بخشی از مقاله
چکیده:
پراکندگی و وفور بناهای آرامگاهی در ایران به حدی است که در هر شهر و آبادی هرچند کوچک می توان نمونه هایی از آنها را یافت و همچون مساجد در گروههای مختلف دسته بندی کرد.در این میان گیلان -که مردم آن پس از ظهور اسلام به تدریج از طریق جاذبه و فرهنگ اسلام به این دین روی آوردند- به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و بخصوص ناحیه دیلم که صعب العبوربود، مهمترین پناهگاه آل ابیطالب از اوایل خلافت بنی امیه به شمار می آمد.
در منابع تاریخی، از نقاشی بر دیوار بناها بسیار گفته شده است و از آنجا که اعتقادات و ارزشهای جامعه همواره برنقاشی موثر بوده است، در این تحقیق سعی شده تزیینات تجریدی چون نقاشی و دیوارنگاریهایی که در عصر صفوی شکل گرفته با دیوار نگاریهای بقاع متبرکه مورد مقایسه قرارگیرد. به دلیل آن که روش هنری هرعصری عموما منطبق با دستگاه فکری و فلسفی همان عصر می باشد، در تحقیق حاضر ضمن مقایسه دیوار نگاریهای بقاع متبرکه با مینیاتور ایرانی، از طریق وجوه مشترکی که بین آنها بود، نتایج معناداری حاصل شد که تاثیر تصوف اسلامی بر دیوارنگاریهای بقاع متبرکه را نشان می دهد.
مقدمه
از آنجا که هنر اسلامی سرشار از رمزها و نمادهای متنوعی است که هریک در وراء خود میدانی از معانی و حوزه های متفاوت را در بر می گیرد، می توان از شیوه تأویل به عنوان بهترین روش نام برد که هنرمند به معنای سنتی کلمه می تواند عارف و حکیم باشد، مع هذا سعی میکند حقایقی را که دیده است عینیت ببخشد و در خارج محقق کند. شان یک هنرمند عینیت بخشیدن به طرق گوناگون است که می تواند گاهی با زبان کلمه و شعر مثل سعدی و حافظ و مولوی و مولانا و گاهی به صورت خطاطی و گاهی به صورت معماری و نقاشی و یا بیان مستقیم عرفان به کمک موسیقی باشد.
هنر معماری از گذشته تا به امروز بر این هدف استوار بوده که بتواند مکانی را برای آدمی آشکار کند و برای رسیدن به این هدف در هر دوره ای از تاریخ، به گونه ای خاص عمل کرده است.
اگر هنر را تعبیر انسان از احساسات درونی اش و ترجمان تخیل و عواطف او بدانیم، در میابیم که آنچه از معماری در تاریخ هنر مراد میکنیم، به معنای معماری که بر ریاضیات استوار باشد نیست. بلکه جلوه هایی از معماری را در نظر داریم که نمیتوانیم با دلایل مکانیکی وعلمی آنها را شرح دهیم و مفهومشان را تفسیر کنیم.
در هنر و معماری غرب میان هنرهای زیبا و هنرهای تطبیقی و تزیینی فرق میگذارند و اعتقاد دارند که تصویرگر و یا نقاش جایگاهی والاتر از هنرمند صنعتگر دارد.
در منابع اسلامی، آنچه تا کنون به عنوان تزیینات در هنر و معماری اسلامی مطرح بوده، اغلب به معنای نقوش تجریدی در قالب اسلیمی ها و نقوش هندسی می باشد و آنچه تحت عنوان دیوار نگاری مطرح است، معمولا به شیوه خاصی اطلاق می شود که در آن از نقوش فیگوراتیو استفاده شده است. این تحقیق بر اساس رویکردی تاریخی -پدیدارشناسی شکل گرفته است.
پیشینه
معماران اسلامی- ایرانی بر خلاف معماران اروپایی وهندی از آرایه های برجسته پرهیز میکردند و دیوارها را با نقش های مسطح بی سایه زینت میدادند. آراستن این دیوارها با این نقشهای مسطح و بی سایه بزرگترین عامل سادگی، آرامش و چشم نوازی این دیوارها بودند. آنچه بر تزیینات ساختمانهای ایرانی می افزاید، شکوه نقاشی ها از نظر تعادل، تناسب و ذوق سلیم است.
آنچه معماران ایرانی از نقاشی دیواری میدانستند، تنها محدود به موضوع هایی بود که از دوره های قدیم در خاور نزدیک رواج داشت. تمرکز این موضوعات، ستایش پادشاهان و شاهزادگان، تصویر و ترسیم کارهای مهم آنها، جنگهایشان با دشمنان، دلاوریها، سوارکاریها و مهارتهایشان بوده است.
اندیشه های دینی و فلسفی تصوف اسلامی از منابع مختلفی برداشت شده است. زیرا که تصوف، راه رسیدن به حق راتسلیم قلبی می دانسته و حکمتش یک حکمت ذوقی بوده و با چشم ذوق در احوال اشیا می نگریسته و بنابراین از راهی که این مسیر را برای او هموار می کرده استفاده کرده است.
شک نیست که اندیشه های فلسفی و دینی گوناگون در جریان تصوف اسلامی وارد و حل شده است، لیکن فرض آنکه تصوف ناچار باید یک منشاء غیر اسلامی داشته باشد امروز دیگر موجه و معقول نیست
پس از فرو پاشی حکومت ایلخانی، قلمرو ایرانی آنان در اختیار و تسلط حکومت های محلی مستقل قرار گرفت. بدون شک شکل گیری حکومت صفویه در ایران در قالب یک دولت شیعه اثنی عشری را باید یکی از مهم ترین فصول تاریخ ایران و اسلام به شمار آورد. مطمئنا تشکیل دولت صفویه بی ارتباط با صوفیان و فرقه مذهبی اهل حق نیست. زیرا یکی از عناصر مهم اجتماعی، سیاسی ودینی که در تشکیل دولت صفویه نقش بسیار مهم و اساسی داشته است قزلباشها بودند
قزلباشان اهل حق، نقش مهمی در نضج گرفتن و به قدرت رسیدن دولت صفوی داشتند، این فرقه مذهبی - اهل حق - که معتقد به الوهیت حضرت علی - ع - هستند با نام علی الهی نیز شناخته شده اند، آنها موسس دولت صفوی را تجسمی از علی]و[الله می دانستند - همان، . - 46 در آن زمان مهمترین جهان بینی که بر تمام عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران سایه افکنده بود گرایش جدی به تصوف بود.
مفاهیم
در هنر معماری حس مکان به معنای مرتبط شدن با مکان به واسطه درک نمادها و فعالیتهاست و این نمادها گاه دارای ارزش فردی است و گاه دارای ارزش جمعی. انسانها در تعاملات اجتماعی با یکدیگر مراوده و دیدار میکنند وبر دانش خود می افزایند و با توجه به نقش ها و توقعات و انگیزه های شخصی، شروع به رمز گشایی از نمادها میکنند.
نظریه های مکان که ریشه در پدیدار شناسی دارد، معمولا جغرافیایی فیزیکی دارند و بر تجربه فضایی و در برخی مواقع بر ایده روح مکان، یا روح منحصر به فرد مکان تاکید می ورزند - کیت، - 75:1394 و این مکانها اهداف یا کانونهایی هستند که حوادث و رویدادهای معنی دار هستی خود را در آنها تجربه می کنیم و در عین حال نقاط عزیمتی هستند که از طریق آنها به جهت یابی در محیط نایل می شویم و در آن دخل و تصرف می کنیم. - پرتوی، . - 71:1393 از مهمترین عوامل تعریف کننده فضا، عرصه درونی و بیرونی، مرز، حصار و مرکزیت است.
هر نوع محصوریتی به وسیله مرز تعریف میشود. هایدگر در این باره می گوید: "مرز آن نیست که بعضی چیزها در آن متوقف میشوند. بلکه همانگونه که یونانیان نیز پی برده بودند مرز آن است که از آن بعضی از چیزها شروع به حضور میکنند. اما قلمروها در واقع نواحی هستند که به طور فیزیکی یا از طریق نمادها و مقررات ناحیه متعلق به یک فرد یا گروه خاص معرفی میشوند.