بخشی از مقاله
چکیده:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی تاثیر محتوای کتاب کارآفرینی در شکل گیری خود کارآمدی دانش آموزان دختر با نیازهای ویژه دوره دوم متوسطه حرفه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر با نیازهای ویژه منطقه 15 شهر تهران وگروه نمونه شامل 18 نفر ، که در رشته خیاطی دوره دوم متوسطه حرفه ای در مجتمع استثنایی رجائیه در سال تحصیلی-96 95 مشغول به تحصیل بودند ، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس ، انتخاب گردیدند .
اطلاعات ، با استفاده ازپرسشنامه خود کارآمدی عمومی شرر و آدامز - 1983 - برای دانش آموزان با نیازهای ویژه ، مناسب سازی گردید ، که بعد ازطی 36 هفته ، در پایان آموزش از جامعه آماری جمع آوری گردید . داده های حاصل با روش های آماری توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss و طرح پس آزمون برای یک گروه مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت . نتایج نشان داد محتوای کتاب کارآفرینی در شکل گیری خودکارآمدی - نگرش مثبت ، تقویت اعتماد به نفس ، شکل گیری روحیه تلاش وکوشش - در دانش آموزان با نیازهای ویژه تاثیر داشته است.
مقدمه وبیان مسئله:
امروزه در اغلب کشورها ونظام های آموزشی ، کتاب درسی وسیله اصلی تعلیم وتربیت راتشکیل می دهد ومعلم ودانش آموزان در فعالیت های یاددهی B یادگیری به این ماده آموزشی تکیه و وابستگی دارند ، همچنین محتوای آموزشی نیز عمدتا از طریق کتاب های درسی در اختیار دانش آموزان قرار می گیرد. بنابراین با توجه به این که کتاب درسی یکی از مهمترین ابزارهای آموزشی در دست معلم ودانش آموزان می باشد نقش محوری این وسیله در رشد وارتقای توانایی های فکری به ویژه خودکارآمدی دانش آموزان کاملا روشن است .
وجود نظام آموزشی متمرکز که برای تمام کشور یک برنامه ویک کتاب ویک نظام ارزشیابی در نظر گرفته می شود موجب افزایش نقش کتاب درسی در ایران گردیده است . نامناسب بودن شرایط آموزشی مانند پرجمعیت بودن کلاس ها ، کمبود وسایل کارگاهی وآزمایشگاهی استفاده بیشتر ازکتاب را تشدید می کند . با توجه به مطالب فوق واهمیت کتاب درسی وبه منظور تعیین میزان مناسب بودن محتوا ی کتاب درسی ، باید محتوا مورد ارزیابی قرار گیرد
سیاست های آموزشی نهاد آموزش وپرورش علاوه بر توسعه علمی وگسترش سطح سوادومعلومات ، شامل رشد وبالندگی بهداشت روانی جامعه نیز می گردد. کودکان ونوجوانان بهترین سالهای عمر خود را در مدرسه می گذرانند وتجربه هر گونه شکست یا موفقیت در این دوران تاثیر عمیق بر نگرش مثبت یا منفی آن ها از خود وتوانایی هایشان برجا می گذارد .موفقیت وپیشرفت در تحصیل علاوه بر رشد علمی به خودکارآمدی در دانش آموزان نیز کمک می کند
با توجه به این موضوع کاملا منطقی است که منابع وامکانات به کار گرفته شده در تعلیم وتربیت به گونه ای برنامه ریزی وسازماندهی شود تا علاوه بر آموزش علوم وانتقال اطلاعات به نسل آینده بتواند با اتخاذ راهکارهای عملی ، همچون استفاده از شیوه های نوین آموزشی ،تربیت مربیان ومعلمان کارآزموده واز همه مهمتر آموزش فنون یادگیری به دانش آموزان ، از یک سو منجر به کسب موفقیت تحصیلی واز سوی دیگر با ایجاد نگرش مثبت در فراگیران بیش از پیش به رشد بهداشت روانی آن ها کمک کرده احساس ، خود کارآمدی وانگیزش پیشرفت را درآن ها بهبود بخشد
یکی دیگر از اهداف آموزش و پرورش در همه جوامع،کمک به افراد است تا خودکارآمد شوند. برای این که فردبزرگسالی خودکارآمد شود باید این ویژگی را در دوران طفولیت و دانش آموزی در خود بپروراند
توجه به آموزش مهارتهای اجتماعی دانش آموزان با نیاز ویژه که مشکلاتی در ارتباطات اجتماعی و شیوه تصمیم گیری دارند، از اهمیت بالایی برخوردار است. این مسئله در نزد دانش آموزان کم توان ذهنی در خور توجه است. یکی از فرآیندهای رشد اجتماعی در افراد، خودکارآمدی است.
خودکارآمدی قضاوت فرد در باره آنچه فکر می کند ، می تواند انجام دهد، نه آنچه انجام داده است گفته می شود.خود کارآمدی یکی از مکانسیم های اساسی در نظریه شناختی باندورا است. - - 1977 خود کارآمدی را توجه به باورها یا قضاوت فرد نسبت به توانایی های خودش در انجام وظایف ومسئولیت ها می دانند.
خود کارآمدی حاکی از پیش بینی چگونگی نتایج رفتار وعاملی مهم در انگیزش اقراد است. خود کارآمدی به معنای اعتقاد به توانایی خود برای سازمان دادن واجرای فعالیت های لازم برای دستیابی به هدف معین است
طی دو دهه اخیر خود کارآمدی به عنوان سازه ای مهم در آموزش وپرورش مطرح ومورد توجه معلمان ، مربیان و والدین قرار گرفته است . این سازه جدید به عنوان پیش بینی کننده ای بسیار موثر در یادگیری وعملکرد تحصیلی وشغلی دانش آموزان می تواندنقشی موثر وبه سزا داشته باشد
خود کارآمدی یکی از مسائل مهم در سرنوشت دانش آموزان با نیازهای ویژه به شمار می رود.این مسئله در نزد دانش آموزان استثنایی که بعد از ترک مدرسه باید زندگی واقعی خود را آغاز کنند در خور توجه است . مسئله خود کارآمدی در تصمیم گیری دانش آموزان استثنایی از مهم ترین مسائل آن ها بعد از پایان تحصیلات متوسطه است . بنابراین باید شرایطی ایجاد کرد که دسترسی به این نوع تصمیم گیری برای آنان تسهیل گردد
آلبرت بندورا بنیانگذار وتعیین کننده نظریه یادگیری اجتماعی است که شهرت او نه فقط به علت نظریه پردازی ، بلکه به این خاطر بود که نظریه رفتارگرایی را به شناخت درمانی که به تازگی ارائه شده بود پیوند زد وموجب پیدایش رفتار درمانی شناختی که یکی از مهم ترین رویکردهای روان شناسی در اواخر قرن بیستم بود،گردید
نظریه خودکارآمدی از تئوری شناخت اجتماعی نشأت گرفته وشامل خودکارآمدی و امید به نتیجه به عنوان سازه اصلی معرفی می شود.
خودکارآمدی را به عنوان قضاوت های افرد در مورد توانایی ها، ظرفیت ها و قابلیت هایشان برای انجام یک تکلیف خاص، تعریف کرده است همچنین ولفک ، خودکارآمدی را به عنوان یکی از مهم ترین مفاهیم در نظریه های یادگیری دانسته که به قضاوت فرد در مورد توانایی های خود برای انجام موفقیت آمیز یک تکلیف یاکار اشاره دارد. پژوهشگران نشان داده اند که خودکارآمدی یک عامل بسیار مهم برای پیش بینی پیشرفت تحصیلی در سطوح مختلف تحصیلی است
از دیدگاه بندورا فراگیران خودکارآمد هنگام مواجهه با مشکلات بیش تر از افرادی که به قابلیت خود تردید دارند از خود سخت کوشی و پشتکار نشان می دهند و فعالانه در فعالیت های آموزشی شرکت می کنند پژوهش های متعددی به نقش معنادار خودکارآمدی بر پیشرفت تحصیلی اشاره کرد ه اند
خود کارآمدی با باورهای شخص در مورد توانایی اش در انجام موثر امور ارتباط دارد واز منابع مختلفی از جمله پیروزی ها وشکست های فرد ، مشاهده موفقیت یا شکست افرادی که شبیه به او هستند وترغیب کلامی تاثیر می پذیرد. از این رو به نظر می رسد اشخاصی که از خودکارآمدی بالاتری برخوردارند از کسانی که سطح خودکارآمدی شخصی پایین تری دارند بیشتر تلاش می کنند وپشتکار بیشتری از خود نشان می دهند وترس کمتری را تجربه می کنند
فردی که خودکارآمدی زیادی دارد معتقد است که می تواند به طور موثر با رویدادهاو شرایطی که با آن مواجه می شود ، برخورد کند. از آنجا که او در غلبه بر مشکلات انتظار موفقیت دارد در تکلیف ها استقامت نموده اغلب در سطح بالایی عمل می کند. این گونه افراد نسبت به اشخاصی که خودکارآمدی کمی دارند به توانایی های خوداطمینان بیشتری دارند