بخشی از مقاله
تأثیر نرخ واقعی ارز بر صادرات غیرنفتی کشور ایران و شرکای تجاری منتخب - 2000-2013 -
چکیده
توسعه اقتصادی ایران تاکنون براساس وابستگی به درآمدهای ارزی نفت و گاز بوده است. این در حالی است که حجم صادرات غیرنفتی ایران در چند سال اخیر افزایش یافته و سهم کالاهای صنعتی در صادرات بالا رفته است. توسعه صادرات غیرنفتی و کاهش اتکای دولت به درآمدهای ارزی حاصل از نفت، همواره مورد تأکید برنامهریزان کشور قرار داشته است .
در این مطالعه سعی شده است که به بررسی ارتباط بین نرخ واقعی ارز و صادرات غیرنفتی پرداخته شود. جامعه آماری این پژوهش کشور ایران و برخی از شرکای تجاری آن مانند آلمان، اسپانیا، فرانسه و هلند برای دوره زمانی 2000-2013 است. نتایج به دست آمده از تخمین رابطه صادرات و نرخ واقعی ارز که براساس تکنیکهای دادههای تابلویی برآورد گردیده است، نشاندهنده رابطه مثبت و معناداری بین صادرات غیرنفتی و نرخ واقعی ارز است. همچنین متغیر مربوط به سطح متغیر داخلی بر صادرات غیرنفتی اثر مثبت و معناداری دارد و متغیر میزان قیمت داخلی بر صادرات غیر نفتی اثر منفی و معناداری بر صادرات غیرنفتی دارد.
کلمات کلیدی: صادرات غیرنفتی، نرخ واقعی ارز، تکنیک دادههای تابلویی. طبقه بندی
-1 مقدمه
یکی از عوامل مهم دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی پایدار رونق صادرات است که مهمترین هدف سیاستگزاری در بخش تجارت خارجی را تشکیل میدهد. در اقتصاد ایران، با توجه به اهمیت کاهش وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای ارزی حاصل از صدور نفت خام و نقش صادرات غیرنفتی در کاهش این وابستگی و نیز جایگاه آن در برنامههای توسعه اقتصادی کشور، بررسی عوامل تعیین کننده صادرات غیرنفتی و ارائه راهکارهای لازم برای توسعه آن از اهمیت ویژهای برخوردار است.
بدین منظور، کنترل تغییرات نرخ ارز، به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده صادرات غیرنفتی، در جهت رونق صادرات غیرنفتی گامی مهم در مسیر رشد و توسعه اقتصادی کشور تلقی میگردد. از طرفی، بر پایهی بسیاری از مطالعات انجام شده، آشفتگی و نوسان در رفتار نرخ واقعی ارز تأثیر منفی بر دیگر بخشهای اقتصادی از جمله صادرات دارد. از اینرو، تحلیل رفتار نرخ واقعی ارز و بررسی عوامل تعیین کننده آن برای تعدیل این شاخص به منظور افزایش درجه رقابت بینالمللی کشور و در نتیجه رونق صادرات، همواره بخش قابل توجهی از مطالعات اقتصادی را به خود اختصاص داده است .
در صورتی که درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت در کشورهای در حال توسعه نفتخیز اندک باشد، درآمدهای صادرات غیرنفتی نقش بسیار مهمی را در تأمین نیازهای وارداتی و برنامه توسعه اقتصادی این کشورها ایفا مینماید. اما به دلایل مختلف، این درآمدها از ثبات چندانی برخوردار نیستند. از جمله این دلایل میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1. طبیعت خاص صادرات کشورهای در حال توسعه.
2. پایینبودن کشش قیمتی عرضه و کشش درامدی تقاضا برای صادرات آنها به ویژه مواد معدنی خام.
3. تخصص در تولید تعداد محدودی از کالاها و به عبارتی دیگر، تمرکز کالایی صادرات.
4. ارسال قسمت عمدهی صادرات به تعداد محدودی از بازارها و کشورهای واردکننده؛ یعنی تمرکز جغرافیایی صادرات.
اقتصاد ایران به عنوان یک کشور تولید و صادرکنندهی نفت خام مانند سایر کشورهای مشابه، گریبانگیر مسائل خاصی در مورد صادرات غیرنفتی است. وابستگی بالای درآمدهای صادارتی کشور به درآمدهای حاصل از صادرات نفت سبب شده است که هرگونه تغییر در قیمتهای نفت، برنامههای اقتصادی و عمرانی کشور را با اختلال مواجه ساخته، در نتیجه روند رشد اقتصادی کشور را کند سازد. از سوی دیگر، وجود درآمدهای نفتی و عدم توجه به صادرات غیرنفتی سبب شده است که این بخش فاقد تحرک و رشد لازم باشد.
ایران به عنوان یکی از کشورهای در حال توسعه در شرایطی قرار دارد که عمدهی درآمد ارزی غیرنفتی آن، از محل صدور تولیدات کشاورزی و مواد اولیه تأمین میگردد. همچنین عمده شرکای تجاری ایران محدود به چند کشور از جمله کشورهای عضو اتحادیه اروپا هستند. از اینرو، دو خصیصهی تمرکز کالایی و تمرکز جغرافیایی در اقتصاد ایران مشهود است. بدین خاطر، درآمدهای ارزی صادرات غیرنفتی ایران اغلب دستخوش تغییرات ناگهانی و سریع قیمتهای جهانی است و از ثبات لازم برخوردار نیست. در این مقاله تلاش شده است چگونگی ارتباط بین صادرات غیرنفتی و نرخ واقعی ارز مورد بررسی قرار گیرد.
-2 ادبیات و مبانی نظری
بهطور کلی یکی از مهمترین مشکلات کشورهای در حال توسعه و جهان سوم، تک محصولی بودن و وابستگی اقتصاد آنها به صدور مواد خام و اولیه است که آثاری منفی در ساختار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی بر جای گذاشته است. از آنجایی که بخش بزرگی از درآمدهای ارزی این کشورها فقط با صدور یک یا چند قلم مواد خام و اولیه به دست میآید، در برابر ناملایمات و فشارهای خارجی ساختاری بسیار ضعیف و شکننده - حداقل در بلند مدت - قرار دارند. بدیهی است در چنین شرایطی هرگونه نوسان غیرعادی که در قیمت این کالا یا کالاهای محدودی که منابع اصلی درآمد این کشورها را تشکیل میدهد به وجود آید، آثار پردامنهای بر ساختار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی آنها برجای خواهد گذاشت.
براساس آمار به دست آمده، طی چند دهه اخیر توجه به رشد و توسعه صادرات کالاهای غیرنفتی در ایران فقط زمانی قوت گرفته که صادرات نفت خام و درآمدهای حاصل از فروش نفت خام به گونهای دستخوش رکود یا کاهش شده و فقط به دنبال بروز چنین شرایط بحرانی، تلاش برای رشد و توسعه در صادرات غیرنفتی انجام شده است. نیروی محرکه اصلی در هر حرکت اقتصادی، درآمد حاصل از آن حرکت است تا پس از پوشش هزینهها، سود انتظاری معقولی به بار آورد. نرخ خرید ارز حاصل از صادرات، نفش به سزایی در رشد صادرات غیرنفتی دارد .
بنابراین نرخ آن باید بهگونه ای تعیین شود که وقتی صادرکننده، ارز حاصل از صادرات را به ریال تبدیل کرد، ضمن پوشش هزینههای انجام شده برای صدور کالا، سود معقولی را در مقایسه با سایر بخشها به دست آورد. بیشتر کشورهای در حال توسعه برای تشویق صادرکنندگان، از سیاستهایی نظیر برقراری نرخ بالاتر برای ارز حاصل از صادرات و نرخ معمول به علاوه جایزه یا امتیازاتی برای ارز حاصل از صادرات، در راستای توسعه صادرات استفاده میکنند. کاهش دیوانسالاری اداری و تدوین بخش نامههای صحیح نیز موجب تقویت صادرات میشود.
با وجود آثار و پیامدهای اتکا به درآمدهای حاصل از نفت خام و تأکید همه بر توسعه صادرات غیرنفتی، هنوز باور و عزم ملی برای رشد و توسعه صادرات در جامعه وجود ندارد زیرا هنوز بخشی از بدنه اجرایی و تصمیمگیری کشور و مردم نسبت به صادرات و صادرکننده دید چندان مثبتی ندارند. در چنین شرایطی طبیعی است که تصمیماتی اتخاذ شود که اگر به زیان صادرات و در راستای تنبیه صادرکننده و محدود کردن صادرات نباشدمطمئناً به سود صادرات و در راستای تشویق صادر کننده و توسعه صادرات نیز نخواهد بود. بنابراین پیش از هر مشکلی باید مشکل نبود فرهنگ صادرات و عزم ملی برای توسعه صادرات را برطرف کرد.
معضل دیگر صادرات غیرنفتی کهکاملاً ریشه در مشکل قبلی دارد، نداشتن راهکار ی مدون و مشخص صادراتی و پیروی نکردن از خطمشی ثابت در زمینه صادرات است به طوری که این ضعف همواره یکی از بزرگترین مشکلات صادرکنندگان محسوب شده و از این رهگذر موانع بسیاری فراروی صادرکنندگان قرار گرفته است؛ زیرا تغییر مستمر قوانین و مقررات، آیین نامهها و بخشنامههای مرتبط با صادرات، اغلب موجب سردرگمی صادرکنندگان شده و مشکلات متعددی را برای صادرکنندگان و تولیدکنندگان کالاهای صادراتی به همراه آورده است. نبود یک راهکار مشخص صادراتی موجب شده که کشور ایران از سیاستهای پولی، ارزی، مالی و تجاری مناسب برای توسعه صادرات نیز برخوردار نباشد.
ضعف ساختار تولید، انطباق نداشتن کیفیت بسیاری از کالاهای تولیدی با نیاز بازارهای مصرف خارجی، توجه به منابع کوتاهمدت بازارهای داخلی، ناکافی بودن نقدینگی صادرکنندگان برای تداوم فعالیتهای صادراتی، مشکلات قیمتگذاری کالاهای صادراتی، نبود مشوقهای لازم و کافی برای صادرات، ضعف صنعت بستهبندی و حمل و نقل، مشکلات مالیاتی و اخذ عوارض گوناگون از صادرکنندگان، نبود خدماتی صادراتی مورد نیاز، توسل به روشهای تجاری سنتی و نامطلوب، ضعف تشکلهای صادراتی، دشواری تهیه مواد اولیه مورد نیاز برای تولید کالاهای صادراتی، استفاده نکردن از منطقه آزاد تجاری برای تحقق اهداف صادراتی کشور و بسیاری مشکلات درون مرزی دیگر از معضلات این بخش هستند.
گودرزی و صبوریدیلمی - 1392 - ، در مطالعهای تحت عنوان »بررسی رابطه بلندمدت میان نرخ ارز و صادرات غیرنفتی ایران« به بررسی اثر نرخ ارز بر صادرات غیرنفتی کشور ایران پرداختهاند. در این مطالعه دو تابع جداگانه برای تقاضا و عرضه صادرات غیرنفتی در سالهای 1976-2009 با استفاده از روش همجمعی برآورد شده است. براساس نتایج این مطالعه، رابطه بلندمدت میان تولید ناخالص داخلی، نرخ ارز مؤثر واقعی و صادرات غیرنفتی در دوره زمانی مورد بررسی برای کشور ایران وجود دارد.
طاهریفرد - 1389 - ، در مطالعهای تحت عنوان » نقش نرخ ارز در توسعه صادرات غیرنفتی در اقتصاد ایران«، به بررسی ارتباط بین نرخ ارز و صادرات غیرنفتی ایران پرداخته است. در این مقاله تلاش شده است که نخست، چگونگی ارتباط بین صادرات غیرنفتی و نرخ واقعی ارز مورد بررسی قرار گیرد، دوم عوامل تعیین کننده نرخ واقعی ارز به عنوان یکی از مهمترین متغیرهای مؤثر بر صادرات غیرنفتی مشخص و راهکارهای لازم برای تعدیل آن در جهت توسعه صادرات غیرنفتی ارائه شود. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان میدهد که ارتباط مثبت و معنیداری بین صادرات غیرنفتی و نرخ واقعی ارز وجود دارد. لذا، اتخاذ سیاستهای مناسب نرخ ارز در جهت تعدیل نرخ واقعی ارز، به دلیل رونق صادرات غیرنفتی میتواند نقش بسزایی در افزایش ظرفیت آینده تولید و دستیابی به رشد اقتصادی داشته باشد.
سرگیری - - 2006، با استفاده از دادههای فصلی - 2002-1970 - به بررسی بیثباتی نرخ مؤثر ارز اسمی و واقعی شش کشور عضو منا به پانزده عضو اتحادیه اروپا میپردازد. نتایج ایشان نشان میدهد که صادرات در بلندمدت برای کشورهای الجزایر، مصر، تونس، مراکش و ترکیه با شاخص بیثباتی نرخ ارز رابطهی منفی و برای کشور مراکش رابطه مثبت دارد. وانگ و بارت - 2007 - اثر بی ثباتی نرخ ارز ر ا بر صادرات کالاهای هشت بخش اقتصادی تایوان به آمریکا با استفاده از داده های ماهانه دوره 1998-1989 بررسی کردهاند. نتایج نشان می دهد که بی ثباتی نرخ ارزاثر یکسانی بر تمام بخش ها ندارد ؛ بخش کشاورزی بیشترین تأثیرپذیری را داشته است درحالی که ریسک نرخ ارز بر سایر بخش ها اثر ناچیزی دارد .
گریر و اسملوود - 2006 - ، در مطالعهای تحت عنوان »نااطمینانی و عملکرد صادرات« برای ارزیابی اثر نااطمینانی نرخ ارز واقعی و نااطمینانی درآمد خارجی بر تجارت خارجی و نحوه ی ارتباط این اثر با میزان توسعه یافتگی کشورها، نه کشور توسعهیافته و نه کشور در حال توسعه را برای مطالع ه انتخاب کرده اند .