بخشی از مقاله

چکیده

نقش مدیریت دارایی2 به عنوان یک عامل راهبردی در دورنمای تجاری سازمانها به شدت در حال افزایش است. ظهور حرفه مدیریت دارایی، سبب شده است که جایگاه مهندسی نگهداشت از یک نقش اولیه که در آن وظیفه تعمیر را بر عهده داشت، به یک عامل مهم در افزایش ارزش راهبردی بدل شود. این بدان معنی است که متخصصان مدیریت دارایی وظیفه دارند تا داراییهای با ارزش راهبردی را با اهداف تجاری سازمان هماهنگ کنند.

حوزه مدیریت دارایی در طی چند سال اخیر تغییرات زیادی را به خود دیده است. متاسفانه، برخی از قسمتهای بدنه دانش مدیریت دارایی3 نتوانسته است گام به گام با این تغییرات پیش رود. مثال قابل ذکر، بحرانیت 4 و استفاده مستمر چه درست و چه نادرست از آن در ادبیات موضوع است. ابهام و سردرگمی در تعریف بحرانیت به علت استفاده مترادف از آن با ریسک و همچنین داشتن معادلات ریاضی یکسان است. در این مقاله، توضیحاتی در باب بحرانیت برای متخصصان مدیریت دارایی ذکر گردیده و به لزوم در پیش گرفتن رویکردی مبتنی بر ریسک اشاره میشود. همچنین مدیریت ریسک در استانداردهای بینالمللی بررسی گردیده و در نهایت رویکردی ریسک محور به عنوان راحل ارائه میگردد.

.1  مقدمه

معمولا متخصصان مدیریت دارایی همهروزه با مسائل پیچیدهای روبرو هستند که نیازمند تصمیمات سریع میباشد تا با اقدامات صحیح و مناسب همراه شوند.

این مسائل معمولا شامل موارد زیر است:

·    آیا این دارایی یا دستگاه تا خاموشی زمانبندیشده بعدی دوام خواهد داشت؟

·    سیستم یا دارایی در چرخه بودجه فعلی تعویض خواهد شد یا در چرخه بعدی؟

·    اولویتهای موجود در صورت کاهش 10 درصدی بودجه چگونه تغییر خواهند کرد؟

·    کدام یک از سیستم یا داراییها دستیابی به اهداف تجاری را در معرض خطر قرار میدهد؟

·    کدام یک از سیستم یا داراییها نیازمند بیشترین توجه و منابع میباشند؟

تمام این موارد مسائلی هستند که در زندگی واقعی رخ میدهند و تاثیرات راهبردی و تاکتیکی به همراه دارند. متاسفانه، همچنان این مسئله رایج است که متخصصان مدیریت دارایی از روش تصمیم گیری که در تعامل با افزایش ارزش دارایی و دستیابی به اهداف سازمان باشد، استفاده نمیکنند. به بیان دیگر، این افراد رویکرد یا چارچوبی استاندارد جهتتصمیم گیری موثر برای مدیریت دارایی مرتبط با مسائل پیچیده ندارند.

تصمیمگیری موثر، نیازمند شفافیت و اتخاذ رویکرد سازمانیافته است. هدف مدیریت دارایی فراهمکردن مجموعه مشخص از اصولی است که متخصصان این حوزه و سازمان را در تصمیم گیری در جهت دستیابی به اهداف سازمانی راهنمایی کند.

ایزو [1] 55000، استاندارد بین الملی مدیریت دارایی، ریسک را به عنوان عاملی اساسی در بوجود آمدن رویکرد یا چارچوبی برای حل موضوعات مرتبط با مدیریت دارایی میشناسد. برطبق این استاندارد، مدیریت دارایی اهداف سازمان را با استفاده از رویکردی ریسک محور به تصمیمات، برنامهها و اقدامات مرتبط با دارایی متصل میکند. بنابراین، درک کاملی از ریسک که در تقابل با مفهوم سنتی بحرانیت است و به کارگیری رویکردی ریسک محور که توسط ایزو 55000 پشتیبانی میشود، گام مهمی برای متخصصان دارایی است تا بتوانند تصمیمات موثری را اتخاذ کنند.

بحرانیت، رویکردی غیرمعمول و غالبا مبهمی است که برای سازمانهای مختلف و متخصصان مدیریت دارایی میتواند معانی متعددی داشته باشد. معمولا، بحرانیت فرآیندی است که در واحدهای مهندسی و نگهداشت بدون لحاظ کردن چارچوب مدیریت ریسک سازمان به کار برده میشود. رویکرد بحرانیت، کارکرد اولویتبندی مسائل نگهداشت را انجام میدهد اما غالبا در فراهم کردن ورودی-های مورد نیاز به منظور تصمیمگیری برای چالشهای راهبردی و عملیاتی به مشکل بر میخورد.

بر خلاف روش قبلی، رویکرد ریسک دارایی، قابل استفاده برای متخصصان مدیریت دارایی جهت تصمیمگیری موثرتر است. این رویکرد با استاندارد ایزو [2]31000 که استانداردی بین الملی برای مدیریت ریسک است و همچنین استاندارد ایزو 55000، منطبق است. و شامل بهترین دیدگاه برای مدیریت ریسک بوده و به متخصصان مدیریت دارایی کمک میکند تا بهتر بتوانند تصمیمات راهبردی و عملیاتی مدیریت دارایی خود را سازماندهی کنند.

مدیریت موثر ریسک روشی مناسب برای افزایش ارزش داراییهای سازمان است. این موضوع در مقالات پژوهشی متعددی که توسط گروه آبردون[3]5 منتشر گردیده، به اثبات رسیده است. جدول1 خلاصهای از یافتههای این گروه را نشان میدهد. این نتایج نشان-دهندهی مزایای متعدد طرحهای مدیریت ریسک در سازمانهای دارایی محور است.

جدول:1 مزایای به دست آمده از مهمترین اجراکنندگان مدیریت ریسک

.2 مرور ادبیات

باید توجه داشت که دیدگاه سنتی بحرانیت به طور ذاتی بد یا غلط نیست. همچنین اهداف آن ناقص یا کاملا اشتباه نیست. همانند بیشتر تفکرات و ایدههای جدید، دیدگاه سنتی بحرانیت، مشکلات فزایندهای را تجربه کرد. رشد همزمان آن با مدیریت دارایی منجر به ایجاد نسخههایی از تحلیل بحرانیت توسط سازمانها و افراد مختلف گردید. بررسی ادبیات موضوع، چندین اصطلاح را در این حوزه نشان میدهد که در ادامه برخی از آنها آمده است: تحلیل بحرانیت مبتنی بر ریسک[6]، تحلیل بحرانیت چند مولفهای[7] و تحلیل بحرانیت مبتنی بر فرآیند تحلیل سلسله مراتبی.[8] این امر موضوع ناخوشایندی نیست، چرا که نشاندهنده تفکر، توسعه و اصلاحات ضروری بسیاری در حوزه بحرانیت در سال های اخیر میباشد.

به طور مشابه، تا قبل از سال 2014، مدیریت دارایی در ادبیات موضوع بیشتر به عنوان مدیریت داراییهای فیزیکی [9]یا مدیریت داراییهای مهندسی[10] و غیره شناخته میشد. انتشار مجموعه استاندارد مدیریت دارایی ایزو 55000 در سال 2014 کمک زیادی به تغییر طرز تفکر نسبت به مدیریت دارایی نمود. درهمین راستا، متخصصان مدیریت دارایی عمده تمرکز خود را برای مشروعیت بخشیدن به حرفه مدیریت دارایی و اینکه یک بدنه دانش پراکنده نباشد، گذاشتند. موضوع اساسی در بدنه دانش مدیریت دارایی، استفاده نادرست و پیوسته از مفهوم بحرانیت است.

مسئله بحرانیت در ادبیات موضوع بسیار متنوع بوده و حتی در برخی موارد گیجکننده است. با این وجود، در این زمینه کتابی مناسب با عنوان " تحلیل بحرانیت ساده شده" توسط تاکوما زاچ منتشر شده است که شایان توجه است. در این کتاب، بحرانیت این گونه تعریف می شود: " شاخصی برای تعیین اهمیت نسبی چیزی، معمولا سیستم یا دارایی ملموس، نسبت به ماموریت، اهداف و ارزشهای آن سازمان". میزان بحرانی بودن یک سیستم یا دارایی با تحلیل بحرانیت مشخص گردیده و این گونه تعریف می شود:" روشی برای مشخص کردن ضروریترین سیستم و داراییها تا بتوان برای تحلیلهای عمیقتر و ابتکارات مربوط به قابل اطمینان اولویتبندی کنیم" تعاریف ذکر شده به طور کلی با توجه به اهداف بحرانیت و مواردی که یک تحلیل بحرانیت را شکل میدهد، روشن است. با این وجود، این تعاریف به طور ناخواسته پیچیدگیهای قابل توجهی را برای افراد درگیر در مدیریت دارایی بوجود می-آورند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید