بخشی از مقاله

چکیده :

عصری که در آن زندگی می کنیم، عصر تغییر و تحولات شتابنده در عرصه توسعه است. در چنین فضایی سازمانها و علی الخصوص سازمانهایی که مستقیما با مشتریان در رابطه بوده ومسئولیت تولید کالا یا ارائه خدمات و تسهیلات گوناگون به ویژه به بخش خاصی از اعضاء را بر عهده دارند، باید دائما آماده تحولات و رویارویی باتغییرات باشند و با افزایش بهره وری به بهینه کردن تولیدات خود بیندیشند.

یکی از طرق بهینه سازی و روز آمدکردن کیفیت و کمیت تولیدات و خدمات ارائه شده از سوی سازمانها انتقال دانش، اطلاعات و آگاهی های تازه به کارکنان در هر سازمانی است. آموزش سازمانی، یکی از موثرترین روشها در بهسازی کارکنان در جهت رشد حرفه ای و افزایش صلاحیت آنها است. هدف این پژوهش سنجش میزان رابطه مؤلفه های آموزش سازمانی شامل بهبود عملکرد، انطباق با نیازهای سازمانی، مدیریت منابع انسانی و کارایی سازمانی - با بهره وری کارکنان شاغل است که به منظور شناسایی میزان قابلیت آنها برای کاربرد آموزش سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است و شش سؤال پژوهشی نیز بر مبنای آنها مطرح گردیده اند.

برای جمع آوری داده های پژوهش از دو پرسشنامه یک پرسشنامه سنجش آموزش های سازمانی - محقق ساخته - و یک پرسشنامه بهره وری کارکنان استفاده شده است که در بین200 نمونه از کارکنان شاغل در شهرک های صنعتی استان خوزستان توزیع و جمع آوری گردید. نتایج حاصله با استفاده از آزمونهای همبستگی، رگرسیون و معادلات ساختاری نشان داد روابط معنی داری بین مولفه های آموزش سازمانی با هم و بین این مولفه ها - بجز بعد بهبود عملکرد - و بهره وری وجود ندارد.

مقدمه

با توجه به اهمیت ایجاد توسعه پایدار اقتصادی در کشورهای در حال توسعه، بهویژه ایران و همچنین برآورد رشد جمعیت شهری و روستایی در اکثر نقاط کشور همراه با ساختار درآمدی کم و متوسط، ایجاد اشتغال، زیرساختهای عمرانی، آموزش، بهداشت، خدمات اجتماعی و مهار آلودگی به مثابه مانع بزرگی بر سر راه توسعه پایدار اقتصادی میباشد. بنگاههای کوچک و متوسط فعال در بخشهای تولید و خدمات و تجارت اکثر مشاغل را ایجاد خواهند کرد اگر این بنگاهها و صنایع در شهرکهای صنعتی مستقر گردند از امکانات و خدمات زیربنایی این شهرکها به خوبی استفاده کرده و میتوانند از زیر ساختهای عمومی و مشترک، صرفهجویی در ساختوساز و تسهیلات و تأسیسات مشترک بهرهمند شوند و به نیروی کار ماهر نزدیک به شهرکهای صنعتی تسهیلات آموزشی و پژوهشی و سایر عوامل مهم تأثیرگذار نیز دسترسی خواهند یافت. از آن جا که بحث عمده بخش دولتی و خصوصی تسهیل امور مربوط به احداث و نگهداری آن دسته از شهرکهای صنعتی است که در سطح جهانی و منطقهای بتوانند رقابت کنند داشتن توانایی رقابت در بازارهای منطقهای و ملی و حتی بینالمللی پیشنیازی مهم برای ایجاد توسعه پایدار اقتصادی است.

مدیریت و رهبری همواره باید به فکر حفظ و نگه داشت و ارتقاء بهره وری این دارایی باشد. از این روست که پیتر دراکر آموزش مستمر نیروی انسانی، ایجاد زمینه برای نوآوری دایم، استقلال و خودگردانی کارکنان و تجدید ساختار سازمانی را از الزامات و عوامل مهم در ارتقاء بهره وری کارکنان فرهیخته می داند. دراکر در یک عبارت اظهار می دارد که " ظهور کارکنان علمی، بهره وری آنان، به عنوان سئوالی کلیدی در ظرف چند دهه آینده، موجب تغییراتی بنیادین در خود ساختار و ماهیت سیستم اقتصادی خواهد گردید" . بدین ترتیب مدیریت آینده در گرو توانمند سازی کارکنان می باشد. کارآمد سازی و توانمند کردن نیروی کار، یعنی کارکنان فرهیخته، دشوارترین تلاشی است که مدیریت و رهبری سازمان ها در دهه های آینده با آن روبرو خواهند بود.

آموزش در خدمت اهداف مختلف سازمان میباشد فقط قبل از مشخص نمودن اینها لازم است به اهداف اساسی آموزش اشاره گردد. در سازمان ها هدف نهایی بهدست آوردن سود میباشد. جهت افزایش سود تشکیلات، لازم است در تمام قسمتها با قیمت تمام شده نازل بهترین و بیشترین سود را بهدست آورد. جهت ساماندهی تولید، موثرترین فاکتور آموزش میباشد که بایستی در دریای آزادمان روزمره بهعنوان یک فرهنگ مورد قبول واقع شود. در جوار این هدف اساسی اهداف دیگری که در آموزش انتظار آن می رود عبارتاند از اهداف اقتصادی، اهداف اجتماعی و انفرادی میباشد به نظر ما این فاکتورها اهمیت موضوع را دو چندان خواهد کرد.

بیان مسئله :

عصری که در آن زندگی می کنیم، عصر تغییر و تحولات شتابنده در عرصه توسعه است . به گونه ای که رشد و گسترش فناوریهای نوین و تغییرات بسیار سریع تکنولوژیک موجب تغییرات گوناگون در اهداف و ساختار سازمانها شده است .

یکی از طرق بهینه سازی و روز آمدکردن کیفیت و کمیت تولیدات و خدمات ارائه شده از سوی سازمانها انتقال دانش، اطلاعات و آگاهی های تازه به کارکنان در هر سازمانی است. آموزش سازمانی، یکی از موثرترین روشها در بهسازی کارکنان در جهت رشد حرفه ای و افزایش صلاحیت آنها است. اما باید توجه داشت چنین برنامه های آموزشی در صورتی می تواند موجب بهسازی و پیشرفت نیروی انسانی شود که صحیح اصولی و مبتنی بر نیاز کارکنان سازمان ارائه گردد.

لذا انتقال دانش و اطلاعات مورد نیاز و متناسب با وظایف سازمانی و آشنا کردن صحیح کارکنان با ضوابط مقررات سازمان از مسائلی است که آن چنان که باید بدان پرداخته نشده که این امر نشان از عدم آگاهی دقیق و همه جانبه مسئولین و مدیران سازمان ها نسبت به رابطه آموزش ضمن خدمت و ارتباط تنگاتنگش با بهرهوری سازمانی دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید