بخشی از مقاله

چکیده

هدف این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش فنون ایماگو تراپی بر همدلی، نگرش های عشق ورزی و شیوه های ارتباط عاطفی والد فرزندی زوجین بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی می باشد. جامعه آماری شامل زوجین شهر تهران در سال 1394-95 بود. بدین منظور 40 زوج به روش به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به دو گروه آزمایش 20 - زوج - و کنترل 20 - زوج - تقسیم شدند.

زوج های گروه آزمایش به صورت هفتگی به مدت 8 جلسه 1/5 ساعته تحت آموزش قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامه همدلی باتسون، پرسشنامه نگرش عشق ورزی کنوکس و پرسشنامه والد - فرزندی فاین بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آنالیز کوواریانس استفاده گردید.

یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که آموزش فنون ایماگو تراپی بر همدلی ، نگرش های عشق ورزی و شیوه های ارتباط عاطفی والد-فرزندی در زوجین تاثیر دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش ایماگوتراپی بر همدلی، نگرش عشق ورزی زوجین و شیوه های ارتباط عاطفی والد فرزندی زوجین موثر است و در فراهم سازی روابط گرم و صمیمی در جهت حفظ سلامت خانواده اهمیت دارد.

مقدمه

مفهوم خانواده و ارزش این نهاد اجتماعی برای هر جامعه ای اساس کار تلقی می شود و هر جامعه متناسب با ارزش های خود ابتدا به سراغ خانواده می رود تا از درون آن شهروندان آتی خود را بپروراند. این موضوع وقتی اهمیت بیشتری پیدا می کند که جامعه به خاطر تحولات ساختاری و زیربنایی به شهروندانی جدید با طرز فکری نو نیاز داشته باشد . به همین خاطر است که خانواده یکی از اولین نهادهایی است که در جامعه باید تغییر کند و تغییری در آن حاصل نخواهد شد مگر از طریق درک و شناخت علمی بد کارکردهای آن.

خانواده به عنوان واحد اجتماعی، کانون رشد و تکامل، التیام و شفاهندگی و تغییر و تحول آسیب ها و عوارض است که هم بستر شکوفایی و هم بستر فروپاشی روابط میان اعضایش می باشد.[2] نوع روابط موجود در خانواده، شیوه های تربیتی والدین، قوام و انسجام خانواده و فرزندان را متأثر می سازد. مهمترین عامل تحکیم، ثبات و یا تزلزل و فروپاشی خانواده چگونگی رابطه ها داد و ستد عاطفی میان اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر است.[3] کیفیت روابط والد فرزندی تحت تاثیر سن والدین، تجربیات، ارتباط عاطفی، اعتماد به نفس آنها و همچنین ثبات ازدواج آنها می باشد، که ویژگی های منحصر به فرد کودک با این خصوصیات والدین سنجیده می شود.

یکی از عوامل مهم رضایت افراد در روابط بزرگسالی ، تجارب اولیه فرد با والدین و یا نوع رابطه عاطفی فرد با والدین خود در دوران کودکی است که می تواند روابط وی را در بزرگسالی تحت تاثیر قرار دهد.[5] برهم خوردن روابط عاطفی و احساس ناامنی بین والدین می تواند، امنیت شخصی فرزندان وهمچنین روابط آنها با والدینشان را به خطر اندازد.[6] در واقع، زمانی خانواده از تحکیم و تداوم برخوردار خواهد بود که درک مطلوبی بین زن و شوهر نسبت به یکدیگر وجود داشته باشد. این درک قطعاً ناشی از درک روانی و عاطفی است که زوجین از ابتدای تشکیل خانواده در آن نقش دارند.

راتر[8] عنوان کرد یک رابطه خوب با حداقل یک والد هم به کودک کمک می کند و برای او همانند سپر و حفاظی در برابر تاثیرات منفی اختلالات زناشویی عمل می کند. زوجین در فرآیند زندگی مشترک والدگری را نیز تجربه میکنند. والدگری عملی آگاهانه است و لازم است والدین بدانند که تمام رفتارهای شان باید آگاهانه باشد نه از روی آزمون و خطا.

واقعیت این است که در شیوه تربیت فرزندان، بسیاری از ضعفهای شخصیتی والدین آشکار میشود و این مسئله یعنی این که والدین نتوانستهاند در زمینه تربیت فرزندشان تحت تاثیر ضعفهای خود قرار بگیرند.[9]
بدیهی است که این سیستم بر اساس ازدواج بین دو جنس مخالف شکل می گیرد و ازدواج موفق، سرچشمه و اساس یک ارتباط سالم فردی و اجتماعی است. رابطه زناشویی می تواند دست مایه شادی و در غیر اینصورت منبع بزرگ رنج و تأمل می باشد.یکی از جنبه های مهم ازدواج بررسی مسایل عاطفی است. چیزی تحت عنوان عشق از آن یاد می شود.

به گفته ریزاوی بیشترین علت هم برای ازدواج و هم طلاق عشق یا فقدان آن است، عشق و محبت نه تنها باعث ایجاد آرامش بین زن و شوهر می شود بلکه می تواند تاثیر زیادی روی فرزندان و تمام افراد خانواده گذاشته و موجبات روابط محبت آمیز در خانواده شود .

عشق، یک پدیده عصب شناسی پیچیده است که بر اعتماد، باور، لذت و فعالیت های پاداش دهنده مغز - یعنی ساختارهای لیمیک - استوار است [14]در. جوامع امروز دلایل اساسی ازدواج عمدتاً عشق و محبت، داشتن شریک و همراه در زندگی، ارضای انتظارات عاطفی-روانی و افزایش شادی و خشنودی است. اساس و اهداف ازدواج مستلزم تغییر انتظارات، وظایف و نقشها و افزایش مهارت همسران برای تحققاین اهداف و نیازهاست. افزایش طلاق و نارضایتی زناشویی نشان دهنده نیاز همسران به مداخلات و آموزشهای تخصصی دراین زمینه است .

هاتفیلد طی پژوهشی بیان کرد اگر یک رابطه تا شکوفا شدن ادامه یابد، در زمان، عشق پرشور اولیه ممکن است به عشق بهم پیوسته در اثر اتحاد و اشتراک عمق دهد. همانند آنکه عشق با یک مخلوط پیچیدهای از محبت، صمیمیت و تعهد عمیق مشخص شده است.

عشق بین زوجین و کیفیت آن در پژوهش های متعددی مورد مطالعه قرار گرفته است و صاحب نظران بسیاری به آن پرداخته اند. سبکهای نگرش و نوع ابراز عشق در افراد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به خصوص این که این سبک های متفاوت در عشق از نگرش های متفاوت در این زمینه ناشی می شود و می توان در زندگی زناشویی افراد نقش موثری بازی کند و بسیاری از پژوهش گران نیز بر این نظر توافق دارند که زنان و مردان دیدگاه های متفاوتی نسبت به مساله عشق دارند.

عشق ، جنبشی است که مارا به سوی ارتباط ، همدلی و همراهی می کشاند. از این رو همدلی را می توان به عنوان تعاملی بین هر دو فرد در نظر گرفت که یکی احساس دیگری را تجربه کرده و در آن شریک می شود.[20] همدلی، به عنوان یک مهارت بین فردی توانایی انسان جهت شناسایی و پاسخدهی به حالات ذهنی دیگران است. در واقع، زمانی یک فرد از قدرت همدلی برخوردار است که بتواند به مسایل و مشکلات دیگران از زاویه دید آنها بنگرد و خود را جای آنها بگذارد .

جان بالبی[22] 4 روان کاو انگلیسی، عقیده دارد که رفتار همدلی، در دوران نوزادی از طریق فرآیند رابطه نوزاد و مراقب او - معمولا مادر - شکل می گیرد. دی وستون و بلاک [23] نیز پس از مطالعهی 36 دختر نوجوان روان گسیخته، بر اهمیت ارتباط عاطفی و همدلانه با مادر تاکید نمودند. فشباخ [24] در مطالعه خود در زمینه همدلی اذعان می دارد که تجربه ی برقراری ارتباط عاطفی مناسب و همدلی نسبت به فرد دیگر، در شیوه ی سازگاری فرد بسیار مهم است. همدلی میان زوج ها درک را افزایش داده، ارتباط را بهبود می بخشد و حل مساله را تسهیل می کند.

از عقاید و نظریات محققین فوق می توان این گونه نتیجه گرفت که همگی، اهمیت یک رابطه عاطفی و اثرات آن در زندگی فرد از بدو تولد مورد تایید قرار داده اند. آموزش چگونگی ابراز احساسات به شیوه سازنده و و مهارت گوش دادن ارائه بازخورد همدلانه به یک دیگر بسیار مفید خواهد بود. این مهارتها می تواند سطح آگاهی افراد را از نیازها و اولویتهای کنونی خانواده افزایش دهد. در صورتی که امکان گفتگوی در میان اعضای خانواده وجود داشته باشد می توان سلامت خانواده را انتظار داشت.

علاوه بر این، پژوهش ها نشان دهنده تاثیرات پایدار و مثبت ، بر احساس زوج ها از کیفیت رابطه آن ها است و اصلی ترین منبع ارتباطی برای آدمی، والدین هستند. رابطه والد و فرزندی یک رابطه مهم و حیاتی برای ایجاد امنیت و عشق است. رابطه بین والدین و فرزندان نخستین معرف دنیای ارتباطات برای کودک می باشد.احساس عشق، صمیمیت و امنیت به طور مستقیم ریشه در این روابط دارند نقش والدین در رشد و تحول فرزندان و روابط زناشویی در بسیاری از زمینه ها ضروری است که مورد بررسی و پژوهش قرار بگیرد . از مهم ترین راه ها جهت تشکیل خانواده منسجم آموزش های خانواده ها است . البته محتوای آموزشی نیز مهم است . لذا اگر آموزه ها متناسب با دانش افراد ، جذاب و ... باشد می تواند زمینه انتقال اطلاعات لازم را فراهم کند.

یکی از دوره های آموزشی رویکردتصویرسازی ارتباطی - ایماگوتراپی - ، است که برنامه آموزش و درمان را برای کمک به زوج ها در جهت اصلاح روابطشان با یکدیگر و فرزندانشان ترکیب می کند. بر اساس نتایج پژوهش های متعددی که در زمینه های مختلف از جمله تاثیر این رویکرد بر همدلی و کیفیت رابطه والد و کودک [27] ؛ الگوهای ارتباطی زوجین [28]؛ سبک های فرزندپروری[29]؛ همدلی زوج ها [30]؛ نگرش عشق ورزی و دلزدگی زناشویی [31]؛ تغییر نگرش نسبت به انتخاب همسر [32] ؛ انجام گرفته است ، یک رویکرد مثبت و موثر در بهبود روابط زوج ها و ارتقا ء مهارتهای ارتباطی آنان بوده است و هندریکس و هانت [26] آموزش فنون ایماگوتراپی را در کاهش خطر آشفتگی در زندگی زناشویی در آینده و پیشگیری از توسعه مشکلات موثر دانستند.

ایماگو تراپی یکی از شیوه های مهیج و جالب آموزشی است که می تواند خانواده ها را جذب کرده و بر استحکام بنیاد خانواده موثر باشد. این رویکرد یک درمان کوتاه مدت است که بینش و مهارت های عملی را ترکیب می کند. در این دیدگاه هدف مشکلات زناشویی تلاش برای حفظ تماس است و هدف درمان را فرایند تسهیل و حفظ دوباره تماس سالم با یکدیگر و همدلی بیشتر برای درک یکدیگر از طریق مکالمه و گفتگوی آگاهانه و ایجاد یک محیط امن برای ارضا نیازها و التیام زخم های کودکی است. این دیدگاه معتقد است که مراحل رشد دوران کودکی به خصوص روابط اولیه فرد با والدین بر روابط زناشویی تاثیر دارد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید