بخشی از مقاله
چکیده
امروزه سازمانها یکی از راههای تمایز خود از سازمانهای دیگر را در افزایش میزان دانش بنیانی سازمانی خود جستجو میکنند تا بتوانند از طریق آن به سطوح بالاتری از کارایی و نوآوری دست یابند. توانایی سازمانها در یکپارچه سازی و هماهنگ نمودن دانش به عنوان یکی از راههای دستیابی و حفظ مزیتهای رقابتی تلقی میگردد. در پروژه حاضر از آنجائی که برپایه گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات استخراجی از جنبه های مختلف است روش انجام پژوهش، طرح تحقیق توصیفی-تحلیلی می باشد.
در خصوص پرسشنامه با چند تن از کارشناسان مرتبط با درس روش تحقیق، سلسله مراتب و مسئولین خبره این فن، امر مباحثه صورت گرفت و روایی پرسشنامه مورد تایید قرار گرفت.آلفای کرونباخ برای پرسشنامه در هر محور بصورت جداگانه محاسبه میگردد.
در تمام حالات مقدار آن بیشتر از 0/9 بود بنابراین پرسشنامه از پایایی مطلوبی برخودار بود. تعداد 7 پرسشنامه ی خام و پیشنهادی اولیه - شامل 5 عامل، در قالب 30 شاخص - برای انجام روائی بین خبرگان فن توزیع و جمع آوری گردید که بعد از اعمال اصلاحات، حذف و اضافات پرسشنامه نهایی و روائی شده - شامل شامل 4 عامل، در قالب 20 شاخص - آماده گردید. که به تعداد 140 پرسشنامه بین نمونه آماری های پخش گردید. در نتیجه 4 عامل به 9 عامل و 20 شاخص به 18 شاخص تبدیل گردید و دو شاخص فرهنگ پرسش و پاسخ و نبود امور مدیریتی قوی شاخص هایی بودند که حذف شده که نمایانگر نقاط ضعف در پیاده سازی مدیریت دانش می باشند.
مقدمه
ما نه تنها در هزاره ی جدید، که در عصر جدید زندگی می کنیم. در این دوره، اصطلاحات گوناگونی مثل عصر فراصنعتی - هوبر، - 1990 عصر اطلاعات - شاپیرو و واریان، - 1999 موج سوم - هوپ و هوپ، - 1997 یا جامعه دانشی - دراکر، - 1993 برای توصیف وضعیت کنونی به کار میروند. صرف نظر از اصطلاحات مذکور، اغلب صاحبنظران معتقدند که یکی از موضوعات مهم مطرح شده دراین دوره، مفهوم مدیریت دانش است؛ مفهومی که هیجان ایجاد کرده و باعث بحث و مناظره ی فراوان شده است. مدیریت دانش رویکردی است که به سرعت در حال تکامل است و به چالش های اخیر برای افزایش کارایی و بهبود اثربخشی فرایندهای تجاری محور، همراه با نوآوری مستمر،توجه زیادی دارد.
نیاز به مدیریت دانش بر اساس رشد ادراک جامعه تجاری، از این واقعیت سرچشمه می گیرد که دانش در عملکرد سازمانی و دسترسی به مزیت رقابتی پایدار، عنصری مهم تلقی می شود. باید توجه داشت آمادگی در برابر حوادث حتی به صورت نسبی و درحد تشریفات می تواند در صورت بروز فاجعه شرایط متفاوتی ایجاد کند، برای حفظ آمادگی باید از تمام وقایعی که هنگام بروز فاجعه روی می دهد، درک صحیح و کاملی داشته باشیم. و این میسر نخواهد بود مگر با استفاده مناسب و به موقع از ابزار سیستم ها و فناوری های اطلاعاتی که مورد توجه مدیریت دانش و یکی از مولفه های آن می باشد.
با بررسی بحران های گذشته این نکته خودنمایی می کند که، بسیاری از مدیران به هنگام وقوع بحران ها اعم ازطبیعی یا بشرساخت با بروز مواردی مانند دستپاچگی، ازدحام خبرنگاران، و عکس العمل های غیرمنطقی ساده ترین و اساسی ترین اشتباهات را در لحظات اولیه بحران ازخود نشان می دهند و به دلیل عدم وجود هیچگونه اطلاعاتی برای استفاده از دانش افراد و استخراج آن، مسئولین در مدیریت بهتر بحران ها دچار سردرگمی می شوند، در این زمان می باشد که با شناخت جامع از نحوه استخراج دانش ضمنی کارکنان به مسئولین کمک شایانی در فایق آمدن بر این مشکلات می شود.
ادبیات تحقیق
تعریف مدیریت دانش تمایز »داده«، »اطلاعات« و »دانش« مشکل است. تنها از طریق مفاهیم بیرونی یا از دیدگاه کاربر می توان بین »داده«، »اطلاعات« و »دانش«تفاوت قائل شد. معمولاً داده به عنوان مواد خام، اطلاعات به عنوان مجموعه سامان یافته ای از داده و دانش به عنوان اطلاعات با مفهوم، شناخته می شود. همانگونه که در شکل 1 نشان داده شده ارتباط بین »داده«، »اطلاعات« و »دانش« تکراری و برگشت پذیر است و تبدیل این سه به یکدیگر به میزان سازماندهی و تفسیر آنها بستگی دارد. »داده« و »اطلاعات« بر مبنای »سازمان« و »اطلاعات« و »دانش« بر مبنای »تفسیر« از یکدیگر متمایز میشوند.
شکل:1 ارتباط بین داده، اطلاعات، دانش
دو تعریف جامع و کامل از مدیریت دانش:
-1 مدیریت دانش، رسیدن به اهداف سازمانی از طریق ایجاد انگیزه در کارگران دانش و ایجاد تسهیلات برای آنها با توجه به استراتژی شرکت است تا توانایی آنها برای تفسیر داده ها و اطلاعات - با استفاده از نتایج موجود اطلاعات، تجربه، مهارت ها، فرهنگ، شخصیت، خصوصیات فردی، احساسات و غیره - از طریق معنا بخشی به داده ها و اطلاعات افزوده شود.
-2 مدیریت دانش، مدیریت صریح و سیستماتیک دانش حیاتی و فرایندهای مربوط به ایجاد، سازماندهی، انتشار و استفاده و اکتشاف دانش است
ضرورت و فواید مدیریت دانش
ضرورت و اهمیت بکارگیری مدیریت دانش به شرح زیر میباشد:
- اعمال حاکمیت به جای تصدی گری: منتقدان می گویند که بزرگی بیش از حد دولت و گسترش بیرویه بوروکراسی اداری، مانع کارایی و پاسخگویی سریع در بخش دولتی شده است. بهگونهای که کوچک سازی در دولت و حرکت از تصدی گری به سوی اعمال حاکمیت در دستور کار دولت ها قرار گرفته است. اعمال حاکمیت می طلبد که دولتها به حرکتهای مبتنی بر دانش توجه قوی مبذول دارند.
- جهانی شدن: با گسترش جهانی شدن، رقابت بین سازمانهایی که خدمات مشابهی ارائه می کنند، گسترش یافته و نیاز به کسب دانش و مهارت در بکارگیری مهارتهای جدید اهمیت بیشتری یافته است.
- توانمندی بخش خصوصی: توانمندی بخش خصوصی در بکارگیری مجدد فرایندهای تجاری و مدیریت کیفیت جامع باعث شده است که فاصله میان سازمان های بخش خصوصی و سازمانهای دولتی رو به افزایش نهد.
-افزایش سطح دانش شهروندان: امروزه درصد بالایی از شهروندان را افرادی تشکیل می دهند که دارای مهارت و آموزش های به روز در سطح بالایی هستند و به عنوان یک منبع با ارزش برای سازمان ها تلقی می شوند. سازمانها باید زمینه های لازم را برای شناسایی و دستیابی به دانش شهروندان فراهم آورده و از دانش در تصمیمگیریها و حل مسائل استفاده کنند.
- از دست دادن نیروهای باتجربه در سازمانهای دولتی: با خروج نیروهای تحصیل کرده و حرفه ای از سازمانهای دولتی، عملاً بخشی از دانش که سازمان های دولتی طی سال ها برای آن سرمایهگذاری کرده اند از سیستم خارج میشود که این امر مستلزم طراحی الگوهای مناسب مدیریت دانش است تا از اتلاف این سرمایه ها که سرمایه های ملی محسوب میشوند، جلوگیری به عمل آید.
-3-1مشکلات استخراج دانش ضمنی
اینبخش از استخراج دانش چالش های بیشتری را برای مهندس دانش، هم در فراهمکردن مقدمات و هم در انجام استخراج از خبرگان ایجاد می کند. استخراج گرانمعمولاً کار را با ملاقات های غیر رسمی آغاز می کنند تا حس اعتماد و توافقرا در خبره یا مشارکت کننده ایجاد نمایند. برای انجام این کار بصورتیاثربخش ابتدا باید فرد شخصیت دلپذیری را از خود بروز داده، موقعیت-شناسباشد و به خبره اجازه دهد تا گفتگوها را هدایت کرده و به اندازه کافی غیررسمی باشد. ویلسون و هالووی موارد زیر را در استخراج دانش ضمنی مهم بیانکرده اند: خبره عصبی یا بدقلق است
اینحالت معمولاً موقعی اتفاق می افتد که خبره در ارائه دانش، احساس ناتوانییا عدم امنیت کند. با اطمینان دهی دائم به خبره در رابطه با ایمنی و امنیتشغلی خبره و آینده ی وی پس ازاستخراج دانش ، می توان این مشکل را حل نمود .همچنین نیاز به فراهم سازی محیط و شرایط بگونه ای است که انتقال دانش خبرهراحت تر صورت گیرد. به طور مثال برای خبرگان بصری در حین جلسه بایستی ابزارو تجهیزات ضروری و برای خبرگان حرکتی بایستی محیط کار واقعی به منظورنمایش فیزیکی فراهم شود.
خبرگانی که سوالات را درک نمی کنند
اینموضوع معمولاً به گویش خبره و یا سوء تفاهم در بیان موضوعات بر می گردد .مطالعات زمینه ای، هم در رابطه با قلمرو دانسته های خبره و هم در رابطه باخود خبره می تواند در این زمینه مفید باشد. این مسئله نه تنها به دایره یلغات مورد استفاده در گفتگو با خبره بلکه به مدل ذهنی خبره از مسئله نیزمربوط می شود. در این رابطه ممکن است نیاز به تهیه لیستی دست نویس ازسوالاتی باشد که می تواند دانش پنهان در ذهن خبره را استخراج نماید.
اغلب دانش های استخراج شده بی ربط هستند
اینمورد معمولاً مواقعی بوجود می آید که خبره پیوسته محدوده ی دانش مورد نیازو اهداف آن یا کاربر نهایی دانش را مد نظر قرار نمی دهد. ضبط صدا و تصویرجلسه - البته با موافقت خبره - این احساس را در خبره به وجود می آورد کهتمامی پاسخ های وی برای تجزیه و تحلیل در آینده اخذ می شوند و خبره را ملزمبه باقی ماندن در محدوده ی دانش مورد نیاز می کند. - - 15
عدم توانایی بازگویی دانش:
بسیاری از افراد الارغم اینکه دانش ها و تجربیات فراوانی در حوزه هایتخصصی خود دارند اما در بسیاری از موارد توانایی بیان و بازگویی دانسته هایخود را ندارند.
ضعف در دانش نویسی و به نمایش در آوردن دانش ها
از طرفی دیگر بسیاری افراد خبره را دیده ام که گنجینه ای از دانش هستند وحتی به صورت شفاهی توانایی تشریح و توصیف تجارب خود را دارند اما مهارتمکتوب نمودن و قابلیت به نمایش در آوردن دانسته ها و آموخته های خود به شکل استاندارد را ندارند. البته این موضوع بر می گردد به اینکه شاید ما ایرانیها کمتر میل به نوشتن و بیشتر تمایل به بیان شفاهی موضوعات و پدیده هاداریم و کمتر وقایع، رخدادها و آموخته های خود را ثبت می کنیم و به همیندلیل است که قدرت نوشتاری پایینی داریم و توانایی نمایش دانش های خود بهخصوص تجارب فنی را نداریم.
مهارت بازگویی و نوشتن دانش را داریم اما قصد و نیت این کار را نداریم
این موضوع نیز بر می گردد به همان چالشهای فرهنگی که در مطالب قبلی نیز درموردش آورده ام. اینکه چرا فردی که دانش و تجربه کافی در یک حوزه دانشی راداراست آن را در اختیار دیگران و نسل های بعد قرار نمی دهد.