بخشی از مقاله

چکیده

فضاهای فرهنگی مکان های مناسبی را به عنوان بخشی از فضای عمومی برای انجام فعالیت های فرهنگی و اجتماعی ایجاد می کنند که محل مناسبی برای برقراری تعاملات اجتماعی محسوب می شود و نقش مهمی در ایجاد و ارتقا تعاملات و ارتباطات افراد با یکدیگر و همچنین زندگی اجتماعی آنها دارد با درک چگونگی ارتباط محیط انسان ساخت و روابط اجتماعی میان افراد می توان معماران و طراحان را در جهت طراحی مناسب چنین فضاهایی یاری رساند. هدف پژوهش حاضر یافتن روابط بین کیفیتهای فضایی و مفاهیم اجتماعی از جمله اجتماع پذیری در معماری و طراحی شهری و بکار گیری آن در طراحی بناهای آموزشی و فرهنگی است. در ارزیابی مؤلفه های اجتماع پذیر ابتدا فضاهای دو بنا از لحاظ کالبد مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و سپس از روش مصاحبه و مشاهده و تحلیل نتایج آن از طریق نقشه های رفتار فضایی کاربران در فرهنگسرای فرشچیان اصفهان به عنوان یک نمونه مورد مطالعه داخلی و یک نمونه بنای فرهنگی هنری کراکر در آمریکا به عنوان بنای اجتماع پذیر خارجی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان دهنده وجود رابطه مستقیم بین میزان اجتماع پذیری و مؤلفه های کالبدی و فعالیتی محیط ساخته شده است

-1 مقدمه

عدم وجود فضاهای عمومی تجمع پذیر و وابستگی های احساسی به یک مکان و همچنین شناسایی صفات و متغیرهای مثبت و منفی کاراکترها و اینکه چه مواردی تقویت شود و چه مواردی به حداقل برسد تا محیط های مطلوب تر و مردمی تری که در آن تعاملات اجتماعی و ارتباط افراد شکل بگیرند و بتوانند خلاقیت افراد را گسترش دهند، انگیزه ی اصلی انجام پژوهش حاضر بوده است.

در نظریه های هنجاری طراحی محیط اظهارنظرهای زیادی راجع به چگونگی تأثیر طراحی بر تعامل اجتماعی مردم شده است. بیشتر جملاتی نظیر این از معماران شنیده می شود: »فضای آزاد طراحی کرده ایم تا مدیران و کارکنان ضمن کار، یکدیگر را ببینند.« یا در مورد فضای داخلی: »سلسله مراتب فضا گونه ای برقرار شده، که مردم بتوانند رابطه ی اجتماعی برقرار کنند. فرضیه این اظهارنظرها این است که شکل گیری مسیرهای حرکت و مکان قرارگیری خدمات مشترک تعامل اجتماعی مردم را تحت تأثیر قرار می دهد.فضاهای عمومی در برآورده ساختن نیارهای اجتماعی و فردی افراد نقش منحصربفردی دارند. تقویت تعاملات اجتماعی و همبستگی گروهی نیز در رشد و خلاقیت افراد موثر است.خلاقیت در معماری نقش کلیدی را دارد و بهترین راه یادگیری و افزایش خلاقیت انجام فعالیت های کاوشگرانه و مبادله تجربیات می باشد. یادگیری مشارکتی در مقایسه با یادگیری انفرادی از طرق مختلف از جمله فراهم ساختن یک مجموعه شناختی مشارکتی بین فراگیران و ایجاد و افزایش انگیزه در آنها، توسعه مهارتهای اجتماعی و گروهی برای موفقیت و ارتقا تعامل مثبت بین اعضای گروه های دارای فرهنگ، وضعیت اجتماعی و اقتصادی مختلف می تواند باعث ارتقا میزان یادگیری افراد و پرورش تفکر خلاقانه گردد. براساس مدلهایی که برای نیازهای انسانی مطرح شده اند با هم بودن و تعاملات اجتماعی از موارد مهم و ضروری می باشد. در این روابط دو نفر یا بیشتر مشارکت دارند و شکل گیری آن وابسته به انگیزش اجتماعی و پاسخ آن است. انگیزش ها به عنوان هدایتگر رفتار انسان از یک طرف به باورها، نگرش ها، ترجیحات و دیگر جنبه های شخصیتی ویژه افراد وابسته است و از طرف دیگر تحت تاثیر محیط کالبدی اند که فرد در آن حضور می یابد

پژوهش های گوناگونی در مورد چگونگی ارتباط بین محیط انسان ساخت و روابط اجتماعی از سوی افراد مختلف انجام گردیده که با مطالعه پیکربندی فضا و التزام فضایی به چگونگی تعامل آن با ساختارهای اجتماعی و رفتارها و فعالیتهای کاربران فضا دست یافته اند - Hiller & . - Hanson, 1984 همچنین بر درک تعامل میان مردم و محیط ساخته شده و تبیین رابطهی فرم و کارکرد تأکید شده است و بیان می دارند که بناها، فضاها را سازماندهی می کنند و روابط و فعالیتهای اجتماعی را در بیرون و درون خود شکل می دهند. مطالعاتی نیز در حوزهی حیاط جمعی و نقش و جایگاه تعاملات اجتماعی در فضاهای عمومی کشور گاه به صورت نظری و گاه به صورت میدانی به بررسی این موضوع پرداخته اند. در نمونه هایی همچون فضاهای ایستگاهی مترو  فضاهای باز تحلیل روابط اجتماعی موجود در فضاها از دیدگاه اجتماع پذیری را انجام داده اند در ادامه ی این مطالعات پژوهش حاضر با بررسی تعاملات اجتماعی در نمونه های مورد مطالعه به دنبال بست نظریه های مطرح شده در این دسته از فضاهای عمومی است. در این پژوهش بررسی بناهای فرهنگی به صورت خاص مورد توجه قرار گرفته است. عملکردهای فرهنگی به دلیل دارا بودن فضاها و برنامه های غیررسمی به همراه سایر عملکردها، زمینهی مناسبی را برای برقراری تعاملات اجتماعی برقرار میکند. از سویی دیگر دارای نظام های فعالیتی متفاوتی نسبت به سایر فضاهای عمومی شهری هستند. این تفاوتها در مقیاس فضاها، جنس و نحوهی برقراری تعاملات اجتماعی هستند. از سوی دیگر بخش عمدهی فضاهای فرهنگی را فضاهای عمومی داخلی تشکیل داده اند اما اکثر پژوهش های پیشین معطوف به فضاهای عمومی بیرونی در مقیاس های شهری بوده و کمتر فضاهای معماری در مقیاس بنا مورد توجه قرار گرفته است در نتیجه لزوم دقت نظر بیشتر در بیان احکام طراحی در این مقیاس از فضاهای عمومی احساس می گردد. بناهای فرهنگی باید بتوانند پذیرای افراد با خصوصیات مختلف اجتماعی باشند. این دسته از فضاهای عمومی به نسبت فضاهای عمومی دیگر مانند فضاهای تجاری و تفریحی، کمتر مورد استقبال مردم قرار می گیرند و همین امر باعث شده که بسیاری از آنها تحقق نیازهای اجتماعی خود را در فضاهای عمومی دیگر جستجو کنند. البته باید توجه داشت صرف حضور در دیگر فضاهای عمومی، تعاملات اجتماعی اتفاق نمی افتد و فرد فقط به بخش کوچکی از نیازهای اجتماعی خود یعنی در جمع بودن پاسخ می دهد. در نتیجه توجه به ابعاد اجتماعی فضا در طراحی بناهای فرهنگی و یافتن ارتباط بین کیفیت های فضایی و مفاهیم اجتماعی از جمله اجتماع پذیری در موفقیت این فضاها از اهمیت زیادی برخوردار است 

با بیان مفاهیم کیفی همچون »اجتماع پذیری« در طراحی یک بنای فرهنگی سؤالاتی از این دست به ذهن می رسد: مؤلفه های مؤثر در ایجاد کیفیت اجتماع پذیری در فضاهای فرهنگی کدامند؟ محیط انسان ساخت چگونه بر میزان اجتماع پذیری تأثیرگذار است؟

این تحقیق، پژوهشی توصیفی تحلیلی بوده و از شاخهی موردپژوهی است چراکه شامل روشهایی است که هدف آن توصیف کردن شرایط یا پدیده های مورد بررسی است - سرمد و حجازی، - 82 :1381 و تحلیلی است زیرا از روش پژوهش موردی به بررسی تطبیقی مؤلفه ای اجتماع پذیری و مقایسه آن با وضع موجود می پردازد. مطالعه موردی این تحقیق از نوع مطالعه خطی تحلیلی است که شکل سنتی ترتیب مقاله علمی شامل تشخیص سؤال اصلی تحقیق، مرور سابقه موضوع، روش ها، یافته ها، تحلیل یافته و نتیجه گیری نهایی و ارائه راه حل ها را دنبال کرده است 

رابطه محیط، رفتار و نقش طراح در این ارتباط

توانایی محیط برای تأمین تجربه ها و رفتارهای انسان را قابلیت محیط می گویند. در مراحل ادراک، شناخت و در نهایت رفتار فضایی که جان لنگ از آن به عنوان فرآیندهای بنیادی رفتار انسان یاد کرده بین افراد مختلف تفاوتهایی وجود دارد. اطلاعات محیط از طریق فرآیندهای ادراکی بدست می آید که بوسیله طرحواره ذهنی برانگیخته و توسط نیازهای انسانی هدایت می شوند. طراحان می توانند با شناخت این فرآیندها و کاربرد آنها در طراحی محیط، تا حدودی شرایط ساخته شده بر فراز را پیش بینی کنند و طرح خود را در جهت تمایلات و نیازهای افراد هدایت کنند.

چهار رویکرد در مورد تاثیر محیط ساخته شده بر رفتار انسان و نقش طراح محیط در ایجاد زمینه برای این تاثیرات وجود دارد که در جدول 1 به آن اشاره شده است.

جدول :1 رویکردهای مؤثر بر رفتار انسان 

رویکرد تغییر در منظر و عناصر معماری محیط، منجر به تغییر جبری    رفتار اجتماعی می شود.

رویکرد محیط تأمین کننده رفتار انسان است محیط مجموعه ای امکان گرا   از فرصتهای رفتاری.

رویکرد عدم قطعیت نظام وقوع رفتارهای انسانی و محیط عمل احتمال گرا    طراحان مبنای بیشتر پژوهش های اخیر رابطه رفتار طراحی محیط می باشد.

رویکرد اختیاری   نقشی برای محیط در رفتار افراد قائل نمی شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید