بخشی از مقاله

چکیده

بناها نقش مهمی را در حیات شهرها بازی میکنند و حس تعلق ساکنان آنها به این بناها جان میبخشد. متأسفانه فرآیند توسعهی شهری بهسوی ابعاد کالبدی تمایل یافته و نتیجه این امر گسستگی رابطه انسان با مکان است بهگونهای که شهروند تعلق به آن را حس نمیکند؛ که این امر باعث میشود نقش عدم توجه به زمینه در طراحی و ساخت بناها مسئلهی مهمی به نظر برسد. مقاله حاضر تلاشی برای ارزیابی و رتبهبندی مؤلفههای زمینه گرایی کالبدی در ایجاد حس تعلق است. نمونهی موردبررسی موزه هنرهای معاصر تهران است. جامعه آماری این تحقیق را 113 نفر افراد مراجعهکننده به موزهی استفادهشده است. نتیجهی spssهنرهای معاصر تشکیل میدهند. در بررسی تحلیل آزمون فرضیات پژوهش از نرمافزار پژوهش بیانگر آن است که از بین شش مؤلفهی معماری زمینه گرایی کالبدی، دسترسی بیشترین تأثیر را در ایجاد حس تعلق دارد.

مقدمه

موفق بودن فضاهای شهری و بناها رابطهی مستقیمی با حضور افراد در آنها را دارد. درواقع هر چه حضور افراد در فضای معماری بیشتر باشد سبب افزایش تعاملات اجتماعی میشود و درنتیجه حس تعلق ساکنین را افزایش میدهد. معماری گذشته ما همیشه با محیط اطرافش در تعامل بود و نقش زمینه بسیار مهم هست. زمینه گرایی از رویکردهای معماری پستمدرن در طراحی به شمار میرود بهطوریکه فضا بدون بافت اطرافش بیارزش تلقی میشود - زرآبادی، ماجدی،. - 1389 معماری زمینه گرا تلاشی است برای نشان دادن توان ایجاد محیط مطلوب بصری در مقیاس کلانتر از معماری، در این میان معمار هنرمند با آفرینش جدید در فضای شهری موجود میتواند نقش تعیینکنندهای در توجه به زمینه ایفا کند - برولین، . - 1980 زمینه گرایی روشی در طراحی است که به تعامل معماری و زمینه میپردازد. برای زمینه گرایی میتوان جنبههای گوناگونی قائل شد.

اعم از کالبدی، تاریخی و فرهنگی – اجتماعی - تولایی، . - 1380 در رویکرد کالبدی که مدنظر این مقاله هست فرض بر این است که عواملی چون فرم و شکل، دسترسی، مصالح، سازماندهی و چیدمان فضاها، پوشش گیاهی و تنوع که از مؤلفههای معماری زمینه گرا است میتواند تأثیر زیادی در ایجاد حس تعلق داشته باشند. ازاینرو، در این تحقیق موزه هنرهای معاصر تهران، بهعنوان یکی از نمونههای باارزش معماری که از معماری سنتی ایرانی الهام گرفتهشده است، موردبررسی قرار گرفت که تأثیر مؤلفههای زمینه گرایی و ترتیب اولویتهای آن را بسنجیم.

-1 پیشینه تحقیق

زمینه گرایان معتقدند که اجزای کالبدی شهر زیرپوشش نیروها یا ویژگیهای درون خود نمیباشند بلکه به محیط و مجموعه پیرامون آن وابسته هستند ازاینرو نمیتوان به جستجوی ابعاد و خواص پدیدهها بدون توجه به بعد زمان و زمینهای که در آن قرار دارند نگریست - تولایی. - 1380 زمینهی کالبدی عناصری چون فرم و شکل، تناسبات، جزییات مصالح، بافت، رنگها، هندسه، دسترسیها، جهتگیری، چشماندازها و پرسپکتیو، توپوگرافی محل، وضعیت پوشش گیاهی، بافت شهری شامل میزان تراکم بناها، خیابانها و پیادهروها و نسبت آنها با یکدیگر، پیوند بناهای قدیمی و جدید، خط آسمان، خط زمین و نوع اتصال به زمین و بسیاری از این مسائل را دربرمی گیرد. زمینه خود میتواند منشأ الهام طراحی باشد. یک اثر معماری در ارتباط با یک نظام بزرگتر شهری و در سلسله مراتبی از مجموعهها قرار دارد. زمینه گرایی پیوند میان شهرسازی و معماری است که درزمینه ٔ معین صورت میگیرد. درواقع زمینه بین معماری و شهرسازی ارتباط برقرار میکند.

-2 تئوری تحقیق

-3-1 مفهوم زمینه و زمینه گرایی

کانتکست از یک واژهی لاتین ریشه گرفتهشده است. کاتکست در اصل به هم تافتن و مرتبط ساختن کلمات و جملات بهمنظور ساختن یکسخن یا گفته است. ازاینرو کانتکست مشار به ارتباط، اتصال، همنشینی و هم بافی میان اجزاست. در بستر شهر، بهگونهای قیاسی، میتوان کانتکست را اتصال و همنشینی میان بناها خواند؛ بنابراین، کانتکستچوال به معنی زمینه گرا و کانتکستچوالیزم به معنی زمینه گرایی استفاده میشود.

در فرهنگ مصور هنرهای تجسمی در مقابل کلمهی معماری زمینه گرا واژهی معماری انضمامی را قرار داده یعنی هر نوع یا بخشی از معماری که برای منظم شدن به ساختمانهای مجاورش طرحافکنی میکنند.زمینه گرایی در معماری اشاره به ایجاد نوعی هماهنگی و یکپارچگی بین بنا و محیط پیرامون خود دارد و به معنای ارتباط خاص یک بنا با سایت خود است که در جنبههای فیزیکی، دیداری و فرمال خود قابلرؤیت است Wolford - ، - 2004 جدیدترین تعریف زمینه گرایی به سال 1989 اختصاص دارد و به معنای قواعدی است که ایجاب میکند یک بنا بهطور طبیعی با اطراف خود متناسب باشد.

در اینجا معماری زمینه گرا آن نوع از معماری تعریف میشود که با سایت خود یا جنبههای کالبدی و دیداری محیط خود ارتباطاتی را ایجاد میکند و به ساختار یکپارچهای میرسد Wolford - ،. - 2004 وولفورد پرداختن به عوامل موضع کلی در سایت، ویژگیهای حجمی، مصالح، سبک و حالت کلی، عناصر، هویت - محیط با معانی و مفاهیم نمادین - را لازمه یک معماری زمینه گرا میداند Wolford - ،. - 2004 ترکزبانان و محمد مرادی در برخورد با زمینه تاریخی فاکتورهای کالبد معماری شامل گونه شناسی، الگو، مواد و مصالح، دانهبندی، عرصه و عیان، جزییات معماری، هماهنگی و پیوستگی و یکپارچگی بافت تاریخی و بافت پیرامونی ملحق به آن، کاربریهای موجود و ملحق به بافت شامل معیشت، تطابق با محیط اطراف، شبکه دسترسی بافت تاریخی، منظر بافت تاریخی شامل تراکم، پراکندگی، خط آسمان، مالکیت ابنیه در بافتهای تاریخی را واجد ارزش میدانند.

-3-2 عناصر موجود درزمینه

زمینه را میتوان شامل توپوگرافی محل، وضعیت پوشش گیاهی، بافت شهری شامل میزان تراکم بناها، خیابانها و پیادهروها و نسبت آنها با یکدیگر، جنس مصالح، ترکیببندی مصالح، همجواری بناها با یکدیگر، جغرافیای منطقه، میزان ترافیک شهری، حضور حیوانات و موجودات زیستی دیگر، میزان جمعیت انسانی و ... دانست. البته نیازی نیست که تمام عناصر در یک زمینه موجود باشد بلکه بسته به هر سایت و زمینه ممکن است تعدادی از عناصر موجود باشد.

جامعترین تئوری دربارهی وضع موجود در فرهنگ غربی بر اساس سیاست منطقه بندی در سال 1794 شکل گرفت و به نام - بدیع - شناخته شد؛ که اصول آن به شرح زیر است: اصل هماهنگی که به برنامهریزی سایت کمک کرده است، باید برای هدایت طراحی خانه نیز به کار گرفته شود و به ساختمانی متعلق به دوران، کشور و مکانی که در آن ساخته خواهد شد شباهت داشته باشد. مصالح باید از جنس خوب و رنگی باشد که سبک و سایت را برازنده باشدترجیحاً - مصالح بومی - ...تئوری - بدیع - پایهای منطقهای برای مرتبط ساختن معماری به شرایط موجود سایت و محیط آن فراهم میکند و برای این کار از عواملی مانند اقلیم، دید و منظره، سن، فرهنگ، رنگ، جنس، مصالح و سبک استفاده میکند - ترنر،225،. - 1384

-3-3 معماری زمینه گرا

معماری زمینه گرا نه تأکید بر تقلید دارد و نه مانع نوآوری و خلاقیت است. پیام آن ضرورت توجه به محیط کالبدی پیرامون اثر است و نشان میدهد که این توجه میتواند هم برای خود اثر معماری و هم برای زمینه عاملی مثبت و تقویتکننده باشد. راههای چندی، برای طراحی ساختمانی جدید به صورتی همگون و موافق با زمینه معماریاش وجود دارد. از یکسو طراح میتواندعیناً عناصر معماری را از ساختمانهای اطراف کپی کند و از سویی دیگر از فرمهایکاملاً جدید برای دگرگون کردن و بهبود بخشیدن ویژگیهای بصری ساختمانهای موجود بهره جوید.

نظریهی معماری زمینه گرا مبتنی بر هر یک از راهکارها یا راهی میانه، رضایتبخش است، مشروط به اینکه بامهارت انجام گیرد. در هر شرایطی اگر بهجای سبکهای تقلیدی و یا نوآوریهای افراطی، روابط بصری مستحکم و روشنی به وجود آمده باشد، مایهی آزردگی بصری نخواهد بود - برولین،. - 1383 درواقع میتوان گفت که ساختمانهای موجود در سایت نمایانگر عصر خود بوده است و معمار یا طراح باید با توجه به مفاهیم موجود در سایت معرف تکنولوژی و پیشرفت زمان خود باشد و با ابداع و نوآوری به ایجاد اثری منطبق با زمینه بپردازد.

-3-4 حس تعلق

مجموعهای از حکایات و روایتهای فردی و جمعی که توأم با مکان رخ میدهند در ایجاد تعلقات اجتماعی به مکان مؤثرند. این حس بهگونهای به پیوند فرد با مکان منجر میشود که انسان خود را جزئی از مکان میداند و بر اساس تجربههای خود از نشانهها، معانی و عملکردها، نقشی را برای مکان در ذهن خود متصور میسازد. این نقش نزد آن منحصربهفرد و متفاوت است و درنتیجه مکان برای او مهم و قابلاحترام میشود. یک مکان به دلیل امکان رخداد یک رابطه اجتماعی و تجربه مشترک میان افراد، احساس تعلق و دلبستگی را شکل میدهد.

تعلق به مکان از واژههایی است که همراه با حس مکان وارد ادبیات رشتههای مختلف شده است. روانشناسان محیطی تعلق به مکان را حاصل نوعی برآیند روانشناسانه میدانند که هم نوعی پاسخ بیولوژیک به محیط اطراف از طریق حواس پنجگانه را شامل میشود و هم نوعی تولید فرهنگی است که در ارتباط شخص با محیط فیزیکی و نیز روابطش با دیگر کاربران فضا و اعضا اجتماعات مختلف شکل میگیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید