بخشی از مقاله

چکیده

سازمان ها و نهاد های عصرحاضرباتحولات وتهدیدات گسترده ای در زمینه های مختلف روبروهستند . تضمین وتداوم حیات وبقاء سازمان ها نیازمند راه حل ها وروش های جدید مقابله با مشکلات است که به نوآوری وابداع , خلق محصولات , بستگی زیادی دارد .بسیاری از این مشکلات و موانع توسط کارآفرینان یک جامعه قابل حل می باشد .کارآفرینان به عنوان موتورحرکت توسعه اقتصادی و عامل اصلی ایجادخلاقیت ونوآوری هستند . ازآنجایی که خلاقیت ونوآوری وتوان کشف فرصت های جدید از بارزترین ویژگیهای کارآفرینان است وازآنجا که اصولاً خصوصیات روانی افراد - استقلال طلبی ، نیاز به پیشرفت , ریسک پذیری و - … شرایط خاص ومتفاوتی رامی طلبد , لذا شناخت ویژگی های روحی و روانشناسی کارآفرینان بستری مناسب برای جذب ورشد کارآفرینان خواهد بود.قابل ذکر است که هر چه در یک جامعه به ابعاد روحی و روانی کارآفرینان توجه خاص و ویژه ای شود می توان بهتر و سریع تر به توسعه کار و کارآفرینی پرداخت.

کلید واژه : مدیریت استراتژیک،کارآفرینی، روانشناسی ، توسعه کشور ، تجاری سازی

مقدمه

بسیاری از صاحبنظران و محققان از دنیای امروزی به عنوان عصر عدم تداوم یاد میکنند. عصر عدم تداوم به این معناست که دیگر تجارب و راهحلهای گذشته برای مسائل جاری و آینده سازمان کارگشا نیستند و باید به شیوهای دیگر اندیشید و به دنبال راهکارهای جدید سازمانی با ساختارهای نوین بود تا بتوان کالا و خدمات را با حداقل هزینه و با کیفیت برتر متناسب با نیازها و سلیقههای مشتری آن گونه که بازارهای جهانی را تسخیر کرده و در این مسابقهی بزرگ پیروزمند باشیم تولید کرد .بنابراین اگر قرار است اقتصادی موفق داشته باشیم نیاز به شرکتهای موفق در محیطهای رقابتی داریم و این امر مستلزم داشتن نیروی انسانی پرتوان و خود اتکا است. پرسنلی که دارای روحیهی خلاق و کارآفرین باشد. چرا که آنها دارای ایده و فکر جدیدی هستند وهمیشه در حال خلق روشهای نوین کار و ارائه ابتکارهای جدید میباشند.در نتیجه کارآفرینی، خلاقیت، نوآوری و کسبوکارهای مخاطرهآمیز، سوخت موتور اقتصاد و مدرن یک کشوررا فراهم می کنندکه این امر باعث توسعه و پیشرفت کشور خواهد شد.

یعنی در هر سازمان اگر بستر کارآفرینی فراهم آید اشتغالزایی ایجاد میشودعامل انتقال فنآوری خواهدشد.کارآفرینان عامل شناخت و ایجاد  گسترش بازارهای جدید هستند آنها توان دیدن خلاء بازارها را دارند و فرصت ها را خوب شناسایی میکنند، به عبارتی کارآفرینی چیزی جز شناخت فرصت و استفاده بهینه از آن نیست.بنابراین در این مقاله کارآفرینی را به مثابه استراتژی مناسب برای گسترش بهرهوری و توسعه سازمان تلقی میکنیم و براین باوریم که کارآفرینی موجب ارتقای بهرهوری در سطوح مختلف فردی، گروهی، سازمانی، ملی و بینالمللی است و این امر نیاز به بستری مناسب در ساختار سازمان دارد.

با وجود اینکه کارآفرینی علم جدیدی است امروزه در تمامی ابعاد توسعه مطرح شده است و مهمترین دستاورد کارآفرینی برای توسعه کشور ایجاد اشتغال و رفاه و ثروت و شناخت فرصتهای مناسب است و حتی عدهای از جامعه شناسان و روان شناسان معتقدند که کارآفرینی میتواند به عنوان یک مکانیزم، موجب افزایش بهرهوری در سازمان شود به طوری که امروزه کشورهای توسعه یافته از یک زاویهی جدید شرکتهای خود را در یک محیط کاملاً متغیر، پویا نگه داشتهاند و علت آن کشف و پرورش انسانهای خاصی است که نقشآفرینی میکنند و موجب ایجاد بستر موفقیت ها میشوند. شومپیتر معتقد است کارآفرینی نیروی محرک اصلی در توسعه اقتصادی است و تاثیر مستقیمی میان مدیریت استراتژیک و کارآفرینی وجود دارد. چنان که ژاپن بعد از جنگ جهانی، توسعهی خود را مدیون افراد خلاق و کارآفرین میداند.

ماتسوشیتا به خاطر اعتقاد و اتکای به خود و داشتن روحیهی خودباوری، خلاقیت و کارآفرینی توانست از طریق کارگری در ویتنام و باربری در کارخانه های سیمان به مرحلهی مدیریت یکی از موفقترین صنایع ژاپن دست یابد. بنابراین میتوان ادعا کرد که سازندگی و توسعهی جامعه در گرو افراد و مدیران کارآفرین است که هر چه بتوان در یک جامعه از دیدگاه روان شناسی بر روی کارآفرینان یک سازمان و یا ارگان کار نمود می توان نتایج بهتری را در توسعه کشور مشاهده نمودوشاید دلایل عمده ضرورت توسعه کارآفرینی به شرح زیر باشد: عقب نماندن از رقباپیشرفت سریع دانش و فنآوری ضرورت ریسک پذیری خروج بهترین نیروهای کاری از شرکتها و اقدام به کارآفرینی مستقل تعامل سازمان با تحولات بازار اثرات متحولگونه به کارگیری طرحهای جدید در سازمان ضرورت ایجاد و احدهای مستقل کاری در بنگاههای بزرگ تغییر روند جمعیتشناسی کوچکسازی و خصوسصی واحدهای تولیدی با وجود اهمیت کارآفرینی اما متأسفانه بستر مناسب برای رشد کارآفرینی در بیشتر سازمانهای کشور فراهم نیست و باید زمینهی رشد بیشتری را برای تحقق این امر فراهم کرد.

کارآفرینی

کار آفرینی در واقع نوعی کنش انسانی می باشد که در عرصه فعالیت اقتصادی بوجود می آید . با این وجود ، اقتصاد دانان بر این اعتقادند که کار آفرینی پدیده ای فرا اقتصادی محسوب می شود . این بدان معنا می باشد که برخی از پدیده ها که تأثیری عمیق به اقتصاد دارند ،دو اساس دارای ماهیتی اقتصادی نسبت اند . - دراکو، - 1993 مفهوم کار آفرینی بر مبنای موقعیت و محیط به ویژگی هایی از جمله دسترسی به منابع قواعد و تسهیل در روابط اجتماعی و امکانات اقتصادی و مالی جامعه مربوط است . واژه کار آفرینی از اصطلاح فرانسوی entereprenureمشتق شده است که به معنای قبول مسئولیت ، تأمین نیازها و خواسته ها از طریق نو آوری و ایجاد کسب و کار تجاری - اقتصادیمی باشد . - برچ ، - .1987 ذکر این نکته ضروری است که کار آفرینی اغلب خارج از چارچوب قواعد بوروکراسی به انجام می رسد . برای مثال کارت های اعتباری را اولین بار بانکها ابداع نکرده اند ، بلکه این نو آوری ها مصداق عمل کار آفرینان پر تلاش می باشد ، که اندیشه ای جدید را به چنگ آورده ، و با توسعه آن اقدام به تولید کار و کار آفرینی می نمایند.به طور کلی نو آوری های حاصل از کار آفرینی را می توان به یکی از گروه های زیر تقسیم بندی نمود .

الف : ایجاد یک سازمان جدید ب : ایجاد مواد جدید ، محصولات نیمه ساخته یا مواد جایگزین

Ì    : ارائه متدهای جدید جهت افزایش راندمان

Ï    : ارائه محصول یا خدمت جدید

نقش کارآفرینان در توسعه کشور

امروزه همه جامعه شناسان و نظریهپردازان توسعه به این حقیقت اذعان دارند که توسعه، مدیریت توسعه یافته میخواهد و مدیریت توسعهیافته که محصول توسعهی پایدار است، کسی نیست جز رهبری که با استفاده از روشها و متدهای پیشنهادی افراد خلاق و کارآفرین به عنوان حامیان توسعهیپایدار، استراتژی مناسب توسعه را انتخاب و به کار میگیرد. توسعهی سازمان - OD - به عنوان فرآیندی کلی که به منظر بهسازی و نوسازی سازمان به مورد اجرا گذارده میشود، تعریف میشود و یکی از نافذترین و در عین حال مهمترین مبانی OD کاربرد مدلی است بر پایه مشارکت کارکنان و عدم بهرهگیری از جبر بنابراین کارآفرینان که به عنوان نوآوران سازمان سعی میکنند روش های نوین تولید را جایگزین روشهای سنتی کنند، عامل کلیدی این بهسازی سازمانی به شمارمیروند.
چنانچه شومپیتر معتقد است کارآفرین کسی است که نوآوری خاصی داشته باشد در نتیجه مدیران با تکیه به نظرات نو و خلاق کارآفرینان، میتوانند در شخصیت و ماهیت سازمان تغییراتی به وجود آورند که رفتار و عملکرد سازمان را متحول کرده و موجب بهسازی ونوسازی سازمان شود که این امر توسعه کشور را در پی خواهد داشت. بنابریان ایجاد ساختار سازمانی مدرن و نوین که در آن بستری برای رشد و پرورش کارآفرینی فراهم آید، عاملی در جهت توسعه خواهد بود که در این راستا استفاده مدیران از مدیریت استراتژیک نقش بسزایی خواهد داشت.

سیر تکامل ساختارهای سازمانی

پیشرفت یک سازمان و کشور میسر نخواهد بود ، مگر با بهرهگیری از نوآوری و خلاقیتها و توانا ساختن انسانهای سازمانی. به عبارتی دیگر نظراتی که در زمان تیلور، فایول، وبر وحتی دیگر صاحب نظران علم مدیریت در دهههای 40 و50 وجود داشته امروز کاملاً متحول و متغیر شده است. اکنون مدیرانی که نتوانند در صحنه رقابت حرکت کنند به ناچار جای خود را به سایرین خواهند داد و مدیرانی خواهند توانست در توسعه سازمان خود نقش ایفا کنند که کارآفرینی را الگوی کار خود قرار دهند. تغییر جزو طبیعت بسیاری از صنایع بخصوص صنایع پویا، درآمده است. از طرفی نیاز به نوآوری و داشتن نیروی کارآفرین باعث شده است بسیاری از سازمانهای کشورهای توسعهیافته به تجدیدنظر در ساختار سازمانی خود بپردازند .سازمانهای امروزه باید کارآفرینی ونوآوری را به عنوان فرهنگ سازمانی تلقی کنند که موجب اثربخشی در سازمان میشود. البته این امر مستلزم این است که جامعه هم فرهنگ کارآفرینی را بپذیرد. شاید بهتر باشد مروری بر سیر تکاملی ساختار سازمانی بیندازیم تا روشن شود که چگونه ساختارهای سنتی، توانایی پرورش افراد خلاق را نخواهند داشت.

مصادیق کارآفرینی

از جمله مصادیق کارآفرینی میتوان به تبدیل ایده به محصولی نو در قالب راهاندازی شرکتی کوچک و متوسط، ارائه محصولی نو به بازار توسط شرکتهای موجود یا شرکتهای نو پا، ارائه فرایندی نو در تولید محصول توسط شرکتهای موجود یا شرکتهای نوپا، ارائه محصولی با فناوری بالا به بازار از طریق مهندسی معکوس یا به کارگیری دانش فنی و ارائه خدمات فنی و مهندسی نو به بازار نام برد. این موارد، با هدف ایجاد کسب و کارهای کوچک و متوسط، حمایت از بخش تحقیق و توسعه شرکتهای تولیدی و تولید دانش فنی و فناوری ساخت محصولات مورد نیاز بازار، دنبال میشود .

پیشینه کارآفرینی در ایران

با وجود اینکه در کشورهای پیشرفته، از اواخر دهه 1970 به بعد، به موضوع کارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه هم از اواخر دهه 1980 این موضوع مورد توجه قرار گرفته، در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود. حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود.مشکل بیکاری و پیشبینی حادترشدن آن در دهه 1380 موجب شد در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی مورد توجه قرار گیرد و توسعه کارآفرینی در سطح وزارتخانه های علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، جهاد کشاورزی، صنایع و معادن و همچنین جهاد دانشگاهی بهدلیل ارتباط با فعالیتهای آنها، مطرح شود. متأسفانه واژه کارآفرینی موجب شده، معنی ایجاد کار یا اشتغالزایی از این واژه برداشت شود، در حالی که کارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از اشتغالزایی است.

این برداشت ناصحیح از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه - بهویژه در بین دانشآموختگان دانشگاهی - ، موجب شده بسیاری از سیاستهایی که برای توسعه آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامهها و سیاستگذاریهای مسئولان در این خصوص، صرفاً جنبه اشتغالزایی برای آن در نظر گرفته شود؛ در حالیکه کارآفرینی دارای پیامدهای مثبت و مهم دیگری همانند بارورشدن خلاقیت ها، ترغیب به نوآوری و توسعه آن، افزایش اعتماد به نفس، ایجاد و توسعه تکنولوژی، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است. کارآفرینان افرادی هستند که روحیه استقلال طلبی - روی پای خودایستادن - را دارند و حاضرند مسئولیت کار و اشتغال خود - و حتی دیگران - را برعهده گیرند .

این افراد معتقدند باید برپایه تواناییها، شایستگیها و فکرهای خود، امرار معاش کنند و به عبارت دیگر، روحیه »کارمندی« ندارند. در ساختار سازمانهای گسترده و سنتی، بهایی در مقابل» اطاعت« به کارکنان پرداخت میشود اما در شرکتهای کوچک، نه » امنیت شغلی« به معنای فراگیر آن وجود دارد و نه » اطاعت.« در چنین شرکتهایی، کارکنان، خودگردان، خطرپذیر و مسئولیتپذیرند و همه خود را در برابر منافع خود و شرکت و جلب رضایت مشتری مسئول و پاسخگو میدانند. افراد در حیطه کاری خود تصمیم می گیرند و مسئولیت تصمیمات خود را بردوش مدیران خود نمی گذارند.

پیشینه تحقیق

-گودرزی و همکاران در 1388 در تحقیقی با عنوان - ارتباط فرهنگ سازمانی با مدیریت دانش مدیران ستادی سازمان تربیت بدنی - چنین عنوان می کنند:

به منظور کسب و حفظ مزیت رقابتی در اقتصادهای جهانی، سازمان های امروزی باید به طور موثر به سمت منابع دانش حرکت کنند. مدیریت استراتژیک بهینه سازی دانش سازمانی به منظور دستیابی به افزایش عملکرد با استفاده از روش های متفاوت است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین ارتباط بین فرهنگ سازمانی با مدیریت دانش مدیران ستادی سازمان تربیت بدنی بود. روش تحقیق توصیفی است و از آنجا که وضع موجود و ویژگی های جمعیت شناختی بررسی شد. از نوع پیمایشی و از آنجا که وجود یا نبود رابطه میان متغیرها سنجیده شد از نوع همبستگی بود.اطلاعات اولیه مربوط به متغیرهای پیش بین فرهنگ سازمانی - فرهنگ تسهیم و یادگیری مستمر - و متغیرهای ملاک مدیریت دانش - تولید و انتقال دانش - به صورت میدانی توسط دو پرسشنامه  جمع آوری شد .روایی این پرسشنامه ها توسط چندین تن از استادان دانشکده مدیریت دانشگاه تهران در پایان نامه عسگری - 1384 - تایید شد. پایایی آنها علاوه بر سطح معقول گزارش شده در کار وی، استادان بار دیگر با استفاده از آلفای کرونباخ به دست آمد - مدیریت دانش a=0.87و فرهنگ سازمانی . - a=0.89

این اطلاعات از طریق سرشماری مدیران ستادی سازمان تربیت بدنی که 42 نفر بودند، جمع آوری شد و در نهایت 38 پرسشنامه عودت داده شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . - n=38 - نتایج در دو سطح آمار توصیفی - گرایش مرکزی، پراکندگی - و استنبطای - ضریب همبستی اسپیرمن به علت مقیاس رتبه ای در پرسشنامه - با استفاده از نرم افزار SPSSبه دست آمد.
نتایج ضریب همبستگی اسپیرمن رابطه معنی داری را بین فرهنگ تسهیم و خلق دانش نشان نداد - - P=0.068اما رابطه بین فرهنگ تسهیم و انتقال دانش معنی دار - - P=0.001 و سطح بالای این فرهنگ با سطح بالای انتقال دانش همبسته بود .

رابطه بین یادگیری مستمر با خلق و انتقال دانش معنی دار - P=0.023 - ، - P=0.005 - و سطح بالای یادگیری مستمر با سطوح بالای آن دو همبسته بود - r=0.453 ، - r=0.524بین تولید دانش و انتقال دانش رابطه معنی داری به دست آمد که سطح بالای یک مولفه با سطح بالای دیگری همبسته بود - P=0.00 ، - r=0.677وجود فرهنگ تسهیم دانش و آموزش و یادگیری مستمر مدیران، گام موثری در جهت خلق و انتقال دانش و به کارگیری مدیریت دانش است. همچنین سازمان باید به مدیریت دانش به عنوان یک کل نگاه کند. -ملکی و همکاران در 1390 در تحقیقی با عنوان - ارزیابی عملکرد بیمارستان هاشمی نژاد بر اساس معیار سنجش، تحلیل و مدیریت دانشالگوهای آموزش و بهداشت - درمان Malcolm Baldrige - چنین عنوان می کنند:

مقدمه:  دانش به عنوان ضروری ترین امتیاز شغلی، مهمتر از تاسیسات و تجهیزات است. در شرایطی که بسیاری از شرکتها یا باید به نوآوری بپردازند و یا از صحنهرقابت محو شوند، توانایی یادگیری، سازگاری و تغییر، مهمترین اصل ادامهحیات تلقی می شود .از این رو این مقاله با هدف ارزیابی عملکرد بیمارستان هاشمی نژاد بر اساس معیار سنجش، تحلیل و مدیریت دانش الگو های آموزش و بهداشت - درمان Malcolm Baldrigeدر سال 1386 انجام گردیده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید