بخشی از مقاله

چکیده :

هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر اطمینان بیش از حد مدیریتی بر ارزشگذاری بالای سهام با تاکید بر عدم تقارن اطلاعاتی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.

روششناسی: برای دستیابی به اهداف پژوهش، تعداد 120 شرکت برای دوره زمانی 1389-1395 انتخاب شد. برای آزمون فرضیهها از الگوی رگرسیونی چندگانه و دادههای ترکیبی استفاده شده است.

یافتهها: نتایج نشان داد که اطمینان بیش از حد مدیریتی بر ارزشگذاری بالای سهام تاثیر مثبت و معنیداری دارد. بدین معنا که اعتماد به نفس کاذب مدیران باعث میشود که سهام را به بیش از ارزش واقعی قیمتگذاری کنند. همچنین نتایج نشان داد که تاثیر مثبت اطمینان بیش از حد مدیران بر ارزشگذاری بالای سهام در شرکتهایی که عدم تقارن اطلاعاتی بالایی دارند، شدید است.

دانشافزایی: پژوهش حاضر با مرور مبانی نظری و نگرشی جامع، مفاهیم ارزش گذاری بالای سهام، اطمینان بیش از حد مدیران و عدم تقارن اطلاعاتی را به تفصیل بیان نموده و با بررسی رابطه بین این دو متغیر به گسترش مبانی نظری در این راستا منجر گردیده است.

مقدمه

فرضیه عقلایی کلاسیک بیان میکند که افراد، دارای اعتقادات سازگار و اولویتهای منسجم در تصمیمگیریهای خود میباشند و با دریافت اطلاعات جدید باورهای خود را مطابق با قوانین بیز به درستی اصلاح میکنند. با توجه به باورهای مشخص، افراد تصمیمگیریهای خود را بر اساس استانداردهایی مانند تابع مطلوبیت مورد انتظار ذهنی، اتخاذ میکنند .[16]

با این وجود مطالعات روانشناختی استدلال میکند که افراد بطور کامل عقلایی رفتار نمیکنند. باورها و اولویتهای آنها نشان دهنده تاثیر سیستماتیک در فرآیندهای تصمیمگیری و ارائه دهنده ویژگیهای رفتاری مانند اطمینان بیش از حد، قابلیت اتکا، عدم ناسازگاری و حسابداری ذهنی میباشد. درمیان این نتایج یکی از باثباتترین آنها اطمینان بیش از حد است که در آن تعصبی مبنی بر بالاتر برآورد کردن تواناییها و دانش افراد در تصمیمگیریهای خود میباشد. بنابراین افراد تخمین بالاتری از احتمال موفقیت خود و تخمین کمتری نسبت به ریسک مربوطه دارند.

اطمینان بیش از حد از یک اثر به اصطلاح "بهتر از متوسط" ناشی میشود یعنی افراد تمایل به برآوردی بالاتر از میانگین در تواناییهای خود دارند .[38] بعنوان مثال زمانی که از افراد درباره مهارتهایشان سوال میشود بیشتر افراد اینگونه پاسخ میدهند که مهارتهایشان بیشتر از حد متوسط است. بطوری که افرادمعمولاً انتظار دارند که فعالیتهای آنها موفقیت آمیز باشد، بنابراین نتایج موفقیتآمیز را به فعالیتهای خود نسبت میدهند و شکست را ناشی از بدشانسی میدانند که حتی ممکن است موجب تقویت اطمینان بیش از حد شود .

اطمینان بیش از حد در بسیاری از مشاغل مانند مهندسی، پزشکی و پرستاری، وکالت، مدیریت و نوآوری و... یافت میشود. در مقایسه با سایر افراد، مدیران شرکتها به دلیل عواملی مانند تحت کنترل بودن، تعهد دستیابی به نتایج خوب و وضعیت مبهم ارزیابی عملکرد، اطمینان بیش از حد بیشتری از خود نشان میدهند .

کوپر و دانکلبرگ [19] بسنتس و بارنی [15] و بسیاری از مطالعات دیگر اطمینان بیش از حد مدیران را تایید کردهاند. آنها معتقدند که اطمینان بیش از حد مدیران در توانایی آنها در ارزشگذاری سهام اثر میگذارد و ممکن است این رویه در دورههای آتی به ارزشگذاری بالای سهام منجر شود. مدیران به دلیل برخورداری از منافع شخصی، تمایل زیادی به ارزشگذاری بالای سهام دارند. آنها با خوشبینی بیشتر به آینده شرکت انتظار دارند که ارزش شرکت در نهایت افزایش خواهد یافت در حالی که این رویکرد ممکن است، یک تصمیم عقلایی نباشد و در نهایت ثروت سهامداران را تحت تاثیر منفی قرار دهد .

ارزشگذاری بالای سهام به حالتی اطلاق میشود که قیمت شرکت از ارزش اقتصادی آن بیشتر باشد. در واقع، شرکتهای با ارزشگذاری بالای سهام فاقد توانایی عملیاتی لازم در دستیابی به سطحی از عملکرد هستند که منعکس کننده قیمت واحد تجاری است.

مدیران برای پوشش دادن فاصله ایجاد شده بین ارزش اقتصادی و قیمت، از عدم تقارن اطلاعاتی بوجود آمده بین افراد ذینفع استفاده می کنند و برای افزایش منافع شخصی پدیده ارزش گذاری بالای سهام را موجب می شوند .[24] بنابراین در شرکت های که عدم تقارن اطلاعاتی بالا است خوشبینی مدیران نسبت به آینده شرکت بیشتر است. زیرا آنها شرایط و رویدادهای منفی آتی را در تصمیم گیری های خود در نظر نمی گیرند. از این رو پژوهش حاضر بر آن است تا با در نظر گرفتن پیامدهای اقتصادی اطمینان بیش از حد مدیران، به بررسی ارتباط اطمینان بیش از حد مدیریتی و ارزش گذاری بالای سهام در شرایط عدم تقارن اطلاعاتی بالا بپردازد.

مبانی نظری و پیشینه پژوهش

از دیدگاه تئوری نمایندگی، مدیران انسانهای اقتصادی هستند و بین این مدیران با سرمایهگذاران خارجی تضاد وجود دارد. به عبارت دیگر، این مطالعات فرض میکنند که مدیران میتوانند قضاوت منطقی و درستی درباره ارزش آتی شرکت و گزینههای رشد آتی داشته باشند. به دلیل انگیزههای بد، مدیران بطور آگاهانه پروژههای نامطلوب را حفظ میکنند و عملکرد بد خود را در جهت منافع شخصی خود پنهان میکنند. با این وجود، ایده اساسی در روانشناختی اجتماعی این است که ” نه تنها مردم به فکر پول درآوردن نیستند بلکه آنها میخواهند احساس خوبی درباره خودشان داشته باشند و سخت است احساس خوبی درباره خودشان داشته باشند و بطور آگاهانه کاری را انجام دهند که برای دیگران مخرب است.

علاوه براین، ادبیات اقتصادی و روانشناسی پیشنهاد میکند که مردم همیشه بر اساس اطلاعات جمعآوری شده، اعتقادات خود را به شیوه بیطرفانهای شکل نمیدهند. همچنین آنها همیشه به استنتاجهای دقیقی نمیرسند و تصمیمات خود را بر اساس یک مجموعه از اطلاعات و باورها شکل میدهند 9] و .[8 بنابراین اعتقاد بر این است که تئوریهای سنتی نمایندگی برای توضیح نحوه ارزشگذاری سهام به احتمال زیاد کامل نیستند. شواهد قابل ملاحظه در ادبیات روانشناسی اجتماعی نشان میدهد که مردم دارای خود ارزشیابی بیش از حد مثبت1، ادراک اغراق آمیز2 و خوشبینی غیرواقعی نسبت به آینده هستند 36] و .[7 این مجموعه توهمات مثبت در علم اقتصاد رفتاری و ادبیات مالی اغلب اطمینان بیش از حد نامیده میشود.

ادبیات روانشناسی اجتماعی پیشنهاد میکنند که افراد بیش اطمینان از سوگیری تفسیری3 رنج میبرند. سوگیری تفسیری معمولا به عنوان گرایش به تفسیر موقعیتهای مبهم به صورت منفی و تهدیدآمیز تعریف میشود34] و .[16 در این الگو بازخورد منفی به احتمال زیاد به عنوان یک رویکرد نادرست و بیارزش نسبت به بازخورد مثبت در نظر گرفته میشود.

وینستین [41] معتقدند که چنین سوگیری شناختی ممکن است تا حدی برای حفط اعتماد به نفس کاذب به عنوان یک صفت روانی باثبات، ضروری باشد. علاوه بر این، تیلور و گلویتزر [40] نشان میدهند که افراد در مراحل پس از تصمیمگیری بیشتر در معرض سوگیری تفسیری نسبت به مرحله قبل از تصمیمگیری قرار دارند. این سوگیری تفسیر همراه با توهمات، موجب به تاخیر انداختن مدیران بیش اطمینان از بروزرسانی منطقی باورهای خود در مواجه با بازخورد منفی شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید