بخشی از مقاله
چکیده
از جمله موضوعاتی که امروزه در محافل مختلف به آن پرداخته می شود مسئله جهانی شدن است. فرآیند جهانی شدن در حال حاضر تمامی جوانب اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشورهای جهان را تحت تأثیر قرار داده است. از جمله پیامد های جهانی شدن تاثیر آن بر نظام نظام آموزشی کشور ها و اهداف و برنامه و کارکرد های این نظام در صحنه زندگی اجتماعی است. نظام آموزشی که با تمام اجزاء جامعه ارتباط دارد یکی از عرصه هایی است که هم از فرایند جهانی شدن متاثر شده و هم می تواند بر آن اثر گذاردضمناً. جهانی شدن از جمله مفاهیمی است که در طول چند دهه ی گذشته به مجموعه واژگان مفاهیم علوم سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی افزوده شده است. این مفهوم به دلیل تازگی و گستردگی از ابهام معنایی برخوردار است. با توجه به ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این پدیده و ارتباط این ابعاد با فرایند نظام آموزشی، مسلماً جهانی شدن بر فرایند نظام آموزشی اثر خواهد گذاشت و به آن سمت و سو خواهد داشت. در این مقاله سعی بر آن است که ضمن تشریح کامل جهانی شدن و اثرات متعدد آن در همه حوزه ها ،به طور اجمالی تر بعد آموزشی جهانی شدن و تأثیرات متعدد آن بر ابعاد نظام آموزشی مورد توجه قرار گیرد و چالش های روبروی نظام آموزشی مورد بحث قرار گیرد.
مقدمه
انسان نخستین در ضمن تلاش برای تامین مواد ضروری حیات ، به تدریج بر دانش و تجربه خود افزوده و راه شناخت نیازها وآرزوهای خود و شیوه ی بیان آنها را آموخت و به این تر تیب به نیروی اندیشه و خرد خود شکل داد که تحول بزرگی بود. در تاریخ تعلیم و تربیت هر قدر به گذشته های دور تر می رویم ،آموزش و پرورش را لازمه طبیعی جوامع بشری می یابیم . تعلیم و تربیت در سر نوشت جامعه و درتمام مراحل پیشرفت و باروری آن سهیم بوده و خود نیز همواره گسترش یافته است.رسالت تعلیم و تربیت ، پرورش انسان پرسش جویی است که می خواهد از قیدهای بی شما ر و گوناگون وجودی خود رها گردد ، راه تکامل همه جانبه خود را فراهم سازد ، تا آنجا که ممکن است به رموز مو قعیت فردی و اجتماعی خود و دنیای متغییری که در آن زندگی می کند آشنا شود ، با دنیا و انسانهایش مرتبط گردد ، زندگی دهد ، زندگی کند و زندگی خود را با عشق و دانش شکوفا سازد - صافی، . - 1383 امروزه بحث جهانی شدن برای جوامع در حال توسعه ، منجر به بروز چالشهایی شده است .این شرایط، برای آ موزش و پرورش و نظام تعلیم و تربیت ، مسائل جدیدی از قبیل تغییرات سریع، باز سازی برنامه ها، انتقال انبوه دانش های قدیم و جدید ، مسائل مدیریت و سازماندهی را بوجود آورده است . در آموزش جدید به جای تکیه بر روش های سنتی حافظه پروری به روشهای تحقیق و حل مسئله توجه می شود و فراگیران را به مهارت های تصمیم گیری و رویارویی با مسائل پیچیده مجهز می کند . در رویکرد جدید ، مهارت های ارتباطی و اجتماعی جزو مهمترین اهداف تعلیم و تربیت قلمداد می گردد و به جای تکیه بر تمرکز در برنامه ها و یکسان سازی، به تفاوت ها احترام گذارده می شود در رویکرد جدید، انقلابی در یاد گیری صورت میگیرد و رسانه هایی چون تلویزیون، رادیو، کامپیوتر، اینترنت، و... از طریق آموزش از راه دور بر جریان اطلاعاتی کنترل ونظارت دارد . اند یشمندان تعلیم و تربیت معتقد ند که هنر آموزش زمانی شکوفا و پویا خواهد شد که یک ابزار بیانی و رساندن پیام برای نیل به هدف های آموزشی در اختیار معلمان باشد
مفهوم جهانی شدن :
روند تحولات در قرن بیستم در دهه 1970 میلادی وارد مرحله جدیدی شد و در اواسط دهه 1980تقریباً در تمامی زمینه ها نشان خود را بر جای گذاشت . در دهه 1980 برای اشاره به این دگرگونی ها مفاهیمی چون جامعه صنعتی و فرامدرن - پست مدرن - به کار می رفت ، اما در دهه 1990 میلادی مفهوم جهانی شدن رایج گردید و به مفهوم مسلط در دوران معاصر تبدیل شد . به گونه ای که امروزه همه چیز با رجوع به این مفهوم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد . در ظاهر امر ، جهانی شدن یعنی ره سپردن تمامی جوامع به سوی جهانی وحدت یافته که در آن همه چیز در سطح جهانی مطرح و نگریسته می شود .اما در واقع، جهانی شدن به معنای آزادی مطلق کسب و کار ، برداشته شدن تمامی موانع برای جریان یافتن سهل و آسان سرمایه و نفوذ آن در تمامی عرصه ها و حرکت روان اطلاعات ، امور مالیه ، خدمات و بالاخره تداخل فرهنگ ها آنهم به سوی یکسان شدگی و یکدستی است که تمامی این امور در مقیاسی جهانی رخ می دهد - گل محمدی، . - 1391 در علم معانی بیان جهانی شدن فرایند کوتاه کردن فاصله ها ،تغییر در تجارب زمانی و ارائه امور با ماهیت جهانی است. به عبارت دیگر هر گونه رویداد فنی ، روانشناختی ، اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی که گستردگی منافع ورویه ها را ورای قلمروهای جا افتاده تقویت نماید هم منشا وهم مبین فرایندهای جهانی شدن است. که با این ملاحظات می توان جهانی شدن را از واژه هایی چون یکپارچگی جهانی ,عمومیت , غربی سازی ومحلی کردن متمایز دانست. شکی نیست که وجه اصلی جهانی شدن و آنچه مایه موافقت و مخالفتها است وجه اقتصادی آن است و از این رو به جا است که ابتدا با سرچشمه های اقتصادی آن آشنا شویم. جهانی شدن در واقع بخشی از فرایند تاریخی تکامل اجتماعی است و به زعم عده ای ناشی از ماهیت و ذات رشد سرمایه، تلاش برای بقاء و کسب بازارهای جدید و سود آور و نیاز به صدور سرمایه از بازارهای اشباع شده به بازارهای بکر و بلقوه می باشد که این انتقال سرمایه تبعات مثبت و منفی بسیاری برای کشورهای عقب مانده ودر حال توسعه دارد ،به طور کلی میتوان گفت مبنای اقتصادی جهانی شدن نئو لیبرالیسم اقتصادی است - تافلر ،. - 1388 جهانی شدن جنبه های واضح سیاسی هم دارد. جهانی شدن در بعد سیاسی باعث رشد عملکرد های فرا ملی , رشد محلات و شهرهای جهانی که عملکردهای جهانی را ایجاد می کند ,کاهش اثر ابزارهای سیاسی حکومت , کاهش اقتدار حکومت و بطور کلی پیدایش فضای سیا سی جدید است . در بعد فرهنگی و اجتماعی که عمده ترین وجه تعارض وتقابل در فرایند جهانی شدن است مهاجرت و فرار مغزها افزایش می یابد که این عامل باعث تغییر شکل جمعیت شناختی کشورهای جهان می شود. بطور کلی با توجه به ابعاد مختلف جهانی شدن وتغییرات سیاسی ، اجتماعی، اقتصادی ناشی از آن کشورهای مختلف جهان برای سازگاری با تغییرات حاصل از روند جهانی شدن باید دست به ابتکار عمل بزنند آنها با پیش بینیها و تخمینهای خود برخورد با آسیبهای احتمالی پیش رو را هر چه بیشتر کاهش داده و ورود به کوران جهانی شدن را تا حد امکان نرم وروان می سازند ،این سازگاریها در سه سطح فرا ملی ،ملی وفردی باید لحاظ شود. درسطح فرا ملی باید به توسعه یک نوع کنترل جهانی به منظور حل مسائل ومشکلات جهانی رو کرد،در سطح ملی دولتهای محلی جایگاه و برنامه ویژه ای را باید داشته باشند و نهایتا درسطح فردی می بایست توجه داشت که مشکلات موجود دارای همبستگی بالایی با آموزش و پرورش هستند. به بیان دیگر آسیبهای فردی جهانی شدن ناشی از نداشتن منابع آموزشی کافی ونیز نداشتن آگاهی و دانش لازم برای راه حلهای بالا بردن امنیت فردی است »جهانی شدن «یک واقعه تاریخی است که از دهه ی 80 به عنوان پدیده ای استثنایی تولد یافت . این واقعه در غرب دو اصطلاح اساسی دارد: یکی اصطلاحی است که پژوهشگران فرانسوی زبان به کار می برند و آن را”Mondialistion” می خوانند و دیگری اصطلاحی است که پژوهشگران انگلیسی زبان به کار می برند و آن را ”Globalization“ خوانده اند. در منطق غربی هر دو کم و بیش مفهومی اقتصادی دارد. بر این اساس آن چه جهانی شدن نام گرفته است چیزی نیست مگر همه جا گیر شدن نظام اقتصاد بازار که کیفیت اصلی سرمایه داری لیبرال است. برخی افراد واژه ی دیگری را برای این مفهوم مناسب می دانند . از جمله دکتر فرهنگ رجایی در کتاب پدیده جهانی شدن، وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی جهان گستری را ترجیح می دهد. آقای دکتر علی محمدی استاد ایرانی ارتباطات، در دانشگاه ناتینگهام انگلستان، سیاره ای شدن را می پسندد. رولند رابرتسونٌ اصطلاح ”Globality“ را پیشنهاد میکند که در فارسی به جهانیت بر گردانده اند - مهرمحمدی، . - 1384 برخی از افراد به جای جهانی شدن اصطلاح جهانی سازی را بکار می برند. البته آن چه از مفهوم جهانی سازی استنباط می شود این است که گویا یک امر یک طرفه از سوی صاحبان ثروت و قدرت جهانی است. جهانیسازی برای بسیاری از افراد معانی مختلفی دارد، اقتصاددانان جهانیسازی را گامی به سوی ادغام کامل بازارهای جهانی تلقی میکنند، بعضی از دانشمندان علوم سیاسی نیز آن را به عنوان حرکتی در جهت دور شدن از مفهوم تعریف شده قراردادی دولت و قلمرو حاکمیت ناحیهای و ظهور بازیگران قدرت غیردولتی در نظم نوین جهانی مینگرند. دانشمندان دانشکدههای مدیریت و مشاوران، جهانیسازی را در “دنیای بدون مرز” اعمال میکنند و دیگران آن را پدیدهای میدانند که مؤسسات بخش خصوصی - نه حکومت ها - را به جلو میراند. جهانی شدن در ابتدایی ترین معنای خود به مفهوم کوچک شدن جهان از یک سو و افزایش سریع در آگاهی نسبت به کل جهان از سوی دیگر است - همان - . در کتاب جهانی شدن، فرهنگ جهانی و اشارت های نظم جهانی رابرتسون به عنوان یک جامعه شناس جهانی شدن را مجموعه فرایند هایی می داند که به پیدایش جهانی واحد منتهی خواهد شد . جوامع در همه ی جنبه های زندگی سیاسی، اقنصادی و فرهنگی شان به طور متقابل به یگدیگر وابسته خواهند شد و دور نمای این وابستگی های متقابل، جهانی شدن واقعی خواهد بود. عده ای از جهانی شدن تعبیر به گسترش روابط میان افراد در سطح جهان و کوتاه شدن و یا حتی از بین رفتن فاصله مکانی افراد می دانند . از جمله آنتونی گیدنزٍ جامعه شناس معروف می گوید: جهانی شدن را می توان تشدید روابط اجتماعی در سطح جهانی تعریف کرد. همان روابطی که موقعیت مکانی دور از هم را چنان به هم پیوند می دهند که هر رویداد محلی تحت تاثیر رویدادهای دیگری که کیلومترها با آن فاصله دارد، شکل گیرد