بخشی از مقاله
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر هورمون های تستوسترون و کورتیزول بر ریسک پذیری و درک از ریسک و بازده سرمایه گذاران می باشد. بدین منظور تعداد 32 نفر، از سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار ارومیه مورد مطالعه قرار گرفته اند . جهت اندازه گیری متغیر وابسته از پرسشنامه و متغیرهای مستقل از آزمایشات پزشکی استفاده شد . روش آماری مورد استفاده رگرسیون خطی است . نتایج تحقیق حاکی از عدم هم خطی متغیرها، خطی بودن مدل رگرسیون و نیز وجود رابطه معنی دار بین متغیرها ی مستقل با وابسته و تاثیر هورمون های مورد مطالعه بر ریسک پذیری و درک سرمایه گذاران از میزان ریسک و بازده می باشد.
کلمات کلیدی: تستوسترون، کورتیزول، ریسک پذیری، درک از ریسک و بازده
- 1 مقدمه
در اوایل دهه 1950 میلادی هنگامی که برای اولین بار کاربرد کامپیوتر در علوم مختلف در حال شکل گیری بود، اقتصاددانان سعی داشتند با بهره گیری از نرم افزارهای آماری متغیرهای اقتصادی را پیش بینی کنند .
در سال " 1953 به عنوان اولین پژوهشگری که به دنبال یافتن این روابط بود، به نتیجه دلخواه خود نرسید.در حقیقت انتظار این بود که مطالعات او بتواند به جایی ختم شود که بتوان قیمت سهام را پیش بینی کرد، ولی نتیجه تحقیقات نشان داد که قیمت سهام به طور تصادفی تغییر می کند. اقتصاددانان از این نتیجه تعبیر به نبود عقلانیت در بازار کردند . اما پس از مدتی آنها همین رفتار را ناشی از عقلانیت دانسته و بحث نظریه بازار کارآ مطرح شد . دیدگاه مالی کلاسیک بعد از مطرح شدن فرضیه بازار به اوج خودرسید.
در این دیدگاه فرضیه بازار کارا بیان می کرد سرمایهگذاران در تصمیمات خرید و فروش خود تمامی اطلاعات مربوط را در قیمت سهام لحاظ خواهند کرد و قیمت سهام شاخص خوبی برای تعیین ارزش سرمایهگذاری است. بنابراین سرمایه گذاران با استفاده از اطلاعات در دسترس منطقی ترین تصمیم را اتخاذ می کنند و بازده مورد انتظار آنها فقط به ریسک سرمایه گذاری بستگی دارد، اما وجود تورش های رفتاری و خطاهای تصمیم گیری سرم ایه گذاران نشان می دهد که مفروضات مالی کلاسیک صرفا در بستری از ایده آل ها بنا نهاده شده است و انسان نرمال با وجود داشتن عقل همواره در معرض خطا و لغزش تصمیم گیری است.
با ارائه نظریه چشم انداز و تلفیق مالی و روان شناسی، مکتب جدیدی را پایه گذاری کردند که بسیاری از مفروضات بازار کارآ از جمله عقلایی عمل کردن سرمایه گذاران را زیر سوال برد . مکتب جدید تحت عنوان مالی - رفتاری سرمایه گذاران را نه به عنوان انسان هایی عاقل بلکه به عنوان انسان های نرمال که تحت شرایطی دچار تورش رفتاری می شوند، در نظر می گیرد و به بررسی تورش های رفتاری، خطاهای شناختی و دخالت دادن احساسات در تصمیم گیری آنها تاکید دارد و بیان می کند که چگونه سرمایه گذاران در برخی موارد مطلوبیت را نادیده می گیرند.
بر اساس این دیدگاه سرمایه گذاران نه به عنوان انسان عاقل بلکه به عنوان انسان نرمال تحت تاثیر شرایطی از عقلانیت منحرف می شوند و تصمیماتی غیر عقلایی می گیرند. با این وجود مالی- رفتاری با توجه به اینکه توضیحی برای دلایل انحراف از عقلانیت و تصمیمات غیر منطقی سرمایه گذاران نداشت، پس از زیر سوال بردن اصول بنیادین مالی کلاسیک هیچ گاه نتوانست به یک چارچوب نظری دست یابد، لذا این بار مکتب جدیدی تحت عنوان مالی عصبی با کمک علم پزشکی در جهت کشف عوامل موثر بر تصمیم گیری و فرایند فیزیولوژیک آن ایجاد شد که سعی دارد به وسیله مطالعات آزمایشگاهی و تصویر سازی مغز، دلایل انحراف از عقﻻنیت را کشف و د ر جهت بهبود کیفیت تصمیم گیری های مالی سرمایه گذاران گام بردارد.
-2ادبیات موضوع
بازارهای مالی معمولا به دو دسته کارا و ناکارا تقسیم می شوند . در بازار های کارا عاملان و کارگذاران اقتصادی کاملا عقلایی فرض می شوند و نیز قیمت اوراق بهادار برابر ارزش ذاتی آن هاست. این ارزش برابر جمع جریان های نقد مورد انتظار تنزیل شده است، با این فرض که انتظارات سرمایه گذاران به درستی همه اطلاعات در دسترس را مورد توجه قرار داده باشد و نیز نرخ تنزیل با توجه به این پیش فرض که فرد از ترجیحات هنجاری برخوردار است، ثابت انگاشته می شود. چگونگی واکنش سرمایه گذاران در مقابل اطلاعات دریافتی، نقش اصلی در تعیین میزان کارایی بازار اوراق بهادار را دارد . اگر واکنش سرمایه گذاران صحیح و سریع باشد، بازار اوراق بهادار به سمت کارایی میل می کند، در غیر این صورت، یعنی با وجود هر گونه تاخیر و یا اختلال در واکنش سرمایه گذاران، فاصله از بازار کارا بیشترمی شود.
واقعیت این است که سرمایه گذاران با توجه به قرار گرفتن در شرایط احساسی، امکان واکنش متناسب را ندارند، بطوریکه در تحقیقات، حالات خاص رفتاری پس از انتشار اخبار جدید، گزارش شده است . به هر حال یکی از چالش های فراروی فرضیه بازار کارا، چگونگی واکنش سرمایه گذاران در مقابل اطلاعات دریافتی است.
بنابراین می توان گفت کارایی بازارها به نوع رفتار سرمایه گذاران و کارگزاران بستگی دارد . در اقتصاد کلاسیک فرض بر این بود که سرمایه گذار به عنوان انسان عاقل همیشه منطقی ترین تصمیم را گرفته و نیز به همان شکلی که باید، اطلاعات را درک و پردازش می کنند . اما نتایج مطالعات و تحقیقات در این زمینه نظیر تاثیر ژانویه، روزهای هفته، منطقه جغرافیایی و ... نشان داد که رفتار سرمایه گذاران به دلیل تفاوت های ادراکی و احساسی از هم متمایز بوده و در بسیاری موارد دچار تورش های رفتاری و خطاهای تصمیم گیری می شوند و همین مساله بازارها را به سوی ناکارایی سوق داده است .
به همین دلیل دیدگاه مالی رفتاری به کمک علم روانشناسی با زیر سوال بردن کارایی بازار و با هدف بررسی تورش های رفتاری سرمایه گذاران شکل گرفت . بر اساس دیدگاه مالی رفتاری تصمیم گیری انسان در شرایط نامطمئن به شکلی که در تئوری های اقتصاد کلاسیک مطرح می شود، نیست و در واقع قضاوت بشری می تواند میانبرهای شهودی یا ذهنی و ابتکاری داشته باشد که با اصول متداول نظریه احتمالات قابل بیان نیستند . با این وجود مالی رفتاری صرفا به بیان انحرافات و سوگیری ها در تصمیم گیری انفرادی سرمایه گذاران پرداخته و دلایل این رفتارهای غیر عقلایی را تشریح نمی کند . لذا تحقیق در زمینه مالی عصبی به شناخت فرایند تصمیم گیری و عوامل موثر بر این فرای ند پرداخته و برای اینکار از علوم پزشکی و آزمایشگاهی بهره می برد . آزمایش های اقتصاد عصبی با بهره گیری از روش های علمی برای تشخیص محرک ها و تنظیم کننده های رفتار انتخابی تعریف می شود . کاربرد ابزارهای تحقیقاتی دانشمندان عصب شناسی به اقتصاددانان اجازه می دهد تا محرک های زیست شناسی بنیادی را در فرایند تصمیم گیری مورد بررسی قرار دهند.
- 2-1 تاثیر هورمون های ترشح شده از غدد درون ریز بر تصمیم گیری مالی
هورمون های درون ریز بر عملکرد مغز و فرایند تصمیم گیری تاثیر دارند، لذا در تصمیمات مالی نوع و میزان ترشح هورمون ها بر درک سرمایه گذاران از ریسک، بازده، اطلاعات، قیمت ها و سایر عواملی که بر کیفیت تصمیم گیری آنها نقش دارند، تاثیر می گذارد.
در مطالعه ای مشخص شد که تر شح چندین هورمون و آمینو اسید به عنوان ناقل های عصبی در حس بخشش یا رد کردن آن تاثیر دارند. یک پروتئین به نام اکسی توسین1 به عنوان عامل کلیدی در بخشش عمل می کند . لذا هر چه اکسی توسین خون بالاتر باشد حس بخشندگی و دست و دل بازی در افراد هم بیشتر می شود.
علاوه بر اکسی توسین، سروتونین هم به عنوان یک ناقل عصبی در میزان بخشندگی مالی انسان تاثیر دارد . در پژوهش انجام شده مشخص شد که اگر با ایجاد محدودیت در رژیم غذایی میزان سروتونین - پروتئین - HT-5 خون افراد مورد مطالعه کاهش داده شود، تصمیمات غیر منصفانه تری در خصوص تقسیم پاداش ها اتخاذ می کنند . لذا بالا بودن میزان هورمون هایی نظیر سروتونین و اکسی توسین باعث تصمیم گیری های مالی احساسی و غیر عقلایی می شود