بخشی از مقاله
چکیده:
امروزه هدف از طراحی،تنها بر بیانهای زیباشناسانه قرار نمی گیرند بلکه طراحان از طریق ادراک موضوع و تشخیص مسایل به ارائه راه حل های طراحی آن می پردازند که طراحان با ارائه طراحی مطلوب می توانند محیطی زیبا خلق کنند که یکی از راه حل ها شناخت محیط برای طراحی از طریق مطالعات و دستاوردهای حاصل در زمینه روانشناسی محیطی و تحلیل فضای کالبدی، مطالعه، مشاهده و ثبت الگوهای رفتاری در قرارگاه های رفتاری می باشد که طراحان با توجه به نیازها، انتظارات و توقعات کاربران به طراحی مناسب فضاها می پردازند که در این پژوهش الگوهای رفتاری غالب در بازار از وجهه فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفته شده است.
مقدمه:
بازار اعم از سنتی و مدرن در حکم شناسنامه های هویت یک جامعه شهری قرار دارند، حیات شهر و بازار به هم پیوند خورده اند و در بسیاری از شهرها با بازارها معنی و مفهوم پیدا می کنند. در هر صورت بازار تنها عملکرد اقتصادی ندارد بلکه به موازات نقش اقتصادی دارای کارکردهای مذهبی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی نیز است که در این مقاله بازار از نظر فرهنگی مورد پژوهش قرار گرفته شده است که میزان تأثیرگزاری رفتار و محیط مصنوع در آن بررسی شده است که محیط نقش تعیین کننده ای در رفتار ادراک و احساس انسان دارد. که بر این اساس طراحان باید این موضوع را در طراحی خود مدنظر داشته باشند.
طراحی محیط و علوم رفتاری:
همزمان با تحولاتی که از نیمه دوم قرن بیستم با مقوله شناخت انسان در حوزه های علوم انسانی جهت پاسخگویی بهتر به نیازهای روانی و فیزیکی او انجام می گردد، روانشناسی محیطی به نیازهای روانی و فیزیکی او انجام می گردد، روانشناسی محیطی به عنوان تخصصی میان رشته ای و با هدف >>مطالعه روانشناختی رفتار در ارتباط با محیط فیزیکی <<اهمیت خاصی می یابد - 1970، Craik و رازجویان، . - 1375 در روانشناسی محیطی رفتار انسان تحت تأثیر عواملی چون عوامل فیزیکی محیط، داده های نمادین، داده های طراحی و روح محیط قرار دارد. به طور متقابل انسان نیز با رفتار خود که ناشی از جنبه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و شخصیتی است بر محیط تأثیر می گذارد و آن را در جهت ارضای نیازهای فیزیولوژیک و اجتماعی خود دگرگون کرده، فضا را سازماندهی می کند، یونگ در مورد سیستم های رفتاری معتقد است »مردم به همان اندازه که محصول محیط اجتماعی هستند ساخته محیط فیزیکی نیز به شمار میروند. چگونگی ارتباط متقابل رفتار و محیط از جنبه های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است در حوزه روانشناسی مهمترین نظریات ارائه شده شامل روانشناسی عمقی، روان شناسی رفتارگرایی،روانشناسی گشتالت و نظریه روانشناسی اکولوژیکی است. مورد اخیر به دلیل اصالت بخشیدن به محیط عینی و فاصله گرفتن از شیوه های سنتی و آزمایشگاهی و مشاهده رفتار در محیط روزمره، با اهداف این تحقیق سازگارتر بوده است و بنابراین به آن اشاره خواهد شد.
بارکر، از موسسین نظریه روانشناسی اکولوژی به بررسی الگوهای رفتاری فوق فردی یا رفتارهایی که به طور جمعی در محیط بروز می کند می پردازد. او معتقد است که بین ابعاد فیزیکی و رفتار در قرارگاه های رفتاری تناسب و رابطه خاصی وجود دارد که آن را با مفهوم همساخت بیان می کند. بارکر معتقد است فرد با قرار گرفتن در قرارگاه های رفتاری مختلف نقش های اجتماعی معینی را عهده دار می شود - مرتضوی، 1367 و - barker هدف از پژوهش های که بر مبنای نظریه بارکر انجام می گردد در درجه نخست بررسی تأثیر ابعاد محیطی در رفتارهای جمعی است. میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری دو مقوله رفتار و محیط نیز در قالب تئوری های خاصی بیان شده است. در دیدگاه تعیین کنندگی محیط، محیط نقش تعیین کننده ای در رفتار، ادراک و احساس انسان دارد. در این دیدگاه هر محرکی پاسخی خاص را ایجاد می نماید. محیط در چنین دیدگاهی عمدتاً به معنای شرایط اقلیمی و جغرافیایی است، اگرچه قابل تعمیم به محیط مصنوع نیز می باشد. دیدگاه اماکن دهندگی محیط، محیط فیزیکی را بستری می داند که امکانات و محدودیت هایی را برای رفتار به وجود می آورد اما محیط تعیین کننده رفتار نیست بلکه صرفاً امکان بروز برخی رفتارها را فراهم می کند و یا محدودیت هایی را برای بروز برخی دیگر از رفتارها به وجود می آورد. در دیدگاه احتمال دهندگی ضمن آن که مردم می توانند رفتارهای مختلفی را در یک محیط داشته باشند و به انگیزه های فردی اهمیت می دهد، ویژگی های طراحی و عوامل محیط مصنوع را در احتمال بروز رفتارهای خاص مهم میداند نکته مهم و قابل تأمل دیدگاه اخیر، مردود دانستن جزمیت طراحی است محیط فیزیکی در تعیین روابط اجتماعی نقش کلیدی ندارد بلکه تسهیل کننده و یا محدود کننده را ایفا می کند. در این دیدگاه ماهیت محیط و بستر رفتاری دارای اهمیت می گردند که این مفاهیم در نظریه روانشناسی اکولوژیکی نیز که قبلاً به آن اشاره شد مورد توجه بوده اند.
فرهنگ:
اولین کاربرد واژه ی فرهنگ در انگلیسی مربوط به پرورش حیوانات و به عمل آوردن محصولات زراعی و بود و همچنین با مفهوم عبادات دینی ارتباط داشت. از قرن شانزدهم تا قرن نوزدهم، فرهنگ کم کم به معنای بهبود و اصلاح جامعه در کلیت آن نیز به کار رفت و به منزله نوعی معادل ارزشی برای تمدن استفاده شده با ظهور مکتب رمانتیسیزم در درون انقلاب صنعتی واژه ی فرهنگ برای سنجش رشد معنوی به کار رفت. اما با ظهور ملیت گرایی رمانتیک در قرن نوزدهم، تعریف تازه ای از واژه ی فرهنگ ظاهر شد که تأکید خود را بر سنت و زندگی روزمره به عنوان ابعاد فرهنگ می نهاد - این تحولات گوناگون تاریخی به نحوی مبهم در سه نوع کاربرد رایج اصطلاح فرهنگ انعکاس یافته است.
اشاره به رشد فکری، روحی و زیباشناختی فرد، گروه و جامعه به این معنی که فرهنگ تقریباً معادل با تمدن و پیشرفت اخلاق فردی و جمعی در نظرگرفته می شود - دیدگاه جامعه شناسان - .
در بر گرفتن تعدادی ازفعالیت های ذهنی و هنری محصولات آن ها - فیلم، هنر، تئاتر - فرهنگ در این کاربرد کما بیش معادل با هنرهاست. - دیدگاه زیباشناسان و منتقدین ادبی - .
برای مشخص کردن کل راه و رسم زندگی، اعمال، فعالیت ها، باورها و آداب و رسوم تعدادی از مردم، یک گروه یا یک جامعه - دیدگاه مردم شناسان -
در پژوهش های اخیر، تعریف دیگری نیز به تعاریف فوق افزوده شده است. در این تعریف که رویکرد روان شناسی به فرهنگ نام دارد، فرهنگ یکی از پایه های اصلی زندگی روانی انسان شناخته شده است. به بیان دیگر ادراک انسان از محیطی که دور و برش است، تابع فرهنگ اوست فرهنگ از منظر افراد دیگر، تعاریف متفاوتی یافته است به بیان گیدتز در بهترین حالت می توان فرهنگ را به مجموعه ای از شیوه های زندگی تعریف کرد - احمدی، . - 1382 شیوه های خاص زمانمند وفضامندی که در وضعیت واقعی تعریف شده باشند این شیوه های زندگی از سه رکن اصلی تشکیل شده اند، ارزش ها - که مردم آن ها را حفظ می کنند - ، هنجارها - که مردم آن ها را تبعیت می کنند - و چیزهای مادی - که مردم آن ها را به کار می گیرند، از کالاها تا سیستم های حمل و نقل تا ساختمان ها و تسهیلات شهری - این سه رکن اصلی فرهنگ در ارتباط کامل با یکدیگر قرار دارند. درگیری مداوم فرهنگ با عناصر مادی، جریان فرهنگی را یک جریان بی وقفه تغییر و تعدیل سیستم های ارزشی پیشین و تفسیر و تطبیق سیستم های ارزشی نوساخته است. از این رو فرهنگ ها ثابت نبوده است