بخشی از مقاله

چکیده
آسیب های اجتماعی و فرهنگی مثل اعتیاد ، طلاق ، فقر ، خودکشی ، بیکاری و... عوامل گوناگونی دارند. اما مهم ترین عامل برای پیشگیری از این آسیب ها داشتن آموزش و پرورش صحیح است. در واقع آموزش و پرورش صحیح یک ملت را سعادتمند می کند. آموزش و پرورش صحیح موجب ایجاد و تولد یک جامعه با سطح اجتماعی و فرهنگی بالا در نسل بعد می گردد و به این صورت است که آسیب های اجتماعی و فرهنگی کاهش می یابد. امروزه تاثیر آموزش و پرورش صحیح بر کاهش آسیب های اجتماعی و فرهنگی بر هیچ ملت و کشوری پوشیده نیست و اکثر کشور های توسعه یافته جهان به ویژه کشور های اروپایی سال هاست برای ای ن مقوله میلیارد ها دلار هزینه کرده و مطالعات و برنامه ریزی دقیق و بلند مدتی در این زمینه انجام داده اند و آنچه اکنون در این کشورها مشاهده می شود ، مردم و کشوری ، با بالا ترین سطوح فرهنگی و اجتماعی و همچنین معیار و استانداردی برای مقایسه سطح اجتماعی و فرهنگی برای دیگر کشور ها است. در این مقاله به بررسی تاثیرات آموزش و پرورش بر کاهش آسیب های فرهنگی و اجتماعی پرداخته شده است.

کلمات کلیدی: آموزش و پرورش ، آسیب های فرهنگی و اجتماعی ، معیار آموزش صحیح ، کاهش آسیب های اجتماعی و فرهنگی

.1 مقدمه

نتایج نشان می دهد مردم کشورهایی که از فرهنگ و سطح آموزشی بالایی برخوردار هستند کشورشان در میان دیگر کشورها در جنبه های گوناگون سیاسی ، نظامی ، اقصادی و... دارای قدرت بیشتری است. در گذشته برخی پادشاهان برای کنترل و بدست آوردن سرزمین های دشمن ، با انتقال فرهنگ خود به مردم کشور دشمن ، بعد از مدت کوتاهی بدون هیچ گونه جنگ و نبرد فراگیری ، آن کشور را تسخیر می کردند ، آنچه امروزه نیز وجود دارد این است که هریک از جوامع قدرتمند امروز بدنبال ترویج فرهنگ کشور خود به دیگر کشور ها هستند و بخشی از این موضوع در قالب جنگ نرم بیان می شود. گرچه ممکن است دو کشور روابط دوستانه ای داشته باشند اما آن کشوری که در ترویج فرهنگ خود موفق تر بوده است در آینده نسبت به کشور همسایه خود ، قدرت تاثیر گذاری بیشتری خواهد داشت.

مثال این مورد ، کشورهایی مثل هند است. انگلیسی ها در زمان استعمار خود بر هند علاوه بر زبان انگلیسی ، فرهنگ خود را نیز در هند گسترش دادند و امروزه تاثیرات این ترویج فرهنگ انگلیسی در هند هنوز به صورت کامل مشاهده می شود. تمامی این موارد نشان دهنده اهمیت آموزش و پرورش است . یکی از اهمیت های اساسی آموزش و پرورش در کاهش آسیب های فرهنگی و اجتماعی است. آسیب های فرهنگی و اجتماعی عوامل مختلفی دارند که می توان عامل شخصیتی ، عامل فردی و عامل اجتماعی را جزء عوامل این آسیب ها دانست. یک آموزش و پرورش درست و صحیح ؛ و در واقع یک برنامه پرورش درست و هدفمند می تواند علاوه بر کاهش چشمگیر آسیب های فرهنگی و اجتماعی ، سطح فرهنگی و اجتماعی جامعه را نیز ارتقا بخشد. آسیب های فرهنگی و اجتماعی در کشورهای توسعه یافته و به ویژه کشورهای اروپایی بسیار کمتر از دیگر کشورها است و عامل این کاهش بر طبق گفته مردم و حاکمان همین کشورها ، داشتن یک آموزش و پرورش صحیح و هدفمند است که هنوز هم جای بهبود دارد. این کشورها هرساله برنامه آموزشی خود را ارتقا بخشیده و معایب آن را برطرف می کنند.

می توان بیان داشت یکی از موثر ترین شیوه برای کاهش این آسیب ها تدوین و ارائه یک برنامه آموزشی صحیح برای هر جامعه با توجه به فرهنگ فعلی آن جامعه است اما تنها عیوب این روش ، دیر بازده بودن و هزینه بالای سرمایه گذاری روی آن است. متاسفانه با تدوین یک برنامه آموزشی صحیح در یک جامعه آثار این برنامه در طول مدت 15 تا 30 سال بعد از تدوین اولین برنامه ، به صورت ملموس مشاهده می شود. اما این موارد به این معنی نیست که نباید از این روش استفاده شود بلکه روش اصلی برای ارتقای سطح اجتماعی و فرهنگی یک کشور و کاهش آسیب های اجتماعی و فرهنگی همین روش است و باید به صورت دقیق و با کمترین اتلاف وقت به برنامه ریزی و سیاست گذاری دقیق در مورد آن پرداخته شود تا در آینده موجب کاهش این آسیب ها شود.

.2 مقاله کامل

مطالعه انحرافات و کجروی های اجتماعی و به اصطلاح، آسیب شناسی اجتماعی عبارت است از مطالعه و شناخت ریشه بی نظمی های اجتماعی . در واقع، آسیب شناسی اجتماعی ، مطالعه و ریشه یابی بی نظمی ها، ناهنجاری ها و آسیب هایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق و... ، همراه با علل و شیوه های پیش گیری و درمان آن ها و نیز مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامانی اجتماعی است. اگر در جامعه ای هنجارها مراعات نشود، کجروی پدید می آید و رفتارها آسیب می بیند. یعنی، آسیب زمانی پدید می آید که از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت پذیرد. عدم پای بندی به هنجارهای اجتماعی موجب پیدایش آسیب اجتماعی است.

از سوی دیگر، اگر رفتاری با انتظارات مشترک اعضای جامعه و یا یک گروه یا سازمان اجتماعی سازگار نباشد و بیشتر افراد آن را ناپسند و یا نادرست بدانند ، کجروی اجتماعی تلقی می شود. هر جامعه ای از اعضای خود انتظار دارد که از ارزش ها و هنجارهای خود تبعیت کنند. اما طبیعی است که همواره افرادی در جامعه یافت می شوند که از پاره ای از این هنجارها و ارزش ها تبعیت نمی کنند. افرادی که همساز و هماهنگ با ارزش ها و هنجارهای جامعه باشند، "همنوا" و یا "سازگار" و اشخاصی که برخلاف هنجارهای اجتماعی رفتار کنند و بدان ها پای بند نباشند، افراد "ناهمنوا" و یا "ناسازگار" نامیده می شوند. در واقع، کسانی که رفتار انحرافی و ناهنجاری آنان دائمی باشد و زودگذر و گذرا نباشد، کجرو یا منحرف نامیده می شوند. این گونه رفتارها را انحراف اجتماعی و یا کجروی اجتماعی گویند.

ملاک ها و معیارهایی وجود دارد که با این ملاک ها و معیار ها می توان تشخیص داد که رفتاری در یک نهاد و یا جامعه ، عادی و مقبول و نرمال است، یا غیر عادی است. این ملاک ها عبارت اند از:

ملاک آماری: از جمله ملاک های تشخیص رفتار ناهنجار، روش توزیع فراوانی خصوصیات متوسط است که انحراف از آن، غیر عادی بودن را نشان می دهد. کسانی که بیرون از حد وسط قرار دارند، افراد ناهنجار تلقی می شوند و رفتار آنان رفتاری غیرنرمال و انحرافی تلقی می شود. برای مثال، از نظر آماری وقتی گفته می شود که لباسیمُد شده ، یعنی بیشتر افراد جامعه آن را می پوشند. بنابراین، صفتی که بیشتر افراد جامعه نپذیرند، خارج از هنجار تلقی شده و غیر طبیعی و ناهنجار تلقی می شود.

ملاک اجتماعی: انسان موجودی اجتماعی است که باید در قالب الگوهای فرهنگی و اجتماعی زندگی کند. اینکه تا چه حد رفتار فرد با هنجارها، سنت ها و انتظارات جامعه و یا نهاد و سازمان خاصی مغایرت دارد و جامعه چگونه درباره آن قضاوت می کند، معیار دیگری برای تشخیص رفتار ناهنجار و هنجار است. یعنی رفتاریکه مورد قبول افراد نباشد و مثلاً با پوشیدن لباس خاصی از سوی افراد جامعه با عکس العمل آنان مواجه شویم، این گونه رفتارها ناهنجار تلقی می شود. البته، این معیار هم در همه جوامع امری نسبی است.

ملاک فردی: از جمله ملاک های تشخیص رفتار ناهنجار، میزان و شدت ناراحتی است که فرد احساس می کند. یعنی اگر این رفتار خاص، با ارزش ها و هنجارهای اجتماعی سازمان خاصیمثلاً فرهنگیان و یا کل افراد جامعه ناسازگار باشد، یعنی به سازگاری فرد لطمه بزند و با عکس العمل افراد آن جامعه یا آن نهاد مواجه گردد، چنین رفتاری ناهنجار تلقی می شود.

ملاک دینی: علاوه بر این، در یک جامعه دینی و اسلامی، معیار و ملاک دیگری برای تشخیص رفتارهای هنجار از ناهنجار وجود دارد؛ چرا که معیارهای مزبور، معیارهایی است که توسط افراد یک جامعه با قطع نظر از نوع اعتقادات، مورد پذیرش واقع می شود؛ یعنی افراد جامعه در خصوص ارزش یا هنجاری بودن موضوع خاصی توافق نموده اند و در عمل به آن پای بندند و متخلفان را بسته به نوع و اهمیت هنجار، تنبیه میکنند. امّا در یک جامعه دینی و اسلامی معیارهای فوق برای ارزش های اجتماعی است و در آنجا کارایی دارد. معیار تشخیص ارزش ها و هنجارهای دینی به وسیله آموزه های دینی تعیین می شود. ممکن است رفتاری خاص در همان اجتماع هنجار تلقی نشود و مرتکبان را کسی توبیخ و یا سرزنش نکند ولی در شرایطی خاص ارتکاب چنین عملی در یک جامعه دینی هنجارشکنی تلقی شود.

برای مثال، خوردن و آشامیدن در روزهای عادی و حتی در یک جامعه دینی و اسلامی هنجار شکنی تلقی نمی شود. ولی اگر همین عمل در جامعه مذکور و در ماه مبارک رمضان و در ملأ عام صورت گیرد، تخطی از هنجارهای دینی تلقی شده و مجازات سختی هم از نظر دینی و هم شرعی و هم از نظر اجتماعی در انتظار مرتکب چنین عمل ناپسندی می باشد. بنابراین، معیار دیگر تشخیص رفتارها ی ناهنجار و هنجار در جامعه دینی و اسلامی ، تطبیق و سازگاری و یا عدم تطبیق و ناسازگاری با آموزه ها و هنجارهای دینی است. اگر عمل و رفتاری با هنجارها و آموزه های دینی سازگار باشد، عملی هنجار و اگر ناسازگار باشد، عملی ناهنجار تلقی می شود.این موارد زمانی که در یک جامعه بررسی می شود ، در واقع فرهنگ آن جامعه بررسی شده است. اعمال و رفتار ، اهداف و آرزوهای یک انسان که به واسطه رشد ، آموزش و پرورش یافتن در یک محیط شکل گرفته است تعبیر فرهنگ است.

در متن بالا به بررسی معیار های تشخیص رفتار های هنجار و ناهنجار با چهار عامل ؛ ملاک آماری ، ملاک اجتماعی ، ملاک فردی و ملاک دینی پرداخته شد نکته دیگر این است که این عوامل خود از عوامل تعیین فرهنگ جامعه است. حال سوال این است که آسیب ها و انحرافات اجتماعی چگونه پدید می آیند و عوامل پیدایش آسیب ها و انحرافات اجتماعی کدام هستند. بررسی و ریشه یابی انحرافات اجتماعی از اهمیت زیادی برخوردار است. انحرافات و مسائل اجتماعی امنیت اجتماعی را سلب و مانعی برای رشد و توسعه جامعه محسوب می شود. به طور کلی، هر رفتاری که از آدمی سر می زند، متأثر از مجموعه ای از عوامل است که به طور معمول در طول زندگی سر راه وی قرار دارد و وی را به انجام عملی خاص وادار می کند.

عوامل به وجودآورنده انحراف و کجروی در جوامع مختلف یکسان نیست و مناطق از نظر نوع جرم، شدت و ضعف، تعداد، و نیز از نظر عوامل متفاوت اند. این تفاوت ها را می توان در شهرها، روستاها و حتی در مناطق مختلف و محله های یک شهر مشاهده کرد. در هر جامعه و محیطی سلسله عواملی همچون شرایط جغرافیایی، اقلیمی، وضع یت اجتماعی، اقتصادی، موقعیت خانوادگی، تربیتی، شغلی و طرز فکر و نگرش خاصی حاکم است که هر یک از این ها در حسن رفتار و یا بدرفتاری افراد مؤثر است.شهرنشینی بی رویه و بدون برنامه ریزی و گسترش حاشیه نشینی و فقر، اتلاف منابع و انرژی را به دنبال دارد. حاشیه نشینی در شهرها، با جرم رابطه مستقیم دارد. تنوع و تجمل، اختلاف فاحش طبقات اجتماعی ساکن شهرهایبزرگ، تورّم و گرانی هزینه های زندگی، موجب می شود تا افراد غیر کارآمد که درآمدشان هزینه زندگی را کفاف نمی دهد، برای تأمین نیازهای خود، دست به هر کاری هر چند غیر قانونی بزنند.

از دیگر عوامل محیطی جرم، می توان فقر، بیکاری،تورّم و شرایط بد اقتصادی نام برد که بر همه آحاد جامعه، اقشار، گروه ها و نهادها تأثیر گذاشته و آنان را تحت تأثیر قرار می دهد. در پیدایش انحرافات اجتماعی و رفتارهای ناهنجار و آسیب زا عوامل متعددی به عنوان عوامل پیدایش و زمینه ساز می تواند مؤثر باشد که به بررسی برخی از مهمترین آن ها می پردازیم:
عوامل فردی: جنس، سن، وضعیت ظاهری و قیافه، ضعف و قدرت، بیماری، عامل ژنتیک و... .                                                                                                                                                                    عوامل روانی: حساسیت، نفرت، ترس و وحشت، اضطراب، کم هوشی، خیال پردازی، قدرت طلبی، کم رویی، پرخاشگری، حسادت، بیماری های روانی و... .
عوامل محیطی: اوضاع و شرایط اقلیمی، شهر و روستا، کوچه و خیابان، گرما و سرما و... .
عوامل اجتماعی: خانواده، طلاق، فقر، فرهنگ، اقتصاد، بی کاری، شغل، رسانه ها، مهاجرت، جمعیت و... .

اما چگونه می توان این آسیب ها را کاهش داد؟

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید