بخشی از مقاله
چکیده
موزه های هنری از جمله بناهایی هستند که معرف و نمایانگر هنر و آثار هنرمندان می باشند و سیر تکاملی هنر را در طول تاریخ به نمایش می گذارند، موزه هنر های معاصر به موزه هایی اطلاق می شوند که هنر عصر حاضر را به افراد جامعه به معرفی می کند. هنر معاصر که در حال حاضر پس از فروکش کردن هیجانات اولیه هنر مدرن که در مسیر خود به دنبال راهکار هایی برای نمایاندن خود به اقشار مختلف جامعه است
در کشور ما کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته و نوعی عدم هماهنگی در آن با ذهنیت توده مردم به چشم می خورد. فضاهای فرهنگی نظیر گالری ها ، موزه ها ، سالن های موسیقی و تئاتر از جمله فضاهایی هستند که شخص با حضور در آنها به صورت غیر مستقیم شروع به آموختن می کند، آموزشی که تأثیر آن به مراتب بیشتر از کتب وحضور در کلاسهای درس می باشد.
طراحی چنین فضاهایی بر عهده معمار و طراحی است که باید با هنر عصر خویش پیوندی مستحکم برقرار کرده باشد تا بتواند چکیده ی آن را به مردم بنمایاند. این مقاله سعی دارد تا با بررسی نقش موزه های هنری به ویژه موزه هنرهای معاصر در زندگی مردم، به اهمیت آن در اثرگذاری در روح و روان مردم بپردازد و این نکته را خاطر نشان سازد که طراحی چنین فضاهایی باید به گونه ای باشد که ساختار کلی و معماری آن نیز در راستای رسیدن به هدف آن یعنی آموزش مباحث هنری به اقشار جامعه باشد.
زمینه گرایی از جمله مباحثی است که در دهه های اخیر به علت آشفتگی معماری و چهره ی شهرها مطرح شده است و می تواند پاسخگوی نیاز طراحان باشد و استفاده از آن در طراحی موزه هنر های معاصر می تواند گامی موثر در پیشبرد اهداف معماری معاصر باشد.
مقدمه
موزه ها نمادها و شاخصه های جریان های معماری معاصر بوده و بیشترین نقش را در آشنایی و جلب توجه عموم مردم به هنر معماری دارند، نقشی که در سال های نخست قرن بیستم بر عهده آسمانخراش ها بود . اما اکنون تفکرات افراطی و هیجانات اولیه بلند مرتبه سازی در جهان فروکش کرده ا ست . علاوه بر این آزادی فرمال معماران در طراحی موزه ها و ح ضور ثابت معماران بنام بین المللی در این عر صه نیز در اهمیت معماری فضاهای فرهنگی تأثیری به سزا داشته است .
امروزه آموزش غیر م ستقیم در تمامی زمینه ها از مباحث علمی یا تاریخی گرفته تا هنر جایگاهی به مراتب با ارز شتر از گذ شته پیدا کرده و به عنوان مکملی برای آموزش آکادمیک مح سوب می شود که به درک تجربی و عینی مو ضوعات می انجامد. ف ضاهای فرهنگی نظیر گالری ها ، موزه ها ، سالن های موسیقی و تاتر از جمله فضاهایی هستند که شخص با حضور در آنها به صورت غیر مستقیم شروع به آموختن می کند، آموزشی که تأثیر آن به مراتب بیشتر از کتب و حضور در کلاسهای درس می باشد .
از این روست که طراحی و ساخت چنین فضاهایی مورد توجه معماران ، دولت ها و نهادهای اجتماعی فرهنگی قرار گرفته است. پیداست که آشنایی با معماری موزه ها و بررسی جدیدترین نمونه های موفق در این عرصه ، می تواند به شناخت بهتر طراحان از ویژگی ها و دیدگاه های نوین در طراحی کمک نموده و نقشی هر چند اندک در بهبود وضع موجود داشته باشد .
از طرفی موزه ها به عنوان شاخصه جریان های معماری معاصر بیشترین نقش را در جلب توجه عموم مردم به هنر معماری دارند - طالبیان نیما وآتشی مهدی و نبی زاده سیما، . - 1389 و از آنجایی که از بحث انگیزترین موضوعات معماری معاصر نظریه زمینه گرایی و در پی آن معماری زمینه گرا است، آموزش مفاهیم زمینه گرایی یکی از ضرورت ها و اهداف کاربردی محسوب می شود .
مربل گینس - - 1980زمینه را در معماری تحت سه موضوع کلی، الگوهای فرمی، فعالیتی و اقلیمی دسته بندی میکند که در زیر به معرفی هر کدام پرداخته میشود: الف - الگوهای فرمی: فرم در اینجا البته عناصری چون فضا، شکل، مقیاس، و تناسبات جزییات مصالح بافت و رنگها را دربرمی گیرد.
این عناصر در دو بعد جغرافیایی و زمان میتوانند برای ارتباط معماری با زمینه اش مورد استفاده قرار گیرند. بعد جغرافیایی را میتوان در سه مقیاس مطرح کرد..1ارتباط بنا با بناهای مجاور و در فاصله قابل دید و درک. نمونه چنین ارتباط با زمینه را میتوان در اطراف نماهای شهری و جانمایی جدید در سایتهای تاریخی شاهد بود..2مقیاس بعدی زمانی است که بنا نه با محیط لزوما مجاور که با سایت اطراف ارتباط برقرار میکند..3 سومین ات صال با سایت در مقیاس منطقه ای قابل ح صول ا ست علاوه بر اینکه ابعاد فا صله ای و بصری بنا میتواند در بعد زمان - گذشته،حال،آینده - نیز با محیط اطرافش ارتباط برقرار کند.
هدف نو شتار حا ضر د ستیابی به یک الگوی طراحی موزه با رویکردی به آموزش و ترویج مفاهیم زمینه گرا ا ست . به این منظور با بیان برخی دیدگاه ها و نظرات موجود در زمینه زمینه گرایی و طراحی موزه ها ، تبیین راهکارهایی برای آموزش و طراحی زمینه گرا پیگیری شده است . روش تحقیق بکار گیری شده مبتنی بر مطالعات اسنادی و مرور متون ، منابع و تجارب و تحلیل آنهاست .
تعاریف موزه ها و مراکز هنری
هنر هر ملتی پشتوانه ای برای احیاء و تداوم حیات هویت ملی آن سرزمین می باشد. مرکز هنرهای معاصر به عنوان مکانی که دو عنصر اصلی مکان و زمان را گرد هم می آورد یکی از ارکان اصلی جوامع ترین سرزمینهای مختلف و با فرهنگهای متفاوت می باشد
مرکز هنرهای معاصر، نمایشگر چالشها و تجارب هنرمند عصر نوین در جهت شناخت بیشتر خود و صورت فضا معماری و با مفاهیم و ایده های معماری معاصر دارد که فضای معماری را به مکانی خاص جهت ارائه هنر معاصر جهان، در هزاره سوم تبدیل کند
از طرفی محدودیتهای زمانی و مکانی در نمایش آثار و ضرورت ارتباط منطقی میان مو ضوع و مجموعه ها ، موجب رویارویی هنر جدید با موزه ها شده است . پس از شناخت ماهیت مرکز هنرهای معاصر و هنر جدید می توان نسبت و رابطه میان آنها را که یک رابطه دوسویه است مورد پژوهش قرار داد . این دو که از پدیده های نوین انسانی به شمار می آیند حاصل رویکردهای بشری به آنهاست . در این راستا مرکز هنرهای معاصر با دستمایه ها ، اهداف و موضوعات گوناگون ایجاد می شود
ضرورت پرداختن به هنر جدید از آنجا ناشی می شود که هنر معاصر با ویژگی های خود بخشی از تاریخ هنر را تشکیل می دهد و مرکز هنرهای معاصر به عنوان نهادی فرهنگی هنری در حمایت از هنر این دوره و تکمیل حلقه مسیر تاریخ هنر ، جلودار دیگر نهادهای فرهنگی هنری در حمایت از هنر این دوره و تکمیل حلقه مسیر تاریخ هنر ، جلودار دیگر نهادهای فرهنگی هنری است . بدین ترتیب تعیین نقطه نظراتی که ما باید در ساخت و طراحی مرکز هنرهای معاصر در نظر بگیریم، ارتباط مستقیمی با نیاز فرهنگی امروز جامعه ما دارد
زمینه گرایی
» معماری زمینه گرا « به مقوله ی سبک های معماری و چگونگی ایجاد هماهنگی میان ساختمان های مجاور - مربوط به دوره ها و یا سبک های مختلف - می پردازد. طی نیم قرن اخیر، مو ضوع توفیق در ایجاد چنین هماهنگی از توجه معماران به دور مانده ا ست. حا صل آموزش معماری نیز به جای ایجاد سازگاری بصیری بین ساختمان ها، بر ایجاد تقابل بین ساختمان های جدید و قدیم بوده است. معماران معا صر که خود اهمیتی به ترکیب کراوات خال خال گل باقلائی، پیراهن راه راه و کت چهارخانه با هم نمی دهند ، برای چنین تاثیر گذاری بر شهر هایمان به شیوه ی معادل معماری همان ترکیب عجیب و غریب لباس نیز کمترین نگرانی ندارد.
زمینه گرایی-یکی از دیدگاه های رایج در شهر سازی - زمینه را به مثابه رویدادی تاریخی می پندارد، که عناصر شهر درون آن ،شناخته، پرداخته و ساخته می شوند. دیدگاه مزبور ابتدا به جنبه های صرفا کالبدی توجه داشت، اما به تدریج به ابعاد انسانی گرایید وحوزه مطالعات خود را به وجوه اجتماعی - فرهنگی جامعه گ سترش داد . در این دیدگاه ،ایده ها و عنا صر شهر های گذ شته در شکل دادن به کالبد شهر های معا صر ح ضور دارند بنا بر این ، شهر ساز زمینه گرا باید قادر با شد ویژگیهای یک مکان را دریابد .
آن را بخشی از فرآین طراحی خود قرار دهد. وی در هنگام ایجاد اجزای جدید شکل شهر به موارد زیر متعهد می ماند - 1 زمینه گرای کالبدی ، به شکل کل از قبل موجود - 2 زمینه گرای تاریخی، به میزان و نظم رابطه اجزای شهر در طول زمان - 3 زمینه گرای اجتماعی- فرهنگی، به معانی، ارزشها و اهداف م شترک، در زمینه گرایی اجزای شکل شهر به تنهایی ارزیابی و مطالعه نمی شوند، بلکه در زمینه و سیع تر محیطی قرار می گیرند. یک اثر معماری با نظام بزرگتر شهری مرتبط است و در سلسله مراتبی از مجموعه ها قرار دارد . بنابر این ، زمینه گرایی پیوند میان معماری و شهر سازی در زمینه ای معین است. به عبارت دیگر زمینه جایی است که معماری و شهر سازی را به هم مربوط می سازد.