بخشی از مقاله
چکیده
شهر سیستمی است که از زیرسیستمهای مختلف تشکیل شده است؛ هر یک از زیر سیستمها، ضمن دارا بودن اجزاﺀ، عناصر و روابط درونی، مجموعاﹰ در هم پیوندی با هم، نحوه سازمانیابی فضای شهری را تعریف میکنند. موزونی یا ناموزونی در سازمانیابی فضای شهری میتواند در قالب رفتارهای هنجار یا ناهنجار، نمود رفتاری پیدا کند. لذا از دیدگاه سیستمی رفتار شهری تجلیگاه نحوه سازمانیابی فضای شهری به شمار میرود. در حال حاضر یکی از برجستهترین ناهنجاریهای رفتاری شهرهای کشور در عرصه رفتار ترافیکی آنها بروز کرده است.
راهکارها و سیاستهایی که تاکنون برای اصلاح اینگونه رفتارها ارائه شده، غالباﹰ جزﺀنگر و معلولنگر بودهاند؛ یعنی زمینههای بروز ناهنجاری و همینطور راهحلهای مقابله با آن را در مقیاس زیرسیستم ترافیکی شهر جستجو کردهاند. این مقاله با دیدگاه سیستمی و با تاکید بر ضرورت جامعنگری به مقوله رفتار در شهرها، به شناخت مؤلفهها و بردارهای فضایی در آسیبشناسی رفتار ترافیکی شهرها تاکید میکند؛ یعنی آسیبشناسی رفتار ترافیکی را از منظر آسیبشناسی سازمانیابی فضای شهری مورد مطالعه قرار میدهد. نتایج براین نکته تأکید دارد که ساماندهی فضای شهری و هدایت آن به سوی یک نظم فضایی، میتواند اثرات پایداری بر اصلاح رفتار ترافیکی برجای بگذارد و آن را به سوی رفتار هنجار و قانونمند هدایت کند.
مقدمه و ملاحظات نظری
فرانتس شافر ١ - ١٩٧٠ - و کارل روپرت ٢ - ١٩٧٣ - در تبیین عملکردهای بنیادی جوامع انسانی، به هفت شاخص حیاتی یا هفت نقش ٣ اساسی انسان برای ابراز وجود اشاره میکنند: ١ - تولید مثل و تداوم بقاﺀ ٢ - اشتغال و کار ٣ - سکونت یا سکنی گزیدن ٤ - آموزش و پرورش - آموختن، آموزش دیدن و آموزش دادن - ٥ - آمد و شد یا جابجایی ٦ - تامین و تدارک یا برآوردن نیازهای خویش ٧ - استراحت و تفریح یا گذراندن اوقات فراغت - رهنمایی و همکار ، ١٣٨٣، ٩ / ضیاﺀ توانا، ١٣٨٣ ، ٣٨ - . این نقشها براین نکته تاکید دارد که انسان فارغ از خاستگاه اجتماعی و مکانی خود، برای ابراز وجود یا اثبات بودن و هستن خویش، هفت رفتار یا نقش اساسی فوق را از خود بروز میدهد.
این رفتارها که برخاسته از نیازهای حیاتی جوامع انسانی است و از طریق آن موجودیت انسان به عنوان تبلور آفرینشدر میان سایر موجودات تعریف میشود، تجلی عینی خود را در فضا یا محیط جغرافیایی به صورت نمادهای فیزیکی، فضایی ١ و کالبدی نمایان میسازد. چنانچه نماد و تجسم فضایی نقش تولید مثل را در رشد جمعیت، نقش سکونت در توسعه فضاهای مسکونی، نقش آموزش و پرورش در پیدایش فضاهای آموزشی و نقش آمد و شد را در کاربری شبکه ارتباطی میتوان مشاهده کرد. بنابراین شافر و روپرت با ارائه نقشهای اساسی انسان، در واقع از دیدگاه جغرافیای اجتماعی ٢ به تبیین رابطه متقابل میان فضا ٣ و رفتار ٤ میپردازند.
در سالهای اخیر برخی جغرافیدانان از مبانی نظری نقشهای اساسی انسان در تبیین و تعریف شهر و تمایز آن از روستا استفاده کرده و شهر را مکان یا عرصه تعریف شدهای دانستهاند که شاخصهای حیاتی یا عملکردهای بنیادی انسان در محدوده آن به شکل تبلور یافته عینیت مییابد - رهنمایی و همکار، ١٣٨٣ ، ص ٨ - ؛ به عبارت دیگر شهر را تبلور تکامل یافته نقشهای اساسی انسان در فضا به شمار آورده و به این ترتیب مباحث جغرافیای اجتماعی را با جغرافیای شهری پیوند زدهاند.
از این منظر شهر مکانی است که به بهترین شکل ممکن - در مقایسه با سایر جوامع انسانی چون جوامع روستایی و کوچنده - به نیازهای حیاتی انسان پاسخ میدهد؛ یا به عبارتی شهر مکانی است که انسان نیازهای حیاتی خود را به گونهای مطلوب، نظاممند و تکامل یافته، در کالبد فضایی مکانی آن تامین میکند. آنجایی که شهر نتواند به این نیازها پاسخ دهد یا قادر نباشد به آنها پاسخی کارآمد و بالنده بدهد، جایی است که شهر از انجام رسالت اصلی و اساسی خود باز میماند.
در این حالت رفتار انسان در بسیاری از عرصهها، از جمله رفتار ترافیکی وی، رفتاری مبتنی بر نظام هنجار ٥ نخواهد بود. موضوع رابطه میان فضا و رفتار، فضا و اجتماع یا فضا و رفتار اجتماعی، به عنوان مقولهای میان رشتهای ٦ نه تنها در علوم محیطی و جغرافیایی، بلکه در علوم جامعهشناسی، روانشناسی و معماری نیز به پیدایش دیدگاههای نظری متعددی منجر شده است. در روانشناسی محیطی ٧ تاثیر عوامل بیرونی، یعنی محیط طبیعی و محیط فیزیکی – تکنولوﮊیکی، یا به عبارت دیگر تاثیر شرایط فضایی فیزیکی ٨ بر رفتار انسان مورد مطالعه قرار میگیرد.
- Bonnes and et al, 2001,31 - بحث اصلی روانشناسی محیط در این زمینه موضوع تراکم ٩ است که مهمترین جنبه مشترک میان روانشناسی محیط با برنامهریزی شهری١٠ است و چگونگی اثرگذاری آن بر رفتار انسان از جنبههای مختلف مورد توجه پﮊوهشگران رفتار محیط قرار میگیرد . - churchman, 2001,195196 - در این رابطه روانشناسی محیط بر این نکته تاکید دارد که تراکم جمعیتی بالا بر شش جنبه از رفتار اجتماعی تاثیر میگذارد و موضوع آسیب شناسی١١ اجتماعی رفتار را در رابطه با اندازه شهر و تراکم جمعیتی آن مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. - Gifford,
در جامعه شناسی، اولین حرکت برای تبیین نظری جامعه شناسی جرائم و ناهنجاریهای شهری با ظهور مکتب شیکاگو در دهه دوم قرن بیستم آغاز شد. این مکتب رفتار یک شهرنشین را در قالب محیط اجتماعی او قابل مطالعه میداند و ناهنجاریهای رفتاری در محیطهای شهری را با توجه به وسعت شهر، تراکم جمعیت و ناهمگنیهای فرهنگی در شهرها به تحلیل میکشد - رمی، ١٣٥٨ ، ٢١-٢٢ - . این در حالی است که جامعه شناسی معاصر، آسیب شناسی رفتاری شهرنشینان را از منظر تحولات اجتماعی اقتصادی ساختاری در بعد جهانی مورد توجه قرار میدهد. بدین معنا که در قالب اقتصاد سیاسی فضا و با رویکردی کلاننگر و فراملی، نقش عواملی چون تقسیم کار جهانی وفاصله طبقاتی را در تحلیل ناهنجاریهای رفتاری شهرها مورد بحث قرار میدهد. ائتلاف میان معماری و علوم رفتاری نیز به پیدایش چند دیدگاه تئوریک در این علم منجر شده است:
١ - انسان پدیدهای با توانمندی مکانیکی؛ در این نگرش هدف خلق محیط فیزیکی متناسب با الزامات احساسی، حرکتی و هوشی انسان است.
٢ - انسان پدیدهای ادراکی انگیزهای؛ هدف آگاهی از نحوه ادراک، احساس و عکسالعمل انسان نسبت به محیط است و با ادبیات روانشناسی محیط در این زمینه منطبق است.
٣ - انسان متجلی در رفتار؛ براساس این دیدگاه ، از طریق مطالعه و شناخت رفتار انسان که نمودی ظاهر و مشهود دارد، میتوان به خصوصیات او پی برد و به مضامین رفتاری که فضا در آن موضوعیت مییابد، توجه کرد.
٤ - انسان پدیدهای مبتنی بر بوم؛ در این نگرش ترکیبی از قابلیتهای درونی و نمودهای بیرونی رفتار انسان در رابطه متعارف با محیط مورد مطالعه قرار میگیرد - رازجویان، ١٣٧٥، ٤١٤٠ - . این مقاله پایداری در اصلاح رفتار شهری به طور اعم و رفتار ترافیکی شهرها به طور اخص را از منظر ساماندهی فضای شهری مورد بحث قرار میدهد. در حقیقت آسیب شناسی رفتار ترافیکی را از منظر آسیبشناسی سامانپذیری فضای شهری به تحلیل میکشد.
یعنی در شناخت و تحلیل ناهنجاریهای ترافیکی و همینطور در اصلاح رفتار ترافیکی، در کنار راهکارهای ابزاری و مدلهای مهندسی ترافیک که دقیق ولی معلول نگر و جزﺀنگر میباشند، به ضرورت توجه به زمینهها و بردارهای فضایی تأثیر گذار بر رفتار ترافیکی تاکید میکند. بدین معنا که در برنامه ریزی ساماندهی ترافیک شهری، توجه به برنامهریزی شهری را مقدم بر طراحی شهری ١ میداند. این شیوه برخورد با موضوع براین باور کلیدی استوار است که فضای موزون انسان را به رفتار موزون و فضای ناموزون انسان را به رفتار ناموزون وادار میکند؛ انسان نیز تحت تاثیر موزونی یا ناموزونی در رفتار خود میتواند در مراحل بعد اثرات انکارناپذیری در فضا برجای بگذارد. لذا فضا و رفتار در یک چرخه ٢ یا فرایندی از کنش و واکنش متقابل، میتوانند تاثیرات تعیین کنندهای بر یکدیگر بگذارند.