بخشی از مقاله

چکیده

طلاق یکی از معضلات بزرگ و تهدید کننده نهاد خانواده در همه جوامع میباشد که امروزه آمار روزافزون طلاق نظر همه متخصصان و پژوهشگران امر را برای بررسی علل و پیامدهای آن به خود معطوف کرده است. هدفاصلی: پژوهش حاضر با هدف مطالعه مروری تاثیرات استرس بعد از طلاق بر زنان میباشد. روش:روش این پژوهش از نوع مطالعات مروری است که باهدف بررسی مطالعات انجام شده داخلی و خارجی در ده ساله گذشته در حوزه پیامدهای طلاق بویژه استرس در زنان انجام شده است.

یافته ها: یافته های این مطالعات نشان میدهد که پیامدهای ناشی از طلاق ازجمله استرس، افسردگی، اضطراب و... در میان زنان بیشتر از مردان است. همچنین یافته های پژوهش های داخلی و خارجی نشان داده است که استرس بعد از طلاق در زنان جوان بیشتر از مردان است.نتیجه گیری: در نتیجه یافته های پژوهشی بر لزوم رسیدگی بیشتر به پیامدهای روحی و روانی پس از طلاق مانند استرس در زنان تاکید دارد.

 مقدمه:
جریان فسخ یک قرارداد بین دو زوج را اصطلاحاً طلاق گویند . از آغاز پیدایش و ظهور انسان بر روی زمین همواره زن و مرد با هم تشکیل یک کانون را می دهند که در آن فرزندان رشد می کنند اما گاهی این کانون دچار اختلال می شود . طلاق یکی از پیچیده ترین پدیده های اجتماعی عصرماست که قطعاً برای گروه بسیاری از انسانها اجتناب ناپذیر است ، زیرا گاهی محیط خانه آنچنان پرآشوب و غیرقابل تحمل می شود که طلاق تنها راه حل مشکل می شود .

اگرچه پروسه جدایی بعضاً کمک می کند تا آینده ای دگرگون داشته باشند اما گاهی طلاق احساسات تلخ و غیرقابل باوری را به همراه دارد که درک آن برای اغلب خانواده ها مشکل است. طلاق به خودی خود آسیب زا نیست اما ممکن است اثراتی داشته باشد که به خصوص این اثرات برای فرزندان طلاق می تواند اثرات منفی به دنبال داشته باشد همچنین طلاق می تواند برای یکی از زوجین که آمادگی طلاق و متارکه  را  نداشته  است  اثرات  منفی  به  دنبال  داشته  باشد  از  قبیل  افسردگی  ،  سرخوردگی  ،  اعتیادو...

زوجینی که طلاق گرفته اند همواره علل مختلفی را به عنوان عامل طلاق خود بیان می کنند در نتیجه یک مشکل یا علت همیشه دلیل طلاق نیست و برحسب شرایط و ویژگی های زوجین علت طلاق می تواند متفاوت باشد که برخی از علل ایجاد طلاق به شرح زیر است:

1 عدم تفاهم زوجین:

تفاهم یعنی این که فرد بتواند علایق و خواسته های خود را با دیگری هماهنگ و هم سو کند در نتیجه تفاهم به فرد کمک می کند تا بتواند انسانهای دیگر را، حتی وقتی با آنها کمی متفاوت است بپذیرد و به آنها احترام بگذارد و به ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده منجر می شود در نتیجه عدم تفاهم منجر به عدم حمایت از سوی طرفین و سردی روابط شده و بین آنها فاصله ایجاد می کند.

مهارتهای ارتباط - مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد این است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگی زناشویی ، در موضوع های مهم زندگی توافق نظر داشته باشند و این توافق معمولاً روی علایق و طرز فکر قرار می گیرد. طرز فکر، موضوع بسیار مهمی است زیرا براساس آن فلسفه زندگی هر فردی شکل می گیرد. علاوه بر طرز فکر مسئله مهم دیگر در زناشویی توافقی است که زن و شوهر در مورد قضاوت درمورد مسائل زندگی دارند مثلاً اگر شوهر فردی تخیلی و ایدآلیست و زن شخصی واقع بین باشد زن ممکن است از دست شوهر خیالباف خود به ستوه آید و مردهم از رویه خشک زن خود خسته شود و احساس کند زنش قدرت درک معنویات و ظرایف را ندارد.

البته علایق رابطه نزدیکی با طرز فکر دارد و شامل فعالیتهای متعدد روزانه از قبیل رفتن به سینما، تماشای تلویزیون، خواندن کتاب، رفتن به مهمانی و... می گردد. البته نباید انتظار داشت که زن و شوهر در همه این علایق با یکدیگر توافق داشته باشند، ولی برای سعادت خانواده توافقی محلی در قسمت عمده ای از علایق ضرورت دارد.

2 اختلاف طبقاتی:
سعادت و خوشبختی زندگی زناشویی به مقدار زیادی بستگی به موضوعات کوچک دارد، بدین معنی که عادات کوچک و به نظر ناچیز شخص، ممکن است باعث عصبانیت و آزردگی همسرش شود. این عادات به ویژه زمانی جلب توجه می کند که زن و مرد در دو محیطکاملاً متفاوت با یکدیگر رشد کرده اند. اختلاف طبقاتی می تواند هم جنبه مادی و هم فرهنگی داشته باشد . گای خانواده زوجین از نظر مادی و امکانات رفاهی در سطح متفاوتی هستند. گاهی نیز همسر از نظر درآمد در سطح متفاوتی از سطحی است که همسر آن در آن رشد کرده است در نتیجه باعث اختلاف بین آنها می شود که گاه دخالت اطرافیان آن را تشدید می کند همچنین تفاوت زوجین از نظر فرهنگی اغلب منجر به طلاق شود.

3 تفاوت تحصیلات:

تحقیقات نشان می دهد که مدارج تحصیلی نیز در خوشبخیت خانوادگی بسیار مؤثر است. زیرا مقدار تحصیل معمولاً به مقام اجتماعی شخص بستگی دارد. بنابراین اگر یکی از زوجین تحصیلات دانشگاهی دارد ولی دیگری تحصیلات ابتدایی دارد ممکن است سبب ایجاد احساس حقارت و آزردگی در فردی که تحصیلات کمتری دارد شود، این موضوع به ویژه در مورد مردی که همسر او تحصیلات عالی تری دارد صدق می کند زیرا در این صورت شوهر ممکن است زن خود را برتر احساس کند و زن نیز به دوستان خود که دارای شوهران تحصیلکرده هستند رشک ببرد . البته این امکان وجود دارد که زندگی سعادتمندی داشته باشند زیرا از سایر جهات مشابه اند

معمولاً اعتیاد را با عنوان بلای خانمان برانداز می شناسند زیرا خود اعتیاد همسر و همچنین گاهی ترس از آینده زندگی با یک معتاد و تبعاتی چون فقر و بیکاری فرد معتاد منجر به پاشیده شدن خانواده می شود.

برخی از خانواده ها فکر میکنند وقتی فرزندشان به اعتیاد روی آورد راه نجاتش این است که ازدواج کند و دارای مسئولیت گردد در حالی که آنها با این کار فقط شرایط را برای فرزندانشان سخت تر، آینده شخص دیگری را خراب می کنند در حالی که اعتیاد گاهی تبعات روحی و روانی دارد و گاهی هم عوامل دیگری همچون فقر و پرخاشگری را به همراه دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید