بخشی از مقاله

چکیده

اقبال و استقبال و داوري هاي روزافزون و بی شمارکانون هاي مردمی و هنري به قالب غزل، مهم ترین عامل و انگیزه طرح این مبحث بود.»حسین منزوي،سیمین بهبهانی و محمد علی بهمنی«سه غزل سراي نوگراي معاصر، محوریت طرح مقاله را به عهده دارند.گمان نویسنده در شناساندن غزل بر این بوده است که از هیچ تعریفی سخن به میان نیاورد و تلویحا از سر این موضوع سر در گم بگذرد و بگذارد تا خواننده،معناي غزل امروز را خود از بین دیدگاه هاي موافق و مخالف به در کشد.در اصل، عنوان مقاله بستري براي طرح این موضوع نیست.حرف و حدیث ها با مخاطب سخن می گویند و ذهن خواننده را به سوي بهترین دیدگاه ها و داوران می کشانند.اگر نقدي ،حرفو حدیثی نباشد،به هیچ وجه معیارهاي درستشناخت یک پدیده رخ نمی نماید.

نفوذ نیما و بینش وي در جریان هاي شعري پس از خود،بستري فراهم آورد تا صاحب نظران و شاعران با یکدیگر رودر رو شوند.مجال طرح شعر و بررسی و ارزیابی آن در این مقال نبود و به ذکر عنوان هاي غزل هاي مطرح ازاین سه نوپرداز بسنده شد،که به گمان بنده آن غزلیات، بیش ترِ جوانب و ابعاد توانایی،هنرورزي و لغزش هاي غزل سرایی که مدعی نوجویی است،آشکار می سازد.مبحث کنش و واکنش درست است که با پسوند»در گیر و دار سنت و نو«آمده است،اما این کشمکش ها چنان که مطرح می گردد،بین سنتیان و نوپردازان، هر گروه ،جداگانه نیز بوده است. در تفکرات برخی جناح هاي افراطی، داوري، آلوده ي یاوري گردیده است. غایت مطلب این است که، با همه ي حرف و حدیث ها،غزل، حدیث و سخن از فرهنگ ودرد و تعهد ملی و جهانی دارد.وهدف از طرح این مسأله جز این نمی تواند بود.

کلید واژگان: غزل،سنت،نو،نیما،منزوي،بهبهانی،بهمنی.

درآمد

لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق    داوري می خواستم یارب که را داور کنم - حافظ -

هرگونه نوآوري،نوسازي یا بازسازي چون و چراهایی به دنبال داشته و این طبیعی است.از محیطی به محیطی دیگر کوچ کردن، دشوار و ناهمواراست.در بستر دگرسانی هاي قالب غزل تا سه دهه ي اخیر چندان حرف و حدیثی نبود.هرچند »نیما یوشیج«به دنیایی متفاوت با سنت هاي شعري دست یافته بود، اما بینش نو ظهورش را مدیون عالمی سراسر سنت بود که در آن زاده شده بود.از این رو، هم داوري هاي خودش به انصاف نزدیک تر است و هم داوري هاي کسانی که بینش و شخصیت او را به درستی شناخته بودند.اندك اندك نوجویان و نوگرایان نیمایی و آزاد،وجود قالبی سالخورده ولی دل زنده را ناآشنا و ناکارآمد دانستند و طردش کردند.البته کسانی هم در این میانه میدان داري کردند و بهترین داوري ها را نسبت به این غزل دیرپا و پویا ابراز نمودند.بدیهی است چشم انداز حقیقی یک پدیده از یک دریچه به دید نمی آید و زمانی می توان به درستی در امري قضاوت کرد که تمام ابعاد پاره پاره ي حقیقت کنار هم قرار گیرند و شکل واحد پدیدار آید.

»نادرپور معتقد بود که در غزل امروز چهار شاعر سبک مشخص دارند...:از نسل اول،شهریار.از نسل دوم، سیمین بهبهانی،از نسل سوم، منوچهر شیبانی و از نسل چهارم، حسینمنزوي - .«کاظمی،1388،ص - 62ایشان با این که تعلق خاطر خود را به قالب غزل نشان داده اند،به نیماي سنت شکن و دیدگاه هاي وي نیز توجه کرده اند و بینش او را در آثار خویش به کار بسته اند.»مهم ترین مشخصه ي عصر حاضر از نظر غزل به وجود آمدن سبکی تازه است...این نوع تحت تأثیر شعر نو به وجود آمده است - .«شمیسا،1373،ص - 204 از این رهگذر غزلیات ایشان شاخصه هایی یافته است که در آثار دیگر معاصران غزل سرا دیده نمی شود.»هیچ شاعر سنتی پردازي را نمی توانیم پیدا کنیم که به اندازه ي منزوي و بهبهانی بر غزل معاصر تأثیر گذاشته باشد.از این رو نامشان بر صدر می نشیند. - «زرقانی،1383،ص - 551محمد علی بهمنی نیز در سایه سار غزل و ارادت به نیما و غزل سرایان نوآور به ویژه حسین منزوي،شیوه اي نو دارد و در خور توجه است.

سرگذشت سرگردانی غزل

تنها قالبی که بیش تر شاعران-از گذشته تا امروز_وسوسه ي بودن و سرودن با آن را در دل داشته اند، غزل است.بیش ترین مباحث سردرگم،اعم از تعاریف،پیشینه،خاستگاه و ساختار نیز از آنِ غزل است.دیروز تعاریفی و امروز شناسه هایی دیگر.شعر فارسی، غزل نو را مدیون کیست و چیست!این قالب همواره سنت گرایان و نوگرایان،سنت شکنان و نوگریزان را بر آن داشته است تا هرچه دارند در پایش بریزند یا بر سرش بکوبند.»من،تو،او،ما،شما،ایشان«هم ندارد.مبناي تعاریفش در ادوار مختلف متغیر است.یک سرگذشت فلسفی بسیار ژرف دارد که تنها با برخورد منصفانه ي علمی و با در نظر داشتن»آفاق و سیرش«می توان بود و نبودش را در تعابیري منطقی تعریف کرد.

»ارنست کاسیرر:شعر تغزلی نه تنها در سرآغازش ریشه در انگیزه هاي اسطوره اي دارد بلکه حتی در عالی ترین و مناسب ترین فراورده هاي خود ارتباطش را با اسطوره همچنان حفظ می کند. - «شمیسا،1376،ص - 126گزینش دیدگاه هاي معتبر شاعران و بزرگان و کشف نتیجه و معیاري واحد، شایدیانپا بخش این سرگردانی باشد؛سرگردانیِ نه تنها قالب غزل، بلکه مخالفان و موافقانش.قالبی است که مرز نمی شناسد،پویاست.فرمالیسم یا درد و تعهد را به بازي می گیرد. دل ها و دیدگاه هاي مرد و زن آن را به این سو و آن سو می کشاند و هرکس به شیوه اي غزل را دستاویز قرار می دهد تا به نقد یا به سرودن بپردازد.»عاشق امروز چشمی به"برشت"دارد که:در زمانه اي زندگی می کنیم که سخن گفتن از درختان جنایتی است.

و چشمی به داستایوفسکی که:زیبایی انسان را نجات خواهد داد. - «عظیمی،1386،ص - 150کدام قالب شعري چنین سرگذشتی را رقم می زند.این سرگردانی از ماهیت یا کمیت آن نیست، بلکه بیش تر ریشه در کیفیت و رویارویی هنرمندان با آن دارد.شاید فلسفه ي وجودي آن نیز ریشه در یک نیاز عمیق بشري داشته باشد.»چیزي که هست،غزل یک زبان عام عاطفی دیار ماست. - «عظیمی،1386،ص - 89 به هرحال، به ناچار بایست پذیرفت کتاب هایی که تا به حال در این باره تألیف و تصنیف گشته اند جامع و پاسخگو نیستند،مگر این که مؤلفان و مصنفان به رأیی متفق برسند.

جنبه ها و بی جنبه گی هاي غزل نو

غزل نو با همه ي سرگردانی ها و ارزیابی ها پذیرفته شد.اما این نوع ادبی باید ویژگی هایی را در خود پرورش دهد و محاسنی را کشف کند تا بی آن که اصرار ورزد به جامعه، به ویژه به کانون هنرهاي زمانه راه یابد.شاعر، براي آفرینش غزل نو به انگیزه هایی متعالی نیاز دارد تا بتواند به جوانبی دست یابد تا در برابر هر موضع گیري انعطاف نشان دهد.در این گذرگاه تنگ،معیارها و محک هاي پذیرش یا رد، بسیار اند.در این مبحث مجال ارزیابی غزل هاي بهبهانی،بهمنی و منزوي و نشان دادن میزان و تراز بودن یا نبودن غزل هاي نو و چرایی نو بودن آن ها نیست.چند دهه ي اخیر، اوج شتاب سفینه ي غزل بوده است،و در شتاب است که لغزش و انحراف شدت می گیرد. یادآوري:این بررسی یا نقد بازمی گردد به همان حرف و حدیث ها و دیدگاه ها،وگرنه تحلیل آثار ایشان و غزل نو در حوصله ي کتاب و کتاب هاست،چنان که هست.

بهبهانی چنان که خود گفته وحدت موضوع غزل را رعایت کرده و این شیوه ي کار و تفکرش بوده است.بیشتر جنبه هاي نوآوري سیمین و منزوي و بهمنی در حوزه وزن غزلیات است.البته اصرار بر اوزان بلند و دوري، زیبایی شعر را از بین می برد. - زرقانی،1383،ص - 388محمد علی بهمنی سبک و زبان مستقل و شاخص بهبهانی و منزوي را برآمده از غناي موسیقاي اشعارشان می داند. - روزبه،1379،ص - 209 جنبه ها و بی جنبه گی هاي غزل نو بیشتر در شش حوزه ي زبان،خیال،احساس؛اندیشه،موسیقی و شکل و زیرشاخه هاي آن ها روي می دهد. - روزبه،1379،ص - 139این معیار ها را در غزل هاي »کودك - «بهبهانی،1384،ص - 888،»در حجمی از بی انتظاري - «همان جا،ص - 1020،»مرگ شبدیز - «همان جا، - 739،»مردي که یک پا ندارد - «همان جا،ص - 868،»صورتگر چیره دست - «همان جا،ص - 556،»ریشه سرو جوان - «منزوي،1373،ص - 197،»مرگ سهراب - «منزوي،1377،ص - 39،»فاجعه - «منزوي،1371،ص - 23،»در گوشه اي از آسمان - «بهمنی،1369،ص - 49 به درستی می توان سنجیدو دید.

منزوي خود را پیش قراول غزل معاصر می داند و در این اعتقاد تمام جوانب در کار نیستمنزوي. بی ردیفیِ غزل را می پسندید و این در حالی است که از مجموع 389 غزل حاضر او 293 غزل مردف است. - کاظمی،1388،صص50و - 106 دایره ي واژگانی منزوي خیلی متنوع و گسترده نیست.درعوض پشتوانه فرهنگی شعرش بسیار غنی است و حتی غنی تر از بهبهانی.سیمین از دل سنت فرهنگی مردم سالار بیرون خزیده و آرام آرام و از سر حوصله به جدال با سنتی می پردازد. - زرقانی،1383،صص382و 553 و - 557سیمین به لحاظ نوع ادبی و درونمایه، شاعري است با سه وجهه:-1غزل عاشقانه-2روایت-3جدل اجتماعی و سیاسی. - ابومحبوب،1382،ص - 100البته این تقسیم بندي درست نمی نماید زیرا در

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید