بخشی از مقاله

چکیده

سهروردی فلسفه خود را حکمت اشراق نامید که به معنای درخشندگی و برآمدن آفتاب است. مکتب او هم فلسفه است و هم عرفان. بنا بر نظر سهروردی واقعیتهای مختلف، چیزی غیر از نور نیستند که ازلحاظ شدت و ضعف با یکدیگر تفاوت دارند. واقعیت نیازمند به تعریف نیست؛ چرا که پیوسته امر غیرواضح را با امری روشن و واضح تعریف می کنند. در حالی که پیداست هیچ چیز از نور، آشکارتر و روشنتر نیست و بنابراین، آن را با هیچ چیزدیگری نمیتوان تعریف کرد. حقیقت این است که همه چیزها به وسیلهی نور آشکار میشود وبه همین دلیل، بایستی به وسیله آن تعریف شود. نور محض که سهروردی آن را »نورالانوار« نامیده است، حقیقت الهی است که روشنی آن به علت شدت نورانیت و فیض، بی منتهاست . نور به عنوان عنصری مهم در ساختمانهای کوچک و بزرگ همیشه یکی از عوامل تأثیرگذار بوده است. از جمله علوم و هنرهایی که می توان به نق ش نور در آن اشاره داشت، هنر معماری است که بحث مفصلی را در زمینه ی روند بهره گیری از نور طبیعی به خود اختصاص می دهد. ابزار و وسایل روشنایی نیز به عنوان عواملی که تأمین کنندهی نور مصنوعی هستند، مطرح می باشند.زیبایی که به چشم می آید از پرتو نور و روشنایی است وگرنه در تاریکی ، زیبایی مفهمومی ندارد. درطراحی معماری، نور در کنار عناصر و مفاهیم دیگر از قبیل ساختار ، نظم فضایی ، مصالح ، رنگ و… مطرح می شود و در طراحی به عنوان یک عنصر مجزا باید نقش خود را ایفا کند. یکی از مشخصه های نور طبیعی دگرگونی آن در ساعات مختلف روز است نور شفافترین، نرمترین، آسانترین و ارزانترین مواد ساختاری موجود در تولید کیفیت ها و اشیای مورد نیاز محیط انسانی است. نور می تواند در فضائی خشن و بی روح همچون مبلی راحتی از ما استقبال کند. به همین دلیل نور مناسب ترین ماده ساختاری است که می تواند به فعالیتهای روزمره ما شکل، زیبائی، لذت و راحتی ببخشد.نور میتواند امکان خلق سیستمهای محیطی هوشمند و سازگار را در بازسازی محیط مصنوع در اختیار ما بگذارد.

مقدمه

شیخ اشراق، شهاب الدین سهروردی، با تکیه بر میراث کهن ایران باستان و حکمای یونان و تاملات ویژه در آیات قرآن، حکمت اشراقی خویش را بر بنیان نور، استوار کرد. در اندیشه ی این حکیم، حکمت، منحصر در حکمت بحثی نیست؛ بلکه حکمت بحثی مقدمه ای برای حکمتی بالاتر و شریفتر به نام حکمت ذوقی است و بدین طریق، حکمت ذوقی را که در سیر تحول فلسفه، تا حدی رو به فراموشی رفته بود بار دیگر احیاء نمود. او در حکمت خود نوآوریهای فراوانی داشت که این نوآوریها، به ویژه در مباحث نور شناسی، بر حکمای متاخر، از جمله صدرالمتالهین شیرازی تاثیر فراوانی نهاد. او با وجود عمر بسیار کوتاه خود، آثار و مکتوبات فراوانی از خویش، به یادگار گذارد که با اهمیت ترین آنها، »حکمه الاشراق« است. به اعتقاد او، هیچ حقیقتی در عالم، آشکارتر و هویداتر از نور نیست و از این روست که نور، بی نیاز از تعریف است. او قائل به اصالت نور بوده و هستی را عین نور، قلمداد می کند؛ به این صورت که »نورالانوار« در راس هرم هستی جای دارد و سایر موجودات، اعم از انوار و برازخ - که خود ظل نور هستند - در سایر مراتب هستی جای می گیرند. از همین روست، که بسیاری از اصحاب اندیشه، نور در حکمت سهروردی را مساوی با وجود، در حکمت متعالیه می دانند. نور به عنوان عنصری مهم در ساختمانهای کوچک و بزرگ همیشه یکی از عوامل تأثیرگذار بر ساختمانها بوده است. در معماری سنتی ایرانی، معماری معاصر, معماری مدرن و بسیاری از سبک های معماری که فراروی بشر قرار گرفته همواره عنصر نور به عنوان عامل اصلی در کنار ویژگی های دیگر بنا قرار گرفته است. از جمله علوم و هنرهایی که می توان به نقش نور در آن اشاره داشت، هنر معماری است که بحث مفصلی را در زمینه ی روند بهره گیری از نور طبیعی به خود اختصاص می دهد.

ابزار و وسایل روشنایی نیز به عنوان عواملی که تأمین کنندهی نور مصنوعی هستند، مطرح می باشند.زیبایی که به چشم می آید از پرتو نور و روشنایی است وگرنه در تاریکی ، زیبایی مفهمومی ندارد. بازتاب نوری که از جسم به چشم ما می رسد باعث می شود که ما بتوانیم آن را ببینیم. درطراحی معماری، نور در کنار عناصر و مفاهیم دیگر از قبیل ساختار ، نظم فضایی ، مصالح ، رنگ و… مطرح می شود و در طراحی به عنوان یک عنصر مجزا باید نقش خود را ایفا کند. یکی از مشخصه های نور طبیعی دگرگونی آن در ساعات مختلف روز است نور شفافترین، نرمترین، آسانترین و ارزانترین مواد ساختاری موجود در تولید کیفیت ها و اشیای مورد نیاز محیط انسانی است. چیزی است که امکان شخصیت سازی و حیات بخشیدن به فعالیتهای روزمره و باز نمائی زندگی در تصورات و حالات روانی متغیر را فراهم می سازد. نور می تواند در فضائی خشن و بی روح همچون مبلی راحتی از ما استقبال کند. به همین دلیل نور مناسب ترین ماده ساختاری است که می تواند به فعالیتهای روزمره ما شکل، زیبائی، لذت و راحتی ببخشد.

"شیخ شهاب الدین سهروردی" را شیخ اشراق نامیدهاند، چون روشی که او بنیانگذارش بود به روش اشراقی و حکمتش به "حکمت اشراقی" معروف شده است. فلسفه "سهروردی" بر حقیقت نور و ظلمت استوار است و علت نامگذاری فلسفه او به نام "اشراق" - به معنای روشن کردن و نورانی شدن - به همین دلیل است.کلمه اشراق از یک طرف به مفهوم نور و روشنایی است و از طرف دیگر به جهت جغرافیایی مشرق اشاره دارد، چون فلسفه اشراق بر پایه یک جغرافیای عرفانی استوار شده است که در آن مشرق جهان نور محض یا جهان فرشتگان مقرب است که به دلیل تجرد از ماده، موجود خاکی نمیتواند آنها را مشاهده کند. مغرب کامل هم در فلسفه "سهروردی"، جهان تاریکی یا عالم ماده است. "سهروردی" از واقعیت اشیاء به "نور" تعبیر میکند و تفاوت موجودات را در شدت و ضعف نورانیت آنها میداند. نور حقیقی ذاتاً روشن و روشنایی هر چیز وابسته به آن است. به همین دلیل همه چیز به واسطه نورانیت نور تعریف میشوند. ذات باری تعالی که خود هستی مطلق است، نور محض است. "سهروردی" با الهام از قرآن کریم او را "نورالانوار" مینامد و رستگاری را وصول کامل به این روشنایی عنوان میکند.مجموعه - مصنّفات شیخ اشراق ، سید حسین نصر -

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید