بخشی از مقاله
چکیده
»ضرورت مشارکت کارکنان در سازمانهای امروزی مانند هوای تنفسی برای یک موجود زنده است« نیروی انسانی به لحاظ برخورداری از قدرت اندیشه، خلاقیت و نوآوری بزرگترین دارایی هر سازمانی محسوب می شود. مدیریتی مشارکتی عبارت است از عملیاتی که طی آن کارکنان یک سازمان را در روند تصمیم گیریها دخالت و شرکت میدهند تأکید این شیوه مدیریت بر همکاری و مشارکت داوطلبانه کارکنان استوار است و میخواهد از اندیشه ها ، نظرات و ابتکارات آنها در حل مشکلات و مسائل سازمان استفاده کند.
البته نظام مشارکتی با افزایش رضایت مندی، انگیزه کارکنان را نیز بهبود می بخشد. مکانیزم های متفاوتی برای عملی کردن مدیریت مشارکتی وجود دارد که در این مطالعه به مقایسه و معرفی سه روش استقرار نظام پیشنهادات، تشکیل حلقه های کنترل کیفی و برگزاری جلسات طوفان فکری در سازمان می پردازیم. لازم بذکر است که اولین بار است که طوفان فکری به طور طریح به عنوان یک مکانیزم در مدیریت مشارکتی مطالعه و معرفی شده و با سایر مکانیزم های مدیریت مشارکتی مقایسه می گردد؟
مقدمه
تاریخ حیات بشر، ناظر و شاهد بر این حقیقت است که در مورد هر کاری که انسان در طول زندگی خود انجام داده است همیشه این امکان وجود داشته که همان کار، به نحوی بهتر از آنچه صورت گرفته است نیز انجام داده شود.
به ویژه هنگامی که برای انجام هر کاری بجای یک اندیشه، یک عقیده، یک قدرت تفکر و یک نیروی ابداع و ابتکار از مجموع یا حاصل و نتیجه چند فکر،عقیده و ابتکار استفاده شود بر اساس دیدگاه جریس آرجریس، وارن بنیس و رنسیس لیکرت، برای دستیابی به تعهد کارکنان در کار، رضایت شغلی و بهره وری مؤثر، مشارکت کارکنان در تصمیم گیری امری حیاتی و بنیادی است. از طرفی مشارکت کارکنان یک ضرورت اخلاقی نیست، بلکه تنها یک فن از فنون مدیریت است که فقط در برخی از موقعیت های دیگر مشارکت می تواند به رضایت شغلی و بهره وری کمتر منجرشود. پس،مشارکت به تنهایی هدف نبوده، بلکه به عنوان وسیله ای برای ارتقا ×کارایی مطرح می شود.
مکانیزم ها و ابزارهای متفاوتی برای عملی کردن مدیریت مشارکتی وجود دارد که در این مطالعه به مقایسه و معرفی سه روش استقرار نظام پیشنهادات، تشکیل حلقه های کنترل کیفی و برگزاری جلسات طوفان فکری در سازمان می پردازیم. قابل توجه است که این اولین باری است که طوفان فکری به طور طریح به عنوان یک مکانیزم در مدیریت مشارکتی مطالعه و معرفی شده و با سایر مکانیزم های مدیریت مشارکتی مقایسه می گردد.
در این تحقیق ابتدا به تعریف مشارکت و مدیریت مشارکتی می پردازیم و سپس به بررسی و مطالعه سه مکانیزم مدیریت مشارکتی و مقایسه آنها پرداخته می شود.
مبانی نظری پژوهش:
تعاریف مشارکت
اگر مدیریت مشارکتی را رهیافتی جامع برای جلب مشارکت فردی و گروهی کارکنان در جهت حل مسائل سازمان و بهبود مستمر در تمام ابعاد تعریف کنیم و بر این باور باشیم که مدیریت مشارکتی ارتباطی دائم، متقابل، و نزدیک بین مدیریت ارشد و کارکنان است می توان گفت که :
"مدیریت مشارکتی به معنای مشارکت افراد مناسب، در زمان مناسب، و برای انجام کار مناسب است ".بر پایه این تعریف ، مشارکت کارکنان در کارهایی که به خود آنها مربوط می شود، مشارکتی داوطلبانه، ارادی و آگاهانه خواهد بود که این مشارکت نوعی درگیری فکری و احساسی شخص در فعالیتی گروهی به حساب می آید که به تحقق هدفهای گروه کمک می کند.
اهداف مدیریت مشارکتی
با توجه به مطالب ذکر شده در قسمت های قبلی، می توان دو هدف عمده برای مدیریت مشارکتی بیان کرد :
.1ارج نهادن به ارزشهای انسانی و به یاری طلبیدن افرادی که به نوعی با سازمان در ارتباط هستند .
.2رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده به کمک همین افراد .
مزایای مدیریت مشارکتی
چنانچه اجرای مدیریت مشارکتی و نظام های تشکیل دهنده آن با موفقیت همراه باشد، از این مزایا و پیامدها برخوردار خواهد بود :
-بهبود روابط انسانی بین مدیریت و کارکنان - تقویت انگیزش در کارکنان -بروز خلاقیت و نوآوری -کاهش ضایعات
-تقلیل هزینه های تولید کالا و خدمات -کاهش عملیات اداری و گرفتاری های ناشی از دیوانسالاری
-افزایش احساس تعلق سازمانی در کارکنان و همسویی اهداف کارکنان با اهداف سازمان -پاسخ سریعتر به برنامه ها، تعیین استراتژی ها و راه حل ها
-ارتقاء تعهد و و مسئولیت پذیری در اجرای تصمیمات -استفاده مناسبتر از فرصتهانوآوری بیشتر و احساس کرامت و ارزش در کارکنان
در مجموع مشارکت مؤثر، به ایجاد آرامش اجتماعی،بهره وری بیشتر و افزایش برابری، دموکراسی و کرامت انسانی منتهی می شود و احتمالاً به طور همزمان به نفع حاکمان، صاحبان قدرت وکارفرمایان، کارکنان و کل جامعه تمام خواهد شد .
تکنیک های مشارکت
چنانچه شرایط محیطی و متغیرهای وضعی یک سازمان امکان مشارکت را فراهم سازد، در آن صورت لازم است از میان گزینه های مختلف پیش روی مشارکت، مناسبترین برنامه مشارکت انتخاب گردد. مناسبترین برنامه مشارکت می تواند صرفا یکی از گزینه ها و یا براساس تلفیقی از چندین گزینه با اتکا بر شرایط محیطی و متغیرهای وضعی سازمان تعریف شود .
عمده گزینه های پیش رو از این قرارند :
تیم های خودگردان تیم های کاری نیمه مستقل حلقه های بهبود کیفیت
کمیته های مشورتی مشترک جلسات غیر رسمی تصمیم گیری های دو جانبه
نظام پذیرش و بررسی پیشنهادهای کارکنان
تیم های خودگردان
در این وضعیت، مجموعه عملیات فرآیندی به گروه های متعدد به گونه ای تقسیم بندی می گردد که قابلیت برخورداری از استقلال نسبی در خودگردانی را داشته باشند. سپس برای هریک از تیمها سلسله وظایف مربوط در چارچوب خودگردانی، ضمن تشریح گردش کار و اطلاعات با سایر تیمها، تعریف می گردد. بدیهی است درون هریک از تیمهای خودگردان، وظایف و اختیارات اعضای تیم نیز روشن و ابلاغ می شود .
تیم های کاری نیمه مستقل
در تیمهای کاری نیمه مستقل، اعضای تیم مسئولیت جمعی برای کمیت، کیفیت و فرآیند کار را پذیرا هستند، و لیکن هرگونه تصمیم گیری درباره سرمایه گذاری، فناوری و برنامه ریزی راهبردی بر عهده مدیریت سازمان خواهد بود. سرپرستان تیمهای کاری نیمه مستقل هماهنگی بین گروه ها را برعهده دارند و نیز شرایط لازم را خارج از گروه مهیا می سازند تا اعضا وظایف تعریف شده خود را کامل انجام دهند