آن-ها، تولید جاری و قابلیتهای تکنولوژیک کشور میزبان، کیفیت و قابلیت دسترسی منابع محلی و خطمشیها و نگرشهای دولتهای محلی شناسایی شده است. بنابراین، این تأثیر پیچیدهای است که منبعث از عوامل محلی، ملی و بین المللی و شرایط داخلی و خارجی است.

دوم اینکه، حجم زیادی از ادبیات موجود است که اهمیت پویاییهای منطقهای برای تغییرات تکنولوژیک را بررسی کردهاند. میزان تعامل میان عاملین نوآوری محور، شامل شرکتها، با کاهش فاصله جغرافیایی میل به افزایش دارد. از این رو، تأثیر شرکتهای چند ملیتی در مناطقی که تأسیس شده اند قوی تر و واضح تر است.

با اتخاذ رویکردی میان سطحی، چهار سطح که انتقال تکنولوژی در آن صورت میگیرد شناسایی شده است. نخستین سطح انتقال تکنولوژی که مربوط به چرخههای دانش و منابع از شرکت مادر یا مشتری به شرکتهای زیرمجموعه در منطقه میزبان است. شرکت مادر به شرکتهای زیرمجموعه خود تکنولوژی-های فرایند، سازمانی و محصول محور ارائه میکند. انتقال تکنولوژی از طریق ساز و کارهای گوناگونی نظیر کالاهای سرمایهای، طرحهای کلی و بازدیدهای متخصصان خارجی صورت میگیرد. کارکنان محلی نیازی نیست که در این فرایند درگیر شوند، بویژه در شرکتهای بسیار سلسله مراتبی و عمودی یکپارچه شده که تصمیمات کلیدی و فعالیتهای پیچیده تکنولوژیک به کارکنان خارجی واگذار میشود.

دومین سطح درون شرکتهای زیرمجموعه خارجی هنگامیکه به کارکنان محلی درباره تکنولوژیهای جدید آموزش داده میشود صورت میگیرد. آموزش میتواند رسمی و یا غیر رسمی باشد. در این سطح کارکنان محلی در فعالیتهای انجام شده بوسیله شرکتهای زیرمجموعه خارجی، از یک مونتاژ ساده تا طراحی محصولات پیچیده و فعالیتهای پیشرفته درگیر میشوند. تمایز سطح اول و دوم انتقال تکنولوژی تأکید بر اهمیت کارکنان محلی است که برای جذب تکنولوژیهای وارد شده ضروری است.

سومین سطح از انتقال تکنولوژی زمانی صورت میگیرد که شرکتهای زیرمجموعه خارجی با عاملین محلی تعامل و ارتباط برقرار میکنند. شرکتهای زیرمجموعه خارجی کالاها و خدمات از شرکتهای با مالکیت محلی خریداری می (ارتباطات معکوس) و به آنها کمک تکنیکی برای اطمینان از اینکه این خریدها با توجه به مشخصات، هزینهها، کیفیت و زمان لازم تحویل داده میشوند ارائه میکنند. شرکتهای زیرمجموعه خارجی همچنین با سازمانهای محلی نوآورمحور نظیر دانشگاهها، مدارس آموزش تکنولوژی و مراکز تحقیقاتی تعامل برقرار میکنند. مجموعهای از ساز و کارها جهت انتقال تکنولوژی به سازمانهای محلی توسط شرکتهای زیرمجموعه خارجی مورد استفاده قرار میگیرد: پروژههای تحقیقاتی مشترک، برنامه-های بازدید توسط اساتید دانشگاه-


2

ها (به این معنی که استادان دانشگاهها از شرکتهایی که بر روی پروژه-های خاصی فعالیت میکنند بازدید کنند)، آموزش در درون سازمان و توصیه در جهت به روزرسانی برنامههای آموزشی.

همچنین سومین سطح انتقال تکنولوژی شامل جابهجایی کارکنان از شرکتهای زیرمجموعه خارجی به سازمانهای محلی است. چهار شکل اصلی برای این کار شناسایی شده است:

(1 انتقال کارکنان ماهر از شرکتهای زیرمجموعه خارجی به شرکتهای با مالکیت محلی. کارکنان محلی که برای شرکتهای زیرمجموعه خارجی فعالیت می-کنند دانش و مهارتی کسب میکنند که هنگام انتقال به شرکت محلی آن را منتقل مینمایند.

(2 شرکتهای منشعب شده. کارکنان محلی ممکن است از طریق دانش، مهارت و ارتباطات کسب شده خود در حین کار با شرکت زیرمجموعه خارجی، تصمیم به راه اندازی شرکت خودشان برای تأمین کالاها یا خدمات برای کارفرمای پیشین خود یا سایر شرکت ها بگیرند.

3( کارکنان محلی که با شرکتهای زیرمجموعه خارجی فعالیت میکنند ممکن است با سازمانهای محلی کار کنند و با خود دانش، مهارت و ارتباطات خود را به این سازمانها منتقل کنند. کارکنان خبره ممکن است که به مراکز تحقیقاتی و دانشگاههای درگیر در فعالیت-های تحقیقاتی و آموزشی وارد شوند. آنها همچنین ممکن است به دفاتر دولتی که بر ارتقای توسعه صنعتی که آنها قبلاً در آن کار میکردند، وارد گردند. درک آنها از نیاز صنعت و ارتباطات شخصی آنها برای طراحی و پیاده سازی خطمشیهای دولتی بسیار مفید و ارزشمند است.

(4 کارکنان محلی ممکن است در سازمانهای خصوصی نظیر انجمنهای صنعتی مشارکت کنند. این سازمانها ساز و کاری مهم را برای تسهیل و ترویج مشارکت کارکنان محلی در پخش تکنولوژی، ایجاد لابی برای بهبود چارچوب نهادی و ارتقای راه کارهایی با هدف بهبود منابع انسانی و قابلیتهای فنی در منطقه ایجاد و اتخاذ میکنند.

چهارمین سطح شامل شرکتهای منشعب غیر مستقیم میشود که در اینجا تحت عنوان شرکتهای خصوصی که بوسیله کارآفرینانی که برای سازمانهای خصوصی یا دولتی کار میکنند تأسیس میشوند. این کارآفرینان از طریق تعامل با شرکتهای چندملیتی طی زمان استخدام خود در یک سازمان خصوصی یا دولتی مهارت و دانش کسب میکنند. برای مثال، یک محقق از یک مرکز تحقیقاتی دولتی با شرکتهای چند ملیتی پژوهشی مشارکتی را انجام میدهد و از طریق تعامل با این شرکتهای خارجی دانش کسب میکند. بعدها محقق از این دانش خود برای تأسیس شرکت خودش استفاده میکند.

این بخش تعاملات جهانی - محلی را از نقطه نظر شرکتهای چند ملیتی توصیف نمود: یعنی فعالیتهایی که آنها در آن دخیل هستند و نحوهای که آنها تکنولوژی را به مناطق میزبان از طریق ساز و کارهای مختلف انتقال میدهند. هنوزتصدیق میشود که توسعه قابلیتهای تکنولوژیکی درونزاد به میزان زیادی به ویژگیهای سیستم محلی وابسته است. اثرات سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر قابلیتهای محلی بر وجود عناصر محلی و توانایی آنها برای درونی سازی تکنولوژیهای خارجی بستگی دارد. ظرفیت جذب منطقه، یعنی، توانایی و سرعتی که عناصر میتوانند تکنولوژیهای انتقال داده شده از طریق شرکتهای چند ملیتی را جذب کنند و آن را به شرکتهای محلی منتقل کنند، برای توصیف تأثیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی بسیار ضروری است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید