بخشی از مقاله

چکیده

جهانی شدن به مثابه روندی فراگیر، کلیه ابعاد زندگی فردی و گروهی بشر را درگستره ی اقتصاد، سیاست، فرهنگ و غیره متاثر ساخته است.جهانی شدن تاثیر عمیقی در اقتصاد سیاسی کشورها و افزایش تجارت بین الملل داشته است.از سوی دیگر منطقه گرایی نوین در طی دو دهه گذشته در نقاط مختلف جهان از جمله در منطقه خاورمیانه به روندی رو به رشد تبدیل شده است. جهانی شدن و ابعاد مختلف آن ، سیستم "وستفالیا" و حاکمیتهای سنتی ناشی از آنرا به مبارزه فراخوانده است. دولت ملت ها تاکنون در برابر این پدیدار در حال گسترش ، پناهگاه مستحکمی نیافته اند.

منطقه گرایی نیز به موازات این پدیدار ، شکل گرفت منطقه گرایی یکی از ویژگیهای عصر جهانی شدن است. گروهی براین باورند که منطقه گرایی و جهانی شدن در یک راستا عمل میکنند. و در واقع مکمل یکدیگر و عده ای دیگر منطقه گرایی را آلترناتیو یا حتی آنتی تزی در برابر جهانی شدن میدانند. در اندیشه سنتی رئالیسم ، کشورها برای اینکه خود را محفوظ نگه دارند با یکدیگر علیه کشوری دیگر متحد میشوند که اصطلاحا از آن بعنوان توازن قدرت یاد می شود.

این در پی پاسخ به این سوال است که تاثیر فرایند جهانی شدن بر توسعه منطقه گرایی نوین خاورمیانه چیست؟این مقاله که با روش توصیفی Bتحلیلی و استفاده از کتب و مقالات مرتبط ونیز اینترنت به انجام رسیده است به این نتیجه رسیده است که کشورهای در حال توسعه و خاور میانه برای اینکه از آسیب پذیری ادغام در اقتصاد جهانی در امان باشند باید با تقویت همکاری منطقه ای،اولا جریانهای ناشی از این ادغام را با ایجاد همکاریهای اقتصادی تکمیل کننده جبران کنند و ثانیا اولین تجربه های جهانی شدن را در محیطی محدودتر و گستره اقتصادی کمتر آغاز کنند.

واژگان کلیدی : جهانی شدن ، منطقه گرایی نوین، خاورمیانه

مقدمه

در هزاره سوم آهنگ جهانی شدن سریعتر از گذشته در مسیر ادغام سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی دنیا در حرکت است و دولتها برای تقویت قدرت چانه زنی سیاسی، رقابت پذیری اقتصادهای ملی خود و برای در امان نگهداشتن خود از چالشهایی که جهانی شدن برا آنها در پی دارد ، گروه بندی های منطقه ای را در دستور کار خود قرار دادند. از آنجا که کشورهای جهان به تنهایی همه عوامل تولید را در اختیار ندارند ، بنابراین آنها بمنظور دستیابی به آرمانهایی که بدون مساعدت جمعی امکان پذیر نیست ، تلاش می کنند با تشکیل سازمانهای اقتصادی - سیاسی منطقه ای موجب رونق اقتصادی و تامین امنیت خود در یک منطقه جغرافیایی شوند.

بدون شک یکی از مهمترین آثار تحول ساختاری در ربع آخر قرن بیستم پدیده جهانی شدن اقتصاد است ، که ایجاد وابستگی متقابل اقتصادی را به همرا داشته است . بسیاری از کشورها که زیر ساخت های لازم را برای ورود به این عرصه ندارند ممکن است با مشکل زیادی مواجه شوند. در واقع، ترس این کشورها این است که مبادا در این عرصه در حاشیه قرار گیرند و به یک کشور پیرامونی تبدیل شوند. بنابراین، فرآیند جهانی شدن برای بسیاری از کشورها نگرانی های زیادی را بوجود آورده که گاه موجودیت آنها را به خطر می اندازد و مواجه با تهدیدهای جهانی شدن - اقتصادی، سیاسی -امنتیتی و غیره - به یک معضل برا ی آن ها تبدیل شده است. بسیاری از اندیشمندان روی آوردن کشورها به همگرایی منطقه ای را عاملی برای فرار از این تهدیدها میدانند.

منطقه گرایی و جهانی شدن دوفرایندی اند که یکدیگر را تقویت میکنند. در عصر جهانی شدن ، منطقه گرایی در میان کشورهای در حال توسعه می تواند راهکاری به منظور جلوگیری از حاشیه ای شدن باشد . منطقه ای گرایی برای کشورها می تواند راهکاری برای فرار از چالش های جهانی باشد. تا زمانی که یک نظام جهانی کامل و نهایی به جریان افتد ، منطقه گرایی از بسیاری از جنبه ها به منزله نقش سازنده و مکمل برای نظام بین الملل عمل میکند. در واقع، منطقه گرایی نوین به دولتها این امکان را می دهد تا دامنه کنترل خود را بر فرآیند جهانی شدن اقتصادی افزایش دهند.

منطقه گرایی برای ارتقای همکاری منطقه ای و تلاش برای موقعیتی سودآور در دنیای جهانی شدن بسیار مفید و موثر است. این مقاله با نگاهی به فرآیند جهانی شدن و منطقه گرایی نوین ، با روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسناد و مدارک از طریق مراجعه به کتب و مجلات علمی و سیاستهای معتبر اینترنتی ، فرآیند جهانی شدن و تاثیر آن بر توسعه منطقه گرایی نوین خاورمیانه را مورد بررسی قرار می دهد .

جهانی شدن 

اصطلاح جهانی شدن نمایان گر گسترش دامنه ی کنش و واکنش انسان و اجتماعات انسانی در پهنه ی کره ی زمین است. از این رو برخی از صاحب نظران کروی شدن را برابر نهاد این واژه دانسته اند زیرا واژه Global به مفهوم کروی است. جهانی شدن به مثابه روندی فراگیر،کلیه ابعاد زندگی فردی و گروهی بشر را در گستره اقتصاد، سیاست ، فرهنگ و ... متاثر ساخته است. جهانی شدن روندی است که قالب گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، منجر به تشدید یکپارچگی و در هم تنیدگی مناسبات گسترده در ابعاد و سطوح مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... میان کنشگران نو، NGOها، اجتماعات مجازی ، شرکتهای فراسرزمینی یا چند ملیتی و غیره و سنتی - دولت ، حکومت، مقامات اداری و اجرایی - شده است .

جهانی شدن عبارتست از فرایند فشردگی زمان و فضا که به واسطه آن مردم دنیا کم و بیش و به گونه نسبتا آگاهانه در جامعه جهانی واحد ادغام می شوند.مک گرو در خصوص جهانی شدن معتقد است : افزایش شمار پیوندها و حوادث، تصمیمات و فعالیتهای یک بخش از جهان می تواند نتایج مهمی برای افراد و جوامع در بخشهای دورکره زمین در بر داشته باشد .

آغاز جهانی شدن 

در سده ی شانزدهم شاهد گسترش دامنه نفوذ کشورهای اروپای غربی در خارج از حوزه ی مرزهای ملی شان بوده ایم . همگرایی ها گاه تفاهم آمیز میان پروژه های پاپ ها مبنی بر مسیحی کردن جامعه بشری از یک سو و جاه طلبی های امپراتوران از سوی دیگر که به بنیانگذاری امپراتوری شارکلن، امپراتوری ای با آفتابی بی غروب ، نخستین بذرهای فضای جهانی را می افشاند، فضایی که هم اکنون فضای زیست مشترک ما انسان هاست .

برودل و والرشتاین به تبین این " اقتصادهای جهانی " برخاستند که تنها به بخشی از کره ی ما مربوط شده است . اقتصادهایی که از یک مرکز انباشت سرمایه و تصمیم گیری ، از یک بندر و یا پایتخت امپراتوری نظیر آمستردام و یا لندن هدایت شده است و سرزمینهای پیرامونی رااز رهگذر تقسیم کار و تولیدات و در رابطه با منافع خود سازمان می داده است. مولفان یادشده ، نشان داده اند چگونه این اقتصادهای مسلط ، پیاپی جایگزین یکدیگر شده اند ، به این معنی که مرکزی دیگر که فناوری های کارآمدتری را در زمینه های مالی ، ترابری و یا تولید به خدمت گرفته، جای مرکز پیشین را اشغال کرده است .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید