بخشی از مقاله

چکیده:

در سازمان ها بزرگترین و ارزشمندترین پایگاه دانش ، دانش انباشته شده در ذهن کارکنان است. یکی از دغدغه های اصلی سازمان ها تبدیل این نوع دانش به دانش صریح است. بنابراین انتخاب مناسب سبک مدیریتی ونحوه تعامل با کارکنان می تواند ابزاری مفیدی برای به کارگیری از این دانش نهفته باشد. بنابراین در این تحقیق به بررسی تاثیر سبک ارتباطی مدیران بربکارگیری دانش ضمنی در سازمان پرداخته شده است .جامعه آماری در این تحقیق کارکنان فرمانداری شهرستان تاکستان، قلمرو زمانی تحقیق سال 1394است.

با توجه به نتایج حاصل از تحلیل عاملی پنج مولفه از شش مولفه - سبکهای تساوی، ساختاری، پویا، تفویضی، کنترلی، اجتناب - مورد بررسی بجز سبک اجتناب به عنوان مولفه های اصلی شناسایی شدند.نتایج آزمون T-test نشان داد که پنج سبک اصلی با احتمال 95در صد دارای تاثیر متوسط به بالا در بکارگیری مناسب دانش ضمنی در سازمان هستند. همچنین نتایج رتبه بندی توسط مدل تاپسیس نشان داد که سبک تساوی دارای بیشترین و سبک کنترلی دارای کمترین رتبه درتاثیرگذاری مثبت دربه کارگیری دانش ضمنی دربین سبک های مورد مطالعه دارند.

کلمات کلیدی: مدیریت دانش، سبک ارتباطی مدیران، دانش ضمنی، معادلات ساختاری، تاپسیس.

مقدمه
در عصر حاضر دیگر تزریق منابع مالی به عنوان فاکتور اصلی توسعه به شمار نمی آید بلکه تحولات و بهره وری نیروی انسانی با رشد خود سبب ارتقای سازمانها و به تبع آن توسعه نظامهای اقتصادی در جهان می شوند، به نحوی که سرمایه های انسانی میزان سرمایه های مادی راتعیین می کنند.بنابراین رشد واستفاده از دانش و توانایی نیروی انسانی همه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد. نیروی انسانی ماهر و کارآمد پربهاترین و ارزنده ترین ثروت و دارایی هر کشور است.

بسیاری از کشورها با وجود برخورداری از منابع سرشار به دلیل عدم استفاده صحیح ازدانش و توانایی نیروی انسانی توان استفاده از این مواهب الهی را ندارند و روزگار رابه سختی و مشقت می گذرانند درمحیط پویا ورقابتی امروز سازمانها به شدت به افزایش توانمدیهاو نوآوریهای خود نیاز دارند واین مهم تنها در سایه توجه به منبع ارزشمند دانش وقابلیت خلق وبه کارگیری آن حاصل می گردد. نوآوری سازمانی بدون وجود مدیریت دانش مشارکتی و پویا ظهور پیدا نخواهد کرد وبه همین دلیل نفس وجود مدیریت دانش اهمیت خیلی زیادی برای سازمانها پیدا کرده است .سیستم های مدیریت دانش سنتی عمدتا در پی تسخیر دانش صریح وآشکار به صورت رسمی ونظام مند بوده و دربازکردن قفل های دانش ضمنی وپنهان موجود در ذهن افراد موفق نبوده اند.

تغییر رویکرد وتوجه به جنبه های انسانی مدیریت دانش ازقبیل ارتباطات، مشارکت، همکاری، تشریک مساعی، تعامل واتکا متقابل باعث ظهور نسل جدیدی از مدیریت دانش با راهبرد اشتراک دانش ضمنی وپنهان بین کارکنان سازمان شده است.ریشه دانش سازمانی دانش ضمنی است.

اگر دانش ضمنی به مدت طولانی در اختیار افراد یا گروهی از افراد باقی بماند سازمان نمی تواند بر ارزش خود بیفزاید در سازمان ها بزرگترین و ارزشمندترین پایگاه دانش توزیع شده دانش انباشته شده در ذهن کارکنان است .این دانش انباشته ضمنی به راحتی قابل دسترسی وآشکار شدن نبوده ویکی از دغدغه های اصلی سازمان ها تبدیل این نوع دانش به دانش صریح است.

در سازمانها ارتباطات فرایندی برای به هم پیوستن اجزای یک نظام اند ارتباط تار و پود سازمان  را به هم پیوند داده و موجب یکپارچگی و وحدت سازمان می گردد، مسوولیت ایجاد ارتباطات درست در سازمان به  عهده مدیریت است و منظور از مدیریت،کلیه سطوح، از مقامات بالا تا مراتب پایین سازمانی است ؟از این رو مدیریتها  باید از کم و کیف فرآیند ارتباط آگاه بوده و نحوه برقراری ارتباط موثر را بدانند که خوشبختانه با همه پیچیدگی  هایی که در رفتار آدمی مشاهده می شود و نیز با همه بی اعتمادی هایی که در زمینه پیش بینی نتایج ارتباط وجود  دارد، می توان موجباتی را فراهم کرد تا ارسال و دریافت پیام روشنتر، دقیقتر و صحیحتر انجام گیرد.

در هر سازمانی،  مدیران به عنوان، رهبر، نماد یا نمایندگان قراردادی سازمان در روابطشان با زیردستان، همکاران، عرضه کنندگان،  اتحادیه ها، بانکها و موسسات مالی، هم در داخل و هم در خارج سازمان رفتار می کنند  ؟این در حقیقت دلیلی است  برای این که چرا یک ارتباطات کارا یک شایستگی کلیدی هر مدیر موفق محسوب می شود ؟در خصوص این موضوع مالکوم پیل بیان داشته که مدیران همچون عنکبوتی در مرکزیت یک شبکه هستند و مجبورند در همه جهات با  کارکنان، مدیران ارشد و مشتریانشان ارتباط داشته باشند ؟اگر در ارتباطات قصور بورزیم شانسهای موفقیت به عنوان  یک مدیر بسیار ضعیف خواهند بود؟

اینجاست که تعیین سبک مدیریتی صحیح جهت ایجاد یک ارتباط مناسب و بهره برداری از استعدادهای نیروی انسانی احساس می شود بنابراین انتخاب مناسب سبک مدیریتی وتعامل با کارکنان می تواند ابزاری مفیدی برای اهدافی چون غلبه بر مقاومت ها ی سازمانی در برابر تغییر، متوازن کردن، انگیزه مندکردن ، هماهنگی بین وظیفه ای و یکپارچه کردن کارکنان در جهت اجرای اثربخش استراتژ یهای سازمانی باشد. بنابراین شناخت نحوه تعامل با

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید