بخشی از مقاله
چکیده
معماری ایرانی تنها یک لفظ بی معنی نیست؛ شناسنامه محدود هم ندارد، بلکه آن را در جزء جزء فرهنگ جهان شمول ایرانی متجلی می یابیم. اما در روزگار معاصر این رشته که نماد ملیت، فرهنگ، سلیقه و شخصیت ملی ما است راه زوال می پیماید و بی توجهی به آن درد جامعه ی ما را به درستی نشان می دهد.
در شهرهای بزرگ رشد قارچ گونه - آپارتمان ها - و معماری بیگانه، آن هم به گونهای که با حال و هوا و فرهنگ زیستی و دیگر شرایط کشور ما هیچگونه همخوانی ندارد، به خوبی نشانگر استیلای فرهنگی غریب بر جامعهی ما است. کمتر کسی اکنون به این موضوع می اندیشد که معماری ایرانی برای خود هویتی دارد، حتی یکی از پایه های معماری جدید جهان بوده و نمادی است از فرهنگ و هویت ایرانی که بر جهان هستی آثار شگرفی نهاده است. در مقالهی حاضر به منظور روشن شدن مفهوم هویت این مفهوم در چهار بخش اصطلاح شناسی و بررسی مفاهیم هویت، هویت در معماری، تأثیر هویت فرهنگی بر معماری و بحران هویت در ایران امروز و نمود آن در معماری مورد بررسی قرار می گیرد.
مقدمه
گسست تاریخی روزگار معاصر از سیر تکامل دستاوردهای پیش کسوتان معماری، موجب تولید فضایی ناخوانا در شهرهای معاصر شده است. این ناخوانایی تا جایی پیش رفته که نمی توانیم رابطه ای منطقی با معماری گذشته برقرار کنیم؛ گویی شاهکارهای معماری ایرانی در جای دیگری ساخته شده و یا به وسیلهی افرادی غیر ایرانی بر پا گشته که تا این حد با معماری امروز ما متضاد و بیگانه مینماید.
از سوی دیگر، گویی زبان طراحی این بناها برای ما غیر قابل درک اس ت و باعث شده معماری امروز ما تا این درجه از شکوه و سازمان دهی میراث های جاودان پدرانمان بی بهره بماند. پس از گذشت روزگار استیلای فرهنگ مدرن و رخوت هنرمندان ایرانی، فضایی جدید در عرصه ی هنری ترسیم شده است که هنرمندان در جهت باز زنده سازی هویت اسلامی ملی خویش می کوشند تا به کمک آن روزگار شکوه و عظمت خویش را از نو برپا سازند
هویت ملی در عصر حاضر به مسئلهای حیاتی برای ملت ها تبدیل شده است. مرزهای سیاسی به تنهایی نمی تواند ضامن حیات یک ملت باشد. در پی آن، در عصر ارتباطات، جهت حفظ هویت ملی عوامل مختلفی دخیل است که سویهی فرهنگی یکی از مهم ترین آنها است. در این میان معماری جلوه گاه فرهنگی یک ملت است که با تمامی ابعاد زندگی آدمی درآمیخته، بر آن تأثیر عمیق می گذارد.
معماری حاصل فرهنگ جامعه است. نگاهی اجمالی به تاریخ معماری ایران و سایر تمدن های جهان نشان می دهد که هیچ اثر بزرگ معماریای وجود ندارد که بر اساس اندیشه و جهان بینی پدید نیامده باشد. به این ترتیب می توان گفت که هر تمدن در دوران مختلف، معماری خاصی را منطبق با فرهنگ خود ارائه می دهد. آنچه واضح است این است که معماران گذشته که هم اکنون بناهای آن ها را ساختمان هایی با هویت می دانیم، هرگز ابتدا هویت جامعهی خود را جستجو نکرده اند تا بر اساس آن و برای آن معماری کنند. آن ها با هویت خویش زندگی می کردند و ناگزیر این هویت در اثر آن ها نیز جاری و جاودانه است. بنابراین، گم شدهی ما جای دیگری است تا به یک معماری ملی و با هویت فرهنگی دست یابیم.
این جستار در پی یافتن ارتباطی میان فرهنگ و هویت جاری جامعه و تجلی کالبدی آن یعنی معماری است. بدین منظور، پس از تعاریف و بررسی عوامل تأثیرگذار بر هویت فرهنگی و لزوم معماری با هویت، علت عدم موفقیت در تحقق آن از دیدگاه هویت فرهنگی بررسی شده است. آنچه در این گفتار مورد نظر است بررسی تأثیر هویت در ایجاد معماری ملی و این که چرا پس از تلاش هایی که در جهت احیای فرهنگ ایرانی در معماری انجام شده و گذشت زمان بر آن، این مشکل هم چنان باقی است و سررشتهی گم شدهی معماری - ایران - به دست ما نرسیده است؟
سوال تحقیق
الف- آیا هویت در معماری امروز قابل تعریف است؟
ب- چه پارامترهایی در صورت وجود سبب احراز هویت در معماری جامعه خواهند شد؟
اصطلاح شناسی واژهی هویت
در»فرهنگ فارسی معین« معین واژهی هویت را چنین تعریف کرده است: »آنچه که موجب شناسایی شخص باشد یعنی آنچه باعث تمایز یک فرد از دیگری باشد.« در »فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی« منظور از کلمهی هویت اشاره به ذات و تشخص و این همانی موجودات است و نیز آمده است: »واژهی عربی هویت دارای کاربرد فلسفی است که عبارت است از دو چیز که با هم در دو وجود و حقیقت یکی باشند هر چند که دارای بعضی وجوه افتراق باشند.«
همچنین، فرهنگ «American Heritage» در مورد واژهی هویت به موارد زیر اشاره میکند:
1 مشخصههایی که به واسطهی آن یک چیز به صراحت قابل شناسایی است؛ 2 مجموعهای از رفتارها و ویژگیهای شخصیتی که به واسطهی آن عضو گروه خاصی تشخیص داده می شود؛ 3 کیفیت یا شرایطی که به واسطهی آن چیزی مساوی چیزی قرار داده شود؛ 4 ویژگیهای فرد.
»فرهنگ عمید« نیز هویت را حقیقت شیء یا شخص میداند که مشتمل بر صفات جوهری1 او باشد. همچنین مقابل واژهی هویت لغات شخصیت، ذات، هستی و وجود را آورده است. از طرفی، هویت به معنای آنچه که شخص را می شناساند میتواند مفهوم دیگری نیز در بر داشته باشد.
واژهی انگلیسی آیدنتیتی میتواند این مفهوم را روشن کند، این واژه از سدهی شانزدهم وارد زبان انگلیسی شد و شکلهای دیگر آن در زبانهای اروپایی از واژهی لاتین متأخر ایدنتیتاس3 گرفته شده. ایدنتیتاس متشکل از دو بخش است، ایدم به معنای همان و انتیتاس به معنای وجود - موجود بودن - و بر سر هم به معنای همان موجود بودن و همانی مطلق است. در ریاضیات معادلهای که به ازای همهی مقادیر متغیرهای خود ثابت باشد آیدنتیتی نامیده میشود.
همانطور که مشاهده میشود، در بررسی معانی هویت در فرهنگهای لغت چه فارسی و چه غیر فارسی مفهوم هویت عمدتاً به دو معناست. در معنای اول، هویت یک شیء ذات و جوهر آن است. کاربرد این معنا از هویت بیشتر به عرفان باز میگردد یعنی جایی که ذات و گوهر تمام اشیاء، امور و افعال به خداوند باز میگردد و در واقع خداوند به عنوان ذات و گوهر تمام اشیاء در نظر گرفته میشود. در مورد دوم هویت به معنای ویژگیهایی که موجب تمایز یک شیء از اشیای دیگر میگردد تلقی میشود. در علوم طبیعی بیشتر از این معنا استفاده میشود. در این تعریف مفهوم هویت با کلماتی نظیر خودیت، اصالت و شخصیت همگروه میگردد
بررسی مفاهیم هویت
هویت چیست؟ اول از همه این که هویت یک فرآیند است نه یک چیز »یافت شدنی.« شاید بتوان آن را به ردپایی تشبیه کرد که تمدن در طول حرکتش در تاریخ از خود به جا میگذارد. این ردپا همان فرهنگ یا هویت آن تمدن است. دوم اینکه هویت به سبب فرآیند بودنش نمیتواند مصنوع باشد. ما هویتمان را در مواجهه با آنچه که تصور میکنیم مشکلات واقعیمان است، سر و شکل میدهیم. فیالمثل اروپاییها پیشروان انقلاب صنعتی بودند، بیآنکه دلنگران هویت خود باشند. این کشورها به سبب کوششهایشان در این زمینه، ثروت بسیاری اندوختند اما همچنان فرانسوی، انگلیسی یا آلمانی باقی ماندند. سوم اینکه هویت امری خودآگاه نیست. مثلاً شاید بتوانیم در مورد منطق فرانسوی - فرانسوی بودن - سخنبگوییم امّا مردم فرانسه نمیکوشند این منطق را بهدست آورند بلکه صرفاً تلاش میکنند معقول و منطقی باشند. ما با ادراک خود و محیطمان است که هویت خویش را
مییابیم
از نظر بسیاری هویت بار مثبت دارد و چیزی یا کسی یا جایی را که میگویند با هویت است، منظورشان این است که از نظر فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی از سطح بسیار خوبی برخوردار است. ولی در عین حال هویت میتواند بار معنایی منفی هم داشته باشد و چه بسا چیزی که از نظر برخی منفی است، از نظر دیگران مثبت جلوه کند
هویت در جامعههای مختلف هم متفاوت است و شاخصههایی که در یک جامعه مورد احراز قرار میگیرد ممکن است در جامعهای دیگر مورد احراز قرار نگیرد. بنابراین هر چیزی که میخواهد هویتی پیدا کند باید دو طرف داشته باشد. یک طرف موجودی که مجموعه ذهنیاتی دارد و طرف دیگر موجودی که شاخصههایی دارد. آن شاخصهها وقتی در ارتباط با آن ذهنیات قرار گرفت و شخص دارای این ذهنیات، آن شاخصهها را تأیید و تصدیق کرد و مورد شناسایی قرار داد، هویت احراز میشود. پس هویت با شخصیت متفاوت است.