بخشی از مقاله
چکیده
هدف این پژوهش بررسی تاثیر انحراف از سطح مطلوب وجه نقد بر تعامل عدم تقارن اطلاعاتی و ارزش نگهداشت وجه نقد در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. بدین منظور دادههای مربوط به 120 شرکت عضو بورس اوراق بهادار برای دوره زمانی سالهای 1385 تا 1395 تجزیه و تحلیل شد. برای بررسی فرضیههای پژوهش بر اساس سطح مطلوب نگهداشت وجه نقد، شرکتها به دوگروه شرکتهای دارای وجه نقد مازاد و شرکتهای فاقد وجه نقد مازاد تقسیم شدند.
الگوی رگرسیون پژوهش با استفاده از روش دادههای تابلویی و نیز مقطعی با استفاده از نرم افزار Eviews 9 و 14 Stata بررسی و آزمون شد. نتایج نشان داد نگهداشت وجه نقد بیش از سطح مطلوب، موجب کاهش اثر تعاملی عدم تقارن اطلاعاتی و ارزش نهایی نگهداشت وجه نقد با ارزش شرکت میشود. همچنین نگهداشت وجه نقد کمتر از سطح مطلوب، موجب افزایش اثر تعاملی عدم تقارن اطلاعاتی و ارزش نهایی نگهداشت وجه نقد با ارزش شرکت میشود به عبارتی نتایج تحقیق مؤید نظریه جریان نقد آزاد و نظریه سلسله مراتبی میباشد. به این صورت که ارتباط مثبتی بین عدم تقارن اطلاعاتی و ارزش نهایی نگهداشت وجه نقد وجود دارد ولی زمانی که شرکتها وجه نقد بیش از سطح مطلوب نگهداری میکنند بتدریج ارتباط مثبت بین عدم تقارن اطلاعاتی و ارزش نهایی نگهداشت وجه نقد از بین میرود و به ارتباط منقی تبدیل میشود.
-1 مقدمه
مدیریت وجوه نقد و تعیین سطح بهینه نقدینگی شرکت و میزان وجوه نقد قابل نگهداری شرکت از جمله مسائل مهم و قابل توجه است که کمبود و مازاد آن میتواند منجر به معایب و تحمیل برخی از هزینهها بر شرکت و یا تشدید مسائلی از جمله مشکلات نمایندگی شود. بر این اساس وجوه نقد و به طور کلی داراییهای نقدی شرکت میتواند از حساسیت و موقعیت خاص در شرکت برخوردار باشد. از این رو تصمیمگیری برای تعیین میزان ذخایر نقدی در شرکتها تبدیل به یکی از موضوعات مهم و اساسی در ادبیات تامین مالی شده است. بنابراین مدیران شرکتها همواره به دنبال نگهداری سطحی از وجه نقد هستند که موجب افزایش ارزش شرکت شود. زیرا نگهداری بیش از اندازه وجه نقد میتواند هزینه فرصت را افزایش دهد و از سویی دیگر نگهداری وجه نقد به مقدار کم نیز هزینههای کسری به شرکت تحمیل کند. سطح بهینه از نگهداشت وجه نقد، در واقع موازنه بین منافع و هزینه وجه نقد نگهداری شده است
لازمه موفقیت در فعالیتهای اقتصادی دسترسی به اطلاعات صحیح و موثق است. در سایه دسترسی به اطلاعات صحیح و قابل اعتماد میتوان از فعالیت در بازارهای مختلف سود جست. چنانچه در بازاری یکی از طرفین نسبت به طرف دیگر اطلاعات بیشتری و مهمتری داشته باشد. عدم تقارن اطلاعاتی رخ میدهد که ممکن است به ناکامی بازار بینجامد. به دلیل ناکارایهایی که در دنیای واقعی وجود دارد، از یک طرف، تامین مالی خارجی ممکن است به موقع در دسترس قرار نگیرد و اگر در دسترس باشد با هزینههای معاملاتی همراه گردد. بنابراین عدم تقارن اطلاعاتی بین شرکت و سرمایهگذاران سبب می-شود هزینه تامین مالی داخلی و خارجی متفاوت باشد به طوری که تامین مالی خارجی هزینه بیشتری را برای شرکت به همراه خواهد داشت؛ به عبارت دیگر، عدم تقارن اطلاعاتی تامین مالی خارجی را مشکلتر میسازد. زیرا افراد خارج از شرکت می-خواهند مطمئن شوند که اوراق بیش از اندازه قیمتگذاری نشده باشد .
به طور کلی در وضعیت عدم تقارن اطلاعاتی، نگهداشت وجه نقد میتواند از هزینههای گزینش نادرست که با تامین مالی خارجی افزایش مییابد جلوگیری کند. از سوی دیگر انباشت وجه نقد بدون بازده موجب کاهش کارایی و در نهایت کاهش ارزش شرکت خواهد شد .[3] در صورتی که هزینههای گزینش نادرست تامین مالی خارجی بالا باشند، شرکتها به منظور مقابله با کمبودهای غیر مترقبه وجه نقد و نیز تامین مالی جهت سرمایهگذاریهایی که برای شرکت دارای ارزش خالص مثبت است، سعی در داشتن نقدینگی بالا خواهند نمود.گزینش نادرست یکی از زیر شاخههای بحث عدم تقارن اطلاعاتی است و به وضعیتی اطلاق میشود که در آن فروشندگان اطلاعاتی در اختیار دارند که خریدارن از آن بیاطلاع هستند - و بالعکس - . نظریه سلسله مراتبی - گزینش نادرست - توسط مایرز و ماجلوف [4] مطرح گردید.
طبق این دیدگاه در صورت وجود عدم تقارن اطلاعاتی، شرکتها تمایل به پیروی از سیاست سلسله مراتبی در تامین مالی از خود نشان میدهند. در نتیجه چون مدیریت منابع داخلی تامین مالی را بر منابع خارجی ترجیح میدهد، تمایل به انباشت وجه نقد دارد تا بتواند در مرحله اول از داخل شرکت تامین مالی را انجام دهد و به خارج از شرکت مراجعه نکند.
به طور کلی بر اساس نظریه سلسله مراتبی انتظار میرود در وضعیت عدم تقارن اطلاعاتی بین مانده وجه نقد و ارزش شرکت رابطه مستقیم وجود داشته باشد. از سوی دیگر وجود وجوه نقد مازاد در شرکتها میتواند تاثیر منفی بر عملکرد شرکتها به واسطه بروز مشکلات نمایندگی داشته باشد.
تئوری هزینه نمایندگی که توسط جنسن [5] مطرح شد بیان میکند افزایش در نگهداری موجودیهای نقدی از طریق کاهش نیاز به جذب سرمایههای جدید توسط شرکت، موجب کاهش توانایی بازار سرمایه برای نظارت بر تصمیمهای مدیران میشود. افزون بر این جریانهای نقدی آزاد بیشتر موجب افزایش منابع تحت کنترل و قدرت مدیران میشود که در نتیجه به افزایش انگیزه مدیران برای صرف منابع در راستای سرمایهگذاری در پروژههای غیر بهینه و افزایش هزینه نمایندگی میانجامد.
تئوری هزینه نمایندگی به مشکلات خطر اخلاقی اشاره دارد. زیرا خطر اخلاقی بدان سبب به وجود میآید که مالکیت بیشتر واحدهای تجاری بزرگ از مدیریت آنها جدا است. در واقع بر سهامداران و اعتباردهندگان غیرممکن است که بر همه کارهای مدیریت ارشد و کیفیت کار او - که از طرف آنها انجام میدهد - نظارت مستقیم داشته باشند. بر اساس هزینههای نمایندگی انتطار می-رود در وضعیت عدم تقارن اطلاعاتی، بین مانده وجه نقد و ارزش شرکت رابطه معکوسی وجود داشته باشد.
با بررسی پیشینه پژوهش این نتیجهگیری حاصل میشود که در مورد عوامل تعیین کننده نگهداشت وجه نقد و اثر نگهداشت وجه نقد بر عملکرد و ارزش شرکت، مطالعات زیادی انجام شده است، اما در ارتباط با عدم تقارن اطلاعاتی و نگهداشت وجه نقد هر چند مطالعات زیادی انجام نگرفته است، ولی با این حال بررسی مطالعات محدود انجام شده نشان می-دهد نتایج متناقصی در رابطه با نگهداشت وجه نقد و ارزش شرکت در شرایط عدم تقارن اطلاعاتی وجود دارد که میتوان به نتایج متناقض پژوهشهای انجام شده توسط محققان داخلی چون، سعید قربانی و مجتبی عدیلی [6] و محققان خارجی چون، رابرتز و همکاران [10]، هارفورد [2]، دیتمار و اسمیت [8] و پینکویتز و همکاران [3] مبنی بر وجود رابطه منفی بین نگهداشت وجه نقد و ارزش شرکت در شرایط عدم تقارن اطلاعاتی، یا مطالعه هادی نوافکن [9] و مجید معبادی و همکاران [36] و محققان خارجی چون، کیم و همکاران [10]، اپلر و همکاران [11] و میکلسون و پارچ [12] مبنی بر وجود رابطه مثبت بین نگهداشت وجه نقد و ارزش شرکت در شرایط عدم تقارن اطلاعاتی اشاره کرد.
از آنجایی که ادبیات نظری و تجربی متضادی در مورد این موضوع وجود دارد. لذا هدف این مقاله بررسی علت تضاد بین یافتههای پژوهشگران در ارتباط با موضوع فوق میباشد. با بررسی پژوهشهای انجام شده در رابطه با موضوع فوق، این نتیجه-گیری حاصل میشود که در شرکتهایی که وجه نقد بیش از سطح مطلوب نگهداری میکنند نظریه جریان وجه نقد آزاد تایید میشود و در شرکتهایی که وجه نقد کمتر از سطح مطلوب نگهداری میکنند نظریه سلسله مراتبی تایید میگردد.
لذا به نظر میرسد یافتههای متناقض پژوهشگران میتواند ناشی از نگهداشت وجه نقد بیشتر از سطح مطلوب و یا کمتر از سطح مطلوب توسط شرکتها باشد لذا مقاله حاضر با تفکیک شرکتها به دو گروه شرکتهای دارای وجه نقد مازاد و شرکتهای فاقد وجه نقد مازاد بدنبال بررسی علل وجود تضاد بین یافتههای پژوهشگران در ارتباط با موضوع فوق میباشد. بنابراین با بررسی تاثیر انحراف از سطح مطلوب وجه نقد بر تعامل عدم تقارن اطلاعاتی و ارزش نهایی نگهداشت وجه نقد بر ارزش شرکت میتوان به این هدف دست یافت. این تحقیق میتواند سهمی در نوآوری مبانی نظری و ادبیات مربوط به وجه نقد نگهداری شده در شرایط عدم تقارن اطلاعاتی داشته باشد و مورد استفاده دیگر محققان قرار بگیرد.
-2 ادبیات موضوع
1؛-2 عدم تقارن اطلاعاتی
بدون شک مهمترین مفهوم تئوری حسابداری مالی، عدم تقارن اطلاعاتی است. این دیدگاه گروههایی را در یک داد و ستد تجاری مورد توجه قرار میدهد که ممکن است نسبت به دیگران مزایای اطلاعاتی داشته باشند، در این وضعیت گفته میشود که اطلاعات اقتصادی نامتقارن است.