بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر هوش های چندگانه گاردنر بریادگیری ریاضیات است. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی شهرگرمی در سال تحصیلی 1394- 95 تشکیل می دادند که تعداد آن ها 20 نفر می باشد.

پژوهشگران 5 جلسه در کلاس درس حاضر شدند و ابتدا پیش آزمونی از تمام دانشآموزان گرفته شد و از این طریق دانشآموزانی که نمره ی حدنصاب را کسب نکرده بودند به عنوان گروه آزمایش انتخاب شدند. برای گروه آزمایش سه جلسه مباحث مساحت ومحیط با روش های فعال مبتنی برهوش های چندگانه گاردنر آموزش داده شد. بعد از آن نیز پس آزمونی از همه ی دانشآموزان گرفته شد. یافته ها نشان داد که فرضیه ی پژوهش مبنی برتأثیر روش آموزشی مبتنی برهوش های چندگانه گاردنر در بهبود یادگیری ریاضی دانشآموزان مؤثر واقع شد و دانشآموزان گروه آزمایش نسبت به دانشآموزان گروه کنترل در پس آزمون، نمرات بالاتری کسب کردند.

مقدمه

تاریخچه ی این تفکر که انسان دارای توانایی ذهنی قابل اندازه گیری است حداقل به کتاب فرانسیس گالتون در سال 1869 با عنوان » نبوغ ارثی« بر می گردد. بعد از ایشان متخصصان زیادی به این عرصه وارد شدند و موجبات پیشرفت های فراوانی را فراهم آورند. بعد از این افراد هاوارد گاردنر تئوری هوش های چندگانه را مطرح ساخت و عرصه تعلیم و تربیت را به کلی دگرگون ساخت.

او معتقد بود که انسان دارای هوش های زیادی می باشد که در اوایل ایشان به هفت هوش اشاره نمود که عبارتنداز: هوش - ریاضی - هوش کلامی - هوش درون فردی - هوش برون فردی - هوش فضایی- هوش موسیقیایی - هوش - جنبشی - حرکتی که بعدها در خلال مطالعات خود دو هوش دیگر تحت عنوان طبیعت گرایی و هوش وجود شناسی را نیز به این 7 نوع هوش اضافه نمود

بنابراین می توان گفت که هر فردی دارای یک ساختار شناختی منحصر به فرد و بی همتا می باشد. این تئوری اظهار می کند که به جای تاکید بر برنامه ی درسی یکسان و یکنواخت مدارس بایستی بر آموزش فرد - محور با برنامه درسی که درخور حال هر یک از دانشآموزان می باشد. تاکید داشته باشد. این مساله باعث می شود که دانشآموزان در آن حوزه هایی که ضعیف هستند پیشرفت چشم گیری داشته باشند.

روش نوع و طرح پژوهش: پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی بوده و از نظر روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل می باشد.

جامعهی آماری، نمونه و روش نمونهگیری: . جامعه آماری پژوهش حاضر را120 نفر از دانشآموزان پسر پایه چهارم ابتدایی شهرستان گرمی در سال تحصیلی 1394 -95تشکیل می دادند. برای انتخاب نمونه با توجه به محدودیت های موجود در نمونه گیری، ابتدا مباحث محیط ومساحت اشکال هندسی که قرار بود تدریس شود، برای دانشآموزان به صورت رسمی آموزش داده شد وبعدا پژوهشگران با استفاده از پیش آزمون که از کلیه دانشآموزان گرفته شد، گروه گواه وآزمایش را با استفاده از نتایج آزمون مشخص کردند. گروه آزمایش تعداد10 نفر از دانشآموزان بودند که نمرات پایین تر از حدنصاب را کسب کرده بودند و10 دانشآموز با نمرات بالا نیز به عنوان گروه گواه انتخاب شدند.

ابزار پژوهش پرسشنامهی : پیش آزمون حاوی سوالات تشریحی از تمرین های کتاب خود دانشآموزان و سوالات تستی از کتاب "هشت آزمون هوش و استعداد درک ویادگیری" بود. نتیجه ی پیش آزمون نشان داد که دانشآموزانی که از هوش منطقی - ریاضی برخوردار بودند، توانستند سوالات تشریحی را نیز پاسخ بدهند ولی بقیه دانشآموزان در هر دو سوالات که شامل سوالات تستی و تشریحی بود، دچار مشکل شده بودند ونتوانسته بودند آن ها را جواب بدهند.

شیوهی اجراء: . بعد از انتخاب نمونه، اعضای گروه نمونه در سه جلسه مورد آموزش قرار گرفتند - درهر جلسه حدودا یک ونیم ساعت - و شرکت کنندگان در گروه کنترل که همان دانشآموزان با نمرات بالاتر در پیش آزمون بودند هیچ گونه برنامه ای را دریافت نکرده و به روال عادی خود ادامه دادند. برای دانشآموزان گروه آزمایشی مباحث ریاضی به طریق روش های فعال مبتنی برهوش های چندگانه گاردنر آموزش داده شد، برای نمونه با استفاده از گروه بندی دانشآموزان، آنانی را که دارای هوش اجتماعی بودند، می توانستند بهتر یاد بگیرند ویا با آوردن ماکت های مختلف کودکان دارای هوش فضایی به فعالیت واداشتند و هم چنین برخی از دانشآموزان نیز در انجام عمل ض رب مشکلاتی داشتند ونمی توانستند جدول ضرب را به خوبی حفظ بشوند که با استفاده از شعر وآهنگ، جدول به دانشآموزان آموزش داده که این عمل نیز مربوط به هوش موسیقیایی دانشآموزان بود.

روش تجزیه و تحلیل و دادهها : برای تجزیه وتحلیل داده ها در بخش آمار و توصیفی از میانگین و انحراف معیار استفاده شده است.

نتایج :

شرکت کنندگان پژوهش حاضر، دانشآموزان پسر پایه ی چهارم ابتدایی با دامنه ی سنی 9 الی 11 سال بودند. در این بخش به ارائه ی یافته های توصیفی پرداخته می شود.

-1 تعداد دانشآموزان گروه نمونه که دانشآموزان باهوش منطقی - ریاضی پایین بودند ، نمرات بهتری از دانشآموزان که پژوهشگران حدس زده بودند دارای هوش منطقی - ریاضی هستند، به دست آورد.

-2 به طور میانگین نمرات دانشآموزان گروه نمونه، سه نمره بیش تر از میانگین نمرات قبلیشان شده بود.

یافته های توصیفی:

برای بررسی تاثیرآموزش مبتنی بر هوش های چندگانه گاردنر در گروه گواه که شامل دانشآموزان باهوش منطقی - ریاضی بالا و گروه آزمایش شامل دانشآموزان با هوش منطقی - ریاضی پایین، میانگین پیش آزمون و پس آزمون گروه ها با هم سنجیده شدند. ملاحظه شد که در پیش آزمون اختلاف میانگین دو گروه در خور توجه است و این در حالی است که در پس آزمون این اختلاف نمرات به میزان چشم گیری کاهش یافت. بنابر این می توان بیان کرد که آموزش مبتنی بر هوش های چندگانه باعث پیشرفت تحصیلی قابل توجه گروه آزمایش و کاهش اختلاف میان دو گروه گردید.

بحث و نتیجهگیری :

بحث در روش تدریس ریاضی به زمان ما منحصر نمی شود. از هنگامی که تدریس ریاضی مطرح بوده است، روش تدریس آن نیز مورد بحث و مطالعه بوده است. با مطالعه ی تاریخچه ی آموزش و پرورش، ملاحظه می کنیم که همواره دو نوع آموزش در مقابل همدیگر قرار گرفته اند که دسته اول روش های تدریس سنتی که در گذشته های دور به کار می رفته اندو فقط دانشآموزانی که از هوش منطقی - ریاضی برخوردار بوده اند می توانستند از آن بهره ببرند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید