بخشی از مقاله

چكيده

ادبيّات، همواره تابع رويدادهاي سياسي و اجتماعي است. مسائلي كه در ادبيّات مطرح مي شوند از تغييرات مهم در جامعه تأثير مي پذيرند. اين عوامل، زمينه را براي بررسي تأثير رويدادهاي اجتماعي در ادبيّات فراهم مي كند. از نخستين قرنهاي پس از اسلام، آثاري هست كه در آن ادبيّات پايداري ،به صورت اعتراض و انتقاد سياسي و اجتماعي يافت مي شود. سرآغاز پيدايش اين نگرش انتقادي و پايداري همواره با دورههاي آشفتگي اجتماعي و سياسي اين مرز و بوم، مقارن بوده است.

در نخستين قرنهاي پس از اسلام نهضت شعوبيه با بينش خاص خود، درخور توجّه است. نهضت اسماعيليه نيز در برابر تسلّط كلامي اشاعره، مخصوصاً پس از شدّت يافتن تعصّب هاي مذهبي از قرن پنجم و ششم و تسلط قبايل ترك بر ايران و همچنين نهضت تصوّف كه نهضتي مذهبي بود در برابر فساد جامعه پديد آمد. پس از آن حملة مغول واقع شد و نهضت سربداران هم حاصل نگرش انتقادي در برابر انديشه حاكم و پايداري در برابر آن است.

بارزترين تجلّي ادبيّات پايداري، در عصرمشروطه مي باشد كه هدف اصلي آن پيكار براي اصلاح جامعه و بهبود شرايط مردم بود. در اين پژوهش كه به روش اسنادي تهيه شده به بررسي اجمالي اين رخدادهاي سياسي و اجتماعي و تأثير آن بر گسترش ادبيّات پايداري و واكنش اديبان پرداخته شده است .

-١مقدّمه
ادبيّات پايداري، اصطلاحي است كه در برابر ادب سازش به كار مي رود و ادب اعتراض نيز زير مجموعه اي از ادبيّات پايداري به حساب مي آيد . اين نوع، در ادبيّات كلاسيك نيز سابقه داشته است و در اشعار و نوشته هاي اديبان گذشته روح انتقاد و اعتراض و پايداري در برابر عوامل تحميلي، اجتماعي و سياسي ديده مي شود. شعر اعتراض، در ادبيّات اكثر ملل جايگاه به خصوصي دارد.» بخش عظيمي از شاهكارهاي شعر جهان، شعر»اعتراض« است . شعر خيام، اعتراض است به كارگاه خلقت " جامي است كه عقل آفرين مي زندش.« شعر حافظ اعتراض است به كارگاه خلقت و كار محتسب  محتسب شيخ شد و فسق خود از ياد ببرد شعر سنايي در قلمرو  زهد و مثل غالبا شعر اعتراض است.

در گذشته، غالباً ادبيّات در انحصار حاكميت ها بوده است و وابسته به قدرت حاكمان. بدين خاطر است كه ادب اعتراضي به شكل نمايان ديده نمي شود و براي اين كه بتوانيم به اين نوع دست يابيم لازم است كه لايههاي زيرين ادبيّات را به زيركي جستجو كنيم. » اگر برخي از آثار كهن ادب فارسي را ملاحظه كنيم مي بينيم كه جنبههاي موعظه و ارشاد در آنها فراوان است. در دواوين شاعران گذشته به هجويه هاي بسياري بر ميخوريم. هجويه سرايي، گاهي جنبة اجتماعي و سياسي داشته است؛ زيرا گويندگان در آن زمان كه قدرت اقدام عليه حاكميت را نداشته اند از حربة هجو استفاده كردهاند.

از آنجا كه ادبيّات از مقوله هاي روساختي جامعه محسوب ميشود و رويدادهاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي به عنوان موتور محرّك هستند بر ادبيّات تأثير ميگذارند. شاعران و نويسندگان متعهّد چون نسبت به مسائل حساسيت بيشتري نشان ميدهند و قشر حساسي هستند از طريق پند و اندرز سعي در ارشاد جامعه و طبقه حاكمان داشته اند تا از ايذاء مردم دست بردارند يا با روش طنز و هزل به انتقاد از آنان پرداختهاند .

ادبيّات در ژرف ساخت، با پايداري فردي و اجتماعي پيوند خورده است و از زمينههاي اجتماعي تأثير ميپذيرد. در حوزة نقد ادبي نيز تأثيري كه ادبيّات بر جامعه دارد و تأثيري كه جامعه بر ادبيّات دارد، بررسي ميشود. ادبيّات گاه جامعه را به جنب و جوش وا ميدارد و گاه با جامعه به مبارزه بر خاسته و ميكوشد تا آن را دگرگون كند.

-١-١ بيان مسأله

منشأ ادبيّات پايداري، در ادبيّات كلاسيك به تصوّف و اخلاق و حماسه و هجو بر مي گردد. آغازگران اين نوع ادبي در شعر فارسي، ناصر خسرو و سنايي هستند. به طوري كه اين شاعران سرمشق شاعران ديگر شدند تا ناشايست ها را تقبيح كنند و ارزش هايي چون عدالت، شجاعت، عفت، دينداري، خردورزي و آزادي را ستايش كنند و از ناراستي، بي عدالتي و ظلم و فسق و فجور بدگويي كنند .

در قرن پنجم و ششم شاعراني چون ناصر خسرو و سنايي آثاري آفريدند كه مضامين پايداري در آن ديده ميشود ؛آنجا كه ناصر خسرو ميگويد:

من آنم كه در پاي خوكان نريزم    //   مر اين قيمتي لفظ در دري را

در برابر شاعران مداح پايداري نشان مي دهد و به نكوهش ستم و نامردمي مي پردازد. اعتراض شاعر به غارتگري سلاجقه، نكوهش حاكمان، اعتراض به قاضيان رشوه گير و تحقير زهد فروشان، همه نشان دهندة اين است كه شاعر در برابر ناهنجاري مقاومت از خود نشان مي دهد.

پس از ناصر خسرو، سنايي با سروده هاي شرعي خود به پايداري ادامه مي دهد. با گذشت زمان در اواخر عهد سلجوقي، هجوم مغولان باعث مي شود كه اوضاع ايران دگرگون شود. شاعران و نويسندگان به گونه هاي مختلف در برابر اين هجمه بي امان واكنش نشان ميدهند و حتّي جان خود را در اين پايداري از دست ميدهند. سرانجام مغولان تحت تأثير فرهنگ ايران قرار گرفتند و بر اوضاع مسلّط شدند. در زمان ايلخانان به دليل ظلم و ستم حكام و نارضايتي مردم، نهضت سربداران شكل گرفت و ابن يمين شاعر جماعت سربداران به اعتراض عليه ظلم و ستم پرداخت .

در عصر صفويه، پرتغالي ها به جزاير جنوبي حمله كردند و شاعران جنگ نامه هايي سرودند و به مقاومت پرداختند. پس از آن هم در جنگ هايي كه بين ايران و روس در دورة فتحعلي شاه اتّفاق افتاد، باز هم شاهد مبارزات سياسي و اجتماعي عليه ظلم و ستم ميباشيم. سر آغاز ادبيّات پايداري را دورة مشروطه مي دانند. در نثر اين دوره مفاهيمي چون پايداري در برابر زياده خواهي و سلطه طلبي فرمانروايان، ستم ستيزي، مبارزه با استبداد و انتقاد پذيري و جهل و خرافه و شيوه هاي نا كار آمد آموزشي و تربيتي در آثار نويسندگاني چون طالبوف، زين العابدين مراغه اي و ابراهيم بيگ ديده مي شود.

از مضامين شعر اين دوره آزادي، وطن، قانون و توجّه به علوم جديد است؛ چون شعر اين دوره از نظر درونمايه و مخاطب با روزگار قبل متفاوت بود. با تغييرات اجتماعي و سياسي، ادبيّات نيز دچار دگرگوني شد و بخش عمدة ادبيّات اين دوره، مضامين اجتماعي و سياسي داشت كه به تبع انقلاب مشروطه پديد آمد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید