بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر به بررسی اثر بخشی کتاب درمانی گروهی بر اضطراب جدایی و افسردگی در کودکان والدین طلاق ، پرداخته است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از جامعه ی آماری کودکان 6 تا 8 ساله ی والدین طلاق گرفته شهر رامسر ، 30 کودک انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.

طرح پژوهش شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پسآزمون با گروه کنترل است. برای ارزیابی میزان اضطراب جدایی و افسردگی کودکان، از فهرست سلامت کودکاناُنتاریو - بخش اختلالات درونی: اضطراب جدایی و افسردگی - استفاده شد.

گروه آزمایش تحت مداخله ی کتاب درمانی گروهی بر اساس داستان کتابی که برای رفع تنش ها، اضطراب ها و احساس گناه کودکان والدین طلاق گرفته، تحت عنوان » من و یک گلدان خالی « طراحی شده بود، قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها، از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج به دست آمده، نشان داد اثر کتاب درمانی گروهی بر نمرات افسردگی و اضطراب جدایی کودکان والدین طلاق گرفته معنادار بود

مقدمه

یکی از مهمترین چالش هایی که هر جامعهای همیشه با آن روبروست واقعیتی به نام طلاق است. پدیدهای که در جوامع امروزی با سرعت زیادی در حال افزایش است و آثاری زیان آور از نظر اقتصادی، اجتماعی و به خصوص روانی، بر والدین و کودکان دارد.

اغلب تحقیقات روی کودکان طلاق در دهه 1970 آغاز شده است. [1] کلی و والرشتاین - Kelly - and Wallerstein اولین پیشگامان این حیطه، از طلاق به عنوان عاملی بالقوه در مشکلات تحولی کودکان یاد کرده اند. از جمله این تأثیرات در کودکان پیش دبستانی میتوان از کاهش در عملکرد مدرسه، مشکلات سازشی مزمن مانند افسردگی و عزت نفس پایین و مشکلات تعاملی با همسالان به ویژه در کلاسهای بالاتر، نام برد .این نکات در پژوهشهای متعدد، تأیید شدهاند

کال، بیر و بیر نشان دادند؛ کودکان طلاق معدل پایینتری نسبت به کودکانی که متعلق به خانواده های سالم هستند، دارند. همچنین آنها دریافتند معلمان به صورت مکرر کودکان طلاق را در مقایسه با کودکانی که از خانواده های سالم هستند، دارای مشکلات رفتاری و نگرشی شناسایی میکنند

وایتمن - - Whiteman نشان داد اغلب کودکان طلاق فرایند سوگ را مشابه آنچه در مرگ اتفاق میافتد، تجربه میکنند. این فرایند نزدیک به دو سال بعد از طلاق طول میکشد و شامل توالی از انکار، خشم، افسردگی و پذیرش است. این هیجانات در واقع به عنوان عکس العملی طبیعی و بهنجار در مقابل طلاق، در نظر گرفته میشود.

کوبلر-راس نیز مراحل سوگ را به طور مشابهی برای طلاق به کار برد. اولین مرحله، انکار است. به این معنی که کودک سعی میکند وقوع طلاق را انکار کند. سپس کودک به مرحله خشم وارد میشود که میتواند به خودش یا والدین مربوط باشد. پس از این، مرحله ی بعدی چانه زنی است که شامل سعی کودک در پیشنهاد چیزهایی به والدین، خدا یا هر کس دیگری که میتواند با دستور به توقف طلاق کمک کند، میشود. مرحله ی چهارم افسردگی است، به دلیل این که کودک تشخیص میدهد که چه بخواهد چه نخواهد طلاق ادامه پیدا میکند. در پایان، پذیرش طلاق است

در حالی که وایتمن[ 6]به این نکته دست یافت که حدود یک سوم از کودکان طلاق از این چهار مرحله، تقریباً در طی دو سال عبور میکنند، اما یک سومِ دیگرِ کودکان الگوی مشابهی را دنبال میکنند که زمان بیشتری طول میکشد تا به نقطهی پذیرش برسند احتمالاً،. پسران به زمان بیشتری نیاز دارند تا به پذیرش دست یابند و استرس های خانوادگی بیشتری مثل تغییرات بزرگ از قبیل جابجایی، تغییرات زیاد در درآمد خانواده، ازدواج های دوباره و در بعضی از موارد سوء رفتارهای عاطفی، جسمانی و جنسی، در زندگی آنها وجود دارد.

وایتمن[ 6] معتقد بود یک سوم دیگر از کودکان طلاق، به نظر نمیرسد هرگز از اثرات طلاق بهبودی یابند. این کودکان خشمگین و افسرده باقی میمانند و هرگز به نظر نمیرسد که قادر به پذیرش طلاق باشند. این گروه ممکن است از شکست در مدرسه و مشکلات پیچیده تر در زمان بزرگسالی رنج ببرند .

طبق یافته های فریمن فریمن - [3] - Frieman، این برای کودکان طلاق غیر معمول نیست که خشم، غمگینی، اضطراب، رهاشدگی، تنهایی، خارج از کنترل بودن یا حتی بیش از اندازه بار مسئولیت را بر دوش داشتن با دیدگاهی از امکان متعهد شدن به بعضی از مسئولیتهای والد غایب، را تجربه کنند. بعضی از کودکان کشمکش های خود را با رفتارهای آشفته بروز میدهند، در صورتی که بقیه منفعل میشوند و عقبنشینی میکنند. عکس العمل رایج دیگر به طلاق، سرزنش خود است. ودکان احساس میکنند که آنها واقعاً باعث طلاق شده اند

وایتمن [6] به این نتیجه رسید که این عکس العمل در کودکان کوچکتر با سطح تفکر محدودشان در این سن مرتبط است. تفکر انتزاعی آنها با اینجا و اکنون سروکار دارد، و نمیتوانند پیامدها یا نیات و احساسات دیگران را در نظر بگیرند. بنابراین طلاق در چنین قالبی که »چه اثری بر من دارد؟« نگریسته میشود. این محدودیت از نوع خود میان بینی تفکر، اغلب باعث میشود بسیاری از کودکان فکر کنند که تنها فردی هستند که این تجربه را میگذرانند واحساساتی نظیر خجالت را تجربه کنند .

پژوهش هایی نظیر پژوهش والچاک و برنز [9] نشان داده اند که کودکان 7 - 6 ساله از درک بسیاری از رویدادها ناتوان هستند و بسیاری از مسائل آنها را دچار سردرگمی میکند. تقریباَ کودکان در سنین پایین نمیتوانند بفهمند چرا پدر و مادرشان مجبورند جدا از هم زندگی کنند و این جدایی دایمی است. یکی از بهترین و مناسبترین روشها برای انتقال مفاهیم به کودکان برای درک مسائل و شرایط پیش آمده و کمک به حل مشکلات و تعارضهای آنها، استفاده از داستان و قصه گویی هدفمند یا به عبارتی، کتاب درمانی است.

کتاب درمانی واژهای است که در اوایل قرن بیستم برای مشخص کردن مواد چاپی که روشهای تفکر و احساس مردم را تحت تأثیر قرار میدهد و به آنها کمک میکند تا مشکلاتشان را حل کنند، ابداع شد.[10] اگرچه تاریخچه این فرایند به یونان باستان برمی گردد

مارتین پورتر و مارتین، مارتین معتقدند اغلب کودکان برای بیان هیجانات خود، دارای دشواری هستند. کتاب درمانی به کودکان کمک میکند تا با احساسات ترس، گناه یا شرم مربوط به تغییرات خانوادگی که تجربه میکنند، مواجه شوند. گلادینگ و گلادینگ [14] .کتاب درمانی را » راهی برای خلاصی از هیجانات محصور شده که ممکن است مانع رشد شخصی سازنده و تعاملات بین شخصی، شوند« معرفی میکنند.

در سال 1989 ،اسمیت کتاب درمانی را به عنوان »فرآیندی از حرکت رو به رشد به سمت سلامت مناسب هیجانی از طریق ادبیات« تعریف کرد . [12 ] آلکس [11] دلایل زیادی را برای استفاده از کتاب درمانی بیان کرده است که افزایش خود-آگاهی فرد، بالارفتن درک و همدلی با دیگران از جمله آنهاست. کتاب درمانی میتواند به رهایی از تنش، فراهم سازی راهبردهای مقابله ای موفقیت آمیز و بیان احساسات و عقاید درباره مشکل کمک نماید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید