بخشی از مقاله

چکیده

تعاریف، پیشینه جهانی شدن، واکنش های فرهنگی، تاثیرات، وجوه مثبت ومنفی الگوها وپیامد تحولات بر مسایل زنان و استحکام خانواده باهدف دستیابی به الگوی جهانی مناسب، با راهکار استیفای سهم زنان در روند تحولات جهانی، درصدد ارایه راه حل است. تحقیق با شیوه ای تحلیلی توصیفی نشان می دهد تغییر تدریجی فرهنگ ها یا استحاله فرهنگی و جهانی شدن امری دور از ذهن نخواهد بود.حفظ خانواده قبل از آنکه متکی بر قانون باشد مبتنی بر اخلاقی است که سیر قهقرایی دارد و تلاشی خانواده را محتمل می سازد. بنابراین ضرورت بررسی نقش زن در فرایند جهانی شدن رفرم اصلاحی می طلبد.

کلیدواژه ها:جهانی سازی، حقوق جهانی زن ، آسیب اجتماعی،استحکام خانواده

مقدمه وهدف

برای دستیابی به الگوی زن درفرایندجهانی شدن نخست یک نوع آگاهانه تاریخی که ریشه درتفکروحیات ایرانی بشردارد،نیازاست.سپس فلسفه جهانی شدن حضورزن را با نگرشی تحلیلی تاریخی شناسایی می کنند. بازخوانی آنچه درباره جهان ورویدادهایی که منجربه پدیده واژه جهانی شدن درگستره جهان روی داد، از سال1970آغاز شد.اینک با گسترش داده های اطلاعاتی و ارتباطی که جهان درحال تبدیل به دهکده ای واحد است، توجه به علایق وعقاید ملی ومذهبی سامان کلی این رخداد بخصوص در حوزه حقوق خانواده و اقتصاد و فرهنگ چندان مطلوب همه کشورهانیست. بنابراین راه هایی که لازم است زنان سهم خویش را دراین فرایندچنان که به حقوق حقه آنان خدشه ای واردنشود، فارغ ازنگرش جنسیتی بیابند،کاربری است.

پیچیده شدن وافزایش اصول وفروع فرایندجهانی شدن باعث می شود موانع گسترش حضورزن ایرانی دستخوش تحول شود و مرزها و محدودیت های موجود کم رنگ شده وخلاء های موجود شناخته شوند. برای رسیدن به این مطلوب، الگوی زن ایرانی درمسایل جهان در کجاست؟ تعاریف جهانی شدن، پیشینه جهانی شدن ، واکنشهای فرهنگی، تاثیرات، وجوه مثبت و منفی الگوها درطی این فرایند وپیامدهای این تحولات برمسایل زنان و استحکام خانواده ازاهم موضوعات موردبررسی است؛ باهدف: دست یابی به الگوی جهانی مناسب، راهکاراستیفای سهم زنان درروند تحولات جهانی، ارایه راه حل دربرابرپیامدهای این فرایند.

پیشینه
جهانی شدن - : - globalization گسترش روابط اجتماعی - social relations - و اقتصادی - economic - در سراسر جهان در دوران کنونی جنبه های متعددی از زندگی مردم از سازمان ها و شبکه های اجتماعی تأثیر می پذیرد که هزاران مایل دورتر از جوامعی که در آن زندگی می کنند قرار دارند. یکی از جنبه های اصلی مطالعه جهانی شدن ظهور یک نظام جهانی است. یعنی از برخی جهات ما می باید جهان را به صورت یک نظم اجتماعی واحد در نظر بگیریم.[10] « جهانی شدن ترکیب یا فرایندی از تحول است که مرزهای سیاسی و اقتصادی را کمرنگ می کند. جهانی شدن ارتباطات را گسترش می دهد و به تعاملات فرهنگی می افزاید.

اگر چه تعاریف متعددی از این فرایند شده، اما می توان تعریف مربوط به کمیته بین المللی در سال 1995 را که دربرگیرنده تمامی تعاریف است به عنوان تعریف جامع ذکر نمود: »جهانی شدن عبارت است از درهم آمیزی اقتصاد، جامعه شناسی، سیاست، فرهنگ ورفتارها از طریق نفی مرزها و حذف پیوستگی های ملی و اقدام های دولتی. [2] « جهانی شدن یک پدیده چند بعدی است که آثار آن قابل تسری به فعالیت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی، نظامی و فن آوری است. همچنین فعالیت های اجتماعی همچون صلح و محیط زیست را نیز متأثر می کند.» جهانی سازی دربرگیرنده این معنا و مفهوم است که نیروهای توانمند در قالب دولت، ملت و یا شرکت چند ملیتی، در راستای علایق و منافع خود به کار همگون و یکدست سازی جهان پرداخته اند و به همین دلیل باید سخن ازجهانی سازی گفت نه جهانی شدن.

ولی واژه جهانی شدن متضمن این معناست که بسیاری از نیروهای جهانی ساز و همگونی آفرین، غیر شخصی و فراتر ازکنترل و قصد هر فرد یا گروهی از افراد هستند.[8] « کاربرد اصطلاح جهانی شدن به دو کتابی برمی گردد که در سال 1970 منتشر شد. کتاب نخست، جنگ و صلح در دهکده جهانی، تألیف مارشال مک لوهان و کتاب دوم، نوشته برژینسکی مسوول سابق شورای امنیت ملی امریکا بود.مباحث کتاب اول، حول پیشرفت وسایل ارتباطی و نقش آن درتبدیل جهان به دهکده واحد جهانی متمرکز بود؛ در حالی که کتاب دوم، در مورد نقش امریکا دررهبری جهان و ارایه نمونه جامع مدرنیسم صحبت می کرد.[5] « تعاریف فوق همه بیانگر نطریات متفاوتی است که حکایت از تولدی نوبرای تحولی نو، و واکنش هایی را دربردارد.

جهانی شدن و واکنش های فرهنگی

نوع واکنش فرهنگی در مقابل جهانی شدن، بستگی زیادی به غنای فرهنگ بومی و میزان اثرگذاری آن در هویت بخشی به افراد، و سایر شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی داردودرطیف گسترده ای از انفعال مطلق تا ستیزه جویی در مقابل جهانی شدن فرهنگ را در بر می گیرد.واکنش های فرهنگی با توجه این فرایند در سه دسته کلی قالب بندی می کنند: -1 خاص گرایی فرهنگی-2 آمیزش و تحول فرهنگی -3 همگونی فرهنگی.» نکته جالب درباره جهانی شدن فرهنگی معاصر، سوای گستره آن، این است که محرک این پدیده ها شرکت ها هستند نه کشورها. به باور جهانی گرایان، شرکت ها به عنوان تولیدکنندگان و توزیع کنندگان اصلی جهانی شدن فرهنگی، جایگزین دولت ها و حکومت های دینی شده اند. نهادهای خصوصی بین المللی پدیده های جدید نیستند، ولی تأثیر شدید آنها جدید است.

بنگاه هایخبری و موسسات انتشاراتی در اعصار قبلی نسبت به کالاهای مصرفی و محصولات فرهنگی شرکت های جهانی معاصر،تأثیر بسیار محدودتری بر فرهنگ های محلی و ملی داشتند.[3] « آنتونی گیدنز میگوید:فرایند فشردهشدن زمان و مکان موجب شده است که حاضر و غایب به لحاظ زمانی ومکانی به یکدیگر نزدیک شوند. فواصل در حال کم شدن است. روابط اجتماعی از محیطی به محیط دیگر منتقل میشوند.در جهانی شدن الگوی فعالیتهای مختلف بشری به سوی فرا قارهای شدن در حرکت است. جهانی شدن در تمام حوزههای زندگی مدرن در ابعاد مختلف ظهور بروز دارد. از این رو جهانی شدن یک فرایند چند بعدی است. تمدنها با تاریخ، زبان، فرهنگ، سنت و از همه مهمتر، مذهب از یکدیگر متمایز میشوند. انسانهای وابسته به تمدنهای مختلف دیدگاههای متفاوتی درباره ارزشهای حاکم،حقوق و قوانین، چگونگی روابط اجتماعی دارند.

جنبههای متنوع جهانی شدن،مروج افزایش تماس ها میان فرهنگهای مختلف بوده و تا حدی منجر به درک متقابل و همکاری وسیعتر و تا حدی نیز باعث ظهور جوامع فراملتی و هویتهای پیوندی شده است. همچنین جهانی شدن تضاد میان هویتهای مختلف را نیز تشدید کرده است. بحث جهانی سازی به شکلی که امروز مطرح است،در واقع تحمیل فرهنگ، تحمیل ادبیات و تحمیل یک نوع زندگی خاص بر همه ملتهاست و در واقع تضمین تداوم نظام سلطه بر همه جهان و حفظ فاصله بین کشورهای فقیر و غنی است.جهانی سازی با ادبیات فعلی یعنی برداشتن آخرین موانع فرهنگی ملتها در مقابل نظام و موج سلطه. امروزه دنیای غرب به دنبال توسعه فرهنگی است، یعنی مانع فرهنگی، مانع سنتها و معیارها و هویت ملتها که در مقابل موج استیلای بیگانه مقاومت می کند، باید برداشته شود تا تسلط کامل به وجود آید.

جهانی شدن پدیده نوظهوری نیست بلکه فرایندی است که همگام با افزایش آگاهی انسان نسبت به خود ومحیط طبیعی و اجتماعی، از آغاز تاریخ وجود داشته است. ازجنگ جهانی دوم به بعد با رشد تجارت جهانی، افزایش تحرک سرمایه در سطح بینالمللی، مهاجرت نیروی کارو کاهش موانع تجاری بر اساس قراردادهای بینالمللی، شکل دیگر و سرعت بیشتر پیدا کرد. درهمریختگی اجتماعی و ساحتشکنی تقسیمهای جوامع، برای نظامهای سرمایهداری منافعی فراوان به همراه داشته است. ظهور دهکده جهانی امروزه در پهنه انقلاب عظیم تکنولوژیک درشرف تحقق است.

در همسویی بارویدادهایی که در قرن بیستم شاهد آن بودهایم، جنبههای اقتصادی، سیاسی و ازهمه مهمتر فرهنگی کشورها به یکدیگر نزدیکتر شده و در سایه این همسویی ژئوپلتیک جهان نیز دچار تغییرات عمدهای شده است.» [10] « شواهد نشان میدهد تعداد کمی از مردم آسایش دارند ولی در مقابل تعداد بیشتری در بدبختی به سر می برند. اقلیت ثروتمندی که آنقدر خوش شانس هستند که در مناطق مرفه غربی زندگی کنند، 86 درصد از هزینههای مصرفی جهان، 79 درصد از درآمد جهان، 58 درصد از مصرف انرژی جهان، 47 درصد از کل انتشار گازهای کربنی و 74 درصد از کل خطوط تلفن را به خود اختصاص دادهاند.

در مقابل 1/2 میلیارد نفر از جمعیت جهان، که فقیرترین آنها هستند، فقط 1/3درصد از مصرف جهان، 4 درصد از مصرف انرژی جهان، 5 درصد از مصرف جهانی گوشت و ماهی و 1/5درصد از کل خطوط تلفن را به خود اختصاص دادهاند. نابرابری جهانی، با همه پیامدهایش، بدون شک امروزه بزرگترین منشاء سیه روزی بشر است.« [3] این موضوع بیشترین تاثیررادرزندگی فردی و اجتماعی انسان ها و ازجمله زنان گذاشته است. جاذبه های فراوان رسانه ها و تکنولوژی های مدرن و ارایه الگوهای رفتاری و شخصیتی موجب شده بسیاری از زن ها علاقه مند به همسان سازی خود با الگوها باشند.

تأثیرهای فرایند جهانی شدن بر فرهنگ حجاب زنان
1.مد گرایی و توجه به تنوع پوشش های جدید - حاصل تفکرنفوذاستعمارنوین -

2.جذابیت پوشش های جدید از طریق تبلیغ در رسانه ها و ماهواره ها - بیشتردرجهان روبه توسعه -

3.کم ارزش یا بی ارزش جلوه دادن پوشش سنتی و مذهبی - اختلاف درعلاقه به عقایددینی -

4.مشاهده رفتارهای متفاوت و تصور این که آنها مطلوبیت بهتری دارند - غربی ها -

5.تأثیر رسانه ها بر تغییر ذائقه مردان - درانتخاب و همسرگزینی -

6.تغییر در شیوه اشتغال زنان - بیشترکارهای نیمه وقت و مدرن -

7.نقش تحصیلات دانشگاهی در تغییر پوشش زنان - الگونشان دادن اینکه زنان دانشگاهی برزنان خانه دار ارجح هستند -

8.دوگانگی هویت - تفاوت بی اندازه میان شخصیت واقعی و مدرن و دلخواه غرب درزنان -

9.رواج و توسعه روزافزون ورزش بین زنان - به بهانه نیمه برهنه نمایان دادن ارزش ها -

.10 استفاده از ابزار جدید و مدرن - مانند رانندگی اتومبیل توسط زنان -

.11 مسافرت آسان به کشورهای غربی و تأثیرپذیری از رفتار دیگران - باتورهای مسافرتی ارزان -

.12 قوانین جهانی مانند: حقوق زنان - محصول جهانی شدن - موجب تغییر نگاه زنان

.13 قوانین بازدارنده برخی از کشورهای اسلامی - نشان دادن اینکه این قوانین بازدارنده زنان اند -

.14 تساهل و تسامح مردان و الگوپذیری از فرهنگ غرب

.15 توسعه هنر مدرن مثل سینما، نمایش، نقاشی و موسیقی.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید