بخشی از مقاله
مقدمه
چشمزخم١ در فرهنگ عامه آزار یا گزندی است که فرد از نگاه کسی دیگر (دشمن یا حسود) میبیند. کسی را که گمان میرود چشمش تأثیر بد دارد بدچشم، شورچشم، چشمرسان، و فعل او را چشمزدن، چشم رسانیدن و نظر زدن مینامند. برای دوری و محافظت فرد در برابر چشمزخم، از تعویذ و دعا و اشیایی مانند خرمهره، سپند، ضَماد، نظر قربانی یا تخم مرغ شکستن استفاده میکنند و عبارت »چشم بد دور«، »بنامیزد« یا نظایر آن را در تفأل به کار میبرند. گاهی »وَ اِن یکاد« یا »بسم االله« از گردن فرد آویزان میکنند که خود به مثابه نوعی حِرز و تعویذ است.
در مورد شخص صدمهدیده نیز میگویند چشم خورده، نظرش زدهاند، چشم دارد و یا چشمش کردهاند. این باور حتی در بعضی به حدی شدید است که اگر کسی زخمی بردارد چنانچه آن آسیب بیضیشکل باشد میگویند این شکل چشم است و این آسیب بر اثر چشمزخم اتفاق افتاده است.
با توجه به اهمیت اعتقادات مربوط به چشمزخم در میان اقوام مختلف، و تقویت آن در دیدگاههای اسلامی در مسئله این تحقیق شناخت این تأثیر و یافتن رد پای باور به چشمزخم در هنرها و دست ساختههای مردمی است.
از اهداف این پژوهش آنست که در جهت شناخت فرهنگ عامیانه و با توجه به گستردگی باور به چشمزخم و ریشه آن در فرهنگ و اعتقادات دینی، نمود تجسمی و نگار ههای مرتبط با آن معرفی و بررسی شود.
پرسش پژوهش آن است که با توجه به گستره اعتقادات در مورد چشمزخم جلوه تجسمی آن کدام است؟ از اینرو، با توجه به آنکه دستبافتههای اقوام و عشایر محمل ثبت و ضبط باورهای کهن و باورهای مردمی است و در طی زمان کمتر دستخوش تغییرات و تحولات هنر نو قرار گرفته است، در جستجوی نقوش و آرایههای چشمزخم مورد مطالعه قرار گرفت.
فرضیههای این بررسی آن است که نقوش دستبافتهها قدیمیترین محمل ثبت و ضبط نماد تجسمی چشمزخم است. همچنین به نظر میرسد نماد تجسمی چشمزخم تابع شکل چشم و دارای ویژگی مرکزیت است.
این تحقیق به روش تطبیقی و تحلیلی با جمع آوری اطلاعات در رابطه با اعتقادات نظری و اسناد و اشیا در دسترس و شناختهشده مربوط به چشمزخم در میان اقوام مختلف از منابع کتابخانه ای و در یک مورد مشاهده میدانی (در روستای دشتزری چهارمحال بختیاری) ارائه شده و شکل بصری آنها مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفت تا به اصولی ثابت در بیان تجسمی چشمزخم دست یابیم.
پیشینه تحقیق
در تحقیقات انجامشده، چشمزخم بهعنوان بخشی از فرهنگ
تصویر١. دانههای اسفند رشتهای، آویز برای خانه، ماخذ: نگارندگان
تصویر ٢. عقیق باباقوری، ماخذ: همان
عامیانه مورد بررسی قرار گرفته است، از جمله در مقالهای با عنوان »چشمزخم در باور فرهنگ ایرانیان« از ﮊیلا ده بزرگی. در حوزه اعتقادات دینی نیز مقالهای در مجله تحقیقات علوم قرآن و حدیث آمده که در مقاله حاضر نیز مورد استفاده قرار است. این پژوهش ضمن بیان این اعتقاد در میان مردم، جلوههای تجسمی چشمزخم را در هنر اقوام با توجه به اندک مدارک در دسترس بررسی میکند که در این زمینه پژوهشی مشاهده نشد.
تاریخچه باور به چشمزخم
برای درک روشنتر از باور به چشم، میتوان به اهمیت آن در زبان فارسی استناد جست. در فرهنگ فارسی ترکیبهای متنوعی از این عنوان دیده میشود. از جمله در فرهنگ معین چنین آمده است:
چشم پنام: تعویذی که جهت دفع چشمزخم نویسند. چشم خوردن: چشمزخم خوردن، هدف چشم بد شدن. چشم رسیدن: نظر خوردن، چشمزخم خوردن. چشمرسیده: کسی که چشمزخم به او رسیده.
تصویر ٣. نعل اسب (فلزی)، ماخذ: همان
تصویر ٤. آویختن مهره رنگی، ماخذ: همان
چشمزخم: آسیبی که از چشم بد به کسی رسد.
چشم زد: ١- مهره سیاه و سفید که برای دفع چشمزخم به گردن کودک آویزند. ٢- کنایه از زمان بسیار کم.
چشم زدن: ١- چشمزخم خوردن. ٢- کنایه از بیدار بودن. چشمشور: چشمی که از آن چشمزخم به کسی یا چیزی برسد.
چشم فسا: چشم فساینده، کسی که افسون چشمزخم کند« (معین، ١٣٥٤: ١٢٩٠) .
اعتقاد به چشمزخم در فرهنگ ملل و اقوام متعدد دیده میشود که در ذیل این مطلب به مواردی برشمرده میشود.
»در بیوهورهای هند، هنگامی که مادری کودک خود را در آغوش میگرفت یا بر پشت خود حمل میکرد، خالی رنگین برای دفع چشمزخم مابین دو ابروی آن زن میگذاردند. وقتی که راه دوری را در پیش میگرفت تا به روستای دیگر یا به بازار برود، مقداری سنگریزه به گوشه لباس ﮊنده آن زن میبستند، زیرا آنها معتقد بودند که زندگانی از بدیها و ناخوشیها احاطه شده است و تمام این ناخوشیها از عاملهای فوقالطبیعه و ارواحی غیبی سرچشمه میگیرد که در اطراف زمین متفرقاند. به نظر آنان چشمزخم همچون بسیاری از ارواح خبیث دیگر در وجود آدمیان وارد میشود و باید افراد را از شر آنها محافظت کرد تا آدمیان بتوانند بهراحتی زندگانی کنند. در همین قبیله افراد باید برای نگهداشت دامهای خود از چشمزخم ترکهای
موسوم به ناسانا را به دامها میزدند و وردی را زیر لب آهسته میخواندند. این وجه اشتراک اعتقادی در بین ایرانیان
ﻭ هندیان باستان قدمت تاریخی ریشههای این اعتقاد را بیشتر مشخص میسازد« (ده بزرگی، ۱۸۳۱: ٤٦٠) .
در اکثر جوامع و تمدنهای کهن میتوان به این اعتقاد عامه پیبرد. در دومین دوران مهم تمدن مصر که دوران پادشاهی میانه (١٧٨٣- ٢٠٤٠ ق. م) نامیده میشود، تابوت بزرگان و فرعون به صندوقچههای ماوراﺀالطبیعی تبدیل شد که با طرحهای مربوط به کفنودفن خطاب به آنوبیس
ﻭ اوزیریس و تعویذهایی به نام»چشمان هوروس« کالاهای زینتی، جیره غذایی، صدها ورد مکتوب و نقشههای جهان زیرین تزیین و همراهی میشد و همه اینها به منظور خنثی کردن نیروهای آشوب و تقویت روحیه صاحب آن تا رسیدن به همراهان خدای خورشید طراحی شده بود (هارت، ١٣٧٧: ٥٦) .
بسیاری از اقوام از جمله عربها و چینیها وحبشیها به چشمزخم باور داشته و حیوانات و کودکان را بیشتر مستعد چشمزخم میانگاشتند. بههمین خاطر از تعویذها
ﻭ حرزها (بازوبند) برای دفع چشمزخم استفاده میکردند (محمدی، ١٣٨٦: ١٠) .
در ترکیه، زن و شوهری با وجود تفکرات غربی، خرمهرهای را برای دفع چشمزخم به قندان نوزادشان وصل میکنند. هرچند منشأ اینگونه بلاگردانها فراموش شده، اما کاربردشان همچنان پابرجاست. اتومبیلی را که بهتازگی خریداری شده به خون مرغ یا گوسفندی قربانیشده میآلایند. حتی در مراسم افتتاح مغازه یا شرکتی جدید جانوری را برای خوشاقبالی ذبح میکنند (هال، ١٣٧٧: ٦٩) . همچنین در ترکیه اهالی برخی دهکدهها آیات قرآن بر سر در منازل نقش میکنند تا از چشم بد در امان باشند.
در مقالهای با عنوان »چشمزخم در هنر ایتالیایی« آمده است که اعتقاد به چشمزخم نه در طول قرون وسطی و نه در طول دوره رنسانس کم نشد، و حتی اکنون در بسیاری از قسمتهای ایتالیا هیچکس به پرسش درباره توانایی jettatore برای صدمه زدن با یک نگاه گذرا فکر نمیکند. این خرافات کاملاً در سرتاسر ایتالیا عمومیت داشته، نهتنها میان روستاییان بلکه حتی در میان طبقه تحصیلکرده نیز چنین بود. عصری که به معابد معجزهگر اتکا میکردند، که تلویحاً به اهریمن و حقیقت دیدها اعتقاد داشتند، همچنان اسیر چنین پندار قدیمی است. حتی کلیسا شکلهای مختلف افسون و استفاده از طلسم را به رسمیت شناخت، ولی آنها را اگرچه خرافاتی مشهور و در تضاد با اعتقاد حقیقی مسحیت بودند مکرراً به شرم آور بودن محکوم میکرد .(callisen,1937:450)
چشمزخم در فرهنگ ایران باستان
در فرهنگ ایران باستان شورچشمی بهعنوان پدیدهای اهریمنی دانسته شده و مجازاتهایی هم برای افراد
فصلنامه علمی- پژوهشی نگره
۹۷
شماره۱۳پاییز۳۹
آرایهها و نگارههای مرتبط با چشمزخم در دستبافتههای اقوام ایرانی
1.agas 2.Aigha s
شورچشم و بدچشم در نظر گرفته شده است. »در اندرز دستوران به بهدینان، سه گروه از مردم هستند که اندر گیتی ایشان را روزی نبخشیدهاند و به ستم از گیتی همیستانند
ﻭ خورند و گروه سوم را دش چشم (بدچشم، شورچشم) گفته، »سه دیگر دش چشم آن بود که از نیکی کسان او را دشخواری بود. سرخ (یا شور) چشمان را آنگونه پیداست که هرکس چنین بود به، به تن و چیز خویش است و بد، به آن کسان (تن و چیز کسان)« در بندهش از جمله دیوهایی که یاد شده اگاش١ یا ایغاش٢ دیو شورچشمیاست که مردم را به چشم میزند.
»یکی از دشمنان زرتشت به نام (دورسرو) - از کرپانهای دشمن زرتشت - به هنگام گستاخی زرتشت در بیرون ریختن شیری که قرار بود بر آن دعا بخواند، خشمگین شد و به زرتشت گفت، بر تو چشم بد اندازم. زرتشت در جواب او همین پاسخ را داد. آن روحانی جادوگر بر اثر دعای زرتشت بیهوش شد و فروافتاد و دردی او را گرفت و سرانجام مرد
ﻭ همه فرزندان او منقطع شدند« (محمدی، ١٣٨٦: ١٠). »دریشت ١٤ (بهرام یشت)، بندهای (٣٥ و ٣٦) نیز سیمرغ فرخبال، مرغ مرغان خوانده میشود و از جانب اهورمزدا به زرتشت توصیه میگردد که پری از آن را بر تن مالد و آن را تعویذ خود کند و نیز به او گفته میشود که اگر استخوانها یا پرهای این مرغ نیرومند را با خود داشته باشد هیچکس نخواهد توانست او را از پای درآورد. برای سایر موارد در فرهنگ ایران باستان در مورد شورچشمی میتوان به یشتها، بندهای ١٥، ١١، ٨ و ٣ و فرکرد ٧ وندیداد و کتاب بندهش و دیگر ترجمههای پهلوی مراجعه کرد« (اسلامی ندوشن، ١٣٧٢: ٥٢).
براساس مکتوبات قدیمی، که بیشتر با متون متأخر دینی آیینی زرتشت انطباق دارد، به ایزدان و دیوانی اشاره میشود که در تقابل با یکدیگر هستند. دیوان و دروجان در فرهنگ و باور ایرانیان باستانی همان نمایندگان اهریمنی و اعمال بد بودند.
انسان پیوسته برای مراقبت و محافظت از جان و اموال خود، دارای دغدغه و اضطرابخاطر بود و چه بسا شیوه زندگی کشاورزی و دامداری عدم امنیت نسبی که این شیوه معیشتی بههمراه داشت بر نگرانیها میافزود. ازاینرو گرفتاری در چنگال هریک از دیوان، بهویژه دیو چشمزخم و شورچشمی، میتوانست ضرر بسیاری در پی داشته باشد. به منظور چارهجویی و رفع خطر، با تقدیم فدیهای مناسب و بهموقع برای ایزدان، استفاده از طلسمهای بازدارنده و یا تناول برخی از خوراکیها در روزهای معینی از سال در محافظت از خود
ﻭ اموالش کوشش میکرد (ده بزرگی، ١٣٨١: ٤٥٨).
با آنکه مشخصاً در آثار بهجامانده از ایران باستان نقشی را بهعنوان طلسم چشمزخم نمیشناسیم، آندره گدار معتقد است گیلگمش پهلوان نیرومند و شاه شکارچیان افسانهای و قهرمان و نگهدارنده مغلوبکننده دیوان و زندهکننده مردگان
از راست به چپ، تصویر٥. تعویذ به شکل لاک پشت، برنز، اواخر هزاره دوم ﭖ م، تصویر٦. تعویذ به شکل مار، برنز، اوایل هزاره اول ﭖ م. تصویر٧. تعویذ به شکل سرگاو، برنز، اوایل هزاره اول ﭖ م. مأخذ: تناولی، ١٣٨٥.
تصویر ٨. چشم خشکشده گوسفند. مأخذ: www.yasdesign.blogfa.com
تصویر٩. نظر قربانی، نقره و عقیق، اوایل قرن ٢٠م. مأخذ: تناولی، ١٣٨٥.
تصویر١٠. چهل کلید، مفرغ، قرن ١٧,١٨م. مأخذ: همان
ﻭ نگهدار زندگان که مورد ستایش بود و تصویر او بر گردن زنان و بر فرمان ارابهها و دسته دشنهها در نزد زنده گان و در گورها دیده میشود، او خدایی نبود که تنها ستایش شود
ﻭ نتوانند بر گل کمر و اشیای عادی به کار برند، بلکه طلسمی در برابر بیماری و چشمزخم بود (گدار، ١٣٥٨: ٢٦).
چشمزخم در اسلام و منابع اسلامی
در تمدن اسلامی با توجه به آیات قران مجید در سوره قلم آیه
تصویر ۱۱. جام چهل بسماالله. مأخذ: موزه آستان قدس رضوی
تصویر ١٢. قفل نظر قربانی. مأخذ: تناولی، ١٣٨٥
تصویر .13 سنگ باباقوری تصویر .14 چشم جادویی
به صورت گردنبند. مأخذ: شیشهای. مأخذ: بروس میت
www.parscloob.com فورد، .83 :1388
تصویر ١٥. نقش گَتِ لوزی، مازندران، ماخذ: همان
تصویر .16 نقش چهار برج، ماخذ: همان
٥١ اشاره صریحی به چشمزخم وجود دارد و اغلب مفسران همان شأن نزول را برای آن یاد کردهاند. بعضی از معتزله چشمزخم را بیپایه میدانند. اخوانالصفا، ابن سینا، غزالی، امام فخر رازی، ملاصدرا و بسیاری دیگر از حکما و محققان برای آن حقیقت قائل بودهاند، حتی فیلسوف خردگرایی چون ابن خلدون- که با عرفان و فلسفه نیز مماشات نمیکند - صحت چشمزخم را قبول دارد و نمونههایی از آن را نقل میکند.
در رسائل اخوانالصفا، رساله مستقلی تحت عنوان »در ماهیت سحر و عزائم و عین« (چشمزخم) آمده است. نویسنده این فصل در توجیه مفصلی از چشمزخم (الاصابه بالعین) میگوید بسیاری از چشمزنندگان را دیدیم که در کمتر از ساعتی انسان را با چشمزدن از پای درمیآورند. نیز میگوید، از پیامبر (ص) روایت شده که، »السحر حق و العین حق» .«سحر و چشمزدن حقیقت دارد« (محمدی، ١٣٨٦: ١١).
معروف است که دشمنان پیامبر اسلام (ص) یکی از چشمزنان قهار طایفه بنیاسد را برای چشمزدن و از پای درآوردن رسول اکرم (ص) استخدام کردند، ولی به حفظ الهی او نتوانست کاری از پیش ببرد. در تفسیر عاملی در شأن نزول این آیه چنین آمده است که این آیه برای آن بود که کافران خواستند پیغمبر را چشم کنند و گروهی از بنیاسد معروف به شورچشمی بودند و مردی میان آنها که به هرچه مینگریست و به چشم او خوب میآمد، نابود میشد و از این روی او را نمیگذاشتند از خیمه بیرون رود و اگر دلش تنگ میشد دامن خیمه بالا میکرد و اگر چهارپایی از جلو او میگذشت و به چشم او خوش میآمد حیوان بر زمین میافتاد. کلبی گفت قریش از او خواستند که برود پیغمبر را ببیند شاید چشم او به آن حضرت برسد. او رفت و مدّتی به آن حضرت نگاه کرد. این آیه درآن هنگام نازل شد و پیغمبر سالم ماند (تفسیر عاملی، ج٨: ٣٤٠).
خداوند این آیه را نازل کرد: »و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون انه لمجنون« همچنین در تفسیرالصافی نوشته شده است: »در زمان پیامبر
اکرم صلی االله علیه وآله در طایفه بنیاسد کسانی بودهاند که آنها را »عیانین« میگفتهاند. اینان به گونهای بودهاند که کمتر کسی از خطر چشمزخمشان مصونیت مییافت. این افراد در صدد بودند که پیامبر خدا صلی االله علیه وآله را با چشمزخم از پای درآورند. ولی مگر هیچ سببی بدون اذن خداوند میتواند تأثیر ببخشد؟! گفته شده است که آیه فوق به همین مناسبت نازل شده است« (بهشتی، ١٣٨٠: ٥٤٩). »علاّمه مجلسی در بحارالانوار چشمزخم را نیز جزو جادو میشمارد و در استدلال بر این مطلب مینویسد: هنگامی که چیزی در نظر انسان خوب جلوه کند حواس او در آن چیز متمرکز میشود و این از قدرت روحی شخص است که در اشیا یا اشخاص تأثیر میکند. مرحوم مجلسی در جای
فصلنامه علمی- پژوهشی نگره
۱۸
شماره۱۳پاییز۳۹
آرایهها و نگارههای مرتبط با چشمزخم در دستبافتههای اقوام ایرانی
تصویر .17 نقش چشم نظر، مازندران، مأخذ: سلیمانی 96- :1393 .95